محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827772522
چاقوکشی در طبقه 7 علاءالدین
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
چاقوکشی در طبقه 7 علاءالدین آن شب کسی از علاءالدین نرفته بود: کرکره ها را پایین کشیده و جلوی در مغازه خود روی زمین چمباتمه زده بودند. چهره ها مثل عزاداران، همه خشمگین و تحریک شده از کلاهی که علاءالدین به سرشان گذاشته بود. مرد جوانی با عضلات ورزیده چنان های های گریه میکرد که نفسش بالا نمیامد.برایش آب قند آوردند، اما انگار هیچ قندی دیگر نمی توانست کام او را شیرین کند.یکی میگفت فلانی خانه پدری اش را فروخته و این مغازه را با هزار امید و آرزو خریده.گوینده خودش 800 میلیون پرداخته و در ازای آن، حتی یک کاغذ هم نگرفته بود. میگفت «قانون علاءالدین همین است. هیچ کس سند ندارد»
چاقو را که درآورد، ما اصلا او را ندیدیم. آنقدر سرگرم سرک کشیدن به درگیریها و عربدهکشیها و کلنگ زدن به کرکره مغازههای بسته بودیم که نفهمیدیم ممکن است خشم کاسبان ورشکسته علاءالدین دامان ما را هم بگیرد.فارس در تشریح حاشیههای تخریب طبقه هفتم پاساژ علاءالدین نوشت: اولین باری نبود که شهرداری ما را به برنامهای دعوت میکرد بدون آنکه بگوید برنامه چیست «ساعت هفت عصر پنج شنبه شهرداری ناحیه 1 منطقه 11 باشید. به کسی هم چیزی نگویید». رفتیم.تازه آنجا بود که فهمیدیم شهرداری قرار است آن شب کار پاساژ علاءالدین و تخلفاتش را یکسره کند. این را از اطلاعیهای خطاب به کسبه هم که در شهرداری ناحیه پیدا کردیم، میشد فهمید «شهرداری منطقه صرفا قصد اجرای رای قطعی کمیسیون ماده صد نسبت به بناهای خلاف طبقه هفتم و منفی 3 را دارد و عملیات اجرایی ناظر بر طبقات دیگر نمیباشد» و درخواست همکاری در هنگام اجرای رای مذکور و خودداری از تجمع یا اقدامات مخل نظم عمومی، اما اینطور نشد.معطلی ما در شهرداری برای اجرای حکم نزدیک 5 ساعت ادامه یافت و در این اثنا، رئیس مرکز ارتباطات و امور بین الملل شهرداری و معاون شهرسازی منطقه 11 درباره سابقه تخلفات علاءالدین و مبنای حکم کمیسیون ماده صد توضیح دادند. بعد هم کاورهای شبرنگی به رنگ قرمز با کارتهایی بین ما توزیع شد که روی آن کلمه «خبرنگار» نوشته شده بود و هشدار دادند بدون این کاورها و کارتها، نه تنها نمیتوانیم وارد پاساژ شویم، بلکه امکان دارد هر بلایی سرمان بیاید.ساعت حدود 12 بود که در ماشینهای جداگانه به ساختمان دیگر شهرداری در زیر پل حافظ، دو کوچه بالاتر از علاءالدین رفتیم و نیم ساعتی هم آنجا منتظر ماندیم. موقع عبور از جلوی پاساژ، نگاهی دزدانه انداختیم: جمعیتی پراکنده از 200 متر قبل از پاساژ تا 30 تیر در گروههای چند نفره ایستاده بودند و نیروی انتظامی هم در گروههای چند نفره آنها را می پایید. همان موقع ماشینی جلوی پاساژ ایستاد و چهار نفر «قلچماق» با قیافههایی آماده دعوا از آن پیاده شدند. دو خط قرمز کمانی بر چهره پاساژ هم مثل جای زخم، در تاریکی شب به طور تهدیدآمیزی برق می زد، انگار علاءالدین به پشتگرمی غولهایی که نه از چراغ جادو، بلکه از پراید و پیکان و وانت دسته دسته بیرون میریختند، هشدار میدهد «اگر جرات دارید به من نزدیک شوید». جرات داشتیم.ساعت از 12 گذشته بود که پا به پای مدیرعامل شرکت شهربان و حریم بان راه افتادم و احسان شریفی در طول مسیر گفت که 4 اکیپ شهربان مستقر در منطقه 11 همه امشب در اجرای عملیات شرکت دارند و در خدمت شهردار منطقه و ناحیه به عنوان مسئولان عملیات هستند. او گفت که در مقطعی از زمان در حدود 6-5 ماه پیش، شهربان اکیپهای ثابتی را در محدوده علاءالدین مستقر کرد تا جلوی جابجایی مصالح و ساخت طبقه 7 را بگیرند و در آن زمان موضوع کنترل شد، اما بعد حاجی علاءالدین زدن ساز خودش را از سر گرفت.جلوی پاساژ همهمهای در گرفته بود. تک و توک ماشین هایی که از جمهوری میگذشتند، جلوی علاءالدین نیش ترمز میزدند تا ببینند این همه آدم دم پاساژ چه میکنند. یکی از افسران پلیس جلوی در ایستاده بود و تنها ماموران پلیس را یکی یکی وارد می کرد و دستش را حائل سینه افراد متفرقهای میکرد که میخواستند لابه لای پلیسها به داخل بروند. در حالی که از هر سو صدای داد و بیداد میشنیدیم که «دوربین و فیلمبردار و عکاس اینجا چیکار میکنه؟؟ این خانوما رو چرا آوردین؟» راهمان را به سختی از بین جمعیت باز کردیم و با فشار از در کوچک و لوزی شکل به داخل خزیدیم.علاءالدین آن پاساژ نورانی و پرصدای همیشگی نبود. نورهای سفید رنگ آن را به بیمارستان و کسبه پریشان احوال را به بیمارانی رو به احتضار شبیه کرده بود. کرکره همه مغازهها پایین کشیده شده بود. پشت آسانسور، سردار علیپور، فرمانده یگان حفاظت شهرداری که فرماندهی عملیات را بر عهده داشت، نیروهای انتظامی را جمع میکرد و دستوراتی میداد و بعد آنها را متفرق میکرد. پلیسها که به شدت نگران امنیت ما بودند، تنها به صورت میلیمتری اجازه پیشروی به ما میدادند. صدای یکی از آنها را شنیدم که به ما اشاره کرد و به همکارش گفت «اینا هم کار سختی دارن ها!» اما مشاور قالیباف یکباره ما را از پلکان اضطراری تاریک و باریک که بوی تعفن مشمئز کنندهای میداد، به منفی 3 برد.خاک و خل، شیشههای شکسته، پله برقی واژگون با پله های تلنبار شده زیر پلکان، آهک و گچ و مصالح دیگر، نایلون های ریز ریز شده، کپهای از جعبه مدلهای مختلف گوشی موبایل، قفسهها و کمدهای واژگون شده، همه در منفی 3 پخش و پلا بود. درهای آهنی و زنگ زده واحدها نیمه باز بود و داخل آنچه تا چندی پیش مغازههای تعمیرات موبایل پاساژ علاءالدین بود، هیچ نبود جز یخچالی کوچک، یک لوله موکت، برچسب های ال سی دی موبایل و معدود وسایل قراضه و رها شده. بوی نا نشان می داد مدت هاست منفی 3 به این روز افتاده است. با دیدن تیغه های نازکی که جلوی برخی مغازهها کشیده شده بود، تازه فهمیدم مصالح ساختمانی برای چه آنجا بود. کارکنان اجرای احکام آمدند.40- 50 نفر کارگر فسفری پوش، با بیل و کلنگ و تیشه به صف شدند و بعد به سوی مغازههای تیغه پوش رفتند. کلنگ اول که به جان علاءالدین افتاد، دست ها با دوربین و گوشی موبایل بالا رفت؛ همه می خواستند این لحظه تاریخی را ثبت کنند: شاخ غول علاءالدین شکست.تیغهها که پایین آمد، پشت آن مغازه هایی نمایان شد پر از جنس. پیدا بود صاحبان امید داشته اند شهرداری از تخریب منصرف شود و بعد از مدتی که آب ها از آسیاب افتاد، بیایند و کار و کاسبی را از سر بگیرند. مغازه های دارای جنس پلمب شد. به طبقه 7 رفتیم.بارها و بارها به علاءالدین آمده بودم، اما هیچ وقت در ساعات کاری، وقتی مغازه های شیک و پیک با اجناس پرزرق و برق و گرانقیمت باز بودند، دقت نکرده بودم که علاءالدین چقدر کثیف، ناایمن، زهوار در رفته و درب و داغون است و این نکته ای بود که وقتی داشتم از پله های شیب دار و باریک 10 طبقه را از منفی 3 تا 7 بالا می رفتم، به آن پی بردم. اما وقتی به آن بالا رسیدم، فهمیدم که این پاساژ بی ریخت و بدقواره تا چه اندازه کعبه آمال و کاخ آرزوهای عده ای فریب خورده و مال باخته است.طبقه 7 پاساژ 90- 80 مغازه دارد، اما آن شب کسی از علاءالدین نرفته بود: کرکره ها را پایین کشیده و جلوی در مغازه خود روی زمین چمباتمه زده بودند. چهره ها مثل عزاداران، همه خشمگین و تحریک شده از کلاهی که علاءالدین به سرشان گذاشته بود. مرد جوانی با عضلات ورزیده چنان های های گریه می کرد که نفسش بالا نمی آمد. برایش آب قند آوردند، اما انگار هیچ قندی دیگر نمی توانست کام او را شیرین کند. یکی می گفت فلانی خانه پدری اش را فروخته و این مغازه را با هزار امید و آرزو خریده. گوینده خودش 800 میلیون پرداخته و در ازای آن، حتی یک کاغذ هم نگرفته بود. میگفت «قانون علاءالدین همین است. هیچ کس سند ندارد». دیگری میگفت «حاج آقا پول ما رو خورده و یه آبم روش، حالا خودش متواری شده. میگن شماله، ولی مگه کسی دستش بهش می رسه؟ به از ما بهترون وصله». جوانی دیگر کرکره ها را بالا کشیده و در میان قفسه های خالی مغازه اش موبایل به دست نشسته بود، گویا تلاش میکرد با داد زدن در وسیلهای که این پاساژ به بورس آن معروف است، کسی را متقاعد کند که از بدبخت شدنش جلوگیری کند.در یک راهرو مشغول مصاحبه با مال باختگان بودیم که از راهروی دیگر صدای داد و بیداد بلند شد. نگذاشتند ما جلو برویم تا آسیبی نبینیم. اما از دور میشد دید که جمعیت میکوشد جلوی فرود آمدن کلنگ بر کرکره مغازه را بگیرد. تا بفهمیم کی به کی است، از راهروی دیگر صدای فریادهای «الله اکبر» در فضا پیچید. به آن سو دویدیم، اما درگیری شده بود و چاقوها پشت سر همکارمان از غلافها درآمده بود و از ما خواستند طبقه را ترک کنیم. در حالی که از ترس مثل گنجشک می لرزیدیم، جانمان را برداشتیم و فرار کردیم.طبقه همکف این بار مثل دفعه قبل خالی نبود. چند کاسب با قیافه های ماتم زده جلوی مغازه های تعطیل نشسته بودند. یکی از آنها شاکی بود که تا همین چند ساعت پیش هم به آنها گفته شده تخریب نمی شود، اما یکباره هجوم آورده اند. می گفت نمی گذارند به مغازه اش در طبقه 7 برود و وسایلش را بردارد «یه میلیارد جنس تو مغازمه. 600-700 میلیون هم چک و سفته مردم. آخه من چه جوری سه روزه همه زندگی مو تخلیه می کردم؟! بعدم اینا حکم واسه تخریب دارن، حکم هم دارن که من توی مغازه م نرم؟!» یکی دیگر می گوید «ما کاسب قدیمی علاءالدین هستیم و یک سال و نیم پیش که اینجا مغازه خریدیم، گفتند اگر اینجا نخری از پاساژ میندازیمت بیرون! ما با همین پول می تونستیم تو پاساژ روبرویی مغازه بخریم و بی دردسر کار کنیم، اما مالک گفت اگه اون پاساژ مغازه بخرین، نمیذاریم وایسین کاسبی کنین.» آن یکی می گوید «کلی از مغازه دارها پول نزول کردن، طلا فروختن، خونه فروختن و یه میلیارد و خورده ای پول دادن و مغازه خریدن، اما الان همه بدبخت شدیم. 10 نفر دارن از هر کدوم از این مغازه ها نون می خورن.» کاسبی دیگر از شهرداری شاکی است که دیر به یاد تخلفات علاءالدین افتاده «شما هر جای تهرون 4 تا آجر از دیوار خونه ت برداری، شهرداری میاد سراغت. بعد چطور ممکنه یه طبقه تو پاساژی که لااقل 40 میلیون از ملت آدرسشو دارن، بسازن و شهرداری این همه وقت صداش درنیاد؟! چطور حالا یاد علاءالدین افتاده؟ اینجا دعوای دو تا قدرته و دودش این وسط فقط به چشم ما میره». می پرسم شکایت کرده اید، می گوید هیچ سند و مدرکی ندارم. می پرسم پس در ازای این همه پول، چه گرفته ای؟ نامه ای را نشانم می دهد که رئیس سازمان نظام مهندسی مهرماه امسال خطاب به مدیر کل معماری و ساختمان شهرداری نوشته و گفته «ادامه عملیات ساختمانی جهت مقاوم سازی و اجرای طبقات هفتم و هشتم که مجوز آن کسب گردیده ... بلامانع است».از در تنگ علاءالدین بیرون می آییم. ساعت 2 بعد از نیمه شب است. هوای شب خنک، اما غبارآلود است. جلوی در پاساژ همچنان ازدحام و همهمه است و تا بعد از سی تیر هم ماشین و آدم ایستاده. ماشین که از جلوی پاساژ حرکت می کند، نگاه آخر را به علاءالدین می اندازم و به حاجی علاءالدین فکر می کنم که الان در شمال لابد دارد ریشش را می تراشد، چون گفته بود اگر توانستید تخریب کنید، این کار را می کنم. به مرد عضلانیی فکر می کنم که مثل بچه ها های های گریه می کرد. به کلنگی فکر می کنم که لابد هنوز دارد تیشه به ریشه آدم های فریب خورده و ورشکسته می زند و به خانه پدری ای فکر می کنم که فروخته شد تا علاءالدین کاخ آرزوهای پسر شود، اما.... شد؟فارسمطالب مرتبط:اجرای شبانه حکم تخریب پاساژ علاء الدین ! + 14 عکساز "پاساژ علاءالدین" خرید نکنید!آتشسوزي در پاساژ علاءالدينعکس/ خودپرداز پاساژ علاءالدین
شنبه 13 دی 1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]
صفحات پیشنهادی
روایت عینی خبرنگار فارس از تخریب دو طبقه غیرقانونی پاساژ علاءالدین شاخ غول علاء الدین شکست/چاقوکشی در طبقه 7/
روایت عینی خبرنگار فارس از تخریب دو طبقه غیرقانونی پاساژ علاءالدینشاخ غول علاء الدین شکست چاقوکشی در طبقه 7 کلنگی که کاخ آرزو را خراب کردچاقو را که درآورد ما اصلا او را ندیدیم آنقدر سرگرم سرک کشیدن به درگیریها و عربده کشیها و کلنگ زدن به کرکره مغازههای بسته بودیم که نفهمیدیاجرای حکم قانونی تخریب طبقه هفتم پاساژ علاءالدین |اخبار ایران و جهان
اجرای حکم قانونی تخریب طبقه هفتم پاساژ علاءالدین کد خبر ۴۶۲۹۴۹ تاریخ انتشار ۱۲ دی ۱۳۹۳ - ۱۱ ۵۳ - 02 January 2015 حکم قانونی تخریب طبقه هقتم پاساژ علاءالدین برای حفظ امنیت شهروندان اجرا شد به گزارش ایسنا وحیدرضا محمدی معاون شهرسازی منطقه 11 در خصوص اجرای این حکم گفت این ساختمحکم تخریب طبقه هفتم پاساژ علاءالدین صادر شد!
حکم تخریب طبقه هفتم پاساژ علاءالدین صادر شد معاون قضایی دیوان عدالت اداری اضافه کرد در این مجتمع غیر از حضور بسیار مردم بیش از 800 واحد تجاری وجود دارد با وجود این مالک توانسته یک طبقه غیر مجاز بسازد معاون قضایی دیوان عدالت اداری با اشاره به صدور حکم تخریب طبقه هفتم مجتتخریب شبانه دو طبقه از پاساژ علاءالدین
تخریب شبانه دو طبقه از پاساژ علاءالدین جامعه > شهری - حکم قانونی تخریب طبقه هقتم پاساژ علاءالدین برای حفظ امنیت شهروندان اجرا شد اجرای حکم قانونی تخریب طبقه منفی 3 و هفتم پاساژ علاءالدین این ساختمان استانداردهای لازم در بحث ایمنی را اخذ نکرده و تخلفاتی نیز در بحث ساحاشیههای تخریب دو طبقه پاساژ علاءالدین +تصاویر
حاشیههای تخریب دو طبقه پاساژ علاءالدین تصاویر بامداد امروز ماموران شهرداری تهران برای تخریب حدود 200 مغازه مجتمع تجاری علاءالدین تهران در طبقات منفی سه و هفتم که به صورت غیرقانونی احداث شده اند به این مجتمع تجاری رفتند ماموران شهرداری که از ساعت ها قبل در مقابل پاساژ حضور داشمعاون دیوان عدالت اداری خبر داد: صدور حکم تخریب طبقه هفتم مجتمع علاءالدین
معاون دیوان عدالت اداری خبر داد صدور حکم تخریب طبقه هفتم مجتمع علاءالدین معاون قضایی دیوان عدالت اداری با اشاره به صدور حکم تخریب طبقه هفتم مجتمع تجاری علاءالدین گفت نکته قابل توجه در این مساله این است که چگونه مالک مجتمع توانسته در انظار عموم به ساخت و ساز غیرمجاز مبادرت کند و2 طبقه علاءالدین تهران تخریب شد
2 طبقه علاءالدین تهران تخریب شد ماموران شهرداری تهران بامداد جمعه با ورود به مجتمع تجاری علاءالدین در راستای اجرای احکام کمیسیون ماده 100 و دستورات قضایی حدود 200 باب مغازه ای را که بصورت غیرقانونی احداث شده بودند تخریب کردند آفتاب یک مقام مسوول در اجرای احکام منطقه 11 شهردارگزارش تصویری - اجرای حکم تخریب طبقه منفی 3 و طبقه هفتم پاساژ علاءالدین
اجرای حکم تخریب طبقه منفی 3 و طبقه هفتم پاساژ علاءالدین عکس امیر خلوصی - ایسنا جمعه ۱۲ دی ۱۳۹۳ - ۰۵ ۳۸اجرای حکم تخریب طبقه منفی سه و طبقه هفتم پاساژ علاءالدین + تصاویر
دیشب با حضور ماموران شهرداری صورت گرفت اجرای حکم تخریب طبقه منفی سه و طبقه هفتم پاساژ علاءالدین تصاویر پاساژ علاءالدین بزرگترین و معروفترین بازار لوازم دیجیتال در تهران است مالک این پاساژ علاوه بر اینکه کاربری پارکینگ را به تجاری تغییر داده اقدام به ساخت طبقهای اضافی بر روعضو هیأت رئیسه شورای شهر تهران در گفتوگو با فارس: شهرداری هر چه زودتر حکم تخریب دو طبقه پاساژ علاءالدین را اج
عضو هیأت رئیسه شورای شهر تهران در گفتوگو با فارس شهرداری هر چه زودتر حکم تخریب دو طبقه پاساژ علاءالدین را اجر کندعضو هیأت رئیسه شورای شهر تهران با اشاره به اینکه دیوان عدالت اداری رای کمیسیون ماده 100 را در خصوص تخریب دو طبقه اضافی پاساژ علاءالدین را تأیید کرده است گفت شهردار هآخرین جزئیات پرونده تخریب طبقه هفتم پاساژ علاءالدین -
آخرین جزئیات پرونده تخریب طبقه هفتم پاساژ علاءالدین شناسهٔ خبر 2449851 شنبه ۶ دی ۱۳۹۳ - ۱۲ ۴۱ جامعه > قضایی مدیرکل حوزه ریاست دیوان عدالت اداری در مورد آخرین وضعیت پرونده تخریب طبقه هفتم پاساژ علاالدین تهران خبرداد علیاکبر بختیاری در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد آخرین وضعیتحاشیه های تخریب دو طبقه پاساژ علاءالدین
حاشیه های تخریب دو طبقه پاساژ علاءالدین اقدام بامداد جمعه ماموران شهرداری تهران برای تخریب حدود 200 مغازه مجتمع تجاری علاءالدین تهران در طبقات منفی سه و هفتم که به صورت غیرقانونی احداث شده اند با حاشیه هایی همراه بود خبرگزاری ایرنا ماموران شهرداری که از ساعت ها قبل در مقابل پااجرای حکم قانونی تخریب طبقه هفتم پاساژ علاءالدین
اجرای حکم قانونی تخریب طبقه هفتم پاساژ علاءالدین حکم قانونی تخریب طبقه هقتم پاساژ علاءالدین برای حفظ امنیت شهروندان اجرا شد آفتاب وحیدرضا محمدی معاون شهرسازی منطقه 11 در خصوص اجرای این حکم گفت این ساختمان استانداردهای لازم در بحث ایمنی را اخذ نکرده و تخلفاتی نیز در بحث ساختماطبقه هفتم پاساژ علاءالدین تخریب میشود
طبقه هفتم پاساژ علاءالدین تخریب میشود حجتالاسلام موسی قربانی در پاسخ به این سئوال که آیا حکم تخریب طبفه هفتم مجتمع تجاری علاءالدین قطعی شده است یا خیر گفت از نظر ما حکم صادر شده و قاعدتا مالک مجتمع تجدیدنظر خواهی خواهد کرد و پرونده برای رسیدگی به تجدید نظر میرود به گزارش تصدور حکم تخریب طبقه هفتم مجتمع علاءالدین
صدور حکم تخریب طبقه هفتم مجتمع علاءالدینتاریخ انتشار يکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۲۲ ۳۰ معاون قضایی دیوان عدالت اداری با اشاره به صدور حکم تخریب طبقه هفتم مجتمع تجاری علاءالدین گفت نکته قابل توجه در این مساله این است که چگونه مالک مجتمع توانسته در انظار عموم به ساخت و ساز غیرمجاز محاشیه تخریب 2 طبقه علاءالدین تهران
حاشیه تخریب 2 طبقه علاءالدین تهران اقدام بامداد جمعه ماموران شهرداری تهران برای تخریب حدود 200 مغازه مجتمع تجاری علاءالدین تهران در طبقات منفی سه و هفتم که به صورت غیرقانونی احداث شده اند با حاشیه هایی همراه بود آفتاب به گزارش خبرنگار ایرنا ماموران شهرداری که از ساعت ها قبل دصدور حکم تخریب طبقه هفتم مجتمع علاءالدین |اخبار ایران و جهان
صدور حکم تخریب طبقه هفتم مجتمع علاءالدین معاون قضایی دیوان عدالت اداری با اشاره به صدور حکم تخریب طبقه هفتم مجتمع تجاری علاءالدین گفت نکته قابل توجه در این مساله این است که چگونه مالک مجتمع توانسته در انظار عموم به ساخت و ساز غیرمجاز مبادرت کند و هیچ کس هم متعرض نشده است کد خبر-
گوناگون
پربازدیدترینها