واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: خرازی در گفتوگویی مطرح کرد
متولی ندا نیستم!/کسانیکه آقای "هاشمی" را ترور شخصیت کردند امروز مدعی وی هستند
سفیر اسبق ایران در فرانسه گفت: برخی کار را در هشت سال ریاستجمهوری آقای خاتمی به جایی رساندند که پس از آن کسی جرأت نمیکرد در این مملکت اسم دوم خرداد را بیاورد. همان کسانی که آقای "هاشمی" را ترور شخصیت کردند الان مدعی ایشان هستند. عالیجناب سرخپوش را چه کسی نوشت؟
به گزارش حوزه احزاب باشگاه خبرنگاران، "صادق خرازی" دیپلمات باسابقه کشورمان از تندرویهای اصلاحطلبان و حاکمیتگریزی آنها گفت؛ وی در بخش دیگری از صحبتهای خود به تشریح مواضع حزب "ندا" پرداخت.
در ادامه به گزیدهای از صحبتهای سفیر اسبق ایران در فرانسه نگاهی خواهیم انداخت.
*من متولی ندا نیستم، عضوی از ندا هستم. منتها به دلیل حضور در موقعیتها و مسئولیتهای مختلف شناختهشدهتر بودم. در سیاست داخلی و سیاست خارجی دستی داشتم.
*بعضی از دوستان اصلاحطلب ما هستند که در نگاه اقتصادیشان کاملا چپ هستند و دوستانی که در نگاه اقتصادیشان کاملا "اولترا کاپیتالیست" هستند؛ یک نگاه اصطلاحطلبی داریم که موسیقی گوش نمیدهد، یا کسی که در مورد فرهنگ بسیار وسیعالمشرب است.
*بعضیها نسلدوم اصلاحطلبان را به لحاظ سنی تعریف میکنند و بعضیها هم نسل را به معنی "سن" تعریف نمیکنند. در واقع جریان جدید اصلاحطلبی را نسلدوم اصلاحطلبی میگویند.
*جریان جدید اصلاحطلبی به این معنی نیست که اصلاحطلبی قدیم را قبول نداشته باشم. همچنین معنی نسل دوم اصلاحطلبان این هم نیست که به نسل اول بگویند دیگر اینها کارآیی ندارند و کارآمد نیستند؛ خیر، این تعبیر اشتباهی است. این بدترین برداشت و تحلیل و قرائتی است که از نگاه ملی به همین واژه نسلدوم اصلاحطلبی شده است.
*از سال ٨٤ مرزبندیهای سیاسی و فکری در بین اصلاحطلبان موضوعیت جدی و بیشتری پیدا کرد، خصوصا جبههبندیای که در سال٨٤ شد و شکست اصلاحطلبی را به معنی واقعی در سهصحنه انتخابات شوراها و مجلس و ریاستجمهوری به صورت پیدرپی داشتیم. در سال ٨٢ تا ٨٤ جریانهای اصلاحطلبی تعریف شدند. یکجریان بالاخره جریاناتی، تند بودند؛ جریاناتی که مسائل را سفید و سیاه میدیدند و یکسری جریاناتی بودند که مسایل را اجتماعی و فرهنگی میدیدند.
*در سال 88، ادبیاتی وارد هنجارها و رفتارهای اصلاحطلبی شد که خودش به معنای واقعی دارای حاشیه بود. یعنی حواشی این ادبیات و برخی دیدگاهها باعث شده که درون اصلاحطلبی ایران پدیدههایی ایجاد شود که فراتر از اصلاحطلبی تعریف میشود. نمیدانم هدف این بود که به جنبش سبز برسیم یا اصلاحطلبی خود را جلو ببریم؟ ما مسیرمان مسیر جنبش سبز است یا اصلاحطلبی؟ وقتی میگوییم اصلاحطلبی، یعنی از درون یا بیرون؟ وقتی میگوییم جنبش سبز یعنی وابسته به عناصری بیرون یا درون حاکمیت و کشور؟ اینها اختلافات جدی و ماهوی است که به صورت یک حقیقت در ذهن کنشگران اصلی اصلاحطلبان وجود دارد.
*کسی که روزی سخن از ادبیات "بود و نبود" و "عدم و وجود" میکند، نمیتواند یکدفعه اعتمادسازی کند. طبیعتا شما هم اگر در جای حاکمیت بنشینید، بیاعتماد میشوید.
*نظام و حاکمیت به اصولگرایی و اصلاحطلبی با یک چشم نگاه میکند. اصلاحطلبان حاکمیتگریزی میکردند اما نباید اینکار را بکنند.
*ما میگوییم که دموکرات هستیم اما در تمرین با خود مشکل داریم. اگر مدعی هستیم باید نشان دهیم. اگر در سیاست پیاده، دموکرات هستیم در سیاست سواره هم باید دموکرات باشیم.
*شایعه کرده بودند که نظام از "مرتضوی" حمایت میکند. من خدمت رهبری رفتم و ایشان گفتند که من از مسند قضاوت حمایت میکنم، نه عملکردها. اگر تخلفی صورت گرفته برخورد کنند. رهبری در سال٧٦ گفتند که مردم در دوم خرداد حماسه آفریدند. اما برخی کار را در هشت سال ریاستجمهوری آقای خاتمی به جایی رساندند که پس از آن کسی جرأت نمیکرد در این مملکت اسم دوم خرداد را بیاورد. همان کسانی که آقای "هاشمی" را ترور شخصیت کردند الان مدعی ایشان هستند. عالیجناب سرخپوش را چه کسی نوشت؟
منبع: روزنامه شرق
انتهای پیام/
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۹۳ - ۱۰:۵۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]