محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843205976
- آقای دکتر، هوای مردم را بیشتر داشته باشید!
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: آقای دکتر، هوای مردم را بیشتر داشته باشید! کرمانشاه - ایرنا - آنقدر در بوق و کرنا کرده ایم که کرمانشاه مرکز خدمات منطقه غرب ایران در حوزه های مختلف بخصوص پزشکی است که سوار بر غرور کاذب این ادعا و موج سرور آن نمی دانیم برخی اطبا بر سر ملت چه می آورند.
داستان از آنجا آغاز شد که دوشنبه شب خواهرم که ناراحتی قلبی دارد و از هفته گذشته وقت قبلی برای ساعت 23 از مطب یکی از متخصصین قلب و عروق در ساختمان اجلالیه داشت را حدود ساعت 9 و نیم شب به آنجا بردم.
مطب تنگ و با گنجایش کم، جای سوزن انداختن نداشت، از پیرمرد با پوشش منطقه اورامانات و زنان جوانرودی و ثلاث باباجانی گرفته تا مردم هرسین و کنگاور و حتی ایلام و قصرشیرین هم بودند.
از یکی از بیماران پرسیدم که از کی در مطب به انتظار نشسته، پاسخ داد از ساعت پنج عصر چشم انتظار آقای دکتر است.
دیگری گفت از ساعت شش منتطر مانده و آن یکی هم که از ایلام آمده بود می گفت که از ساعت سه عصر از شهر ایلام راه افتاده مبادا به موقع نرسد.
خلاصه جمعیت موج می زند در مطب و ساعت یک ربع به 11 شب است هنوز از دکتر قصه ما خبری نشده که نشده!
به خود جرات دادم و از خانم منشی پرسیدم سرکار خانم خواهر بنده برای ساعت 11 وقت دارد لطفا ایشان را در موعدش به دکتر ارجاع دهید، اما ایشان با صدای بلند و اهانت آمیز پاسخ داد که هنوز بیماران ساعت شش و هفت ویزیت نشده اند، خواهر شما باید تا ساعت دو یا دو و نیم شب معطل بمانند.
بنده هم اعتراض کردم که چرا وقتی می دانید پزشک تان ساعت 11 به مطب می آید، خلق الله را از ساعت پنج عصر به پارکینگ شهرداری می کشانید و عوض عذرخواهی، طلبکار هم هستید؟
البته یک مامور که در مطب کار حفاظت از آقای دکتر را بر عهده داشت، بنده را سر جای خودم نشاند و ناگزیر از خواهرم خواستم که قید این دکتر و مطب را بزند و چنین هم کردیم و برگشتیم به منزل.
این نوشته را ساعت حدود یک بامداد سه شنبه در حالی می نویسم که فکر آن چهره های مظلوم مردمان هم دیارم که متاسفانه به حقوق شان آگاهی ندارند و ناچارند به هر ساز طبیبان شهر برقصند، از سرم بیرون نمی رود.
از آقای استاندار، مدیرکل بازرسی، رییس دانشگاه علوم پزشکی استان کرمانشاه و سایر دستگاه های نظارتی این سووال را دارم که واقعا این چه وضعی است؟ چرا باید مردم این دیار در جایی که از آن بعنوان قطب درمانی غرب ایران یاد می کنیم و داعیه دار توریسم درمانی و معالجه بیماران کشور همسایه هم هستیم، اینگونه سرگردان در مطب ها باشند و عوض احترام، مراقب باشند که خشم منشی و مامور مطب ها دامن شان را نگیرد؟
آیا یک پزشک مجاز است تا ساعت سه و چهار شب در مطبش باشد و بیمار بپذیرد؟
امیدوارم این نوشته تلنگری باشد که برخی آقایان پزشک بیشتر رعایت حال مردم را بکنند، همه برای خود شخصیت دارند، کسی هم آنها را مجبور نکرده که تا نیمه های شب پول در بیاورند اما کاش دستگاه های نظارتی بر رفتار این آقایان هم کمی متمرکز می شدند.
البته بعد از رفتار خانم منشی بنده پیامکی برای دکتر حسین کریم، رییس دانشگاه علوم پزشکی فرستادم و مراتب را به ایشان اطلاع دادم که امیدوارم مورد التفات ایشان واقع شود چرا که واقعا این رفتارهایی که در مطب ها با بیماران می شود، شهد شیرین طرح ماندگار دولت یعنی "طرح تحول نظام سلامت" را تحت الشعاع قرار می دهد پس کاری کنیم که ذهنیت های مثبت از عملکرد دولت در بخش سلامت و درمان همچنان استوار باقی باشد.
در پایان این نوشته هنوز هم دلم برای آن کوچولوی دو ساله که پستانکی در دهان و در آغوش مادری که از درد قلب به خود می پیچید و آرام خوابش برده بود واقعا می سوزد.
یحیی معماری - خبرنگار ایرنا کرمانشاه
571/567
18/09/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها