محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843182554
در حال و هوای دست‌های بر سینه نشسته زیارتی از جنس نور بر جان‌ها جاری شد/ برف هم به طواف شما آمده است +تصاویر
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در حال و هوای دست‌های بر سینه نشسته
زیارتی از جنس نور بر جان‌ها جاری شد/ برف هم به طواف شما آمده است +تصاویر
امروز دست‌های احترام بر سینه بود و همه رو به قبله‌ای از جنس گل سرخ، زیارتی از جنس نور را بر جان‌هایشان جاری کردند.
به گزارش خبرگزاری فارس از قروه، امروز دنیا داغدار مردی است که دایره نبوت در امتداد دیدگانش راه گشود و نقطه پایانی شد بر سطر پیامبری و نقش نگین خاتمیت را بر رسالتی بزرگ نشاند. بزرگی که در انتظاری ناامیدانه، ساحل‌نشینان دنیا را به سمت کشتی نجات آخرت رهنمون شد تا بشریت در فراسوی جهلی مبهم، سرگردان نماند و در این رسالت، زخم جان‌ها را مرهمی از جنس معرفت نهاد و روان آدمی را به سوی روشنایی هدایت کرد. او که در عروجش از خاک تا افلاک، ملک‌الموت هم یارای پس گرفتن امانتش را نداشت، با داغی بزرگ امت خود را ترک می‌کند و همه فکر و ذکرش امتی است که در یک صف واحده به هم پیوسته بودند و قبله‌شان، کتابشان و خدایشان یکی بود و اینک در دلواپسی‌های فردای امتش، نگرانی در دل دریاییش موج می‌زند. دل دریایی رسول خدا(ص) قصد پرواز از قفس تن دارد، پدر امتی متحد آهنگ رجعت از خاک نموده است، دل عاشقان به درد آمده است و در این میان، آل عبا(ع) چه حالی دارند. بی‌تابی ام‌ابیها(س)، جنسی دیگر دارد، هم جنسش به دختری می‌خورد که تاب دوری از پدر ندارد و هم جنس مادری که فرزندش در آستانه راهی به سوی خداست. و اینجاست که اسوه اخلاق زبان می‌گشاید و به عزیزترین دردانه‌اش می‌فرماید: فاطمه عزیزم، فاطمه دلبندم، فاطمه اى گوهر پارسایى و شکیبایى، فاطمه اى محبوبه حضرت داور، فاطمه اى جان و جانان پیامبر و اى کفو بى‌کفو حیدر غصه به خود راه مده که تو اولین کسى هستى که به دیدار من می‌شتابى. فاطمه جان، گریه این نور چشمان عزیزم حسن و حسین را آرام کن که بیش از این طاقت شنیدن این گریه‌ها را ندارم. و به یک باره اشک‌ها در هم گره می‌خورد و آخرین نفس از سینه مبارک حضرت رسول(ص)، بر می‌آید و دیگر بازگشتی برای این نفس نیست.
زیارتی از جنس نور اگرچه برف می‌بارید و هوا سرد بود، اما باز هم حال و هوای دیگری داشتند، دست‌ها بر سینه فرود می‌آمد و با هر فرود دست، اشکی زلال بر گونه می‌نشست، اشکی که یادآور تنهایی دخت پیامبر در حجره کوچه خانه‌شان بود، آن دم که پدر در گوشش نجوا می‌کرد: جان پدر غصه مخور... امروز در قروه، دلدادگان مکتب اسلام در سوگ بزرگترین فرستاده الهی و سبط اکبرش امام حسن مجتبی(ع) با داغی بزرگ به زیارتی رفتند که اگر چه فرسنگ‌ها فاصله داشت با مرقد مطهر نبی اکرم، اما دل‌ها از این فاصله دور مرقد سبز نبوی می‌گشت و با هر گردش شاهدی می‌شد بر اینکه: وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداًعَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَنَّهُ سَیِّدُ الأَوَّلینَ وَالأخِرینَ وَ اَنَّهُ سَیَّدُ الأنبِیاءِوَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَعَلی‌اَهْلِ بَیْتِهِ الأَئمَّهِ الطَّیَّبینَ. چشم‌ها پر از اشک بود و دل‌ها پر از نوا، نوایی از جنس ناله‌های فاطمی تا آن هنگام که در کنار بستر پدر، لب‌های مبارکش به تبسم نشست و رازی شد سر به مهر میان فاطمه و پدرش که تنها دلی از جنس نور می‌توانست، معنا و حقیقت باطنی آن تبسم را دریابد. اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهِ عَلَی الأَوَّلینَ وَ الأخِرینَ وَ السّابِقَ اِلی طاعَةِرَبِّ الْعالَمینَ وَ الْمُهَیْمِنَ عَلی رُسُلِهِ وَ الْخاتَمَ لأنبِیآئِهِ وَ الشّاهِدَعَلی خَلْقِهِ وَ الشَّفیعَ اِلَیْهِ وَ الْمَکینَ لَدیْهِ وَالْمَطاعَ فی مَلَکُوتِهِ این سلام‌ها جنس دیگری دارند، جنسی از نوع دلدادگی عاشق و معشوق که نه، جنسی به زلالی همان کلام وحی که آخرین فرستاده الهی با آن سخن گفت؛ امروز آمده‌ایم تا در زیارتی از جنس نور با رسول مهربانی‌ها نجوا کنیم که: حمد خدا را که ما را به وسیله تو از هلاکت رهاند و رهبریمان نمود به تو از گمراهی و روشن کرد ما را به‌وسیله تو از تاریکی، پس خدایت جزا دهد یا رسول‌الله، از مبعوثی بهترین آنچه پاداش دهد پیغمبری را از امتش و رسولی را از کسانی که فرستاده شده بدان‌ها. پدرم قربانت و مادرم ای رسول خدا زیارت کردم عارف به حقت مقربه فضلت بینا به گمراهی هر کس که با تو مخالف باشد و مخالف باشد با خاندانت.
پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا... نگاه در دست‌های به سینه‌ای گره می‌خورد که به احترام رسول مهربانی‌ها قصد جدا شدن ندارد، که دست‌ها به نشانه زیارت بر سینه است، دانه‌های سپید برف هم آرام آرام خود را به جمع زائرین حضرت رسول(ص) می‌رسانند تا در صحن چشم‌های بارانی زیارت کنندگان، نام مقدس برگزیده خدا را طواف می‌کنند... مگر عزیزتر از پدر و مادر هم داریم؟ آنها به فدایتان یا رسول الله(ص).. امروز اینجا مدینه بود و مردمش شاید از جنس مردم مدینه نبودند، اما زمانی بنیانگذار انقلاب اسلامی آنان را برتر از امت اسلام در عصر پیامبر دانسته بود، اینجا دل همه رو به سوی مدینه النبی بود و سرشار از زیارتی که اگرچه از فرسنگ‌ها دور قرائت می‌شد، اما سنگینی غمی همراه با نوای زیارت‌نامه، آنها را از دل میدانی به نام اتحاد، می‌برد تا پشت درب نیمه سوخته‌ای که حرمت یاس نبوی در نخستین ساعات عروج پدر، شکست و سینه‌اش مالامال از درد فراقی شد که با شکسته شدن پهلویش، روزهای سر کردن بدون پدر برایش معنا و مفهومی تازه گرفت. صَلَّی‌اللهُ عَلَیْکَ وَ عَلی اَهْلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ کَمآ اَنْتُمْ اَهْلُهُ... به اینجا که می‌رسیم، دل‌ها از گنبد سبز نبوی به سمت قبرستان بقیع پر می‌کشد، آنجا که سبط نبی در کنار سه تن دیگر از ائمه شریف آرام گرفته است. ای بدر تمام ماه خدا، تو تنهاترین فرزند رمضانی و آسمان، در پیشگاه کرم و بخشش تو، با این همه ابرهای بارانی، گمشده ای غریب بیش نیست. اگرچه صحن و سرایی نداری تا به آب دیدگان، آن را جلا بخشیم اما دل همه دلدادگانت صحنی برای وجود متبرک توست که نه از زهر همسر که از داغ افتادن مادر در کوچه پس کوچه‌های مدینه، تنت داغدار و بیمار شد .... انتهای پیام/79009/ح40
93/09/30 - 15:50
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]
-
گوناگون
پربازدیدترینها