تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگز زمين باقى نمى ماند مگر آن كه در آن دانشمندى وجود دارد كه حق را از باطل مى شن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827563621




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چهار تکه استخوان در کنار سفره عقد!


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:


واژه های سرخ؛
چهار تکه استخوان در کنار سفره عقد!
دیدم دختره گریه كرد، گفت: یه خواهش دارم، رد نكنید، گفت: حالا كه بعد ایــن همه سال اومده ظهر نیاریدش شب جنازه رو بیارید.



  سرویس مقاومت جام نیوز:   رفتیــم در خونــه ی شهیــد خبر بدیم كه بیاید استخونـهای شهیـدتون معراج شهداست، بیایید تحویل بگیریــد، می گفت رفتیــم در زدیــم، دختــری اومد در رو باز کــرد.
  گفتم شما با ایــن شخص چه نسبتی داری؟
گفت: بابامه چی شده؟ گفتــم : جنازه شو پیــدا كردن، می خوان پنجشنبه ظهر بیارن.
دیــدم دختره گریــه كرد، گفت: یه خواهش دارم، رد نكنیــد، گفت: حالا كه بعد ایــن همه سال اومده ظهر نیاریدش شب جنازه رو بیارید.
شب شد، همون روز مد نظر تابــوت رو با استخونها برداشتیــم ببریم به همون آدرس، تا رسیدیم دیدیــم كوچه رو چــراغ زدن، ریسه كشیــدن، شلوغه، میــان، می رن، گفتیم چه خبــره؟
  رفتیم جلو گفتیم اینجا چه خبــره؟
  گفتن: عروسی دختــر ایــن خونه است !   می گه تا اومدیم برگردیــم، دیدیم دختــره با چادر دویــد تــو كوچه، گفت: بابامو نبریــد، من آرزو داشتم بابام سر سفـره عقد بیــاد، من مهمونی گرفتــم، هركی از در میآد می گه بابات كجاست؟
  بابامُ بیاریــد!
باباشو بردیــم، چهار تا استخون گذاشت كنــار سفره عقد...     جهان نیوز  



۱۵/۱۰/۱۳۹۳ - ۰۷:۱۰




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن