محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843180022
نقدی بر مقالة تفسیر قطعی سوگندهای قرآن مجید و پاسخ آن
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
نقدی بر مقالة تفسیر قطعی سوگندهای قرآن مجید و پاسخ آن
گفت و گو و نگارش دربارة مفاهیم و علوم قرآن، امری دشوار و نیازمند توجه جدی و بررسی ابعاد مختلف و آرای متفاوت است. مقالات علمی ـ پژوهشی باید مسئلهمحور، مستند و مستدل باشد و با تعمق در ابعاد و زوایای مختلف یک عنوان جزئی به تولید علم کمک کند.
بخش اول الف. نقد چکیده گفتوگو و نگارش دربارة مفاهیم و علوم قرآن، امری دشوار و نیازمند توجه جدی و بررسی ابعاد مختلف و آرای متفاوت است. مقالات علمی ـ پژوهشی باید مسئلهمحور، مستند و مستدل باشد و با تعمق در ابعاد و زوایای مختلف یک عنوان جزئی به تولید علم کمک کند. تحلیل و نقد اینگونه نوشتهها نیز کاری دشوار و محتاج تکیه بر حقایق قطعی و مسلم است. مقالة «تفسیر قطعی سوگندهای قرآن مجید»، در کنار محسنات خود، نیازمند نقد اساسی است. این نوشتار از نوع پژوهشهای بنیادی است و پس از توصیف برخی از نارساییهای مقالة مذکور به این حقیقت راه یافته است که فواصل آیات در خدمت مفاهیم ارزشمند و والای آن است و به صورت مستقل موضوعیت ندارد و بیان مصداقهای گوناگون برای یک واژه نهتنها عامل سرگردانی نبوده، بلکه زمینة رشد و تعالی دانش تفسیر را فراهم آورده است. مقدمه در شمارة 9 دوفصلنامة علمی ـ پژوهشی وزین قرآنشناخت، مقالهای با عنوان «تفسیر قطعی سوگندهای قرآن مجید»، نوشتة استاد «حسین توفیقی» به چاپ رسیده است، که از نظر حقیر، با وجود برخورداری از برخی امتیازات، دارای برخی لغزشهای آشکار و نیازمند نقد جدی است. از مدیر محترم نشریه که با چاپ اینگونه مقالهها زمینة تبادل نظر و جدال احسن را فراهم آورده، صمیمانه تشکر میکنم و امیدوارم این روند زمینه را برای پویایی، تکامل و تعالی دانش تفسیر فراهم آورد. این بنده هرگز مدعی نیست که انتقادات بیان شده، کاملاً صحیح و منطبق بر حقیقت است، بلکه این نوشتار متناسب با ضعف علمی و نقص بینش اینجانب بر دلیلها و شواهدی تکیه دارد که ممکن است با اصلاح و راهنمایی صاحبان قلم همراه شود. این نوشتار از نوع پژوهشهای بنیادی است و نویسنده به روش تحلیل محتوا، ضمن توصیف اشکالات مقالة مذکور با ارائة ادلهای، به نقد آن مبادرت کرده است. هدف نویسنده، رفع برخی از ادعاهای غیرمستند و مستدل نویسندة محترم بوده و این مطلب به معنای انکار بسیاری از نکات مثبت و ارزشمند در مقالة مذکور نیست. مقالة استاد توفیقی دارای امتیازات ویژه و نکات مفیدی است، مانند بیان شانزده مورد از تمهیدات قرآن مجید برای تأمین فواصل (توفیقی، 1391، ص67-68) که اگر با دلیلهای ادبی و شواهد لازم ارائه میشد، میتوانست مفید باشد. حسن دیگر مقاله خودباوری و ادعای نوآوری نویسنده است که بسیار ارزشمند است. مقالة حاضر ضمن نقد مقالة مذکور به تبیین مطالبی چون اصالت مفاهیم آیات قرآن در برابر قالب ظاهری آن، مانع نبودن غالب دیدگاههای مفسران سدههای نخست در فهم قرآن، بیمانع بودن تبیین مصداق برای مفاهیم قرآنی، ضرورت هماهنگی مفهوم واژگان با سیاق سوره و برخی مسائل دیگر پرداخته است. نقد مقاله مقالة مذکور در کنار محسنات فراوان، مشتمل بر اشکالات مبرم و آشکاری است. برخی از نقدهای وارد بر آن عبارتاند از: 1. عدول از مسئلهمحوری در تعریف مقالات پژوهشی مسئلهمحور گفتهاند: مقاله باید دارای عنوان محدود باشد تا بتواند در همة ابعاد آن غور کند. اصل در پژوهش نفوذ به ژرفاست نه گسترش دامنه؛ تا حقیقت را به صورت مستند و مستدل ارائه نماید، درحالیکه مقالة مذکور مشتمل بر چند بحث دربارة حروف مقطعه، سوگندهای قرآن، تفسیر واژة کوثر و برخی مباحث دیگر است که هریک از آنها درخور پژوهش ویژهاند. 2. تطبیق نداشتن عنوان مقاله با محتوا یکی از ویژگیهای مقاله علمی ـ پژوهشی تطبیق عنوان مقاله با محتوای آن است. نویسندة محترم مقالة خود را «تفسیر قطعی سوگندهای قرآن» نام نهاد است. انتظار خواننده آن است که نویسنده ارجمند نظریهای یکدست و پذیرفته و مستدل دربارة همة سوگندهای قرآن ارائه دهد، درحالیکه مقاله فقط به برخی از سوگندها اشاره کرده و نظر ایشان نهتنها قطعی نیست، بلکه آسیبپذیر است. از طرف دیگر مطالبی چون تبیین مصداق کوثر، عصر، و صافات با عنوان مقاله بیگانه است؛ یعنی محتوای مقاله اعم از عنوان آن است. 3. تعریف غیرفنی علم نویسندة محترم مفهوم علم را «تجمیع متفرقات و تفریق مجتمعات در ذهن» (همان، ص54) خوانده؛ درحالیکه منبع و گویندة آن را ذکر نکرده است. حتی اگر چنین تعریفی در مورد علم وارد شده باشد، باید با تعریفهای دیگری که وجود دارد، مقایسه شود و قوّت و ضعف آن تبیین گردد. ممکن است گفته شود مقصود نویسنده ارائة مفهوم اصطلاحی این واژه در مقاله است. این سخن نیز به دلیل استفاده نکردن از این معنا یا هر معنای دیگر علم در مقاله، نفی میشود. پس علاوه بر آنکه صحت این تعریف روشن نیست، ضرورتی هم برای آن وجود ندارد. افزون بر اینکه برخی اصطلاحات محوری مانند تفسیر در این مقاله تعریف نشده است. 4. غیرمسئول خواندن مفسران پیشین محقق محترم عنایت دارند که «اثبات شیء نفیِ ما عدا» نمیکند. به فرض اینکه نویسندة ارجمند مطلبی را ثابت کرده باشد ـ که چنین نیست ـ دلیل بر رد آرای دیگران نمیشود؛ رد آرای دیگران نیازمند ارائه دلیل است. محقق محترم هیچ دلیلی بر غلط بودن سخن آنان ارائه نکرده است. از طرف دیگر کدامیک از مفسران سدههای نخست براساس کدام مدرک و شاهدی مانع فهم صحیح قرآن شدهاند؟ همین نوشتة ایشان سخنشان را نقض میکند و نشان میدهد که مفسران متقدم، متأخر و معاصر مانعی برای تبیین و تفسیر نو و جدید ایجاد نکردهاند. علاوه بر آنکه استفاده از تعابیری چون «اظهارات غیرمسئولانه و متعارض» (همان، ص52) «قرآنپژوهان را به ناکجا آباد برده است» (همان، ص54)، «یک مفسر مسلمان هر قدر هم بزرگ باشد، نمیتواند از درون پیلة اقوالی که بر گرد این واژه قرآنی تنیدهاند، بهآسانی بیرون آید» (همان)، «ابهامآفرینی مفسران قدیم» (همان، ص55)، «نقل اقوال بیپایه و متعارض مفسران غیرمسئول» (همان، ص70) علاوه بر آنکه با فرهنگ پژوهش بیگانه است، هرگز سخن درستی نیست. همچنین با نقل بدون نقد و توضیح سخن «احمد بن حنبل» دربارة اعتبار نداشتن کتب تفسیری (همان، ص58) گویا آن را تأیید کرده و تفاسیر گرانسنگی چون التبیان و مجمع البیان را بیاعتبار شمرده است. نگارندة محترم عنایت نکردهاند که مفسران قدیم با تحمل چه مشقات و زحماتی مطالبی را فراهم آورده و میراث گرانبهای علمی را برای ما ذخیره کردهاند. وجود دیدگاههای مختلف در یک مسئله هرچند ممکن است برای عوام قابل هضم نباشد، برای دانشمندان از آن رو که زمینه را برای تضارب آرا و تولد رأی صواب فراهم میکند، امری طبیعی و مبارک است. نویسندة محترم نوشتهاند: «تعمیمهای بیمورد و تخصیصهای بیوجه منسوب به ابن عباس و... بسیاری از آیات قرآن را در هالهای از ابهام فرو برده و موجب حیرت سرگردانی قرآنپژوهان شده است» (همان، ص54). اولاً این ادعایی بسیار سنگین و اثبات آن کاری دشوار است. ثانیاً اگر این تعمیم و تخصیصها نبود، دانش تفسیر نیز بسان بسیاری از دانشها در طفولیت میماند و اینچنین شاخ و بر نمیداد. نویسندگان امروز وامدار پیشینیاناند و همین اقوال و نقد یا پذیرش آنها، موجب تناوری دانش تفسیر و رویش شاخههای گوناگون آن شده است. 5. اثبات روابط درونسورهای با نفی روابط بین سورهای محقق محترم با تکیه بر فواصل آیات، روابط درونسورهای را از این منظر مورد توجه قرار داده، اما رابطة مفهومی و پیوند بین سورهها را نفی کرده و نوشتهاند: «آنان آغاز سورة مکی انعام را اینگونه به پایان سورة مدنی مائده ربط دادهاند: لما ختم الله سورة المائدة بآیة عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ افتتح سورة الأنعام بما یدل على کمال قدرته من خلق السماوات والأرض وغیره فقال...» (طبرسی، 1372، ج4، ص422 و60). از سخن نویسندة محترم چنین برمیآید که هیچ ارتباطی بین ترتیب سور وجود ندارد، درحالیکه بسیاری از محققان تدوین قرآن را توقیفی میدانند (خویی، بیتا، ص236-257). حتی اگر این دیدگاه را نپذیریم، باید اذعان کنیم که جمعآورندگان قرآن، سور قرآنی را بدون دلیل در کنار هم قرار ندادهاند و به فرض که چنین کرده بودند، بر پیشوایان دین، بهویژه امام علی(ع)، واجب بود که این حقیقت را گوشزد کنند و در دوران حاکمیت برای اصلاح آن بکوشند؛ زیرا حضرت فرمودند قصد دارند همة سنتهای اصیل اسلامی را احیا و سنن جاهلی را نابود کنند. به هر صورت سخن گفتن دربارة ارتباط داشتن یا ارتباط نداشتن معنوی سورهها ـ مانند هر مسئلة علمی دیگر ـ نیازمند پژوهش و ذکر دلیلها و شواهد کافی است و به صرف ادعا ثابت نمیشود. 6. تولید نکردن علم در مقالة محقق محترم، علم جدیدی تولید نشده است. ایشان تنها به گزینش برخی آرای پیشینیان و نقل آن همت گماردهاند، مانند قول دهم فخر رازی (توفیقی، 1391، ص56)، قول تفسیر نمونه (همان، ص57)، قول طبرسی (همان، ص58 و 64)، قول شعرانی (همان، ص62)، قول طبری (همان، ص63-64)، قول علامه طباطبایی (همان، ص66). علاوه بر آنکه نقل علامه دربارة تفسیر سورة صافات است (طباطبایی،1417، ج 17، ص 122)، ولی ایشان آن را بهگونهای نقل کردهاند که گویا دربارة تین و زیتون است (توفیقی، 1391، ص 66)، و چون برای این گزینش دلیل نیاوردهاند، ترجیح ایشان بلامرجح و مردود است. از طرف دیگر به آرای موافق نظر خود تکیه کرده ولی به نقد آرای مخالف نپرداخته و دلیل ناروایی آنها را بیان نکردهاند. 7. استدلال به مطالب غیرمستند و غیرقطعی بدون تبیین کافی در تفسیر واژة «قلم» به شیوة قرآن با قرآن، بدون مستند کردن اقوال و ذکر دلیلی قانعکننده مبتنی بر اینکه منظور از «علّم بالقلم» (علق:4)، قلم متعارف است و بدون توضیح پذیرفتنی برای ارتباط آن آیه در سورة علق با آیة «ن و القلم»، نظر «قلم معمولی» را قطعی اعلام کرده است (همان، ص55). درحالیکه اولاً ایشان در ادامة مقاله منکر ارتباط میان سورههای قرآن شدهاند و ثانیاً میدانیم که تازهمسلمانان غالباً با کتابت آشنایی نداشتند و در اوائل بعثت رسول اعظم(ص)، به سبب مشکلات فراوان و مصاف نرم و خزندة دشمن با آیین اسلام، زمینة مناسبی برای فراگیری کتابت برای مسلمانان فراهم نبود و رسول خدا(ص) در سال دوم هجرت، یعنی غزوة بدر، فدیة برخی اسرا را آموختن خواندن و نوشتن به ده نفر از مسلمانان قرار داد (سبحانی، 1359، ج2، ص35). لذا نمیتوان نظر نویسندة محترم را با استناد به آنچه ذکر کردهاند، قطعی شمرد. البته نویسندة نقد در پی نفی عظمت و منزلت نوشتن و توصیههای فراوان قرآن و پیشوایان دین به نگارش با قلم معمولی نیست، بلکه اذعان میدارد که استدلال و تبیین نویسندة محترم نارساست. 8. تکیه بر بخشی از حقیقت برای اثبات مدعا اعجاز بلاغی قرآن و توجه به فواصل آیات، بخشی از عظمت قرآن است که از نظر برخی محققان وجه اصلی اعجاز قرآن نیست (ر.ک: پهلوان، 1382)، بلکه وسیلهای برای جذب مخاطب و القای روان و منطبق با طبع لطیف انسان است. جنبة اساسی اعجاز قرآن در اثرگذاری معنوی و هدایتگری آن است؛ چنانکه خداوند عزیز فرمود: «قُلْ فَأْتُوا بِکِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أهْدى مِنْهُما أتَّبِعْهُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ؛ بگو: اگر راست مىگویید [که تورات و قرآن از سوى خدا نیست] کتابى هدایتبخشتر از این دو از نزد خدا بیاورید، تا من از آن پیروى کنم» (قصص:49). ناقد بدون انکار وجود فواصل در غالب آیات قرآن، معتقد است که خداوند هرگز در گِرو سجع و قافیه و... نبوده است؛ لذا در برخی موارد مانند سورة قیامت، فواصل آیات را رها کرده و جملة لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ (قیامت: 16) را برخلاف فاصلة سایر آیات آورده که خود سبب معرکهآرایی ارزشمند و تولید مقالاتی مهم شده است (ر.ک: سیوطی، 1421، ج2، ص221؛ فقهیزاده، 1371). 9. نفی حصر مؤلف محترم اهمیت آیة «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعینُ» (حمد:5) را تنها در هماهنگی با تناسب سایر آیات و اختتام به «ین» دانسته است؛ درحالیکه بسیاری از مفسران هدف از تقدم را حصر معنای عبودیت و استعانت دانستهاند (بلاغی، 1420، ج1،ص57؛ صادقی تهرانی، 1419، ج1، ص1؛ تستری، 1423، ج1، ص23؛ شریف لاهیجی، 1373، ج1، ص3؛ فضلالله، 1419، ج1، ص54؛ قرائتی، 1383، ج1، ص28) و این سخن علاوه بر آنکه با قواعد بلاغت (تقدیم ما حقه التاخیر یفید الحصر) (امین شیرازی، بیتا، ص115) سازگار است، از بار معنایی بسیار مهمی نیز برخوردار است. به تعبیر علامه طباطبایی، منظور آن، ابداع مفهوم جدید است (طباطبایی، 1417، ج1، ص27). نویسندة تفسیر القرآن الکریم، نکاتی مهم و ارزشمند دربارة این آیه بیان داشتهاند که مراجعه به آن خالی از لطف نیست (سیدمصطفی خمینی، 1418، ج2، ص 1- 68). در تفسیر تسنیم آمده است: آیة کریمة «إیّاک نعبد وإیّاک نستعین» بهروشنی مفید حصر عبادت و استعانت در خدای سبحان است و اسمای حسنای الله، ربّ العالمین، الرّحمن، الرّحیم و مالک یوم الدّین که در آیات قبل آمده، علاوه بر اینکه هریک حد وسط برهانی بر اثبات حمد و حصر آن در خدای سبحان است، حدّ وسط برهان بر «حصر عبادت» و «حصر استعانت» در او نیز خواهد بود؛ مثلاً با استفاده از اسم «الله» برهانی بدین تقریر اقامه میشود: «ذات اقدس خداوند، جامع و دربر دارندة همة کمالات وجودی است و چنین موجود کاملی تنها معبود و تنها مستعان سراسر عوالم هستی است. بنابراین، عبادت و استعانت ویژة اوست». همچنین سایر اسمای حسنای مذکور در صدر سوره، هریک حد وسط برهانی بر حصر عبادت و استعانت در خداست (جوادی آملی، 1376، ج1، ص417). لذا ادعای نویسنده علاوه بر آنکه نوعی خرق اجماع بیدلیل است، نمیتواند در برابر این اندیشههای مستدل و ژرف مقاومت کند. از طرف دیگر محقق محترم دلیلی اراه نکردهاند که اگر اختتام به «ین» دربر دارندة معنای حصر هم باشد چه گرهای در فهم معنای آیه ایجاد میکند و چرا بیان اینگونه مطلب توسط مفسران موجب حیرت و سرگردانی قرآنپژوهان میشود؟! 10. نفی مصداق نویسندة محترم بدون ارائة دلیل و فقط با تکیه بر فواصل، بیان مصداق برای واژهها را نفی کرده و آن را نشانة غفلت مفسران خوانده است! (توفیقی، 1391، ص58) درحالیکه از نظر شیعه، لازمة فهم حقیقت و روح قرآن، مراجعه به معصوم است. علامه طباطبایی ـ که تفسیر المیزان را براساس تفسیر قرآن به قرآن بنا نهاده است ـ تأکید کرده که این شیوة تفسیر را از پیشوایان دین آموخته است (ر.ک: نفیسی، 1384، ص108 به بعد). یکی از رهنمودهای پیشوایان دین در فهم قرآن، بیان مصداق آیات است که نمونههای فراوانی از آن در کتابها و مقالات پژوهشی پیشین و معاصر گرد آمده است. برای مثال، در تفسیر «حسنه» در آیة «وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النَّارِ» (بقره:201) آمده است که امام صادق(ع) فرمود: «منظور از حسنه، رضوان خدا و بهشت او در عالم آخرت و فراخی معیشت و حسن خلق در دنیاست» (عیاشی، 1380، ج10، ص98)؛ یعنی «رضوان خدا»، «بهشت آخرت»، «فراخی معیشت» و «حسن خلق» را مصادیق حسنه برشمردهاند (خدایاری، 1383، ص21). نمونههای دیگری از این دست در تفاسیر دیده میشود.1 11. استفاده از مترادف2 کلمات برای حفظ فاصله نویسندة ارجمند در پی اثبات ادعای خود مبنی بر حاکمیت آهنگ و وزنِ واژهها بر سایر امور، «ادبر» و «عسعس»؛ «سمین» و «حنیذ» و... را مترداف خوانده است (توفیقی، 1391، ص61). حتی اگر این سخن اثبات شود، سایر ویژگیها و امتیازات واژهها را نفی نمیکند. به عبارت دیگر، میتوان استفاده از مترداف را برای حفظ قافیه یا سجع و... قلمداد کرد و در عین حال برای هریک از واژهها، براساس مفاهیمی که در لغتنامه و فرهنگها ذکر شده، بار معنای خاصی قائل شد. چنانکه راغب «حنیذ» را به معنای گوشت گوسالهای که میان دو سنگ داغ، سرخ و کباب شده باشد (راغب اصفهانی، 1412، ص260) و «سمین» را به معنای فربه و چاق (همان، ص427) دانسته است. البته برخی از پژوهشگران معتقدند اصولاً در قرآن یا حتی در لغت عرب ترادف واقعی نداریم و هریک از واژههای بهظاهر هممعنا، بار معنایی خاصی دارند که متناسب با رابطة معنای سایر کلمات جمله است (ر.ک: منجد، 1420ق؛ مصطفوی، 1409، ص 69). برخی قرآنپژوهان نیز معتقدند هریک از واژههای قرآن، بسان منظومة شمسی، دارای جایگاه خاص خویش است و هرگونه تغییری موجب درهم ریختن معنای مورد نظر قرآن است (ر.ک: بنت الشاطی، 1404، ص82 به بعد). پس توجه به وزن و آهنگ نمیتواند موجب نفی افزونی بار معنایی واژهها شود. محقق محترم هیچ دلیلی مبنی بر تضاد میان تناسب لفظی واژهها و تفاوت معنای آنها ارائه نکرده است. همچنین توضیح نداده که چرا تناسب معنایی واژهها با مورد هر سوگند قابل تبیین نیست. 12. عدد 19 و 70 گرچه نویسندة محترم در جایجای مقالة خود پیشینیان را متهم کرده است، سخنانی از آن بزرگواران را که منطبق با نظر خویش دانسته، بدون نقد، نقل کرده است. مثلاً سخنی که از علامه بزرگوار شعرانی دربارة عدد 19 با این مضمون آورده که اولاً خداوند صرفاً شمار خازنان جهنم را برای رعایت تناسب فواصل، «تسعة عشر» اعلام کرده است و ثانیاً مراد از 19 خصوص عدد نیست، بلکه غایت مبالغه است. این سخن جای تأمل دارد (توفیقی، 1391، ص62)؛ زیرا: الف. اصل در کلام خداوند ادای مقاصد است. خداوند هرگز گرفتار بند و قافیه نیست. شاهد مطلب اینکه در سورة فاطر که سخن از فرشتگان است، عدول از فواصل بارها اتفاق افتاده است. آخرین حرف آیة نخست «ر»، آیة دوم «م»، آیة چهارم «ن» و... است. ب. این ادعا که عدد 19 در آیه صرفاً برای مبالغه بهکار رفته است، تنها با نظر یکی از محققان اثبات نمیشود، بلکه دستکم باید اثبات شود که در عرف عرب عدد 19 غالباً چنین منزلت و جایگاهی دارد. اگر هم چنین چیزی اثبات شود اثبات آن در آیة مذکور دشوار است؛ زیرا ذیل آیه نشان میدهد که انتخاب این عدد از روی عنایت و حکمتی بوده است. طبق نص آیه، انتخاب این عدد آزمایشی برای کافران، مایة یقین اهل کتاب، و فزونی ایمان مؤمنان است؛ درحالیکه اگر عدد برای مبالغه باشد چنین آثاری بر آن مترتب نیست. ه . گرچه عدد هفتاد گاهی برای مبالغه به کار میرود، این مسئله کلیت ندارد. مثلاً روایات مبنی بر بیان این عدد را در تعداد استغفار نماز شب یا ادعیة دیگر هرگز نمیتوان بر مبالغه حمل کرد. همچنین استغفار در روایتهای زیر را نمیتوان نشانة مبالغه و کثرت دانست: کان رسولُ الله(ص) یستغفرُ اللهَ فی کلِّ یَومٍ سبعینَ مرةً یقولُ أستغفرُ اللهَ ربّی وأتوبُ إلیه (دیلمی، 1412، ج1، ص45)؛ وَقَالَ أمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) مَنِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ فِی السَّحَرِ سَبْعِینَ مَرَّةً کَانَ مِنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ فِیهِمْ وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأسْحار (همان)؛ قَالَ الصَّادِقُ(ع) مَنِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ فِی کُلِّ یَوْمٍ سَبْعِینَ مَرَّةً غُفِرَ لَهُ سَبْعُمِائَةِ ذَنْب (همان). پس استعمال هفتاد در کثرت، کلیت ندارد که بتوان آن را به همة امور تعمیم داد. 13. نقل غیرمستند محقق محترم نوشتهاند: «در آغاز دعوت اسلامی، مردم از تین و زیتون همان دو میوة معروف را میفهمیدند و پس از چندی صحابه و تابعین برای هماهنگ کردن با طور سنین که نام کوهی است، معانی متعدد و عجیب دیگری را پیشنهاد کردند و...» (توفیقی، 1391، ص63). این سخن گرچه ممکن است صحیح باشد، هیچ مستندی برای آن ذکر نشده است. براساس کدام منبع مردم فقط مفهوم انجیر و زیتون را میفهمیدند. کدام صحابه و تابعی معنا را تغییر داده است؟ گرچه در مورد «تین» و «زیتون»، میتوان ادعا کرد که سایر معانی نقل شده ناچسب است، اگر براساس مدارک صحیح، نام کوهی نیز «تین» باشد، چه اختلالی در فهم قرآن ایجاد میکند و چه تأثیر ناخوشایندی بر آهنگ آیات دارد؟ بیان مطالب در مقالة علمی ـ پژوهشی باید مستند و مستدل باشد و این نکته، هم در اثبات و هم در نفی جاری است. بدون دلیل و مدرک نه میتوان چیزی را اثبات و نه نفی کرد. چنانکه گفته شد، نکتهای که از علامه نقل شده نیز ربطی به این دو میوة مذکور ندارد، بلکه در بیان سوگندهای سورة صافات است. همچنین نویسندة محترم ذیل عنوان تفسیر «قلم» به شیوة قرآن به قرآن دو قول را معروفتر از همه دانسته، ولی برای آن مستندی ذکر نکرده است (توفیقی، 1391، ص57) و نیز مستند مصادیق گوناگون واژة «عصر» در متون تفسیری را ذکر نکرده است (همان، ص58). 14. محصور کردن معنای حروف مقطعه دربارة فلسفة استفادة خداوند از حروف مقطعه، یکی از نقلها همان است که نویسندة محترم آورده است، اما در این مورد اقوال متعدد دیگری وجود دارد که دلیلی برای نفی آنها ارائه نشده است. برای مثال، علی بن ابراهیم نقل کرده است: «الم، هو حرف من حروف اسم الله الأعظم، المقطع فی القرآن، الذی خوطب به النبیـ علیه الصلاة والسلام ـ والإمام، فإذا دعا به أجیب» (قمی، 1367، ج1، ص123)؛ بلاغی نوشته است: «الم، علم معناها عند اللّه ورسوله ومستودعی علمه وأمنائه على وحیه» (بلاغی، 1420، ج1، ص65). امام خمینی(ره) میفرماید: در حروف مقطعة اوائل سور اختلاف شدید است، و آنچه بیشتر موافق اعتبار آید، آن است که آن از قبیل رمز بین محب و محبوب است، و کسى را از علم آن بهرهاى نیست. و چیزهایى را که بعضى مفسرین به حسب حدس و تخمین خود ذکر کردند، غالباً حدسهاى بارد بىمأخذ است. و در حدیث سفیان ثورى نیز اشاره به رمز بودن شده است. و هیچ استبعاد ندارد که امورى باشد که از حوصلة بشر فهم آن خارج باشد و خداى تعالى به مخصوصین به خطاب اختصاص داده باشد، چنانچه وجود «متشابه» براى همه نیست بلکه آنها تأویل آن را مىدانند (موسوی خمینی، شرح چهل حدیث، ص351). استاد مطهری نوشته است: چند سال قبل روزنامهها نوشتند که مردى مصرى که دانشمند کامپیوتر بود3، روى چهارده سورهاى که با این حروف آغاز شده محاسبة دقیقى کرد و به این نتیجه رسید که در هریک از این سورهها این حروف نسبت به حروفى که در تمام آن به کار رفته است، نقش بیشترى دارند. مثلاً الف، لام، میم در سورة بقره نسبت به همة حروف دیگر در بافت آن نقش بیشترى دارند و این نسبت به قدرى دقیق است که مغز بشرى نمىتواند حساب کند؛ چون گاهى کسرها به جایى مىرسند که جز با کامپیوتر نمىتوان به حساب درآورد. و نیز نوشت: به نظر مىرسد که خداوند با این حروف مقطعه نحوة شروع کار خودش را بیان مىفرماید؛ یعنى قول، سخن و اندیشه بر ماده، جسم و طبیعت تقدم دارد (مطهری، 1363، ج26، ص118). صاحب تفسیر اطیب البیان نیز نوشته است: «سرّ من اسرار اللَّه استاثره اللَّه بعلمه» (طیب، 1378، ج1، ص121). همچنین مراجعه به تحقیق عالمانه و ژرف آیتالله جوادی آملی دربارة حروف مقطعه، بهویژه قسمت لطائف و اشارات، بسیار آموزنده و مفید است (جوادی آملی، 1376، ج2، ص65-129). آیا میتوان این آرای بلند و اندیشههای متعالی را نادیده انگاشت و فقط با اتکا به فواصل، افکار پیشینیان را مایة سرگردانی مردم دانست؟! هرچند رعایت فواصل آیات میتواند یکی از دلیلهای وجود حروف مقطعه در ابتدای برخی سور باشد، هیچ دلیلی نداریم بر اینکه وجود حروف مقطعه در ابتدای برخی سورهها منحصراً برای رعایت تناسب فواصل باشد. 15. نارسایی تفسیر «عصر» نویسندة محترم در تفسیر «عصر» به شیوة قرآن با قرآن، مطالبی آورده است، که برای اثبات مدعای ایشان کافی نیست. برخی از نارساییهای این مطلب عبارتاند از: الف. نویسندة محترم منبعی بلاواسطه برای ترتیب نزولی سورهها ذکر نکرده است. البته این ترتیب نزول در مجمع البیان و الاتقان و... آمده و نویسندة تفسیر همگام با وحی (بهجتپور، 1378، ص 339-404) آن را پذیرفته است. البته برخی پژوهشگران مانند نویسنده کتاب پای به پای وحی آن را نقض کرده و نزول سورة عصر را در سال اول بعثت، و سورههای ضحی، لیل و فجر را در سال دوم خوانده است (ر.ک: بازرگان، پا به پای وحی). لازمة مقالة پژوهشی نقل و نقد آرای رقیب و ابهامزدایی از صحت ادعای خویش است، که نویسندة محترم مقاله بدان اهتمام نورزیده است. ب. در ترتیبی که ذکر شده پس از سورة لیل، سورههای فجر، ضحی، شرح و آنگاه سورة عصر آمده است. وجود سورة شرح، در بین این سورهها، با بیان نویسنده توجیهپذیر نیست. ج. دلالت این اسامی بر اوقات نماز ثابت نیست. د. نماز صبح با عبارت «قرآن الفجر» (إسراء: 78) آمده است. ه. حتی اگر این اسامی بر اوقات نماز تطبیق کنند، نه مدعای دیگران را نفی میکند نه تناسب لفظی مورد نظر نویسنده را. و. بیان مصداقهای مختلف برای عصر، با منطق تفسیری اهل بیت سازگار است. ز.ادعای نویسندة محترم مبنی بر تأکید بر تناسب لفظی با انکار مصداقهای مختلف، همچنین رابطة ذکر معانی و مصداقهای (توفیقی، 1391، ص54، 55، 58، 59) متفاوت با سرگردانی قرآنپژوهان و به بیراهه بردن و به خطا انداختن اذهان ایشان، روشن نیست. 16. نارسایی برخی تفاسیر
الف. تفسیر «عصر» نویسندة محترم مدعی شده است: «برخی تعمیمها در معنای واژة عصر با هم تعارض دارند و ممکن نیست همة آنها در معنای آیه جمع باشد. ثانیاً تناسب معنایی بین سوگندهای قرآن کریم با مطلبی که به خاطر آن سوگند یاد شده، بسیار اندک است» (همان، ص59)، اما نه نمونهای از معانی متعارض را نشان داده و نه دلیلی بر جمع نشدن معنای آنها ذکر کرده و نه دلیلی برای تناسب نداشتن معنایی سوگندها و مطالبی که برای آن سوگند یاد شده، ارائه کرده است. برخی از دلیلهای نارسایی این ادعای وی نیز عبارتاند از: الف. بسیاری از مفسران هریک از سورههای قرآن ـ بهویژه سورههای کوتاه را که یکباره نازل شدهاندـ دارای ساختاری همگون، متناسب و یکپارچه خواندهاند (ر.ک: معرفت، 1415، ج5، ص158 به بعد). نویسندة ارجمند با تکیه بر همین اصل وجود آیات مکی در سورة مدنی و بالعکس را نفی کرده و همة سورههای قرآن را یا مکی یا مدنی دانسته است (همان، ج1، ص129 به بعد). علامه طباطبایی در بسیاری از موارد، مفهوم دقیق آیات را براساس سیاق و پیوستگی عبارات تبیین کردهاند (طباطبایی، 1417، ج1، ص52، 111، 116؛ ج20، ص371). امام خمینی معتقدند که معنای بسم الله الرحمن الرحیم در هر سوره متناسب با مفاهیم همان سوره است و میفرماید: «محتمل است که در تمام سورههاى قرآن این بسم اللَّهها متعلق باشد به آیاتى که بعد مىآید؛ چون گفته شده است که این بسم اللَّه به یک معناى مقدرى متعلق است. لکن بیشتر به نظر انسان مىآید که این بسم اللَّهها متعلق باشد به خود سوره» (موسوی خمینی، تفسیر سوره حمد، ص95). پس به چه دلیل میتوان مدعی شد که سوگند سوره با محتوای سوگند تناسب ندارد؟! ب. تفسیر «کوثر»: نویسندة محترم، در مقدمة مقاله، مفسران قدیم را به ابهامآفرینی دربارة سوگندهای قرآن متهم کرده است. به باور وی، آنان دربارة حروف مقطعه و کلماتی از قبیل «کوثر» نیز اظهارات غیرمسئولانهای کردهاند و با کار خود، بینات الهی را به لغز و معما تبدیل کردهاند (توفیقی، 1391، ص 55). او در ادامة مقاله وعده کرده است که با در نظر گرفتن فواصل آیات تفسیر قطعی آن سوگندها و نیز واژة «کوثر» را بهطور ضمنی بیان کند (همان). اما آنچه در انتهای مقاله به عنوان تفسیر قطعی «کوثر» آمده، تنها این عبارت است که میتوانیم با توجه به تناسب لفظی واژة کوثر با واژة «وانحر» و «ابتر»، آن را به معنای «افزونی» یا «خیر کثیر» بگیریم و معنای خاصی برای آن قائل نشویم! (همان، ص 69) برخی از دلایل نارسایی ادعای این نویسنده عبارتاند از: 1. از نویسندة محترم جای این پرسش باقی است که مرادشان از تفسیر قطعی واژه چیست؟ اگر مرادشان بیان مفاد استعمالی آن به عنوان یکی از مراحل تفسیر باشد، هرچند میتوان بیان مفاد استعمالی را یکی از مراحل ابتدایی تفسیر شمرد، تفسیر واژه به همینجا ختم نمیشود؛ به دست آوردن مراد جدی و مصداق یا مصادیق مورد نظر آیه، مرحلهای مهم در تفسیر است. به باور علامه طباطبایی، مفردات و ترکیبات آیات قرآن به دلیل فصاحت و بلاغت ویژة خود در نهایت وضوحاند. ازاینرو رسالت اصلی مفسر، بیش از بیان مفاد استعمالی، تعیین مصداقی است که مفردات و گزارههای قرآن بر آن منطبق میشود (طباطبایی، 1417، ج 1، ص 9). بنابراین آنچه نویسندة محترم به عنوان تفسیر قطعی این واژه ترتیب دادهاند، تنها مرحلهای ساده و ابتدایی در تفسیر است نه تفسیر قطعی این واژه. دلیلی نداریم که رسالت مفسر به همین میزان اکتفا کنیم و «معنای خاصی برای این واژه قائل نشویم» (توفیقی، 1391، ص69). آنچه از مفسران در مقام تفسیر آیه ذکر شده، آمیختهای از بیان مفاد استعمالی و بیان مصادیق آیه است. اگر بر فرض ـ همراه نویسنده محترم ـ معنای آیه را همان «فزونی» یا «خیر کثیر» بدانیم، آنگاه معنای آیه را معنایی جامع در نظر گرفتهایم که میتواند شامل تمام مصادیق مذکور در تفاسیر باشد و هیچ دلیلی بر نفی شمول معنای جامع نسبت به مصادیق مذکور نداریم. هرچند تعیین مصداق انحصاری معنای آیه به قرینة معین معتبر نیاز دارد. از طرفی بیان برخی مصادیق معنای عام آیه ـ اعم از مورد نزول یا غیر آن ـ نهتنها نکوهیده و خارج از رسالت مفسران نیست، بلکه به دلیل روشنیبخشی به معنای آیه و هماهنگی با هدف نزول قرآن، مطلوب است. چنین امری مؤیداتی از روایات و سیرة اهل بیت(ع) نیز دارد. به گفتة مفسر بزرگ قرآن، علامه طباطبایی، روش اهل بیت(ع) در تفسیر قرآن این است که تفسیر قرآن را در مورد نزول منحصر نمیکنند، بلکه برای معنای عام آیه مصادیقی دیگر ـ افزون بر مورد نزول آیه ـ بیان میکنند (همان، ص 41ـ 42). ازاینرو تعیین مصداق برای معنای جامع «خیر کثیر» نیز از این قاعده مستثنا نمیشود. مفسران گرانقدر، برخی مصادیق خیر کثیر را در تفاسیر خود برای این واژه برشمردهاند، از جمله اینکه آن را مواهب نبی اکرم(ص) در قرآن بر مقام محمود پیامبر گرامی اسلام (مقام شفاعت)، خود قرآن و نیز حکمت تطبیق کردهاند. جالب توجه اینکه قرآن از برخی از این مصادیق مانند حکمت به «خیر کثیر» تعبیر کرده است (بقره: 269). در برخی روایات نیز مصادیق دیگری برای خیر کثیر ذکر شده است. برای نمونه در برخی روایات کوثر، نهری در جنت معرفی شده است: لما أنزل على رسول الله(ص) إِنَّا أعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ، قال له علی بن أبیطالب(ع): «ما هو الکوثر یا رسول الله؟» قال: «نهر أکرمنی الله به» (بحرانی، 1416، ج5، ص722)؛ عن علی(ع) قال قال رسول الله(ص) «أرانی جبرائیل منازلی فی الجنة ومنازل أهل بیتی على الکوثر» (حسینی استرآبادی، 1409، ج1، ص821)؛ روى عن ابى عبد اللَّه(ع) قال «الکوثر نهر فى الجنة اعطاء اللَّه نبیه عوضاً من ابنه» (طبرسی، 1372، ج10، ص836) و «انّه نهر فی الجنّة وعدنیه ربى ـ عزّ وجلّ ـ فیه خیر کثیر، لذلک النّهر حوض ترد علیه امّتى یوم القیامة آنیته عدد النّجوم» (میبدی، 1371، ج10، ص636)؛ آنگاه که سورة کوثر بر رسول خدا(ص) نازل شد، علی بن ابیطالب(ع) سؤال کرد: ای رسول خدا، کوثر چیست؟ پیامبر(ص) فرمود: نهری که خداوند مرا به وسیلة آن گرامی داشته است؛ امام علی(ع) در جای دیگر نقل کرده است که پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل منازل من و اهل بیت مرا در کوثر به من نشان داد؛ از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: کوثر، نهری در بهشت است که خداوند در برابر [مرگ] فرزند پیامبر(ص) به او عطا کرده است. همچنین رسول خدا(ص) فرمود: کوثر نهری در بهشت است که خداوند من به من وعده داده و در آن خیر فراوان است. این نهر حوضی دارد که امت من به تعداد نجوم، در روز قیامت نزد من میآیند. 2.آیا اندیشههای بلند مفسران گرانقدر را میتوان فقط با تکیه بر تناسب لفظ نفی کرد؟ چنانکه تفسیر الصافی نوشته است: «إِنَّا أعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ الخیر المفرط الکثیر وفسّر بالعلم والعمل والنبوّة والکتاب وبشرف الدّارین وبالذرّیة الطیّبة» (فیض کاشانی، 1415، ج5، ص382). در تفسیر پرتوی از قرآن آمده است: «قرآن از آثار همین کوثر وحى و استعداد آن است و خود کوثرى است که از آیات آن علم و معرفت مىجوشد و هر طالبى را به اندازه ظرفیتش سیراب مىگرداند، و تلاوت آیاتش اذهان و نفوس را از اوهام باطل و عادات و اخلاق پست پاک مىسازد و سرچشمة حکمت را از درون فطرتها جارى مىنماید» (طالقانی، 1362، ج4، ص277). صاحب تفسیر تبیین قرآن مینویسد: «إِنَّا أعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ الخیر الکثیر، ومن مصادیقه إعطائه(ص) فاطمة» (حسینی شیرازی، 1423، ج1، ص625). نگارنده المیزان مینویسد: در آخر سوره فرمود: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأبْتَرُ» با در نظر گرفتن اینکه کلمة «ابتر» در ظاهر به معناى اجاق کور است، و نیز با در نظر گرفتن اینکه جملة مذکور از باب قصر قلب است، چنین به دست مىآید که منظور از کوثر، تنها و تنها کثرت ذریهاى است که خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته (و برکتى است که در نسل آن جناب قرار داده)، یا مراد هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه. چیزى که هست، کثرت ذریه یکى از مصادیق خیر کثیر است (طباطبایی، 1417، ج20، ص370). چگونه میتوان معانی گسترده و نکات دقیقی را که در تفسیر مفاتیح الغیب (رازی، 1420، ج32، ص307-320) و سایر منابع تفسیری (شریعتی، 1356، ص355-363) برای این سوره آوردهاند، تنها به دلیل تناسب فواصل آیه انکار کرد؟! فخر رازی مینویسد: القول الثالث: الکوثر أولاده قالوا: لأن هذه السورة إنما نزلت رداً على من عابه(ع) بعدم الأولاد، فالمعنى أنه یعطیه نسلاً یبقون على مر الزمان. فانظر کم قتل من أهل البیت، ثم العالم ممتلئ منهم، ولم یبق من بنی أمیة فی الدنیا أحد یعبأ به، ثم انظر کم کان فیهم من الأکابر من العلماء کالباقر والصادق والکاظم والرضا(ع) والنفس الزکیة وأمثالهم. القول الرابع: الکوثر علماء أمته وهو لعمری الخیر الکثیر لأنهم کأنبیاء بنی إسرائیل (رازی، 1420، ج32، ص313). این سوره رد بر کسانى نازل شده که بر پیغمبر اکرم(ص) به سبب نداشتن اولاد خرده مىگرفتند. بنابراین، معنى سوره این است که خداوند به او نسلى مىدهد که در طول زمان باقى مىماند. ببین چه اندازه از اهل بیت را شهید کردند، در عین حال جهان مملو از آنهاست؛ این در حالى است که از بنىامیه شخص قابل ذکرى در دنیا باقى نماند. سپس بنگر و ببین چقدر از علماى بزرگ در میان آنها هست، مانند باقر و صادق و رضا و نفس زکیه. بسیاری از محققان فاطمه(س) را یکی از مصادیق کوثر دانستهاند (رازی، همان، ص 124؛ نیشابوری، 1416، ج 30، ص 77). همچنین برخی قرآنپژوهان دلایلی اقامه کردهاند که آن حضرت یگانه مصداق، کوثر است (مهدوی راد، 1382، ص446). ازاینرو، چنانکه گفته شد، ادعای نویسنده در این باب، منطق و معیار استواری ندارد و بر اصول پژوهش در تفسیر قرآن منطبق نیست. 17. نارسایی تبیین «الصافات» نویسندة محترم واژة «صافات» را جمع «صافه» خوانده و با استناد به اینکه خداوند مؤنث خواندن فرشتگان را نفی کرده، تفسیر صافات به فرشتگان را انکار کرده است (توفیقی، 1391، ص69). اما این ادعا ناتمام است؛ زیرا چنانکه برخی اهل لغت و مفسران نوشتهاند، «صافات» جمع «صافه» و «صافه» جمع «صافّ» است و مراد از آن، جماعتى است که افراد آن در صفى منظم قرار داشته باشند (طبرسی، 1372، ج 8، ص 683 (سخن ابوعبیده را با همین مضمون نقل کرده است)؛ طباطبایی، 1417، ج17، ص120) و ازآنجاکه معیار مذکر و مؤنث بودن کلمه، مفرد آن است، واژة «صافات»، همانند واژة «ملائکه» ربطی به مؤنث بودن ندارد. وانگهی با توجه به اینکه سوگندهای سورة عادیات و سه سوگند نخست سورة ذاریات به فرشتگان اختصاص ندارد، نویسندة ارجمند مفهوم فرشتگان از واژة صافات نفی کرده است (توفیقی، 1391، ص69)، اما ارتباط بین سوگند این سورهها و دلیل نفی معنای مذکور را بیان نکرده است. نتیجهگیری خلاصة سخن استاد توفیقی این است که سوگندهای قرآن به تناسب فواصل آیات تبیین شده و با مورد سوگند رابطة معنایی ندارد. روح حاکم بر قرآن فواصل است و نظرهایی که در مورد معنای متفاوت یا مصداقهای کلماتی چون عصر و کوثر بیان شده از نظر ایشان غیرمسئولانه و موجب سرگردانی بلکه راه به ناکجاآباد است. نویسندة نقد کوشیده است با ارائة دلیل اثبات کند، که توجه به فواصل ربطی به تبیین مصداق و معانی متفاوت ندارد. روح حاکم بر قرآن، تربیت انسان و رشد اخلاقی اوست و تفاوت بینشها و برداشتها مایة تعالی و تکامل دانش تفسیر و امری مبارک و ارزشمند است. پینوشتها: 1. تفسیر المیزان درباره «وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ» مینویسد: این جمله با روز ترویه (هشتم ذىالحجه) و روز عرفه قابل انطباق است، بهویژه این تطبیق در صورتى که مراد از فجر و لیالى دهگانه فجر ذىالحجه و شبهاى دهه اول آن باشد مناسبتر است. ولى بعضى گفتهاند: مراد دو رکعت نماز معروف به «شفع» و یک رکعت نماز معروف به «وتر» است، که در آخر شب خوانده مىشود. دستهای دیگر گفتهاند مراد مطلق نمازهاست، که برخی شفع (دو رکعتى و چهار رکعتى) و پارهای وتر (یک رکعتى و سه رکعتى) است. گروهی دیگر گفتهاند: شفع، روز قربان و وتر، روز عرفه نهم ذىالحجه است. و شماری گفتهاند: شفع تمام انسانهاست، به دلیل اینکه فرموده: «وَخَلَقْناکُمْ أَزْواجاً» و وتر خداى تعالى است که تک است، و بر طبق هریک از این اقوال روایاتى هم رسیده است (طباطبایی، 1417، ج20، ص279-280)؛ تفسیر نمونه نوشته است: مفسران اقوال و احتمالات فراوانى ذکر کردهاند: بعضى بالغ بر بیست قول و بعضى از آن هم فراتر رفته و بالغ بر 36 قول نقل کردهاند! (مکارم، ج26، ص444). همچنین درباره اینکه چرا فرعون را «ذِی الْأَوْتادِ» گفتهاند تفسیرهاى مختلفى است، نخست اینکه او داراى لشکر فراوانى بود که بسیارى از آنها در خیمهها زندگى مىکردند، و چادرهاى نظامى را که براى آنها بر پا مىشد با میخها محکم مىکردند. دیگر اینکه بیشترین شکنجه فرعون نسبت به کسانى که مورد خشم او قرار مىگرفتند این بود که آنها را به چهار میخ مىکشید، دستها و پاهاى او را با میخ به زمین مىبست، یا با میخ به زمین مىکوبید. دیگر اینکه: «ذِی الْأَوْتادِ» اصولاً کنایه از قدرت و استقرار حکومت است. البته این سه تفسیر با هم منافاتى ندارد و ممکن است در معنى آیه جمع باشد (مکارم، ج26، ص454-455)؛ همچنین در مورد «وَوالِدٍ وَما وَلَدَ» (بلد: 3) (طباطبایی، 1417، ج20، ص291؛ مکارم، ج27، ص9-10) مصادیق مختلفی مطرح شده است. 2. استفاده از عبارت مترادفات آنها نیز صحیح نیست و بهتر بود از مترداف آنها استفاده میشد. 3. منظور استاد شهید، رشاد خلیفه است. منابع نقد قرآن کریم، ترجمة ناصر مکارم شیرازی امین شیرازی، احمد،[بیتا] البلیغ فی المعانی و البیان و البدیع، قم، مؤسسة تحقیقات و نشر معارف اهل البیت. بحرانی، سیدهاشم،(1416ق) البرهان فى تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت. بلاغى نجفى، محمدجواد،(1420ق) آلاء الرحمن فى تفسیر القرآن، قم، بنیاد بعثت. بنت الشاطی، عائشه عبدالرحمن،(1404ق) الإعجاز البیانی للقرآن، قاهره، دار المعارف. بهجتپور، عبدالکریم،(1378) همگام با وحی، قم، سبط النبی. پهلوان، منصور، «تحقیق در وجه اعجاز قرآن»، (زمستان 1382)، سفینه، ش 1، ص7-15. تستری، ابومحمد سهل بن عبدالله،(1423ق) تفسیر التسترى، بیروت، دار الکتب العلمیه. توفیقی، حسین، «تفسیر قطعی سوگندهای قرآن مجید»، (بهار و تابستان 1391)، قرآنشناخت، ش 9، ، ص53-74. جوادی آملی، عبدالله،(1376) تفسیر تسنیم، قم، إسراء. حسینی استرآبادی، سیدشریف،(1409ق) تأویل الآیات الظاهره، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعة مدرسین. حسینی شیرازی، سیدمحمد،(1423ق) تبیین القرآن، بیروت، دار العلوم. خدایاری، علینقی، «نقش احادیث معصومان در تفسیر قرآن»،(بهار 1383) سفینه، ش2، ص7-28. موسوی خمینی، روحالله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینى. ـــــ، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینى. خمینی، سیدمصطفی،(1418ق) تفسیر القرآن الکریم، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینى. خویی، سیدابوالقاسم،[بیتا] البیان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئى. دیلمی، حسن،(1412ق) إرشاد القلوب إلى الصواب، قم، نشر سید رضی. راغب اصفهانی، حسین بن محمد،(1412ق) المفردات فی غریب القرآن، دمشق، دار العلم. سبحانی، جعفر،(1359) فروغ ابدیت، قم، مفید. سیوطی، جلالالدین،(1421ق) الاتقان فی علوم القرآن، بیروت، دار الکتاب العربی. شریعتی، محمدتقی،(1356) تفسیر نوین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی. شریف لاهیجی، محمد بن علی،(1373) تفسیر شریف لاهیجی، تهران، نشر داد. صادقی تهرانی، محمد،(1419ق) البلاغ فى تفسیر القرآن بالقرآن، قم، فرهنگ اسلامی. طالقانی، سیدمحمود،(1362) پرتوی از قرآن، تهران، سازمان انتشار. طباطبایی، سیدمحمدحسین،(1417ق) المیزان فی تفسیر القرآن، قم، نشر جامعة مدرسین. طبرسی، فضل بن حسن،(1372) مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصرخسرو. طیب، سیدعبدالحسین،(1378) اطیب البیان فی تفسسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام. عیاشی، محمد بن مسعود،(1380) کتاب التفسیر، تهران، علمیه. فخرالدین رازى، ابوعبدالله محمد بن عمر،(1420ق) مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربى. فضلالله، سیدمحمدحسین،(1419ق) تفسیر من وحى القرآن، بیروت، دار الملاک. فقهیزاده، عبدالهادی، «تأملی در همپیوندی آیات سوره قیامت»، (تابستان 1371)، مقالات و بررسیها، ش 63، ص31-42. فیض کاشانی، ملامحسن،(1415ق) تفسیر الصافى، تهران، صدر. قرائتی، محسن،(1383) تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن. قمی، علی بن ابراهیم،(1367) تفسیر قمی، قم، دار الکتاب. مصطفوی، حسن،(1409ق) روش علمی در ترجمه و تفسیر قرآن مجید، قم، دار القرآن الکریم. مطهری، مرتضی،(1363) مجموعه آثار، قم، صدرا. معرفت، محمدهادی،(1415ق) التمهید فی علوم القرآن، قم، مؤسسة النشر الاسلامى. منجد، محمد نورالدین،(1420ق) الترادف فی القرآن، دمشق، دار الفکر. مهدوی راد، محمدعلی،(1382) آفاق تفسیر، تهران، هستینما. ـــــ،(1383) غبار رهطلب، تهران، هستینما. میبدی، رشیدالدین،(1371) کشف الأسرار و عدة الأبرار، تهران، امیرکبیر. نفیسی، شادی،(1384) علامه طباطبایی و حدیث، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی. نیشابورى، نظامالدین حسن بن محمد،(1416ق) تفسیر غرائب القرآ�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 128]
صفحات پیشنهادی
منبرها با محوریت تفسیر قرآن باشد -
قرائتی منبرها با محوریت تفسیر قرآن باشد شناسهٔ خبر 2454042 پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۳ - ۱۴ ۲۹ استانها > خوزستان اهواز- رئیس ستاد اقامه نماز کشور گفت ده ها هزار هیئت قرآنی داریم که هر صد تای آنها یک جلسه تفسیر قرآنی نمی گذارند در حالی که منبرها باید با تفسیر قرآنی همراه باشد به گزابهترین راه دوری از فتنه تمسک به قرآن مجید است
حجت الاسلام مرتضی صفری تبار گفت بهترین راه دوری از فتنه تمسک به قرآن مجید است خبرگزاری پانا مدیریت دارالقرآن شهرداری اسلامشهر گفت آیات کتاب الهی قرآن مجید بهترین راهنمای انسانها در جهت دور ماندن از فتنه میباشد ۱۳۹۳ جمعه ۱۲ دي ساعت 16 48 به گزارش خبرنگار خبرگزاری پانا حجت امعاون استاندار آذربایجانشرقی: قانونگرایی، شفافیت و پاسخگویی اصل قطعی مبارزه با فساد اداری است
معاون استاندار آذربایجانشرقی قانونگرایی شفافیت و پاسخگویی اصل قطعی مبارزه با فساد اداری استمعاون سیاسی امنیتی و اجتماعی استاندار آذربایجانشرقی با بیان اینکه فساد اداری در سایه عدم شفافیت اتفاق میافتد گفت عمل به قانون شفافیت در عملکرد و پاسخگویی اصول قطعی و لازمالاجرا برسردار نقدی: معجزه 9 دی محصول انس مردم با قرآن بود
سهشنبه ۹ دی ۱۳۹۳ - ۱۶ ۱۰ رییس سازمان بسیج مستضعفین گفت در سال 88 بسیاری از شخصیتهای پرآوازه که سابقه طولانی در انقلاب داشتند مسیر باطلی را نشان میدادند اما مردم راه خود را گم نکردند به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا سردار نقدی در سخنرانی خود در همایش سجلد سی و چهار تفسیر قرآن کریم «تسنیم» منتشر شد
جلد سی و چهار تفسیر قرآن کریم تسنیم منتشر شدجلد سی و چهار تفسیر قرآن کریم تسنیم تألیف حضرت آیتالله جوادی آملی منتشر شد به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس مرکز بینالمللی نشر اسراء جلد سی و چهار کتاب «تسنیم» آیتالله جوادی آملی را منتشر و روانه بآيا در رابطه با نجاست سگ آيه اي در قرآن مجيد آمده است؟
پاسخ به شبهات آيا در رابطه با نجاست سگ آيه اي در قرآن مجيد آمده است يكي از احكامي كه قرآن آن را بيان نكرده ولي در روايات آمده است حرمت و نجاست سگ است به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران تمام جزئيات و فروعات احكام در قرآن بيان نشده است بسياري از احکام و فروعات توسط پمدیر دفتر شبکه قرآن و معارف سیما در قم مطرح کرد جشنواره نماز و نیایش پاسخی محکم به فعالیتهای ضد دین
مدیر دفتر شبکه قرآن و معارف سیما در قم مطرح کردجشنواره نماز و نیایش پاسخی محکم به فعالیتهای ضد دینمدیر دفتر شبکه قرآن و معارف سیما در قم گفت جشنواره نماز و نیایش میتواند با بیان پیام معنوی نماز و نیایش به روایت تصویر پاسخی محکم به گروههای تکفیری و فعالان ضددین باشد حجت الاسبی تردید قرآن مجید مهمترین عامل پیوند مسلمانان جهان است -
روحانی در افتتاحیه مسابقات قرآنی دانشجویان مسلمان بی تردید قرآن مجید مهمترین عامل پیوند مسلمانان جهان است شناسهٔ خبر 2454110 پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۳ - ۱۶ ۰۷ سیاست > دولت رئیس جمهور در افتتاحیه پنجمین دوره مسابقات بین المللی قرآن دانشجویان مسلمان قرآن را مهمترین عامل پیوند مسلمانهزار نکته از قرآن به تفسیر نمونه اضافه میکنم/ توجه به تفسیر موضوعی -
آیت الله مکارم شیرازی هزار نکته از قرآن به تفسیر نمونه اضافه میکنم توجه به تفسیر موضوعی شناسهٔ خبر 2460533 پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۳ - ۱۰ ۱۰ استانها > قم قم - یکی از مراجع تقلید شیعیان گفت تاکنون بیش از ۸۰۰ نکته جدید را از قرآن کریم استخراج کردهام و درصدد هستم تا یکهزار نکته جمقرهشیخلو در گفتوگو با فارس: مساجد به تنهایی پاسخگوی نیاز قرآنی جامعه نیستند
قرهشیخلو در گفتوگو با فارس مساجد به تنهایی پاسخگوی نیاز قرآنی جامعه نیستندرئیس سازمان دارالقرآن با بیان اینکه فعالیت مؤسسات مشکلی در جلسات قرآن مساجد ایجاد نمیکند گفت در گذشته فعالیت قرآنی مساجد به تنهایی پاسخگوی نیاز جامعه بود اما اکنون برای پیشبرد اهداف قرآنی باید از تمامیبرنامه تفسير قرآن کريم حجت الاسلام ميرعمادي در اداره کل منابع طبيعي لرستان
۵ دي ۱۳۹۳ ۲۳ ۶ب ظ برنامه تفسير قرآن کريم حجت الاسلام ميرعمادي در اداره کل منابع طبيعي لرستان عکس دانلود عکس دانلود عکس دانلود عکس دانلود عکس دانلود عکس دانلود عکس دانلود عکس دانلود عکس دانلود عکسنباید نسبت به شیوه جدید تفسیر قرآن بیتوجه باشیم
استاندار فارس نباید نسبت به شیوه جدید تفسیر قرآن بیتوجه باشیم خبرگزاری پانا استاندار فارس گفت ابتدای انقلاب زمانی كه موضوع انجام پژوهشهای علوم انسانی بر مبنای اسلام مطرح میشد كمبود منابع و ماخذها را بهانه میكردیم اما امروزه با وجود بزرگانی همچون آیتالله العظمی جوادی آملجلسه تفسیر قرآن كریم در اداره کل حفاظت محیط آذربایجانشرقی برگزار شد
با حضور مدیران کل آذربایجان شرقی; جلسه تفسیر قرآن كریم در اداره کل حفاظت محیط آذربایجانشرقی برگزار شد خبرگزاری پانا جلسات تفسیر قرآن كریم ویژه مدیران آذربایجان شرقی در اداره کل حفاظت محیط زیست برگزار شد ۱۳۹۳ سه شنبه ۱۶ دي ساعت 07 35 به گزارش خبرگزاری پانا جلسات تفسیر قرآن كریم ومعارف ناب قرآن پاسخگوي شبهات عليه اسلام است
۷ دي ۱۳۹۳ ۱۰ ۴۴ق ظ آيت الله نوري همداني معارف ناب قرآن پاسخگوي شبهات عليه اسلام است آيت الله نوري همداني گفت امروز جهان تشنه معارف اهل بيت ع است و داعش نيزبه دنبال تخريب چهره رحماني و الهي اسلام است لذا در اين عرصه فهم قرآن و ارائه نگاه خاص قرآني ميتواند همه شبهات را رفعگزارش فارس از نشست خبری فیلم محمد(ص) سکوت چهارساله مجیدی شکست/ از پاسخ به انتقادات الازهر تا ساخته نشدن قسمته
گزارش فارس از نشست خبری فیلم محمد ص سکوت چهارساله مجیدی شکست از پاسخ به انتقادات الازهر تا ساخته نشدن قسمتهای بعدی فیلم محمد ص مجید مجیدی گفت در تولید فیلم محمد ص تحقیقات مفصلی داشتیم که نزدیک به دو سال به طول انجامید و در این زمینه به سراغ نوشتهها و آثار برجستهترین تاریخ ددر درس تفسیر قرآن آیتالله ریشهری عنوان شد علائم خشم خدا/ چگونه میتوان از غضب الهی در امان ماند
در درس تفسیر قرآن آیتالله ریشهری عنوان شدعلائم خشم خدا چگونه میتوان از غضب الهی در امان ماندآیتالله ریشهری در درس تفسیر خود با اشاره به مقصود از مَغضُوبِ عَلَیهِمْ در سوره مبارکه حمد به تفسیر خشم خدا علائم آن و نحوه در امان ماندن از غضب الهی پرداخت خبرگزاری فارس- گروه فعادو جلسه محرومیت قطعی شیرکوند باقی ماند/ جریمه نقدی کاهش یافت
دو جلسه محرومیت قطعی شیرکوند باقی ماند جریمه نقدی کاهش یافتکمیته تجدید نظر فدراسیون والیبال امروز در نشست خود درخواست تجدید نظر بازیکن تیم متین ورامین را بررسی کرد به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس و به نقل از سایت فدراسیون والیبال کمیته انضباطی در نشست هشتم دیماه خود-
گوناگون
پربازدیدترینها