واضح آرشیو وب فارسی:فارس: چشمانداز جانشینی قدرت در عربستان سعودی/3
پیشینه تاریخی روند جانشینی/ از دعوای فیصل با سعود تا مخالفت سدیریها با ولیعهدی عبدالله
در عربستان سعودی نقش علمای وهابی در روند جایگزینی پادشاهان، همواره نقشی حساس و حائز اهمیت بوده است. در واقع وهابیت و آل شیخ، مشروعیت سیاسی حکومت آل سعود را فراهم میکنند.
همزمان با بیماری پادشاه عربستان و گمانه زنیهای متعدد درباره آینده ساختار قدرت در این کشور، خبرگزاری فارس اقدام به انتشار سلسله گزارشهایی با عنوان «چشمانداز جانشینی قدرت در عربستان سعودی» میکند که بخشهایی از مقالهای علمی-پژوهشی منتشر شده در کتاب «خاورمیانه 9» به قلم «حسین رحمانیان» کارشناس مسائل عربی است و بخش سوم این مطلب در ذیل آمده است: دوره سوم حکومت آل سعود در سال 1902 و با تصرف ریاض به وسیله عبدالعزیزبن عبدالرحمن آغاز شد. او که موفق شده بود در زمان کوتاهی قدرت و نفوذ خود را گسترش بخدشد، در فرآیند نهایی، تواناست کشوری یکپارچه و حکومتی واحد را در جامعه متفرق و قبیلهگرای عربستان ایجاد کند. وی در سال 1926تاجگذاری کرد و در 18 دسامبر1932 با الهام از نام خاندان خود، سرزمین تحت سلطهاش را «عربستان سعودی» نامید. به دلیل رواج سیستم قبیلهای، میتوان گفت خاندان سعدی با عربستان سعودی یکی است. ابن سعود در اولین روزهای حکومت خویش، برای تثبیت موقعیت خود ناچار بود که پستهای حکومتی را فقط به پسران بزرگ خود بسپارد. وی همچنین بسیاری از پستهای حساس دولتی را به فرزندان سایر شاخههای خاندان و یا حتی افرادی از قبایل دیگر نظری خاندان «السدیری»، که از او حمایت کرده بودند، سپرد و بدینگونه بود که عبدالعزیز توانست توازنی برای برطرف کردن اختلافات به وجود آورد و اصولی را بر اساس گردآوری آنان بر مبنای آداب و رسوم بادیهنشینی که به «دموکراسی قبیلهای» معروف است، پایهریزی کند. در این ساختار، رهبر قبیله پیمانهایی با سران و بزرگان خاندانها و شاخههای مختلف قبیله میبندد و بر اساس آن عمل مینماید و این روش تا امروز نیز به هنگام تصمیمگیری به کار میرود. در سال 1933 ابن سعود اختلافات خانوادگی بین فرزندان و بستگانش بر سر مسئله جانشینی را اینگونه پایان داد که تصریح نمود، پس از به پادشاهی رسیدن فرزند ارشدش سعود، برادرش شاهزاده فیصل، ولیعهد خواهد بود. پس از درگذشت ملک عبدالعزیز، بنا به توصیه وی، جانشینی قدرت جز در موارد استثنایی بر اساس معیار سن انتخاب میشد. این دیدگاه به تدریج حاکم گردید که وفاداری خانوادگی به جای گرایش به فردی معین در خانواده به صورت شراکت هرچه بیشتر در خانواده درآید. آنگاه ابن سعود با گرفتند تائیدی از «مجلس روحانیون»به این خواسته خود صورتی قانونی بخشید. ابن سعود در نوامبر 1953درگذشت و سعود فرزند ارشد وی خود را پادشاه جدید عربستان سعودی نامید. برادرش امیر فیصل نیز ولیعهدی وی را عهدهدار شد، اما از همان ابتدا برای دستیابی تاج و تخت به طور پنهانی تلاش مینمود و به تدریج اختلافات وی با ملک سعود آشکار شد و نمود عینی پیدا کرد. در مارس 1958، اعضای خانواده سلطنتی خواستار آن شدند که ملک سعود تمام اختیارات سیاسی و اقتصادی خود را به شاهزاده فیصل واگذار کند. خبر انتقال قدرت از رادیوی مکه اعلام شد. سعود که از این واقعه ناخشنود بود، وی امیر طلالبن عبدالعزیز را به عنوان وزیر دارایی و فرزند خود امیر محمد را به سمت وزیر دفاع منصوب کرد. چندی بعد با فشار دیگر شاهزادگان دربار،او ابتدا امیر طلال را برکنار کرد و بار دیگر فیصل را در رأس امور گمارد و خود برای معالجه کشور را ترک نمود. ملک سعود پس از بازگشت سعی زیادی جهت به دست آوردن قدرت قبلی خود انجام داد، لیکن کاری از پیش نبرود ودر تاریخ 30 مارس 1964مجمع شاهزادگان و علمای «اولیالامر» با صدور بیانیهای اعلام کرد: «شاه به علت وضع مزاجی در شرایط کنونی قادر به ادامه وظیفه خود نیست». فیصل عنوان نایبالسلطنه را گرفت و عهدهدار مسئولیت مملکت شد و دیگر لازم نبود برای اتخاذ تصمیم به پادشاه رجوع کند. سعود به این تصمیم اعتراض کرد اما مجمع در 3 نوامبر 1946 بنا به درخواست شاهزداگان، ملک سعود را برکنار کرد و همان شب فیصل به پادشاهی رسید. ملک فیصل برادرش امیر خالد را به ولیعهدی برگزید و اعلام نمود که همواره پست نخستوزیر را باید شاه عهدهدار باشد. ملک فیصل در مارس 1975 به دست برادرزاده 26ساله خود به قتل رسید و شاهزاده خالد به سلطنت رسید و فهد به ولیعهدی منصوب شد. اعلام شاهزاده فهد به عنوان ولیعهد،کار آسانی نبود؛ زیرا دو برادر او یعنی ناصر بن عبدالعزیز و سعدبن عبدالعزیز هر دو از فهد بزرگتر و برا ی ولایتعهدی سزاوارتر بودند، اما این دو در برابر فهد، کاندیداهای ضعیفی به شمار میرفتند،زیرا فهد از سال 1953 تا 196 وزیر آموزش و پرورش و از سال 1962 تا 1968 وزیر کشور بود و د راین مدت طولانی توانسته بود تجربه زیادی به دست آورده و در همه جا به عنوان یک تکنوکرات موفق مشهور شود. این دو مسئله برای اداره کشوری، که به طور روزافزون در حال ثروتمند شدن بود، حائز اهمیت فراوان بود. علاوه بر اینها، فهد از سال 1968 به عنوان معاون دوم نخستوزیر مشغول به کار بوده و در حقیقت معاون اصلی ملک فیصل بود؛ چرا که خالد به عنوان معاون اول نخستوزیر پستی تشریفاتی داشت. ملک خالد در 1982 درگذشت و فهد از سوی شاهزادگان ارشد به رهبری شاهزاده محمد، پادشاه اعلام شد. فهد همان روز، بادر دیگر خود، عبدالله را به ولیعهدی برگزید و چندی بعد امیر سلطان، برادر تنی خود را به معاونت دوم نخستوزیر و وزارت دفاع منصوب کرد. در دوران فهد رقابتها و اختلافات درون خاندانی به صورت پنهانی ادامه یافت. بیماری طولانی فهد که ده سال به طول انجامید، موجب شد تا بار دیگر مسئله جانشینی به عنوان یک چالش جدی در این کشور مطرح گردد. پس از مرگ فهد در سال 2005، عبدالله به قدرت رسید که دوران پادشاهی وی همچنان ادامه دارد. نکته در خور توجه این است که در عربستان سعودی نقش علمای وهابی در روند جایگزینی پادشاهان، همواره نقشی حساس و حائز اهمیت بوده است. در واقع وهابیت و آل شیخ، مشروعیت سیاسی حکومت آل سعود را فراهم میکنند. انتهای پیام/
93/10/20 - 00:02
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 88]