واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: جایگاه سیاسی خاتمی و احمدی نژاد کجاست؟!
سید محمد با تابلوی «فتنه» دست به گریبان است و پشت این خاکریز زمین گیر شده است و محمود نیز با تابلوی «انحراف» گرفتار شده است.
سید محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد هر کدام هشت سال افتخار ریاست جمهوری ایران را در کارنامه خود دارند. این دو هم به لحاظ ویژگی های شخصیتی و هم روش مدیریتی هیچ شباهتی با هم نداشتند. پوزیشن اصلی خاتمی فیلسوف، روشنفکر و نظریه پرداز است و در جایگاه ریاست جمهوری هم تلاش کرد که یک فیلسوف-رئیس جمهور باشد. خاتمی از نظر رفتار شخصی، مداراجو و مشورت پذیر بود. اسلام رحمانی دغدغه اصلی اش بود. اما محمود احمدی نژاد هیچگاه نخواست پوزیشن مهندسی را رها کند و میانه ای با نظریه پردازی نداشت. او بیشتر عملگرا و جزئی نگر بود. تکنیکال فکر میکرد و به همین دلیل هم بخش نظریه پردازی را به تنها مونس خود یعنی مشایی سپرد. او از نظر رفتار شخصی سخت گیر و ستیزه جو و مشورت ناپذیر بود و تلاش میکرد یک انقلابی-رئیس جمهور باشد.پیامد و آثار دوره ریاست جمهوری آن دو نیز تابع این تفاوت همین ویژگی ها بود. یکی محور گفتمان اصولگرایی بود و دیگری رهبری گفتمان اصلاح طلبی را بر عهده داشت. هر کدام پس از هشت سال ریاست جمهوری سنت نوعی خاصی از حکمرانی را بر جای گذاشتند. اما چرخ روزگار آن دو را در دوره بازنشستگی شبیه هم نموده است. سید محمد خاتمی که از محبوبیت غیر قابل انکاری بر خوردار است همچنان سیبل مخالفت ها و موافقت هاست.گویا بخشی از وظیفه دوران بازنشستگی اش ایجاد شغل مخالف خوانی برای عده ای است. او هست تا بهانه ای برای مخالفت ها وجود داشته باشد یا به عبارتی بدون انجام فعل خاصی و با تکیه بر ذهنیت سازی رقیب مهمترین نقش را در انسجام بخشی به اردوگاه رقیب ایفا میکند. اگر او نبود بهانه ای برای انسجام و اتحاد اردوگاه اصولگرایان وجود نداشت. همین سرنوشت را این روزها محمود احمدی نژاد نیز پیدا کرده است. این روزها حرکت محمود در دایره سیاست معنا و تفسیرخاصی پیدا میکند. تمام حرکاتش زیر ذره بین رقیبان و سیاسیون است. سکوتش هم تفسیر میشود. او البته از محبوبیت همطراز سید محمد برخوردار نیست ولی بی شک همچنان قویترین پایگاه را در بین اصولگرایان داراست. یکی دیگر از شباهت های دوران بازنشستگی سید محمد و محمود این است که هرکدام با تابلوی "ورود ممنوع" روبرو شده اند و برای فعالیت سیاسی، پاشنه آشیل مشترکی دارند.سید محمد با تابلوی «فتنه» دست به گریبان است و پشت این خاکریز زمین گیر شده است و محمود نیز با تابلوی «انحراف» گرفتار شده است. رئیس جمهور اسبق، جناب آقای خاتمی پس از وقایع 88 برغم تنظیم رفتار خود بر مدار جمهوری اسلامی و تأکید مکرر بر انطباق عناصر گفتمانی اش بر فرا گفتمان جمهوری اسلامی، همچنان متهم به رهبری فتنه است و در نگاه رقیبان این مقدار تعهد جبران کاستی هایش را نمیکند و فعالیتش مشروط به توبه و اعلام برائت از سران فتنه شده است.رئیس جمهور سابق جناب آقای احمدی نژاد هم در نظر هم کیشان گذشته خود فاقد صلاحیت فعالیت شناخته شده است و مجوز فعالیتش مشروط به اعلام انزجار نسبت به یار دیرنه اش جناب مشایی است. اخیراًً تحت فشارهای وارده (و به زعم برخی طی یک تاکتیک) جناب مشایی از ساحت سیاست خداحافظی کرد. اقدامی که به منزله آشتی گروههای اصولگرا با محمود احمدی نژاد تفسیر شد. ولی این حرکت در نظر تعدادی از گروههای اصولگرا کافی ارزیابی نشده و تصریح کردند که احمدی نژاد بایست به صورت علنی نسبت به مشایی اعلان برائت و انزجار نماید!پس تا به اینجا این دو رئیس جمهور محترم فعالیتشان در زمان بازنشستگی در تعلیق میباشد و جالب این که هیچکدام از محدودیتهای برشمرده شده توسط مراجع قانونی بر آنان اعمال نشده بلکه به دلیل تفسیر برخی گروههای قدرتمند، این جایگاه برای این دو تعریف شده است.این در حالی است که هر کدام از این دو بزرگوار برغم وجود اشکالات دوران مدیریتشان، دارای مزیت ها و ظرفیت های بسیاری هستند که میتوانست در خدمت نظام و کشور قرار گیرد و هر کدام نقش یک مشاور و سفیر را در پیشبرد اهداف عالی نظام ایفا نمایند اما تعلیق غیررسمی فعالیت این دو به تعلیق و ابهام فضای سیاسی نیز منجر شده است. ارزیابی آرایش سیاسی ساحت سیاست ایران تابع تعیین تکلیف وضعیت این دو چهره است.
1393/10/13
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]