تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 14 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1849640550




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شاه: بقايي مثل سگ نازي‌آباد است!


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: شاه: بقايي مثل سگ نازي‌آباد است!
نویسنده : شاهد توحيدي 
53 سال قبل در چنين روزهايي و متعاقب تبرئه مظفر بقايي از سوي دادگاه نظامي در دي ماه 1340، حسين مكي دوست و يارِ ديرين وي، همكاري خويش را با او قطع كرد و در عمل از آن تاريخ، هيچگاه در هيچگونه فعاليت سياسي با بقايي شركت نجست. در تبليغات رايج جريانات موسوم به «ملي‌گرا» هماره مكي و بقايي محكوم به نوعي همكاري سياسي در تمام ادوار حيات شده‌اند يا دست‌كم در‌باره هر دو، به يك شكل سخن رانده و حكم مي‌شود. اين درحالي است كه در ادوار گوناگون همكاري سياسي، ميان آنان تفاوت‌هايي مشهود وجود داشته كه وجود پاره‌اي القائات از نوعي كه بدان اشارت رفت، مانع از شفافيت موضوع داشته است. در مقالي كه پيش روي داريد، سعي شده است كه به مدد خاطرات حسين مكي، نقطه فصل ميان او و مظفر بقايي و چرايي و چگونگي آن، بيشتر شفاف شود. بقايي و مكي، زمينه‌هاي شروع همكاري پس از 28 مرداد سابقه همكاري ميان حسين مكي و دكتر مظفر بقايي، به نيمه دوم مجلس پانزدهم باز مي‌گردد. زماني كه بقايي از اكثريت مجلس، به اقليتي پيوست كه سيد ابوالحسن حائري‌زاده وحسين مكي چهره‌هاي شاخص آن بودند. از آن پس آن سه در مسيري مشترك فعاليت داشتند كه عرصه‌هايي چون: استيضاح دولت محمد ساعد، مبارزات مربوط به مجلس شانزدهم و تشكيل جبهه ملي، حضور در آبادان در مقطع خلع يد از شركت نفت ايران و انگليس، تلاش براي بازگرداندن دكتر‌مصدق به قدرت در روزهاي منتهي به 30 تير و اتخاذ موضع مخالف در برابر درخواست اختيارات يك‌ساله مصدق از مجلس هفدهم و نيز انحلال آن مجلس از سوي وي را دربر‌مي‌گرفت. با آنكه به شهادت اسناد در اين عرصه‌ها نيز اختلاف‌نظر‌هايي بين آن دو وجود داشته، اما در مجموع موضعي نزديك به يكديگر داشته و در يك مسير حركت مي‌كرده‌اند. آنچه پس از 28 مرداد موجب شد كه بار ديگر مكي و بقايي به يكديگر نزديك شوند، رفتار فضل‌الله زاهدي در از ميان بردن دستاوردهاي نهضت ملي ايران بود، چنانكه خود گويد: «پس از وقايع 28 مرداد 1332 و روي كار آمدن زاهدي، پس از يكي دو هفته من و آيت‌الله كاشاني و دكتر بقايي به مخالفت با دولت زاهدي برخاستيم و روزنامه شاهد رفته‌رفته شروع به انتقاد كرد كه سرانجام به مخالفت‌هاي شديد انجاميد و چون در آن موقع مطبوعات تحت سانسور شديد دولت بودند، فقط روزنامه شاهد بود كه آن هم به علت مصونيت پارلماني دكتر بقايي مي‌توانست بي‌محابا مخالفت ما را منتشر سازد. اين روزنامه نخست نامه سرگشاده من به زاهدي را منتشر كرد. پس از آنكه موضوع تجديد رابطه با انگلستان پيش آمد و مخالفت‌هاي ما به اوج خود رسيد، روزنامه شاهد اين مخالفت‌ها را منعكس مي‌كرد كه مورد علاقه تمام آزاديخواهان قرار مي‌گرفت. بعداً مسئله قتل سه دانشجوي دانشكده فني پيش آمد كه من اعلام جرم شديداللحني به تمام مراجع قضايي و مجلس كردم كه متن آن را هيچ روزنامه‌اي درج نكرد به جز روزنامه شاهد. بر اثر آن دولت زاهدي مجلس هفتم را رسماً منحل كرد. موضوع مصونيت دكتر بقايي منتفي و روزنامه شاهد هم توقيف شد». (1) آغاز همكاري در آستانه انتخابات بيستمين مجلس دوران اختناق ساليان 32 تا 40، امكان فعاليت سياسي را منتفي ساخته بود. محمدرضا پهلوي درسال 40 و پس از روي كار آمدن جان. اف كندي و فشار وي برشاه براي ايجاد فضاي باز سياسي، اعلام كرد كه انتخابات مجلس بيستم آزاد خواهد بود. در اين دوره مكي و بقايي مجدداً به هم بازگشتند و اينك ادامه ماجرا از زبان مكي: «از آن تاريخ ديگر با دكتر بقايي روابط سياسي نداشتيم تا انتخابات دوره بيستم مجلس شوراي ملي در سال 1339 پيش آمد و شاه و دولت وقت مكرر اعلام كردند انتخابات به‌طور كلي آزاد است. در اين موقع دكتر بقايي «سازمان نگهبانان آزادي انتخابات»را كه در دوره شانزدهم تأسيس كرده بود، احيا و مرا به عنوان معاونت كل اين سازمان معرفي كرد. سازمان مزبور كه در خيابان آقا شيخ هادي محل وسيعي را در اختيار گرفته بود شروع به فعاليت كرد و نطق‌ها و تظاهرات شديدي را انجام مي‌داديم تا معلوم كنيم آزادي ادعايي دولت و شاه حقيقت ندارد. در همين اوان كندي به رياست جمهوري امريكا انتخاب شد و راجع به آزادي ملل جهان نطق مشروحي را ايراد كرد كه ضمن آن گفت: «مي‌خواهيم آسيا آزاد و داراي مردان آزاده‌اي باشد.‌» دكتر بقايي توسط دبيركل سازمان ملل متحد تلگرافي به كندي زد و متن آن را در نطق خود اعلام و چندين هزار نسخه آن را پلي‌كپي و منتشر ساخت. متن تلگراف كه پلي‌كپي آن نيز منتشر شده بود به مذاق هيئت حاكمه و شاه خوش نيامد و در جلسه بعد از حضور مردم براي استماع سخنراني در جلسه سازمان نگهبانان آزادي جلوگيري كردند و خيابان آقا شيخ هادي از بالا و پايين و كوچه‌هاي اطراف به وسيله پليس مسدود شد. دكتر بقايي هم نامه‌اي خطاب به افسران شهرباني نوشت و تسليم آنان كرد. هيئت حاكمه وقت كه از موضوع تلگراف به كندي دل پري از دكتر بقايي داشت، نامه دكتر بقايي خطاب به افسران شهرباني را بهانه قرار داد و آن را توهين به افسران تلقي و دستور توقيف و محاكمه وي را در دادگاه نظامي صادر كرد. به هر تقدير دكتر بقايي دستگير و در دژباني زنداني شد و بازپرسي از او توسط سرهنگ وزيري كه از خانواده اميرابراهيمي كرمان بود، آغاز شد. بايد گفته شود بين دكتر بقايي و سركار آقا اختلافاتي وجود داشت و سرهنگ وزيري از پيروان سركار آقا بود. حدود دو هفته از زنداني شدن دكتر بقاي گذشت. همه روزه با اجازه مخصوص به ملاقات او مي‌رفتم. بالاخره براي آزادي و جلوگيري از محاكمه وي با ارتشبد عبدالله‌خان هدايت كه با هم دوستي و خصوصيت داشتيم و در ازاي مساعدت‌هايي كه به او كرده بودم، خود را مديون من مي‌دانست، ملاقات كردم تا در استخلاص بقايي كمك كند. ارتشبد هدايت دل پري از دكتر بقايي داشت، ولي هر طور بود راضي شد كمك كند و نظر من را دال بر خلاف مصلحت بودن زنداني و محاكمه شدن بقايي به سمع شاه برساند و نيز در‌باره زنداني شدن داريوش فروهر رهبر پان‌ايرانيسم گفتم كه ترتيب آزادي او نيز داده شود. پس از يكي دو روز ارتشبد تلفن كرد كه در هر دو مورد موافقت شاه را جلب كردم و اكنون مي‌توانيد به زندان برويد و دست داريوش فروهر را بگيريد و بيرون بياوريد، ولي دكتر بقايي بايد به دادستاني التزام بدهد كه از حوزه قضايي تهران خارج نشود». (2) سفر پنهاني بقايي به كرمان حسين مكي در خاطرات خود، تلويحاً سفر غير‌مترقبه و بدون اطلاع بقايي به كرمان را از مصاديق بي‌صداقتي وي مي‌داند و آن را با شعار «دروغ ستيزي» وي در تعارض تلقي مي‌كند. وي در اين‌باره روايت مي‌كند: «دكتر بقايي چندي آزاد بود و پنهان از من و شوراي عالي سازمان نگهبانان آزادي تصميم مي‌گيرد مسافرت كوتاهي به كرمان كند. نزديك غروب در دفتر سازمان نگهبانان آزادي حدود يكي دو ساعت با هم گفت‌وگو كرديم، ولي بقايي هيچ گونه خبر و اطلاعي از سفر به كرمان نداد و حتي قول و قرار ملاقات فردا را در دفتر سازمان گذاشتيم كه به بحث ادامه دهيم. صبح روز بعد طبق قرار به سازمان نگهبانان رفتم و خبر يافتم همان روز صبح دكتر بقايي به كرمان رفته است. خيلي ناراحت شدم كه چرا موضوع را از من پوشيده داشته است. تصميم داشتم كه به همين دليل از سازمان مستعفي شوم و به همكاري خاتمه دهم. نمي‌دانم در مدتي كه دكتر در كرمان بود چه نطقي ايراد كرد و چه عملي انجام داد، ولي به محض ورود به تهران در فرودگاه دستگير شد و به بهانه اينكه بدون اطلاع و اجازه حوزه قضايي تهران را ترك كرده بود زنداني شد. ناگزير از استعفا منصرف شدم، زيرا حمل بر ترس و جبن مي‌شد. ناچار به ملاقات دكتر بقايي رفتم و به او تعرض كردم كه چرا مرا اغفال كرديد و بي‌خبر به كرمان رفتيد؟! دكتر بقايي گفت اگر به شما مي‌گفتم مانع مي‌شديد. باري، پس از اين صحبت اظهار داشت ديگر براي آزادي‌ام اقدامي نكنيد، بگذاريد تكليف اين پرونده روشن شود كه ديگر مثل گيوتين پشت گردن من نباشد كه هر وقت خواستند مرا دستگير كنند. پس از چند روز ادعانامه دادستان ارتش صادر و روز محاكمه معلوم شد. در محكمه براي او اشدّ مجازات يعني اعدام درخواست شد. دكتر بقايي براي دفاع وكلاي ورزيده‌اي را برگزيد و سرانجام پس از چند جلسه محاكمه به دو سال حبس محكوم شد. حدود يك سال پس از دستگيري و محكوميت دكتر بقايي در زندان ماند و محكمه تجديدنظر تشكيل نشد و پيش‌بيني مي‌شد بدون تجديدنظر در زندان باقي بماند. در يكي از ملاقات‌ها اظهار داشت حالا وقت آن است در‌باره تشكيل محكمه تجديد نظر و آزادي‌ام هر طور صلاح مي‌دانيد اقدام كنيد، چون خودم در آن موقع هيچ‌گونه رابطه و ملاقاتي با شاه نداشتم، به وسيله سپهبد يزدان‌پناه كه با من دوست و به شاه نيز خيلي نزديك بود موضوع دكتر بقايي را در ميان گذاشتم و خواستم وي پيغام مرا مبني بر آزادي دكتر بقايي با شاه در ميان بگذارد. پس از دو سه روز سپهبد يزدان‌پناه گفت موضوع را به عرض شاه رساندم و شاه عين اين عبارات را اظهار كرد كه دكتر بقايي سگ نازي‌آباد است، نه خودي مي‌شناسد و نه غريبه‌!» (3) آزادي سفارش شده بقايي حاميان بقايي در ساليان اخير، تبرئه وي در دادگاه سال 40 را ناشي از دفاعيات مستدل وي تلقي و آن را در قالب كتابي قطور منتشر كرده‌اند و حال آنكه براساس خاطرات حسين مكي آزادي وي در پي دادگاه تجديد نظر، امري سفارش شده و توافقي بوده است:‌«در ملاقات دوم به سپهبد يزدان‌پناه گفتم به فرض كه دكتر بقايي تمام دو سال را هم در زندان بماند، بالاخره آزاد خواهد شد و او كسي نيست كه پس از آزادي ساكت و آرام به گوشه‌اي بنشيند... از قول من به شاه بگوييد وطن‌خواهان ثابت قدم را به گناه شهامتشان مجازات نكنيد و چراغ از بهر تاريكي نگه داريد. سپهبد يزدان‌پناه رئوس مطالبم را يادداشت و اظهار كرد عيناً به عرض مي‌رسانم. دو سه روز بعد به من خبر داد اعليحضرت موافقت كرده است و فردا شب ساعت 7 بعد از ظهر پرونده دكتر بقايي را به منزل من مي‌آورند، شما هم بياييد تا با هم صحبت كنيم. هنگامي كه روز بعد به منزل يزدان‌پناه رفتم و مشغول صحبت شديم، اويسي كه نمي‌دانم سرلشكر يا سرتيپ و رئيس دژباني بود، دكتر بقايي را از زندان با خود آورد. صحبت‌هاي متفرقه به ميان آمد و پس از ساعتي سر ميز شام رفتيم و شام صرف شد، ولي مطلقاً در‌باره موضوع محاكمه صحبتي به ميان نيامد و در پايان ميهماني اويسي زنداني را به زندان بازگرداند. روز بعد سپهبد خسرواني رئيس دادرسي ارتش به من تلفن كرد و خواست به دادرسي ارتش براي پاره‌اي مذاكرات بروم. در آن ملاقات وي اظهار داشت دستور داده‌اند طبق نظر شما دادگاه تجديد نظر دكتر بقايي تشكيل و وي تبرئه شد، ولي خواهش مي‌كنيم به دكتر بقايي بگوييد در دفاعيات خود طول و تفصيل ندهد تا محاكمه كش‌دار نشود و زود خاتمه يابد. قضيه را به دكتر بقايي گفتم. در تاريخ 18 آذر 1340 محكمه تجديد نظر شماره 3 اداره دادرسي ارتش محاكمه را آغاز كرد. دكتر بقايي برخلاف نظر و خواست دادرسي ارتش در دفاعيات خود اطاله كلام داد و ضمن آن در تشريح وقايع سي‌ام تير 1331 اظهار داشت انتخاب وزير جنگ توسط شاه خلاف قانون اساسي است. اين بيان او براي دادرسي ارتش مشكل ايجاد كرد و باز رئيس دادرسي ارتش به من اظهار داشت مگر قرار نبود دكتر بقايي در مدافعات خود طريق اختصار برود؟ اكنون با بيان چنين مطلبي عليه رئيس قوه ثلاثه مملكت ما را به زحمت انداخته است، ولي چون تصميم بر آزادي او بود پاسخ او را نشنيده گرفتند و دادرسي ادامه يافت تا در جلسه سيزدهم در تاريخ 7 دي 1340 رأي مشروحي با دلايل از طرف دادگاه صادر شد كه در خاتمه آن چنين آمده بود: «بناءٌ علي هذا هيئت دادرسان دادگاه تجديد نظر معتقد به عدم وقوع بزه است و به اتفاق آرا با اجازه حاصله مفاد ماده 233 قانون دادرسي و كيفر ارتش حكم محكوميت شماره 31 مورخ 6/4/1340 دادگاه عادي شماره 2 را فسخ و متهم دكتر مظفر فرزند مرحوم ميرزا شهاب شهرت بقايي كرماني را از اتهامات منتسبه تبرئه مي‌كند. اين رأي علني در محضر رسمي دادگاه قرائت و ابلاغ مي‌شود و در مهلت مقرر قانوني قابل فرجام است. رئيس دادگاه تجديد نظر شماره 3 سرتيپ موسي مروستي». (4) پاياني بر تعامل سياسي مكي و بقايي مكي پايان همكاري خود با بقايي را به نظرات وي در‌باره حكومت دكتر اميني مرتبط مي‌داند و حال آنكه مروري بر خاطرات وي نشان مي‌دهد كه زمينه اين جدايي از سال‌ها قبل و با رفتارهاي دوگانه بقايي فراهم شده بود. گو اينكه وي براي فاصله گرفتن از بقايي، تنها منتظر يك فرصت مناسب بوده است:‌«دكتر بقايي پس از آزادي به كرمان سفر كرد و مخبر روزنامه اطلاعات با او در‌باره حكومت دكتر اميني مصاحبه‌اي انجام داد. آنچه به خاطر دارم ظاهراً دكتر بقايي گفته بود اگر حكومت اميني ساقط شود در حكومت بعدي مختصر آزادي كه فعلاً وجود دارد از بين مي‌رود. بيان دكتر بقايي خلاف نظر و عقيده‌ام بود و بلافاصله در همان روز به روزنامه اطلاعات ضمن تكذيب‌نامه‌اي نوشتم: گمان نمي‌كنم اين بيان دكتر بقايي باشد و شخصي را به كرمان فرستادم تا تحقيق كند آيا وي چنين اظهاري كرده يا بيانش تحريف شده است. وقتي فهميدم اين بيان واقعاً اظهارات او بوده است از عضويت در سازمان نگهبانان آزادي و رياست شوراي عالي آن سازمان مستعفي شدم و پس از آن هر چه دوستان مشتركمان با من ملاقات و مذاكره كردند تا استعفايم را پس بگيرم زير بار نرفتم و روابط سياسي خود را با دكتر بقايي قطع كردم. فقط گاهي كه در مجامع به هم مي‌رسيديم سلام و عليكي مي‌كرديم. از آن موقع فعاليت سياسي را كنار گذاشتم و در گوشه انزوا به تحقيقات تاريخي و تكميل تاريخ 20 ساله ايران و دوره كتاب سياه اشتغال داشته‌ام. پس از شنيدن نوار وصيتنامه سياسي دكتر بقايي كه چنان تهمت‌هاي ناروايي را به من و دكتر فاطمي وارد كرده بود، از آن زمان به بعد رابطه دوستي و سوابق همكاري‌هاي قديم بين من و دكتر بقايي قطع شده است. فقط يك مرتبه همديگر را ملاقات كرديم، آن هم در مجلس ترحيم مرحومه مادرم در سال 1360. اين سؤال پيش مي‌آيد كه دكتر بقايي كه طبق مفاد نوار وصيتنامه سياسي‌اش مرا توطئه‌چي مي‌دانست چطور در سازمان نگهبانان آزادي مرا به معاونت خود برگزيد ـ طبق مدرك زير كه به خط خود وي است ـ و در جلسات محاكمه‌اش چرا آنقدر از من به دفعات ستايش كرده است؟ طبق مدرك ذيل كه عيناً از صفحه 108 كتاب چه كسي منحرف شد؟ دكتر مصدق يا دكتر بقايي، درج شده است:هيچ وقت حالت مرض و كسالت همكار عزيزم مكي را از دفاع از حقوق ايران راجع به نفت فراموش نخواهم كرد و هيچ ايراني آن را فراموش نخواهد كرد. مكي در آن زمان با منتهاي مرض و كسالت تحت چنان فشاري قرار گرفته بود كه [آن فشار] كاملاً مظهر حرص و آز اربابان نفت بود... روابط من و دكتر بقايي طي ساليان دراز فعاليت‌هاي سياسي و همكاري‌ها در مجلس شوراي ملي دچار فراز و نشيب‌هايي بوده است. گاهي خيلي صميمانه و نزديك و گاه به سردي گراييد و باز به صميميت و همكاري نزديك منتهي تا سرانجام قطع شده است. بديهي است پس از آن اطلاعي از فعاليت‌هاي سياسي و حزبي ايشان نداشتم». (5) پي‌نوشت‌ها: 1- ر. ك: خاطرات سياسي حسين مكي، انتشارات علمي و انتشارات ايران، چاپ اول، ص599 2- ر. ك: همان، صص 604- 599 3- ر. ك: همان، صص605- 604 4- ر. ك: همان، صص606- 605 5- ر. ك: همان، صص608- 607

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۳ - ۱۳:۱۹





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 145]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن