تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤثّرترين وسيله جلب رحمت خدا اين است كه خيرخواه همه مردم باشى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819097412




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

محاکمه مادر و دو پسر، 12 سال پس از جنایت |اخبار ایران و جهان


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: محاکمه مادر و دو پسر، 12 سال پس از جنایت
کد خبر: ۴۵۹۰۹۵
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۴ - 17 December 2014


مادر و دو پسر که متهمند 12 سال پیش در دادگاه خانوادگی حکم به قتل پسرخاله‌شان داده‌اند، دیروز در دادگاه کیفری استان تهران در حالی پای میز محاکمه ایستادند که در این مدت هرگز اثری از جسد به دست نیامد.

به گزارش فرهیختگان، بامداد بیستم شهریور سال 82 زن میانسالی به پلیس آگاهی ورامین رفت و از ناپدید شدن پسر ۲۸ ساله‌اش به نام مجتبی خبر داد. این زن گفت: «یکم تیرماه 81 پسرم که زن و یک پسر دو ساله دارد از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. همه‌جا را دنبال پسرم گشتم، اما اثری از او پیدا نکردم. بارها می‌خواستم به پلیس مراجعه کنم، اما خواهرم فاطمه مرا منصرف می‌کرد. او هر بار حرف جدیدی می‌زد. یک‌بار گفت مجتبی با پسرش تماس گرفته و گفته در زندان زاهدان است. به زاهدان رفتم، اما اثری از پسرم نیافتم. بار دیگر پسر خواهرم گفت مجتبی از کاشان با او تماس گرفته است. همراه شوهرم به کاشان رفتم، اما پسرم آنجا هم نبود. حالا می‌ترسم بلایی سرش آمده باشد.»

به دنبال اظهارات این زن، تلاش برای افشای راز ناپدیدشدن پسر جوان آغاز شد. پلیس در نخستین گام از تحقیقات دریافت مجتبی به دخترخاله‌اش به نام سهیلا علاقه‌مند بوده، اما سهیلا در این مدت با یک مرد هتلدار ازدواج کرده و به مشهد رفته بود. با اظهارات زن میانسال فرضیه جنایت ناموسی قوت گرفت و پلیس به مشهد رفت و به بازجویی از سهیلا پرداخت.

راز جنایت در قلب دخترخاله

این زن که خود را بی‌اطلاع از سرگذشت پسر‌خاله‌اش نشان می‌داد وقتی در بن‌بست اطلاعاتی گرفتار شد لب به اعتراف گشود و پرده از جنایت خانوادگی برداشت. سهیلا گفت: «اوایل تیرماه 81 مادرم فاطمه با همدستی برادرانم ابوالفضل و حسن، پسرخاله‌ام را کشتند. پسرخاله‌ام چند سال پیش مرا آزار داده بود و حاضر به ازدواج با من نبود. به همین خاطر مادر و دو برادرم تصمیم به قتل او گرفتند.»

 به دنبال اظهارات تکان‌دهنده زن جوان فاطمه 46 ساله و دو پسرش بازداشت شدند.

فاطمه گفت: «وقتی فهمیدم مجتبی دخترم را آزار داده از او خواستم تا همسرش را طلاق بدهد و با دخترم ازدواج کند، اما قبول نکرد. به همین خاطر با او درگیر شدم. من در اوج عصبانیت با گوشت‌کوب به سر مجتبی زدم که بیهوش شد. سپس از مجتبی و حسن خواستم تا دست و پای مجتبی را بگیرند. من با روسری او را خفه کردم. نیمه‌شب پسرانم جنازه را با موتور به بیابان‌های ورامین بردند. من هم دنبال آنها رفتم و روی جنازه لاستیک انداختم و آن را به آتش کشیدم. صبح روز بعد دوباره به محل رها کردن جنازه رفتم و بقایای جنازه سوخته را به کانال آب انداختم.»

مجتبی و حسن نیز در بازجویی‌ها اعتراف کردند همراه مادرشان تصمیم به قتل مجتبی گرفته بودند. آنها گفتند به درخواست مادرمان دست و پای مجتبی را گرفتیم تا مادرمان او را خفه کند. آنها اما منکر دست داشتن در به آتش کشیدن جنازه شدند.

این در حالی بود که تلاش پلیس برای یافتن بقایای جنازه بی‌نتیجه ماند. در این مدت فاطمه ادعاهای ضد و نقیضی مطرح کرد و در حالی که بیش از 10سال از این ماجرا گذشته بود بازپرس پرونده فاطمه و دو پسرش را با قرار وثیقه سنگین آزاد کرد.

متهمان در دادگاه

این مادر و دو پسر دیروز در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی و با حضور چهار مستشار پای میز محاکمه ایستادند.

در این جلسه ابتدا اولیای دم در جایگاه ویژه ایستادند و برای قاتلان پسرشان حکم قصاص خواستند. سپس پدر مجتبی گفت: «من قیم نوه‌ام هستم که حالا 14 سال دارد و از طرف او نیز برای فاطمه و دو پسرش اشد مجازات می‌خواهم.» وقتی فاطمه پشت تریبون دفاع ایستاد ادعای جدیدی مطرح کرد و منکر قتل عمدی خواهرزاده‌اش شد.

 این زن گفت: «شوهرم 25سال پیش فوت کرد و من با کارگری در خانه‌های مردم دخترانم را بزرگ کردم تا اینکه متوجه شدم مجتبی دخترم را آزار داده است. من از او خواستم تا برای حفظ آبرویم با دخترم ازدواج کند، اما قبول نکرد. مجتبی ظهر یکم تیرماه 81 به خانه‌ام آمد. من با او صحبت کردم و از او خواستم اجازه ندهد آبرویمان برود. به او گفتم خانه‌ای برایش اجاره می‌کنم و پول ماهیانه به او می‌پردازم، اما دادوفریاد کرد و گاز پیک‌نیکی را که در حیاط بود به سمتم پرتاب کرد. من هم او را هل دادم که سرش به دیوار خورد و بیهوش شد.

 همان موقع مجتبی و حسن سر رسیدند. من از آنها خواستم تا جنازه را با موتور به ورامین ببرند و خودم به تنهایی جنازه را آتش زدم.» این زن گفت: «باور کنید پسرانم در این قتل دستی نداشتند. من ناخواسته موجب مرگ خواهرزاده‌ام شدم.»

سپس ابوالفضل و حسن در جایگاه ایستادند و منکر دست داشتن در قتل شدند. آنها گفتند: «در اداره آگاهی تحت فشار روانی به همدستی در قتل اعتراف کردیم. ما بی‌گناهیم. ما فقط جنازه را به بیابان‌های ورامین بردیم.» 

در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.














این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن