واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
در گلشهر مشهد اتفاق افتاد؛
سوء استفاده از سادگی دختر نوجوان در چت روم
این ماجرا واقعي و با همکاري پليس پيشگيري خراسان رضوي نوشته شده است.
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از خراسان، هيچ گاه فکر نمي کردم به اين راحتي فريب بخورم. از حيله و نيرنگ هاي رايج در فضاي مجازي چيزي نمي دانستم. تصورم اين بود که ديگران هم مانند من همه حقايق زندگي و اسم واقعي خودشان را در ارتباطات اينترنتي عنوان مي کنند، اما... دختر ۱۹ ساله اي که به همراه مادرش و براي اعلام شکايت از يک کلاهبردار اينترنتي وارد کلانتري گلشهر مشهد شده بود، درباره چگونگي اين ماجرا به مشاور و مددکار اجتماعي کلانتري گفت: سال گذشته وقتي اسامي قبول شدگان کنکور اعلام شد از خوشحالي جيغ مي کشيدم. اما انتخاب واحدهاي اينترنتي دروس و همچنين انجام يک سري تحقيقات علمي و دانشجويي موجب شده بود تا ساعاتي را در کافي نت محل زندگي مان بگذرانم. متاسفانه آن جا محيط مناسبي نبود و مالک کافي نت که پسر جواني بود همواره دوستانش را در اطراف خود جمع مي کرد و آن ها با خنده هاي بي جا و بلند و يا سخنان بي ادبانه اي که بر زبان مي راندند، باعث ايجاد مزاحمت براي مشتريان مي شدند به طوري که گاهي متلک گويي ها و تمسخرهاي زننده آنان باعث اعتراض و درگيري مي شد. به همين خاطر اصرار کردم تا پدرم يک دستگاه رايانه برايم تهيه کند، اگرچه در آن شرايط خريد رايانه براي پدرم مقدور نبود، اما او به خاطر آسايش من رايانه اي خريد. از آن روز به بعد ديگر ساعت هاي زيادي را با سير در فضاهاي مختلف اينترنت و سايت هاي گوناگون سپري مي کردم تا اين که با محيط چت روم آشنا شدم و صادقانه براي افرادي که در آن محيط حضور داشتند پيام مي فرستادم. تصورم اين بود که همه آن افراد مانند من هستند و خودشان را صادقانه معرفي مي کنند. در اين ميان با پسري به نام شاهين آشنا شدم که مثل من دانشجو و اهل مشهد بود. هر روز سر يک ساعت مشخص با يکديگر درباره دروس دانشگاهي چت مي کرديم اما اين پيام ها به بيان خصوصيات اخلاقي و خصوصي کشيد به طوري که کم کم به يکديگر وابسته شديم من که به او اعتماد کرده بودم و قصد ازدواج با شاهين را داشتم او را دوستي صميمي و دلسوز مي دانستم تا اين که او شماره حسابم را گرفت و مبلغ ناچيزي را به عنوان هديه تولد به حسابم واريز کرد. اگرچه از اين کار او خيلي خوشحال بودم اما تا چند روز از او خبري نداشتم وقتي جوياي احوالش شدم پيامي فرستاد که ورشکست شده است و بايد با کار شبانه روزي جواب طلبکارانش را بدهد به همين دليل از من کمک خواست من هم پنهاني النگويم را فروختم و با پول هايي که پس انداز کرده بودم ۲ ميليون به حساب او واريز کردم اما از آن روز به بعد ديگر از شاهين خبري نشد تا اين که فهميدم او يک کلاهبردار اينترنتي بوده، و معلوم نيست چند نفر ديگر را مانند من سرکيسه کرده است... 2005
۰۱/۱۱/۱۳۹۳ - ۰۵:۵۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]