واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۲۳ آذر ۱۳۹۳ (۰:۰ق.ظ)
آفرينش: زلزله را بايد مديريت کرد، نه تکذيب
به گزارش خبرگزاري موج، روزنامه آفرينش چنين نوشت:
براي هر کشور و شهروندي مواجه شدن با زلزله امري ناخوشايند و نگران کننده است. اما چه بسيار کشورهايي که با اين حادثه طبيعي خو گرفته اند و آن را جزء زندگي روزمره خود مي دانند. چرا که از بابت امکانات و استانداردهاي زندگي خود مطئن بوده و جانشان را در معرض خطر نمي بينند. درهمين زمينه، طرح موضوع زلزله تهران مربوط به امروز نيست و تازگي ندارد. تاکنون بحث ها و پيش بيني هاي بسياري در مورد وقوع اين حادثه طبيعي در پايتخت گرديده است. اما همان طور که پيش بيني وقوع زلزله در زماني معين غيرعلمي است؛ پذيرش اين ادعا که در زمان فعلي ويا آينده نزديک زلزله نمي آيد، به مراتب غيرعقلاني تر است. اين درحالي است که آخرين زلزله مهيب تهران با بزرگي 7.1 ريشتر مربوط به بيش از 170 سال قبل است. در اين فاصله در سالهاي 1309 ، 1326 ، 1334 ، 1362 چند زمين لرزه در تهران احساس شده که بزرگي آن به حدي نبوده که زندگي مردم شهررا مختل کند. اما از زمان سرسيد طبيعي يک زلزله مهيب در تهران چندين سال گذشته است و گسل هاي تهران در انتظار نشسته اند و هربار با ايجاد زلزله هايي خفيف حضور خود را اعلام و به پايتخت نشينان هشدار مي دهند.
اما از همان سال ها پيش اقدامي براي جلوگيري از فاجعه اي عظيم و بهبود استانداردهاي شهري در پايتخت انجام نشده است. از هرحيث که به وضعيت شهر تهران بنگريم، مشاهده مي کنيم که امکانات لازم و کافي جهت مواجهه با زلزله فراهم نيست. اين عدم توجه ما به اين هشدارها در حالي است که به لحاظ امکانات امداد رساني و مديريت بحران شهري در قياس با جمعيت 12 ميليوني تهران بسيار ضعيف عمل کرده ايم. البته اقدامات بسياري همچون ايجاد سوله هاي ذخيره وسايل امدادي و آذوقه هاي تاريخ دار، ايجاد کمپينگ هاي استقرار حادثه ديدگان، آموزش نيروهاي ستاد بحران و... صورت گرفته اما هيچيک از اين اقدامات جواب گوي فاجعه تهران نخواهند بود. براساس تحقيقات انجام شده بيش از 40 درصد ساختمان هاي تهران قدمتي بالاي 30 سال دارند و استاندارد نيستند و تخريب ساختمان ها بزرگترين معضل تهران خواهد بود. زيرآوار ماندن اجساد و عدم دسترسي به آنها موجب شيوع عفونت و بيماري هاي فراوان مي گردد، لوله کشي هاي انتقال گاز تهران از ايمني برخوردارنيستند و همچون بمبي تهران را به آتش مي کشند، با وقوع حادثه و ترکيدگي شاه راهاي آب هاي سطحي، گنداب هاي بزرگ اينجاد مي شود و شيوع بيماري هاي واگيردار غيرقابل کتمان است. قطع کابل هاي فشارقوي برق موجب خاموشي و اختلال در دسترسي به حادثه ديدگان مي گردد و هزارويک معضل ديگر که هرچه بشماريم بازهم کم است!.
حال نگاه کنيم ما چقدر توانايي درمقابل اين فجايع داريم، ما چند بالگرد امداد دراختيار داريم، چند آمبولانس مجهز درناوگان امدادي وجود دارد، چند بيمارستان مجهز و مقاوم در مقابل زلزله داريم تا بتوانيم از امکانات آن استفاده کنيم، چه تعداد نيروي امداد رسان آموزش ديده و مجهز به امکانات زنده يابي و احيا در اختيار داريم، آيا نيروهاي امدادو آتش نشان ما از حادثه جان سالم به در مي برند و يا تعدادشان به حد کافي هست تا به زلزله زدگان بپردازند؟ آيا...!
تمام آنچه گفته شد به منظور وحشت آفريني و يا ايجاد دلهره درميان مردم نيست، بلکه گوشزدي به مسولان و تاکيدي بر واقعياتي است که ما چشم برآنها بسته ايم و بعضاً پسوند سياسي کاري به آن مي بنديم و از کنار آن مي گذريم. بسياري از کارشناسان معتقدند نمي توان چاره اي قطعي براي اين معضل انديشيد اما مي توان آمارتلفات را کاهش داد. ما دچار ضعف هاي فراواني در استاندارد سازي خدمات شهري و مديريت هاي بحران هستيم، وبايد برآنها تمرکز کنيم و شرايط خود را مطابق با استانداردهاي ايمني ارتقا دهيم. ساخت و سازهاي بي رويه با تراکم هاي بعضاً غيرقانوني، به منزله پيشرفت و توسعه شهري محسوب نمي شود!، بلکه رعايت استانداردهاي شهري و شهرنشيني است که جايگاه پايتخت و ديگر شهرهاي کشور را ارتقا مي بخشد. درهمين زمينه بسياري نسبت به انتقال پايتخت نظر داده اند اما چنين امري محال به نظر مي رسد اما اين امکان وجود دارد که مراکز صنعتي، آموزشي، اقتصادي، درماني و از اين قبيل خدمات را که درشهر تهران متمرکز شده اند را به شهرهاي ديگر و يا استان هاي همجوار انتقال داد. با اين حال آنچه از همه مهمتراست اينکه ما نسبت به زلزله تهران واقع بين باشيم و آن را براي آيندگان تصور نکنيم. دستگاه ها و نهاد هاي مسول باور کنند که چنين واقعيت در راه است و راه گريزي از آن نيست.
نويسنده:حميدرضا عسگري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]