محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831965375
دانشمند پندارشکن بیباک اما دانشمند استقراگرا بیمناک از پندارش است - | اخبار ایران و جهان | Mehrnews.com
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: حسین فلسفی در گفتگو با مهر؛
دانشمند پندارشکن بیباک اما دانشمند استقراگرا بیمناک از پندارش است
شناسهٔ خبر: 2467480 شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۳
دین و اندیشه > اندیشکده ها
استادیار دانشگاه آزاد در گفتگو با مهر گفت: دانشمندپندار شکن میکوشد پندارش را کنار بزند و دانشمند استقراگرا میکوشد آنرا نگه دارد. دانشمند پندارشکن بیباک است و دانشمند استقراگرا بیمناک از پندارش. به گزارش خبرنگار مهر، حسین فلسفی در کارنامه علمی خود کتابهای منطق اشراق (پژوهشی در منطق اشراق)، چیستی دانش تجربی(ارزیابی سرشت و جایگاه دانش تجربی و روشهای آن)، خرد در برابر خرد (پژوهشی در داوریهای حکمت اشراق سهروردی) را وارد بازار نشر کرده و کتابهای فلسفه روشنایی او در زمینهٔ فلسفه اشراق آماده چاپ است. موضوعی که امروز درباره آن با دکتر حسین فلسفی؛ استادیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد واحد خرمآباد، گفتوگو میکنیم «مکتبهای فلسفه علم» است. دکتر فلسفی در این باره کتاب «چیستی دانش تجربی (ارزیابی سرشت و جایگاه دانش تجربی و روشهای آن)» را ترجمه کرده و نظریهای نیز در این زمینه در کارنامه خود دارد.*چرا تصمیم گرفتید کتاب «چیستی دانش تجربی» را ترجمه کنید؟از میان انگیزهای گوناگون، دو انگیزه از دیگران بنیادیتر بودند؛ یکی پاسخ به این پرسش دیرینه بود که شاید از دوره دبستان ذهنم را درگیر میکرد که قانونهای دانش تجربی آیا درست هستند یا نه و دیگر نشان دادن توانایی زبان فارسی که میتواند زبان گویای همه دانشها باشد.* توانایی زبان فارسی چگونه...؟اجازه بدهید این مسئله را اندکی بیشتر توضیح بدهم. نخست آنکه خود کتاب «چیستی دانش تجربی» کتاب خوبی برای آموزش فلسفه دانش تجربی است. دوم این دانش روزگاری چند از آن نمیگذرد و در کشور ما روزگار کودکی خود را میگذراند و اگر در همین آغاز راه بتوانیم زبانی درست برایش یافت کنیم. شاید دیگر مانند برخی از رشتهها دچار کژتابیهای زبانی و درنتیجه معنایی نشود. ما در برگردان آن کتاب کوشیدیم پیشنهاد بدهیم که میتوان هر دانش و علمی را به زبان فارسی نوشت. ما نمیگوییم در این کار موفق بودهایم تنها پیشنهاد دادهایم که میتوان چنین هم کرد.*یعنی شما از فارسی سره و ناب بدون آمیختگی با دیگر زبانها استفاده کردهاید؟نه! به کار بردن زبان سره کاری درست و حتی شدنی نیست. آنچه درست است و باید پاس داشته شود زبان فارسی است با دستور و زبان ویژه خود که بدبختانه به آن بیمهری شده و میشود و همین نیز سبب نازایی اندیشه شده و میشود. به گفته فیلسوفان زبان، همه گرفتاری ما در چگونه بکار بردن زبان است؛ کامیابی یا ناکامی آدمی در زبان اوست و این سخن تااندازهای درست است. برای همگان پیشآمده است که چیزی میدانند اما در گفتنش ناتوانند. درست است برخی از چیزها زبانی برای بیان آنها نداریم اما بسیاری از گفتنیها را بهدشواری میگوییم در این موقع ما میاندیشیم اما زبان با ما بیگانه است و همین سبب میشود که اندیشه بازگو نشود و بازگو نشدن اندیشه کجفهمی و برداشت نادرست را به دنبال دارد و از گفتوگو که ویژگی ویژهی انسان است جلوگیری میکند.*این کژتابی در زبان چگونه رخ میدهد و چگونه میتوان جلوی آن را گرفت؟این کژتابی وقتی رخ میدهد که ما به هر واژهای از دیگر زبانها همانگونه که هست خوشامد بگوییم و آن را در چارچوب دستور زبان فارسی جای ندهیم و زبان خود و زبان وامدهنده را هردو تباه کنیم. این بیماری دیری است در تن زبان فارسی جا خوش کرده است و نهتنها در پی درمان آن نبودهایم حتی هرازگاهی به آن کمک هم کردهایم؛ وقتی یادگیری زبان ساختگی سعدی در گلستان هنر شد آن روز، روز بیتوجهی به زبان آغاز گشت و امروز نیز ادامه دارد. چنین مینماید که این نابسامانی در دو زمینه بوده است یکی وامگیری نابجا از زبانهای اروپایی که گونه فخرفروشی و نوگرایی را در دل خود داشت که نهتنها واژههای اروپایی را بکار میبردند. بلکه در بکار بردن آن پافشاری میکردند و میتوانستند باکمی جستوجو واژه فارسی را بیابند و بکار ببرند. این شیوه تا آنجا پیش رفت که عبارتهای «غیرقابلقبول»، «قابلملاحظه» و ... در این زبان جا افتاد. دوم به کار گرفتن نادرست زبان عربی است. بسیاری از مترجمان که از آوردن برابر نهادهای فارسی در برابر زبان بیگانه ناتوان بوده و هستند از زبان عربی نادرست استفاده کرده و میکنند.*مگر چنین کاری اشکال دارد؟هم آری هم نه. اشکال دارد اگر نتوانیم با ساختار زبان فارسی همراهش کنیم وگرنه، نه. جملههایی را که میخوانم نه عربی است نه فارسی. یکی از حقوق «اسقاط كافه خيارات خصوصاً خيار غبن ولو فاحش از طرفين معامله بهعملآمده است.» آموزگاری میگفت این جمله را به دانش آموزان پیشدانشگاهی دادم و از آنها خواستم بگویند که ازآنچه فهمیدهاند همگی تنها گفتند: خیار را میدانند و پیداست این خیار هم آن خیار نیست. در دیگر رشتهها نیز زبان فارسی چنین سرنوشتی دارد. برای نمونه جملههایی از ترجمهها در فلسفه دانش تجربی که در درآمد کتاب چیستی دانش تجربی آوردهایم را میخوانم: «ابطالهای قطعی بهواسطه فقدان مبنای مشاهدتی کاملاً وثیق که ابطالها بدان متکی هستند، غیرممکناند.» و «اگرچه لاقیاسیت، تمام طرق مقایسه نظریههای غیرقابل قیاس رقیب را نفی نمیکند، لکن ضرورتاً وجهی از علم را انفسی میکند.» و ... اینها نمونههایی از ترجمه هستند که نه فارسی هستند نه هویت عربی دارند. بلکه هردو را تباه میکنند.در تألیف هم ما دست کمی از این ترجمهها نداریم. یک نمونه از کارهای تألیفی تازه باز در فلسفه دانش تجربی: «پس یک مؤلفه عمده در نظریه معرفتشناسی پوپر طرد بداهت جملات مشاهدتی و نفی بلا واسطه بودن درستی آنهاست... .» و...نتیجه چنین نابسامانی این شد که عبارتهای مانند «به جهت کسب اطلاعات بیشتر به... مراجعه کنید» بجای «برای آگاهی بیشتر ... را ببینید یا سر بزنید» و نمونههای فراوانی که هویت زبان فارسی و عربی را از میان برده و میبرند.*در فلسفه علم منظور از فلسفه و علم چیست که سرهم علمی جداگانه میشود؟فلسفه معنایی واژگانی دارد و معنایی همگانی و معنایی ویژه. معنای ویژه همان است که از ارسطو است و آن دانشی است که از هستی چنان هستی سخن میگوید. معنای همگانی فلسفه هرگونه چرایی درباره چیزی است که بخوانیم باخرد و عقل آن را روشن کنیم نه باتجربه و دروننگری. دانش تجربی هم چهرههای گوناگون دارد و از هر چهره آن میتوان تعریفی جداگانه کرد ولی رویهمرفته دانشی که در پیشناخت جهان طبیعت است و این شناخت را در قالب تصورها و تصدیقها بیان میکند را دانش تجربی میخوانیم مانند فیزیک، شیمی... . اکنون اگر بخواهیم چرایی این دانشها را؛ دانش تجربی را، باخرد واکاوی کنیم خود دانشی دیگر میشود به نام فلسفه دانش تجربی. پس فلسفه دانش تجربی دانشی است درباره چرایی دانش تجربی؛ چرا دانش تجربی چنین دانشی است و از دیگر دانشها متمایز است؟... .*مکاتب یا به گفته شما دبستانهای علمشناسی عمده کدماند؟استقرا گرایی، پندارشکنی، برنامههای پژوهشی لاکاتوش، الگوهای کوهن و تئوری قانون ستیز شناخت فایرابند چشمگیرترین دبستانهای دانش تجربی هستند.*پیش از اینکه به این مکتبها بپردازیم سؤالی دیگر مطرح میشود که اصلاً چرا چنین مکتبهایی ظهور کردند؛ به عبارت دیگر اینها میخواستند به چه مسئلهای پاسخ بگویند؟چند چیز روی داد تا دانش تجربی اوج بگیرد و در نتیجه فلسفه دانش تجربی زاده شود. من گمان میکنم پیش و بیش از همه دستاوردهای بسیار سرنوشتساز در زندگی انسان بود که با روش دانش تجربی بهدستآمده بودند؛ دستاوردهایی درزمینه ساخت دستگاههای گوناگون و پزشکی. ساخت دستگاهها انسان را نیرومندتر میساخت تا طبیعت را بیشتر به دست بیاورد و از آن بهره فراوان بردارد و در یک کلمه انسان میپنداشت از این راه به آسایش و نیک بختی رسیده است و دستاوردهای پزشکی نیز پیداست که با تن انسان سروکار دارد و همیشه ارزنده بوده است. همین ارجمندی دانش تجربی سبب شد تا اندیشمندان بیشتر و با این نگاه که جهان برای من است، به جهان بپردازند و فیزیک نیوتنی شاهکار دانش تجربی دستبهدست شود و در پی این نگاه کار فلسفه هم بشود روشنگری فیزیک مانند فلسفه کانت که شاید بیشتر برای توجیه فیزیک نیوتنی است و در پی فلسفه کانت فلسفههایی آمدند که بیشتر در همین راستا بودند و نتیجه این شد که دانش تجربی از هر دانشی ارجمند پنداشته شود و باید ارجمندی آن روشن شود و واکاوی شود که همین واکاویها شد فلسفه دانش تجربی.*گفتید یکی از مکتبها استقراگرایی است. این مکتب از کجا شروعشده و درونمایهاش چیست؟شاید پیشینه آن به آغاز اندیشه بشر برسد. این روش را افلاطون بکار گرفته است و از آن سخن گفته است و ارسطو آن را گسترش میدهد و نام و نشان ویژهای به آن میدهد. از نگاه ارسطو استدلال یعنی رفتن از مقدمههای شناخته بهسوی چیزی که آن را نمیدانیم. اگر مقدمههای شناخته جزئی باشند و به نتیجهای کلی برسیم چنین استدلالی را استقرایی میگویند؛ برای نمونه اگر از مقدمههای ۱. آب لیوان «الف» با گرما بجوش در صد درجه بجوش میآید و ۲. آب لیوان «ب» با گرما بجوش در صد درجه بجوش میآید و ۳. آب لیوان «پ» با گرما بجوش در صد درجه بجوش میآید و ۴. آب لیوان «ت» با گرما بجوش در صد درجه بجوش میآید و ۵. آب لیوان «ث» با گرما بجوش در صد درجه بجوش میآید و... و نتیجه بگیریم «هر آبی با گرما در صد درجه بجوش میآید.» چنین استدلالی را استقرایی میگویند و در برابر، اگر مقدمهها؛ دستکم یکی از مقدمهها، کلی باشد و نتیجه جزئی باشد آن را قیاسی میگویند؛ مانند اینکه از مقدمههای «هر انسانی میرا است» و «هر چیزی مانند سقراط انسان است» نتیجه بگیرم «هر چیزی مانند سقراط میرا است». روش استقرایی در دانشهای تجربی بکار میرود و قیاسی در دانشهایی مانند منطق، ریاضی و فلسفه.
*اشکال استقرا چیست که خودش شده است مسئلهای در فلسفه؟دشواری که استقرا با آن رو در روست و از چنگش نگریخته و نمیگریزد این است که گرفتن نتیجه کلی از مقدمههای جزئی بر پایه منطق و عقل درست نیست. یا به دیگر سخن چنین نتیجهای یقینی نیست؛ میشود و شدنی است که آخرین لیوان آب با گرما در صد درجه بجوش نیاید ولی قیاس اینگونه نیست. زیرا اگر مقدمهها درست باشند نتیجه آن بایسته، یقینی و گریزناپذیر است.*برای رهایی از این اشکال چه راهحلهایی پیشنهاد دادهشده است؟ارسطو نتیجه استقرا را یقینی نمیداند و شیوهای دیگر را پیشنهاد میدهد که هم درباره جهان است هم نتیجهاش یقینی است.*این روش چگونه روشی است که هم درباره جهان حرف میزند هم با یقین همراه است؟آن روش تجربی یا مجربات است. اگر استقرا مانند نمونه پیشگفته با قیاسی پنهان همراه باشد میشود تجربه؛ به دیگر سخن، با مشاهده پیدرپی درمییابیم که آب لیوانِ «الف»«ب»«پ»«ت»«ث»«ج» و... همگی در صد درجه میجوشند، در جایگاه صغرای قیاس باشند و یک قاعده و دستور عقلی- که روشن است باید کلی باشد- در جایگاه کبرای قیاس باشد میتوان با کنار گذاشتن حد وسط نتیجه گرفت و نتیجه هم از دید ارسطو یقینی است.*آن قاعده و دستور کلی و عقلی چیست که کبرای قیاس قرار میگیرد؟آن دستور این است که «چیزهای بیعلت نه همیشه رخ میدهند نه بسیار؛ الاتفاقیه لا یکون دائمیه و لا اکثریه» و چون جزئیها در درون کلی جای میگیرند پس نتیجه یقینی است.*مگر واقعاً چنین نیست یعنی نتیجه با بکار بردن یک قاعده عقلی یقینی نمیشود؟نه!*چرا؟نخست آنکه منطق ارسطویی، در چارچوب اندیشه ارسطویی گرفتار دردی بیدرمان است و آن اینکه این دستورهای عقلی از کجا آمدهاند و یا اینکه شما چگونه به دستورهای کلی رسیدهاید. دوم آنکه درباره این دستور که «چیزهای بیعلت نه همیشه رخ میدهند نه بسیار» این دستوری عقلی نیست که خودش از تجربه گرفتهشده است و چیزی که خودش از تجربه گرفته شود نمیتواند پایه درستی تجربه شود. این دستور قرنها در منطق جا خوش کرده و در جایگاه روشی استوار بکار گرفتهشده است که بهراستی استوار نبوده و نیست.*مشکل استقرا همین بود که فرمودید؟نه! کسی که برای همیشه تیشه برریشه استقرا زد و آتش در این اندیشه زد که دانش تجربی دانشی استوار و خرد بنیاد است، دیوید هیوم است و فلسفه دانش تجربی در پی خردهگیری هیوم سر از زمین بلند کرد. زیرا گروهی کوشیدند استقرا را از این گرفتاری برهانند و گروهی در این در این اندیشه فرورفتند که جایگزین آنچه چیزی میتواند باشد.* نقد هیوم بر استقرا چیست که اینقدر مهم است و آیا به نظر شما چنین نقدی واقعاً کارساز بوده است؟هیوم تجربهگر است و بیشتر تجربهگراها بر این باورند که همه شناخت ما باتجربه به دست میآید و تجربه هرگونه آگاهی با یکی از حسهاست. ذهن پیش از تجربه برگهای سفید است که هیچچیز بر روی آن نوشته نیست و پس از تجربه خرد روی اندوختههایی که حس باتجربه به دست آورده است کار میکند. تجربهگرایی در برابر خردگرایی است.هیوم بر این پایه که هرچه در ذهن است از بیرون بهدستآمده است، دریافتهای ذهنی را به «انطباعها» و «ایدهها» بخش میکند. منظور هیوم از «انطباعات» دادههای بی میانجی حس و تجربه است؛ مانند اینکه چشم خود را بازکنیم و این میز را ببینیم و منظور از ایدهها بازیابی همان دادههای حسی پس از پیوند حس با محسوس. هر ایده باید به انطباعی برگردد وگرنه ساختگی است و بیبنیاد. چیزهای پژوهیدنی بهخودیخود دودستهاند: نخست پیوند میان ایدهها که با اندیشه تنها کشف میشود و برای کشف آن نیازی نیست از ذهن بیرون برویم و به تماشای جهان بنشینیم. مانند هندسه و جبر دوم شناخت رویدادها که تنها با رفتن به جهان بیرونی میتوان شناختشان. به دیگر سخن، با هیچ روش عقلی نمیتواند، درستی تا نادرستی اینگونه گزارهها را روشن گرداند.هیوم شناخت رویدادها یعنی گونه دوم را به علیت گره میزند. از دید وی هم علیت و همپیوستگی آن خود بر پایه تجربه هستند. از سوی دیگر علت اینکه ما تجربهای را که درگذشته داشتهایم به آینده هم میکشانیم خود در این اصل ریشه دارد که «آنچه در آینده روی میدهد با آنچه درگذشته رویداده است همخوان است.» اکنون پرسش هیوم این است که خود این اصل چگونه اصلی است؟ آیا آن نیز ریشه در تجربه دارد یا نه خرد بنیاد است. از دید هیوم این نیز خود برآمده از تجربه است و میشود سازوکار جهان دگرگون شود و نان بجای سیرکننده بودن کشنده باشد.*پس هیوم استقرا را چگونه توجیه میکند؟هیوم آنرا روانشناسانه ریشهیابی میکند و میگوید پایه آن رسم و خوگیری است و این از ویژگیهای آدمی است که پس از فرایندی چنین شود.*پیش از ادامه بحث میشود ارزیابی و نظر خودتان را درباره نظر هیوم بفرمایید؟پیش از ارزیابی اجازه بدهید به نکتهای در همین باره اشاره کنم. من درباره پیوند دادن مسئله استقرا به هیوم شک دارم و به گمانم در دریافت سخن هیوم شاید نارسایی باشد. من بسیاری از نوشته ها درباره استقرا را دیدم و به نظرم با چیزی که هیوم میگوید همخوانی ندارند.*یعنی مفسرین و کسانی که درباره هیوم مطلب نوشتهاند نظر هیوم را آنچنانکه هست بازگو نکردهاند و...؟به گمانم بله اینگونه است و در اینجا نویسندگان دچار مغالطهای شدهاند.*چه مغالطهای؟مغالطهای که در اینجا رخداده آن است که چیزی جزئی؛ استدلال استقرایی (induction) بهجای چیزی کلی؛ استدلال محتمل (probable argument) بکار بردهاند.*چه دلیلی دارید که نویسندگانی که درباره هیوم مطلب نوشتهاند چنین مغالطهای را مرتکب شدهاند؟دو نکته دراینباره هست که باید گفته شود. نخست: ببیند در منطق ارسطویی استدلال رفتن از مقدمهها بهسوی نتیجه است. یعنی ذهن از مقدمه بهسوی نتیجه میرود و اگر مقدمهها جزئی باشند، استدلال یا استقرایی است یا تمثیلی و اگر کلی باشند قیاسی است. استدلال هیوم هم استقرا را دربرمیگیرد، هم تمثیل و این خودش مغالطه است. زیرا یکچیز یعنی استقرا را بجای دو چیز یعنی استقرا و تمثیل بکار بردهایم و افزون بر این در استدلال ارسطویی ما در هیچیک از گونههای استدلال با جهان بیرونی کاری نداریم. ماییم و مقدمههایی و نتیجهای اما هیوم در بنیاد با چیزهای بیرونی سروکار دارد و اگر چنین باشد باز مغالطه در جهت و راستا رخداده است و دستآخر اینکه هیوم با منطق ارسطویی آشناست و میتوانست به جای واژه استدلال محتمل از واژه استقرا استفاده کند که نکرده است.
به دیگر سخن استدلال محتمل هیوم، هر نوع شناخت از جهان را دربرمیگیرد که یکی از آنها استقراست. یکی مجربات است که پیشازاین دربارهاش گفتوگو کردیم. کلاً هر نظریهای که بخواهد درباره جهان بیرونی باشد؛ استقرا گرایی، مجربات یا همه نظریههایی که میخواهند بهگونهای استقرا را توجیه کنند، همگی استدلال محتمل هستند و نامعتبر. دوم به نظر میرسد خردهگیری هیوم هم بر پایه تجربهگرایی درست است هم بر پایه خردگرایی. در تجربهگرایی که درست است .زیرا علیت یک پیوند بیرونی میان چیزهاست و چنین پیوندی تنها در تجربه و باتجربه روشن میشود و آنچه در ذهن رخ میدهد دلیل است نه علت. در خردگرایی هم درست به نظر میرسد. زیرا اگر ما دارای اصول عقلانی باشیم، آنها تنها در ذهن کاربرد دارند نه در بیرون. بههرروی مسئلهای بسیار دشوار است.* مکتب بعدی در فلسفه علم چیست و اساس نظریه آن چیست؟پندارشکنی یا به گفته دیگر مترجمان ابطالگرایی است.*چرا پندارشکنی و نه ابطالگرایی؟ مگر ابطالگرایی چه مشکلی دارد و پندار شکنی چه مزیت دارد که بجای ابطالگرایی پندارشکنی بهکاربردهاید؟دیگران در برابر واژه (falsificationism) ابطالگرایی را نهادهاند. ببینید کسی معنای ابطال را چنانکه باید میداند که با دستور زبان عربی آشنا باشد که ریشه ابطال چیست و در چه بابی رفته است و آن باب چه معناهایی دارد. دوم ابطال در سنجش با سخن پوپر بسیار کلی است و میتوان گفت ابطال تمبر ابطال شناسنامه ابطال صندوق رأی و... و رویهمرفته با واژه ابطال هیچچیزی از دیدگاه پوپر به ذهن نمیآید. مگر همه نظریه را بخوانیم پسازآن درمییابیم که ابطال یعنی چه. سوم اینکه پندار و دوکسا (doxa) در فلسفه پیشینهای دارد که دستکم کسانی که با تاریخ فلسفه آشنا هستند، میدانند پندار چیست. پارمنیدس دانش را به حسی و عقلی بخش میکند. دانش حسی درباره چیزهای دگرگون پذیرند و به این پایه دوکسا هستند و افلاطون همین معنا را بکار برده است و سرهم رفته دوکسا یا پندار هر دانشی است درباره چیزی که دگرگون میشود و معنای شکستن نیز پیداست. ازاینروی با شنیدن پندار شکنی چیزی نزدیک به سخن پوپربه ذهن میرسد و با ابطالگرایی این حاصل نمی شود.*آموزهی اصلی پندار شکنی چیست که بسیار هم دستبهدست گشته است؟پیش از پرداختن به پندارشکنی، یادآور می شوم که پس از خردهگیریهای هیوم دو گونه چارهجویی شد: گروهی کوشیدند استقرا را با اندکی ویرایش باز بر تخت شاهی بنشانند و گروهی در این اندیشه بودند که جانشینی شایسته برای آن بیابند و چون گروه نخست بر گور مرده گریه میکنند و کارشان بیشتر ساختگی است از آنها میگذریم و به برخی از دیدگاههای گروه دومی میپردازیم. نخستین از گروه دوم، پندارشکنی ریموند پوپر است که چکیده دیدگاهش این است که دانش تجربی دستهای از پندارهاست (پندار به معنای راستین و پارمنیدسی و افلاطونی آن) که برای گزارش چهرهای از جهان پیشنهاد میشوند. پنداری پندار درست است که بتواند شکسته شود؛ این گزاره علمی است: «امروز باران میبارد» زیرا اگر باران نبارد گزاره شکسته میشود و در برابر این گزاره علمی نیست: «امروز یا باران میبارد یا نمیبارد» زیرا در هر حالت همچنان گزارهای درست است.از دید پوپر این سخن نو وی دارای پشتوانه منطقی است اما دیدم که استقرا گرایی چنین پشتوانهای نداشت. زیرا اگر هزاران لیوان آب را گرما دهید و همگی در صد درجه بجوش آیند. بر پایه منطق نمیتوان گفت لیوان هزار و یکمی نیز بجوش میآید و «هر آبی در صدر درجه بجوش میآید» ولی اگر آب یکی از لیوانها با گرما بجوش نیاید میتوان نتیجه گرفت که «هر آبی در صد درجه نمیجوشد» پوپر میگوید اگر این روش را جایگزین روش استقرا کنیم هم پشتوانه منطقی دارد هم دانش تجربی پیش رفت میکند و درجا نمیزند زیرا دانشمند پندار شکن میکوشد پندارش را کنار بزند و دانشمند استقرا گرا میکوشد آن را نگه دارد. دانشمند پندار شکن بیباک است و دانشمند استقرا گرا بیمناک از پندارش.*بر این نظریه چه انتقاداتی هست و شما چگونه آن را ارزیابی میکنید؟چند نقد بر آن هست، مانند اینکه نمیشود با یک گزاره ناساز مانند اینکه آب یک لیوان در صد درجه نجوشد یک پندار را مانند اینکه هر آبی در صددرجه با گرما میجوشد، کنار گذاشت. دوم این روش با تاریخ علم همخوان نیست. یعنی تاریخ دانش تجربی چیزی میگوید در برابر سخن پوپر و سوم با این برداشت پوپر از دانش تجربی هیچگاه نمیتوان به حقیقت دست یافت بلکه همواره در پی آن خواهیم بود و خردههایی دیگر. به گمانم یکی از نقدهای شکننده پندارشکنی که درجایی گفته نشده است. این است که گزاره ناساز؛ مثلاً «این لیوان آب با گرما در صد درجه نمیجوشد» با پندار (هر آبی با گرما در صد درجه میجوشد) بر پایه نگاه هیوم، در بنیاد نمیتواند و شایستگی کنار گذاشتن پندار را ندارد.زیرا نخست آنکه گزاره ناساز و پندار از یک ریشه و سنخ نیستند؛ گزاره ناساز درباره جهان بیرون است و پندار از آن ذهن وازدید هیوم هر شناختی درباره جهان بیرون شناختی محتمل است و کنار گذاشتن پندار با شناختی محتمل منطقی نیست. دوم اینکه باز بر پایه دیدگاه هیوم گزاره دریافتی یا مشاهدتیِ «این لیوان آب با گرما در صد درجه نمیجوشد» شایستگی کنار گذاشتن پندار (هر آبی با گرما در صد درجه میجوشد) ندارد. زیرا میان گرما و جوشیدن آب پیوند علی نیست. یعنی بر پایه دیدگاه هیوم هر دانشی درباره جهان بیرونی محتمل است و با گزارهای محتمل نمیشود پنداری را کنار گذاشت؛ به دیگر سخن پیشاپیش میدانیم که خود گزاره و دریافت ناساز محتمل است و به نظرم این دیدگاه با خودش درگیر است ولی از استقرا گرایی گامی جلوتر است.*سومین مکتبی که نام بردید برنامههای پژوهشی لاکاتوش است. این دیدگاه چه برداشتی از علوم تجربی دارد و چه پشتوانه منطقی و عقلی دارد؟ایمره لاکاتوش دستیار و جانشین پوپر است و اندیشهاش در اندیشه پوپر ریشه دارد. وی از این اندیشه پوپر میگذرد که دانش تجربی همین پندار و پندار شکنی است که دانشمند انجام میدهد.*دلیل وی برای گذشتن از پوپر چیست؟در دهه ۱۹۶۰ مسئله بنیادی برای فیلسوف دانش تجربی این بود که پیشرفت دانش تجربی را بر پایه خرد بازسازی کند؛ یعنی از پیشرفت آن گزارشی بدهد که خردپسند باشد و با تاریخی که بر دانش تجربی گذشته است همخوان باشد. گزارش استقراگرایان و پوپر گزارشی با تاریخ دانش تجربی همخوان نبود؛ زیرا این دو با تئوری سروکار دارند. اما دانش تجربی ساختاری و ساختمانی است نه تئوری. گزارش پوپر باآنکه پشتوانه عقلی داشت با تاریخ دانش تجربی نمیساخت. زیرا دیدیم که پیشرفت دانش تجربی همین پندار و پندارشکنی است و دانشمند باید بکوشد تا پندار خویش را بیباکانه کنار بگذارد و برای چنین کاری باید پندار خویش را به دست سنگدل آزمایش بسپارد و با دیدن یکچیز ناساز با آن پندار آن را کنار بگذارد و در اندیشهی جایگزین باشد نه در پی ویرایش آن پندار.ایمره لاکاتوش میگوید که دانش تجربی یک ساختمان و ساختار است که تئوریها و الگویی پیشنهاد میدهد به نام «روششناسی برنامههای پژوهش علمی»(The Methodology of Scientific Research Program:MSRP) که این ساختمان بخشهایی دارد. لاکاتوش میگوید که تاریخ دانش تجربی گواه است که یک تئوری با چند نمونه آزمون ناساز کنار نرفته است و تئوریسین کوشیده است که نمونه ناساز یا خود تئوری را ویرایش کند تا تئوری کنار نرود وازدید لاکاتوش یک تئوری همواره در برابر تئوری همتا و هماوردش آزموده میشود و یکی کنار میرود و یکی میماند. از دید وی اگر دو تئوری در آزمونی آزموده شوند، تئوری که دربرگیرنده تئوری هماورد است و چیزی بیشتر از آن در آستین دارد میماند و دیگری کنار میرود.*پس به جای تئوری باید از برنامه پژوهش علمی گفتوگو کرد. درست است؟بله! و این درست ماندن در برابر ایده پوپر است که سروکارش با تئوری است.*گفتید که برنامه پژوهشی علمی لاکاتوش ساختمانی است که اجزایی دارد و آن را برپا میدارد آن اجزا چه هستند؟برنامه وی سه بخش دارد: چارچوب استوار، راهنماییهای سازنده و راهنماییهای بازدارنده که با توضیح این سه بخش اندیشه وی روشن میشود.*منظور لاکاتوش از چارچوب استوار برنامه پژوهشی چیست؟چارچوب استوار (hard core) یا هسته سخت برنامه، پایهومایه و جان آن برنامه و ساختمان است. درست مانند پی و اسکلت یک ساختمان. شما میتوانید نما و دیوارها و رنگ و... این ساختمان را دگرگون کنید و جوری دیگر بسازید. ولی نمیتوان این ساختمان همین ساختمان باشد و پی و اسکلتش را دست بزنید. چارچوب استوار شناسنامهی یک برنامه است و دربردارندهی انگارههای بنیادی و تئوریکی بسیار فراگیر است که نباید ویرایش گردند یا کنار گذاشته شوند. هر دانشمندی چارچوب استوار را ویرایش کند، از آن برنامه پژوهشی کنار میرود. اگر دادههای دریافتی با برنامهی پژوهشی ناساز باشند. نباید آن را به چارچوب استوار پیوند داد و باید آنها را بخش دیگری از برنامه نسبت داد به نام کمربند نگاهدارنده (Protected Belt) که به جای چارچوب استوار ویرایش میشوند.*منظور ایمره لاکاتوش از راهنمایی سازنده چیست؟راهنماییهای سازنده (positive)، چگونگی دگرگونی و گسترش برنامه پژوهشی را بازگو میکند. به چارچوب استوار انگارههای دیگری را میافزاید تا برنامه پژوهشی توان گزارش پدیدارهای شناختهشده را داشته باشد و پدیدارهای ناشناخته را پیشبینی کند و برای چنین کاری از ابزارهای گوناگون آزمایشگاهی و فرمولهای ریاضی سود میبرد و کوشیده میشود که برنامه گسترش یابد و بالنده نشود نه مانند پندار شکنی پوپری زود کنار گذاشته شود.* راهنمایی بازدارنده در برنامه پژوهشی لاکاتوش چیست و چه نقشی در آن دارد؟راهنماییهای بازدارنده (Negative) میگوید که چهکارهایی نباید در آن برنامه انجام داد؛ نباید انگارههای بنیادی یا زیرساختی چارچوب استوار برنامه، نباید کنار گذاشته شوند یا ویرایش گردند. اگر تجربه با هسته برنامه ناساز است نباید برنامه را کنار بزنیم و باید آن را با کمربند نگاه دارنده پیوند دهیم و کمربند را ورایش کنیم، چون ویرایش هسته برنامه برابر است با کنار گذاشتن آن و هر دانشمندی چارچوب استوار را ویرایش کند، از آن برنامهی پژوهشی ویژه بیرون میرود. مانند تیکو براهه که با این سخن که همه اختران جز زمین، به گرد خورشید میگردند و خورشید، خود، به گرد زمینی پابرجا میچرخد، از برنامه پژوهشی کپرنیکی بیرون رفت.
*میشود مثالی از برنامه پژوهشی را ذکر کنید تا مطلب روشنتر شود؟نمونهای که لاکاتوش یادآور میشود، فیزیك نیوتنی است که یک چارچوب استوار دارد و آن همان قانون اول، دوم و سوم نیوتنی و قانون گرانش است. گرداگرد این هسته را کمربند نگاهدارنده فراگرفته است که خود چندین فرضیه کمکی هستند که ویرایش میشوند و اگر با پدیدهای ناساز باشند، کنار گذاشته میشوند. مانند خورشید بی جنبش است، گردش نابسامان اختران از نیروی گرانش دیگر اختران است و... . با ویرایش و آزمایش این بخش از برنامه میتوان بهپیش بینیهای نو دست یافت مانند یافتن ستاره نپتون در این برنامه.*با چه چیزی میتوان رشتهای از ایدهها را یک برنامهی پژوهشی خواند؟ منظورم این است که برنامه کی و چگونه برنامه میشود؟برنامهی پژوهشی باید دارای دو ویژگی باشد تا برنامه باشد: یکی سازگاری درونی داشته باشد و بخشی بخش دیگری را کنار نگذارد دوم، برنامه پژوهشی هرچند اندک بتواند پدیدههایی نو را پیدا کند و پیشبینی کند. بر این پایه لاکاتوش مارکسیسم و روانشناسی فرویدی را، برنامههایی میداند که ویژگی نخست رادارند نه دومی را و جامعهشناسی نو ویژگی دوم را دارد و اولی را ندارد.*چه نقدهایی بر برنامه پژوهشی لاکاتوش وارد است و شما آن را چگونه ارزیابی میکنید؟افزون بر خردههایی که دیگران بر این برنامه گرفتهاند به نظرم میرسد که این دیدگاه هم با خودش ناسازگار است. این دیدگاه از پیشینیان یک گام جلوتر است و کاستیهای آنها را ندارد. اما با آنکه خودش پافشاری میکند که پیشرفت دانش تجربی باید با تاریخ آن همخوان باشد، خود این دیدگاه همخوان نیست، یعنی تاریخ د�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]
صفحات پیشنهادی
دانشمندان: زمین وارد مرحله خطر شد |اخبار ایران و جهان
دانشمندان زمین وارد مرحله خطر شد تیمی از دانشمندان طی گزارشی علمی اعلام کردند تغییرات آبوهوا و حجم بالای انقراض حیوانات و گیاهان زمین را وارد مرحله خطر برای بشر کرده است کد خبر ۴۶۸۰۳۷ تاریخ انتشار ۲۹ دی ۱۳۹۳ - ۱۲ ۱۴ - 19 January 2015 تیمی از دانشمندان طی گزارشی علمی اعلااعتراف هاآرتص درباره ترور دانشمندان هستهای ایران |اخبار ایران و جهان
اعتراف هاآرتص درباره ترور دانشمندان هستهای ایران یک رسانه صهیونیستی با اشاره ضمنی به خبر تلاش نافرجام موساد در ترور یکی از نخبگان هستهای ایران هدف موساد را کند ساختن پیشرفتهای هستهای ایران نامید کد خبر ۴۶۴۲۵۷ تاریخ انتشار ۱۶ دی ۱۳۹۳ - ۱۲ ۵۵ - 06 January 2015 یک رسانه صهناگفته های دانشمند ایرانی از دوران حبس در آمریکا |اخبار ایران و جهان
ناگفته های دانشمند ایرانی از دوران حبس در آمریکا مجتبی عطاردی دانشمند ایرانی که سال ۲۰۱۱ توسط ماموران آمریکایی دستگیر و به زندان برده شد در نشست خبری به بیان ناگفتههای خود از این دوران پرداخت کد خبر ۴۶۸۱۲۰ تاریخ انتشار ۲۹ دی ۱۳۹۳ - ۱۵ ۵۰ - 19 January 2015 مجتبی عطاردی دانشمنترور دانشمندان هرگز صنعت موشکی و هستهای ایران را متوقف نخواهد کرد -
مقدم فر ترور دانشمندان هرگز صنعت موشکی و هستهای ایران را متوقف نخواهد کرد شناسهٔ خبر 2465565 پنجشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۳ - ۱۲ ۵۶ استانها > یزد یزدـ مشاور رسانه ای فرمانده کل سپاه پاسداران با اشاره به سالروز شهادت شهید مصطفی احمدی روشن گفت ترور دانشمندان هرگز صنعت موشکی و هسته ای ایاجمالی/در نشست خبری عنوان شد: ناگفتههای دانشمند ایرانی از زندانهای آمریکا
اجمالی در نشست خبری خبرگزاری فارس عنوان شد ناگفتههای دانشمند ایرانی از زندانهای آمریکامجتبی عطاردی دانشمند ایرانی که در سال 2011 توسط ماموران آمریکایی دستگیر و به زندان برده شد در نشست خبری به بیان ناگفتههای خود از این دوران پرداخت به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارسحدادعادل در اختتامیه دوره دانش افزایی اساتید ایران شناس: فضای فعالیت برای ایرانشناسان در ایران فراهم شده است/
حدادعادل در اختتامیه دوره دانش افزایی اساتید ایران شناس فضای فعالیت برای ایرانشناسان در ایران فراهم شده است ملاک تشخیص ایرانی بودن دانشمندان زبان فارسی استرئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت در ایران تلاش شده تا ایرانشناسی یک رشته بومی و ایرانشناسی و زبانشناسی فعال شود پس فیک نشریه جهانی خطاب به اسرائیل: ترور دانشمندان هسته ای ایران را متوقف کنید
صلح جهانی را تهدید نکنید یک نشریه جهانی خطاب به اسرائیل ترور دانشمندان هسته ای ایران را متوقف کنید یک نشریه مرتبط با مسائل هستهای با بیان اینکه ترور دانشمندان هستهای ایران صلح جهان را تهدید میکند خواستار توقف آن شد به گزارش جام نیوز به نقل از فارس یک نشریه فعال در زمینهفناوری تشخیص دقیق مواد انفجاری توسط دانشمند ایرانی ابداع شد -
در دانشگاه نورث وسترن آمریکا فناوری تشخیص دقیق مواد انفجاری توسط دانشمند ایرانی ابداع شد شناسهٔ خبر 2463167 دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۳ - ۱۱ ۰۸ دانش و فناوری > فناوری های نوین دانشمند ایرانی دانشگاه نورث وسترن آمریکا نوعی سیستم شناسایی امنیتی ارایه کرده که با استفاده از امواج تراهرتزیناگفته های دانشمند ایرانی از ۱۶ ماه اسارت در زندان آمریکا
ناگفته های دانشمند ایرانی از ۱۶ ماه اسارت در زندان آمریکا مجتبی عطاردی دانشمند ایرانی که سال ۲۰۱۱ به دست ماموران آمریکایی دستگیر و به زندان برده شد در نشست خبری به بیان ناگفتههای خود از این دوران پرداخت به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر مجتبی عطاردی محقق ایرانی دانشیار داعتراف هاآرتص درباره ترور دانشمندان ایرانی
اعتراف هاآرتص درباره ترور دانشمندان ایرانیتاریخ انتشار سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳ ساعت ۱۴ ۰۰ یک رسانه صهیونیستی با اشاره ضمنی به خبر تلاش نافرجام موساد در ترور یکی از نخبگان هستهای ایران هدف موساد را «کند ساختن پیشرفتهای هستهای ایران» نامید به گزارش فارساعتراف صریح هاآرتص به ترور دانشمندان هسته ای ایران توسط موساد
اعتراف صریح هاآرتص به ترور دانشمندان هسته ای ایران توسط موسادیک رسانه صهیونیستی با اشاره ضمنی به خبر تلاش نافرجام موساد در ترور یکی از نخبگان هستهای ایران هدف موساد را کند ساختن پیشرفتهای هستهای ایران نامید به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس روزنامه صهیونیستی&lاعتراف به ترور دانشمندان ایران توسط موساد
اعتراف به ترور دانشمندان ایران توسط موسادتاریخ انتشار سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳ ساعت ۱۰ ۴۱ روزنامه صهیونیستی«هاآرتص» ضمن اشاره به خبر ۲ روز قبل تلاش ناموفق جاسوسان موساد در ترور یکی از دانشمندان هستهای ایران به نقل از «دان راویو» خبرنگار شبکه خبری &laquآمار تولید علم ایران در 2015/ معرفی پراستنادترین دانشمندان ایرانی -
مهراد به مهر خبر داد آمار تولید علم ایران در 2015 معرفی پراستنادترین دانشمندان ایرانی شناسهٔ خبر 2466077 شنبه ۲۷ دی ۱۳۹۳ - ۱۱ ۵۰ دانش و فناوری > علم و دانش استاد علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه شیراز با اشاره به رتبه 20 ایران در پایگاه استنادی web of science گفت پژوهشگراننشریه دانشمندان اتمی: ترور دانشمندان هستهای ایران را متوقف کنید
نشریه دانشمندان اتمی ترور دانشمندان هستهای ایران را متوقف کنیدیک نشریه مرتبط با مسائل هستهای با بیان اینکه ترور دانشمندان هستهای ایران صلح جهان را تهدید میکند خواستار توقف آن شد یک نشریه مرتبط با مسائل هستهای با بیان اینکه ترور دانشمندان هستهای ایرتعیین میزان شارژ خودروهای الکتریکی تا رسیدن به مقصد با نرمافزار دانشمند ایرانی
سهشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۳ - ۰۸ ۴۶ محققان دانشگاه کارولینای شمالی به رهبری حبیبالله رحیمی ایچی دانشآموخته دانشگاههای صنعتی اصفهان و صنعتی خواجه نصیر نرمافزاری طراحی کردهاند که میزان دقیق شارژ باقیمانده خودروهای الکتریکی را تا رسیدن آنها به مقصد مورد نظر تعیین میکند به گزارشساداتینژاد در گفتوگو با فارس مطرح کرد شکست دشمن در مرعوب کردن جامعه علمی ایران/ ترور شهدای هستهای انگیزه دا
ساداتینژاد در گفتوگو با فارس مطرح کردشکست دشمن در مرعوب کردن جامعه علمی ایران ترور شهدای هستهای انگیزه دانشمندان ایرانی را بیشتر کردرئیس بسیج اساتید دانشگاه تهران با اشاره به توطئههای دشمنان برای توقف پیشرفت علمی کشور یکی از مهمترین اهداف ترور دانشمندان هستهای را مرعوب کردرضایی:حزبالله صهیونیستها را قصاص خواهد کرد |اخبار ایران و جهان
رضایی حزبالله صهیونیستها را قصاص خواهد کرد دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد که حزبالله رژیم صهیونیستی را به جهت حادثه تروریستی اخیر قصاص خواهد کرد کد خبر ۴۶۸۶۴۷ تاریخ انتشار ۰۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱ ۱۹ - 21 January 2015 دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد که حزبالله رژیم صهیو-
گوناگون
پربازدیدترینها