محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843173477
یک ابتکار انسانی برای بیماران سرطانی
واضح آرشیو وب فارسی:الف: یک ابتکار انسانی برای بیماران سرطانی
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۱۵
خیابان اعتمادزاده فاطمی، بنبست است اما انتها ندارد. از همان سر خیابان، تابلوی بیمارستان امامرضا(ع) یا همان ۵۰۱ ارتش توی چشم میخورد. ساختمانهای بیمارستان ردیف شدهاند کنار هم. آخر خیابان هم دانشگاه علوم پزشکی ارتش است. طول خیابان، اینجا تمام میشود اما عرضش نه. این خیابان اندازه تمام آدمهایش کش میآید. آدمهایی که خیلیهایشان، از وقتی جزو بیماران خاص شدند، زندگی برایشان جور دیگری شد.به گزارش ایران، صبح جمعه، در لابی بیمارستان که شکل هر روز نیست، بیماران آبیپوش و صورتی پوش، کم کم از راه میرسند. بعضیها با پای خودشان میآیند و روی صندلیهای ردیف چیده شده، مینشینند. بعضیها را هم با صندلی چرخدار میآورند. چند نفر را هم که بدحالتر هستند، با تخت.عبارت «بیماران خاص» را از زبان همراه یکی از بیماران بخش خون میشنوم. انگار دلش نمیآید بگوید، «سرطان»! گویی کلمه ممنوعه باشد. میگوید: «بیشتر بیمارانی که اینجا میبینید، بیماران خاص هستند. مادر من هم همینطور.» و بعد به خانم مسنی اشاره میکند که کمی آن طرف تر، با لباس بیمارستان روی صندلی چرخدار نشسته. لباس صورتی روشن. لباس بیماران مرد، آبی ملایم است.امروز روز متفاوتی برای بیمارستان رقم میخورد روزی که گویی بیماران میزبان و دیگران میهمان هستند. این را زمانی میفهمم که حتی رؤسا و پزشکهای بیمارستان در گفتوگو با ما راضی به ذکر نامشان نیستند امروز هرچه هست برای این بیماران است.همراهان بیماران و پرسنل بیمارستان هم هستند. قرار است برنامه مفرحی برای بیماران اجرا شود. برای اینکه روحیه شان بهتر شود. این را رئیس بیمارستان میگوید که خودش آمده تا در جمع بیماران باشد. میگوید: «این برنامه نخستین دوره است که برگزار میشود. بیماران اینجا هم بیشتر بیماران سرطانی و بیماران خونی هستند که خیلی هایشان بیماریشان پیشرفته است. بخش خون این بیمارستان، یکی از پیشرفتهترین بخشهای درمان بیماری سرطان است و بیماران زیادی برای درمان به ما مراجعه میکنند که لزوماً ارتشی نیستند و استفاده از بیمارستان برای عموم آزاد است. این برنامه را هم با کمک خیران ترتیب دادیم تا بیماران از بخش بیرون بیایند و حال و هوایشان عوض شود.»لابی بیمارستان، کم کم شلوغ میشود. خانواده بیماران هم آمدهاند برای جشن. دختر بچهای ۴ یا ۵ ساله با موهای بلند و چشمهای روشن، آرام و قرار ندارد. دوست ندارد یک جا بنشیند. مادرش سعی میکند او را کنار خودش روی صندلی بنشاند. کنارش مرد جوانی نشسته، حدوداً ۳۰ ساله. موهایش را تراشیده و ماسک زده. زن حواسش به شیطنتهای دختر بچه است. مرد، زمین را نگاه میکند. از شباهتشان حدس میزنم خواهر و برادر باشند. حدسم درست است. «از خانواده، فقط من تهران هستم. گفتند برنامه تفریحی گذاشتهاند برای بیماران. هر بیمار میتواند دو تا همراه داشته باشد. با دخترم آمدم. وروجک آبروی آدم را میبرد. کاش میگذاشتمش خانه پیش پدرش.» نگاهش همچنان روی دختر بچه است که توجهش به گروه موسیقی که در حال تمرین هستند، جلب شده. نمیپرسم وضعیت برادرش چطور است، به جایش میگویم: «خدا شفا بدهد!» زیر لب، آمین میگوید.میگویند، برنامه قرار است نهایتاً یک ساعت طول بکشد. بیماران خونی، زود سردشان میشود. دمای هوا مطلوب است اما بعضی از بیماران، پتوی نازکی روی دوششان انداختهاند یا پالتو و ژاکت روی لباس بیمارستان پوشیدهاند. خانمی نسبتاً میانسال که یک کلاه بافتنی توی دستش است، میرود سراغ پسری جوان که روی ویلچر نشسته و عینک دودی زده. کلاه را میگذارد سر پسر و سرش را از روی کلاه میبوسد. بعد بر میگردد و با چند زن دیگر که کنار هم روی صندلیها نشستهاند، خوش و بش میکند. به سن و سالش نمیخورد پسر به این بزرگی داشته باشد، اما وقتی یکی از زنها میگوید:< خوب شد کلاه پسرت را آوردی!» دیگر اطمینان پیدا میکنم که مادر پسر جوان است. خوش برخورد است و وقتی حرف میزند، لبخند از لبش نمیافتد. خوب لباس پوشیده و به خودش رسیده است. میگوید: «جشن است دیگر!» تصورم از مادری که پسرش درگیر سرطان است، به هم میریزد. یاد حرفهای دکتر بخش میافتم که میگفت، روحیه در درمان این بیماران خیلی مهم است.صدای خوش و بش زنها با ورود یک تازه وارد، دوباره بلند میشود. زنی است حدوداً ۴۵ ساله که مانتو و شلوار نخودی رنگ پوشیده و حلقه سیاه زیر چشم هایش، صورتش را خسته نشان میدهد. یکی از زنها با لحن شوخ میگوید: «تو هنوز اینجا هستی؟!» به عنوان همراه، کنار بیمار میماند. میگوید: «چه فرقی میکند؟! خیلیها نمیتوانند پیش مریضشان بمانند. هزار تا گرفتاری دارند. شهرستان هستند. بچه کوچک دارند. بعضی مریضها هم حتماً باید همراه داشته باشند. خدا همه مریضها را شفا دهد.»برنامه کم کم دارد شروع میشود. رئیس بیمارستان به میهمانان خیرمقدم میگوید. بعد از او دختری با شال قرمز میآید روی سن که در واقع سکوی روبهروی ورودی لابی است. میکروفون را دستش میگیرد و پس از خوشامدگویی به میهمانان، برایشان آرزوی سلامتی میکند و جملهای هم در باب اثرات «موسیقی درمانی» در بهبود بیماریها به زبان میآورد و بعد، از حضار اجازه میخواهد تا شعری را دکلمه کند. همه ساکت هستند. صدایش میپیچد در سالن: «نمیخواهم بمیرم... با که باید گفت؟...» شعر فریدون مشیری، بیکم و کاست دکلمه میشود. وقتی میگوید: «وجودم گرچه گردآلود سختیهاست... نمی خواهم از این جا دست بردارم!» انگار به دلم چنگ میزنند. میترسم سرم را بالا بیاورم و به چهره بیماران نگاه کنم. زن جوانی که کنارم نشسته، توی کیفش دنبال چیزی میگردد. صدای باز و بسته شدن زیپهای کیف، توجهم را به او جلب میکند. نگاهم به صورتش میافتد. از اشک خیس است. بیصدا گریه میکند. سرش را پایین آورده و سعی دارد اشک هایش را پنهان کند. تلاشش بینتیجه میماند. دستم را میکنم توی جیبم و دستمال تا شده را میگیرم طرفش. «تمیز است!» با چشمهای خیس تشکر میکند.دکلمه تمام میشود. گروه موسیقی میآیند روی صحنه. ۲ زن و ۵ مرد که یکی از مردها نوازنده سنتور است و دیگری خواننده گروه. خواننده به نمایندگی از گروه، با میهمانان سلام و احوالپرسی میکند و با خنده میگوید: «انگار تعداد خانمها بیشتر است.» نگاهم به زن لباس صورتی میافتد که با فاصله از دیگران، کنار همسرش نشسته و از ابتدای ورودشان ندیدم یک کلمه هم با او حرفی زده باشد. با این حرف خواننده اما لبخند محوی میزند و به شوهرش نگاه میکند. گروه، آهنگ اول را شروع میکنند. خواننده میخواند و همخوانها همراهیاش میکنند. «بیا ساقی... بیقرارم...» چند تا از بیماران گریه شان میگیرد؛ همراهها هم. انگار منتظر اشارهای بودهاند تا اشکشان سرازیر شود. آهنگ اول تمام میشود. چند نفری دست میزنند. خواننده میگوید: «این وریها چرا دست نمیزنند؟!» پیرمردی لباس آبی از میان جمع میگوید: «آنقدر قشنگ خوندی که صدات همه رو گرفت!» با این حرف، صدای خندهای گنگ از جمع بلند میشود. آهنگ دوم شروع میشود. خانم مسن که روی صندلی چرخدار نشسته، همان که دخترش میگفت، «بیمار خاص» است، این بار با شدت بیشتری میزند زیر گریه. تقریباً هقهق میکند. دخترش میرود بغلش میکند و با هم گریه میکنند. بیمار آرامتر میشود. دست میکشد روی صورت دخترش که یعنی، دیگر گریه نکن.بعضی از بیماران ریتم آهنگ را گرفتهاند و زیر لب با خواننده میخوانند. یخ جمع آب شده. این را میشود از لبخندهای کوچک روی لبهای بعضی بیماران و همراهانشان فهمید. بعضی دیگر اما هنوز صورتهایشان بیحس است و نگاهشان، خیره!«خدا نصیب هیچ کس نکند. سخت است آدم ببیند عزیزش ذره ذره جلوی چشمش آب میشود. وقتی گفتند شوهرم سرطان دارد، دنیا روی سرم خراب شد. کارم مدام گریه بود. پیش خودش هم نمیتوانستم جلوی خودم را بگیرم. مثل دیوانهها شده بودم. آمدم بیمارستان، دیدم اوووه، چقدر مریض سرطانی! پیر و جوان. خیلیهایشان خوب خوب شده بودند و برای چکاپ آمده بودند. اصلاً نمیفهمیدی که مریض بودهاند. اینها را که دیدم، حالم بهتر شد. روحیه گرفتم. دکترها میگویند باید روحیه مریض را خوب نگه داشت. خدا را شکر، وضعیت شوهرم آنقدر وخیم نیست. امیدمانبه خداست.»زن، اینها را در فاصله تنفس گروه میگوید. قرار است موسیقی سنتی اجرا کنند. نوای سه تار میپیچد توی سالن که آفتاب بیرمق دی، وسطش پخش شده. خانم مسن، گریهاش بند آمده و حالا حواسش بیشتر به اجراست. از فرصت کوتاه بین اجرا استفاده میکنم و میروم کنارش. «چه شال قشنگی! کار خودتان است؟» دستش را میکشد روی شال قلاب بافی که روی شانهاش انداخته و لبخند میزند. «قابلی ندارد!» میپرسد: «همراه بیماری؟» جواب میدهم: «نه!» و «خوشبختانه»اش را میخورم. «خبرنگارم» میگوید: «میتوانید بنویسید از همراهها کمتر پول بگیرند و تختشان راحتتر باشد؟!» و سرش را میگیرد طرف دخترش که مشغول صحبت با تلفن همراه است. «من که عمرم را کردهام. ناراحت این هستم که مزاحم بچهام شدهام. خانه و زندگیاش را ول کرده مانده ور دل من. دلم برای جوانها میسوزد. خانمی را آوردند هم اتاقیام است. طفلک سنی ندارد. شوهرش گذاشتش و رفت. ملاقاتی هم ندارد. حرف نمیزند. از شهرستان آمده. هرچه کردم، راضی نشد بیاید. طفلک میآمد روحیهاش عوض میشد.»میخواهم بپرسم، بیماریاش چیست اما منصرف میشوم. جایش لبخند میزنم و برای بیمار، آرزوی بهبودی میکنم.برنامه کم کم رو به پایان است. بیماران، دیگر باید برگردند داخل بخش. بیماران خاص! کسی دلش نمیآید بگوید سرطان، اما کیست که از دور یا نزدیک با این بیماری درگیر نبوده باشد. این بیماری دیگر آنقدر آدمهای مختلف را درگیر کرده که نمیتوان فراگیریاش را کتمان کرد. از هنرمند و ورزشکار گرفته، تا سیاستمدار و فرهیخته. دیگر سرطان، نام آشنایی است؛ یک آشنای دوست نداشتنی. اما قرار هم نیست سرطان، پایان راه باشد. این هم یک بیماری است که آدمهای درگیر با آن، همانطور که دکتر میگفت، بیشتر از هرچیز روحیه میخواهند تا دوباره به زندگی برگردند.نوار آبی کف سالن را میگیرم و از همان راهی که آمدهام، برمیگردم. از حیاط بیمارستان میزنم بیرون. راه خیابان اعتمادزاده را میگیرم به سمت فاطمی. قطعهای از شعر مشیری در ذهنم تکرار میشود: «جهان بیمار و رنجور است... دو روزی را که بر بالین این بیمار باید زیست... اگر دردی ز جانش بر ندارم ناجوانمردی است...»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]
صفحات پیشنهادی
رقابت ستارگان فوتبال و هنر به نفع بیماران سرطانی
سهشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳ - ۲۲ ۲۷ آسانساز خودرو با همکاری سازمان منطقه آزاد کیش یک دیدار خیریه برگزار میکند به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا شرکت آسانساز خودرو رقابت فوتبالی بین ستارگان فوتبال و ستارگان هنر برگزار میکند که عواید حاصل از فروش بلیت این مسابقه به بیماران سرطاطرز رفتار صحیح با بیماران سرطانی
طرز رفتار صحیح با بیماران سرطانی آمارهای رسمی و غیررسمی نشان میدهد که روزبهروز بر تعداد مبتلایان به انواع و اقسام سرطانها افزوده میشود بعضی از این سرطانها نامآشنا و گروهی دیگر بیماریهای نادری هستند که پیر و جوان نمیشناسند و فرد را با انواع و اقسام علائم ناخوشایند و روندهاشمی رفسنجانی: رسیدگی به مشکلات جسمی و روحی بیماران از وظایف انسانی مردم و دولت است
هاشمی رفسنجانی رسیدگی به مشکلات جسمی و روحی بیماران از وظایف انسانی مردم و دولت است رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام رسیدگی به مشکلات جسمی و روحی بیماران را از وظایف انسانی مردم و دولت دانست و گفت باید از تجربه کشورهایی که در این زمینه پیشرفته کرده اند استفاده کرد به گزارش نامه نیوهاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از نمایندگان بیماران تالاسمی: پیشگیری از افزایش بیماران تالاسمی، کاری انسانی، اسل
هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از نمایندگان بیماران تالاسمی پیشگیری از افزایش بیماران تالاسمی کاری انسانی اسلامی و مدیریتی استرئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار جمعی از نمایندگان بیماران تالاسمی رسیدگی به مشکلات جسمی و روحی این بیماران را از وظایف انسانی مردم و دولت دانست و گفتمشکلات جنسی در بیماران سرطانی!
مشکلات جنسی در بیماران سرطانی علاوه بر خود بیماری عوارض درمانهای متداول برای سرطان نیز بر عملکرد زناشویی افراد تاثیر میگذارد شاید در بسیاری از جوامع پرداختن به موضوع سلامت جنسی برای زنان دچار سرطان چندان اولویت تلقی نشود اما نباید فراموش کرد علاوه بر افزایش بروز سرطان در جهمنفعتهای یوگا برای بیماران سرطانی
تحقیقات ثابت کرده است که ورزش یوگا در طی معالجات سرطان به طور اساسی سبب بهتر شدن علائم جسمی سرطان از قبیل درد و خستگی مفرط میشود بعلاوه بر مبناب خبرنامه دانشگاه پزشکی هاروارد یوگا ازمقدار استرس و اضطراب کم میکند که عاقبت سبب ضربان قلب منظم فشار خون پایینتر و آسان نفحمايت از بيماران سرطاني با اجراي طرح نيابت/ افزايش آموزش ها به زنان سرپرست خانوار
۶ دي ۱۳۹۳ ۱۱ ۴۴ق ظ حمايت از بيماران سرطاني با اجراي طرح نيابت افزايش آموزش ها به زنان سرپرست خانوار رئيس سازمان داوطلبان جمعيت هلال احمر گفت از سال آتي به همت جمعيت هلال احمر طرح نيابت با جديت بيشتري اجرايي خواهد شد و در مرحله اول اين طرح بيماران سرطاني خدمات دريافت خواهند کچک آوای انتظار«پاشایی» به بیماران سرطانی رسید + تصویر چک
دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۳ - ۲۲ ۱۵ با حضور خانواده مرحوم مرتضی پاشایی چک یک میلیارد و هشتصد میلیون ریالی همراه اول برای کمک به بیماران سرطانی اهدا شد به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا طی مراسمی در ساختمان مؤسسه تحقیقات آموزش و درمان سرطان همراه اول یک میلیارد و 807 میلیون و 40برنامهای برای پایان سرگردانی بیماران سرطانی
چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۳ - ۰۳ ۳۶ معاون درمان وزیر بهداشت جزییات بسته حمایت مالی از بیماران خاص و صعبالعلاج را تشریح و برنامههای وزارت بهداشت برای استاندارد کردن ارایه خدمات شیمی درمانی در بخش دولتی و خصوصی را توضیح داد دکتر محمدآقاجانی در گفتوگو با خبرنگار سرویس سلامت خبرگزاری دان۱۱ استان فاقد امكانات درمان بيماران سرطاني است
۱۱ استان فاقد امكانات درمان بيماران سرطاني است از ۳۱ استان در كشور ۱۱ استان فاقد امكانات براي جوابگويي به نيازهاي بيماران سرطان هستند و مردم اين استانها صدمات روحي جسمي و مالي بسياري براي آمدن به شهرهاي بزرگ ميبينند از ۳۱ استان در كشور ۱۱ استان فاقد امكانات براي جوابگويي به نچک آوای انتظار «پاشایی» به بیماران سرطانی رسید
چک آوای انتظار پاشایی به بیماران سرطانی رسید همراه اول بالغ بر یک میلیارد و هشتصد میلیون ريال صرف کمک به ساخت مرکز جامع سرطان کرد آفتاب به گزارش اداره كل ارتباطات شرکت ارتباطات سیار ایران صبح روز دوشنبه 15 دیماه طی مراسمی در ساختمان مؤسسه تحقیقات آموزش و درمان سرطان و با حعیادت مدیر کل اوقاف وامور خیریه استان مرکزی از بیماران سرطانی اراک
۲۳۷۱۹۰ ۱۳۹۳ ۱۰ ۳ - ۱۲ ۱۲گزارش تصویری عیادت مدیر کل اوقاف وامور خیریه استان مرکزی از بیماران سرطانی اراک عکاس رضا صفایی نسب اجرا توقف ذخيره تمام تصاوير ۱۳۹۳ ۱۰ ۳ - ۱۲ ۱۲پیشگیری از افزایش بیماران تالاسمی، کاری انسانی، اسلامی و مدیریتی است
چهارشنبه ۳ دی ۱۳۹۳ - ۱۵ ۱۷ آیتالله هاشمی رفسنجانی صبح امروز در دیدار جمعی از نمایندگان بیماران تالاسمی از سراسر کشور رسیدگی به مشکلات جسمی و روحی بیماران را از وظایف انسانی مردم و دولت دانست و گفت باید از تجربه کشورهایی که در این زمینه پیشرفته کردهاند استفاده کرد به گزارش گپیشگیری از افزایش بیماران تالاسمی، کاری انسانی، اسلامی و مدیریتی است -
آیت الله هاشمی رفسنجانی پیشگیری از افزایش بیماران تالاسمی کاری انسانی اسلامی و مدیریتی است شناسهٔ خبر 2448854 چهارشنبه ۳ دی ۱۳۹۳ - ۱۹ ۵۶ سیاست > رهبری و سران قوا آيتالله هاشمي رفسنجاني در دیدار جمعی از نمایندگان بیماران تالاسمی از سراسر کشور گفت باید از تجربه کشورهایی که۶ پيشنهاد براي رفع خستگي مفرط در بيماران سرطاني
۶ پيشنهاد براي رفع خستگي مفرط در بيماران سرطاني روزنامه خراسان خستگي مفرط يکي از شايع ترين عوارض درمان سرطان است يکي از بيماراني که مراحل شيمي درماني و پرتودرماني را پشت سر مي گذارد در اين باره مي گويد خستگي مفرط مربوط به سرطان با خستگي معمولي فرق مي کند من قبلاً هم خسته ميعضو کمیسیون بهداشت مجلس: وضعیت داروهای بیماران سرطانی بسیار خوب شده است
عضو کمیسیون بهداشت مجلس وضعیت داروهای بیماران سرطانی بسیار خوب شده است یک عضو کمیسیون بهداشت مجلس گفت سرطان سینه روده خون و معده سرطانهای شایع کشور هستند به گزارش نامه نیوز دکتر علی کائیدی افزود وضعیت داروهای بیماران سرطانی نسبت به قبل بسیار خوب شده و البته این مهم مرهورئیس دانشگاه علوم پزشکی اراک: بیمارستان آیتالله خوانساری اراک پاسخگوی نیاز همه بیماران سرطانی نیست
رئیس دانشگاه علوم پزشکی اراک بیمارستان آیتالله خوانساری اراک پاسخگوی نیاز همه بیماران سرطانی نیسترئیس دانشگاه علوم پزشکی اراک گفت فضا و امکانات بیمارستان آیتالله خوانساری پاسخگوی نیاز همه بیماران سرطانی نیست و توسعه فضای این بیمارستان ضروری است به گزارش خبرگزاری فارس از اراک-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها