واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۶
دانههای تسبیح را یک به یک در میان انگشتان دستش میغلطاند؛ چشمانش در کاسه گود رفته اما با دقتی وسواس گونه در میان کوران حرفهایی که بی اختیار ابتدا به ذهن و سپس بر لبهایش جاری میشود دستهای زخم شده از خودزنیهای روزهای گذشتهاش را پنهان میکند؛ این سومین داغی است که سرنوشت در کمتر از ده سال در تقدیر زنانهاش گذاشته... به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه اصفهان، ابتدا همسر، بعد پدر و اکنون پسر 21 ساله اش را از دست داده است میگوید از مرز 45 سالگی گذشته اما با وجود استقلال مالی هنوز هم برای ادای هر جمله تصمیم ساز مانند دختر بچهها با شک و تردید به چشمهای مادرش زل می زند. پس از ده سال تنهایی، سال گذشته با اصرار پسر و البته به دلخواه خودش صیغه شده اما اکنون در تنگنای اصرار خانواده و اینکه "از سن و سالت گذشته این کارها برای تو زشت است" در دوراهی حفظ رابطه عاطفی یا ترک خانواده در گرداب "چه کنمها" دست و پا میزند. "دوستش دارم همان طور که پسرم دوستش داشت" این را فریبا میگوید، خانوادهاش اما مدام به دوست و آشنا و فامیل و غریبه میسپارند که در گوشش بخوانید "او در شان تو نیست"؛ مادر میانسال برای وارسی تماسها، پیامها و رفت و آمدهای دختر به سوگ نشستهاش خانه و زندگی خود را رها کرده و تلویحاً و در گوشی به همه میگوید "نمیشود تنهایش گذاشت" با همه اینها فریبا به در و دیوار میزند تا در انبوه این همه آشنای غریبه، دست کم یک نفر صدای قلبش را بشنود. داستان فریبا، داستان زنانی است که در حصار سنت گرفتار شدهاند، حصاری از جنس تنهایی که مرگ شوهر خواسته یا ناخواسته برای بسیاری از زنان رقم میزند. اما آیا ازدواج تنها محدود به جوانان است؟ آیا زندگی عاطفی برای یک نفر با مرگ همسر پایان میگیرد؟ مهدی محبی، قائم مقام انجمن آسیب شناسی کشور در پاسخ به این سؤال میگوید: خیر؛ ازدواج تنها محدود به زندگی جوانان نمیشود، بلکه بر اساس مبانی دینی و عقیدتی همه مردان و زنانی که شرایط شروع زندگی مشترک را دارند فارغ از سن و سال یا امکان باروری یا ناباروری میتوانند برای ازدواج مجدد اقدام کنند. وی با بیان اینکه مقابله خانوادهها با ازدواج مجدد ریشه در فرهنگ مردسالاری در ایران دارد، میافزاید: خانوادهها باید حق طبیعی زنان و مردان برای برخورداری از زندگی عاطفی سالم در جامعه را که در علم حقوق به عنوان حقوق شهروندی شناخته میشود، به رسمیت بشناسند و به این باور برسند که از دست دادن همسر در زندگی یک زن یا یک مرد به معنای پایان زندگی عاطفی او نیست. او به عادی شدن برخی معضلات اجتماعی در جامعه اشاره میکند و ادامه میدهد: نسل جوان امروز که هیچ تصوری از زندگی مشترک ندارد به ازدواج سفید و یا برقراری ارتباط با جنس مخالف در سطوح مختلف اقدام میکند و با این حال جامعه در برابر این اقدامات سکوت میکند، اما یک زن مطلقه یا فردی که در گذشته همسر خود را به هر دلیلی از دست داده باید برای چرایی ایجاد ارتباط با جنس مخالف به گروه همکاران و همسالان خود در اداره، موسسه یا جامعه پاسخگو باشد. قائم مقام انجمن آسیب شناسی کشور بلاتکلیفی جامعه در دوراهی سنت و مدرنیته را مهمترین عامل بروز مشکلات اجتماعی میداند و میگوید: از یک سو معیارها، ارزشها و هنجارهای مردم هنوز بر اساس سنتها است و از سوی دیگر برخی رفتارهای آنها ریشه در مدرنیته دارد، این در حالی است که تعارض میان معیارها و رفتارها عامل اصلی پیدایش آسیبها در جامعهای است که به سمت توسعه گام بر میدارد. محبی معتقد است نگاه زنان و مردان به مقوله ازدواج مجدد بیشتر تعقلی است و اگر چه فرآیند تشکیل زندگی مشترک ممکن است با لغزشها و اشتباهاتی نیز همراه باشد اما افرادی که در گذشته خود حداقل یک بار تجربه زندگی مشترک را داشتهاند با نگاه عاقلانهتری به مسائل زندگی نگاه میکنند و همه تلاش خود را به کار میگیرند تا از کوله بار تجربههای چندین ساله خود برای گذر از چالشها استفاده کنند. او خانوادهها را مخاطب قرار داده و میگوید: خانواده باید به افرادی که قصد ازدواج مجدد دارند با دید محترمانه تری نگاه کند و بپذیرد که همه اقشار جامعه فارغ از موقعیت مالی، اجتماعی و یا سنی حق فرزندآوری، اشتغال و برخورداری بهینه و مناسب از خدمات مادی و معنوی جامعه و اطرافیان خود را دارد. قائم مقام انجمن آسیب شناسی کشور خاطرنشان میکند: زنی که برای رها کردن احساس عاطفی خود از یک مرد در تنگنا و فشار جامعه و اطرافیان قرار میگیرد در نهایت با وجود دارا بودن از حق شرعی و قانونی برای انتخاب سرنوشت زندگی خود ناچار است یا در برابر همه فشارها ایستادگی کرده و زندگی مشترک خود را حفظ کند و یا به حرکت ایستایی گذشته در قالب یک زندگی مجردی تن دهد. محبی نقش فرهنگ سازی در تغییر باور عموم جامعه را در پدیده ازدواج مجدد مؤثر توصیف کرده و ادامه میدهد: اگر چه زمان مناسب فرهنگ سازی دوران نوجوانی و کودکی است اما مبلغان دینی و مذهبی نیز میتوانند در تغییر دیدگاه مردم و خانوادهها نسبت به پدیده ازدواج مجدد مؤثر باشند. بهمن از سوز سرما تیر میکشد. در غروب یخ زده و خشک یک عصر زمستانی یک زن تنها در حصار لباسهایی غم زده، سنگ فرشهای منتهی به سی و سه پل را گز میکند و به شاخههای خشک درختانی که به پهنه یک غروب خونین ابری چنگ زدهاند چشم میدوزد؛ چرخش دوار اتفاقات و تصمیمات در ذهنش لحظهای او را رها نمیکند عاقبت تکه کاغذی از کیف کوچک دستیاش در میآورد و مینویسد من زنی عاشقم که به هر دری از خاطراتش می زند درهای بعدی بسته میشوند؛ تنها خواسته من این است که با همین قلب ناقص دوست بدارم و زندگی کنم. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]