واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۳ - ۱۶:۵۹
![لوگوي ايسنا isna-91.jpg](http://media.isna.ir/content/isna-91.jpg/2)
"مگه اینجا چی داره که اینقدر بهش چسبیدی؟ ولش کن بابا... اگر نصف انرژی که اینجا میذاری جای دیگه میگذاشتی سه برابر حقوق میگرفتی… خسته نمیشی ازش، باور کن الکی معطلی، آخرش که چی …" فقط کافی است چند سال که نه، چند ماهی با تو خو گرفته باشیم، آن وقت میشویم مثل این دخترکهای لجبازی که پایشان را در یک کفش کردهاند و جز خواسته خودشان به چیزی دیگری فکر نمیکنند، حرف حساب هم در گوششان نمیرود، اصلا مگر جدا شدن از تو و دنیای پرخبرت آسان است؟ یادم میآید از روزی که خیلی خیلی اتفاقی آمدم تا فرم ثبتنام را پرکنم، همان اول از مسئول بخش اداریمان پرسیدم "خانم ببخشید؛ اینجا ماهیانه چقدر حقوق میدهید؟" او هم گفت "اینجا کار دانشجویی است، حقوق نمیدهیم، اما پس از مدتی به ازای هر خبری که میروید حقالزحمه آن را هم دریافت خواهید کرد." شنیدن این حرفها آب پاکی بود بر تمامی رویاهایی که قبل از ثبتنام برای مستقل شدن ساخته بودم، فرم را با اکراه گرفتم و برای ثبت نام نشستم پشت میزی که کلی روزنامه روی آن بود. در آن لحظه مدام با خودم میگفتم از اینجا نان و آبی در نمیآید، کسی هم که مرا نمیبیند، کاش فرم را همینجا بگذارم و بروم … نمیدانم چرا، اما ثبتنام کردم و کم کم شدم یک "ایسنایی". اسمت برایم پر از انرژی بود و حالا هم هست، هفتهها و ماههای اول فکر میکردم چون تازهکارم کار کردن با نام تو برایم روز و شب ندارد، خستگی ندارد، من ذره ذره داشتم حس میکردم که تو چقدر برایم مهم و دوستداشتنی شدهای، آنقدر که دیگر خانواده و دوستان قدیمیام به تو حسودی میکردند. تو و لحظههای پرخبرت وارد روزهای زندگی من شدی… بماند که بعضی وقتها خواب و خوراک را هم از ما میگیری اما کاری نمیتوان کرد، تو جایت را در دل ما ایسناییها حسابی باز کردهای… بعضی وقتها فکر میکنم که تو مثل دختر بچهای هستی که هر چه ناز میآورد و اذیت میکند، بیشتر عزیز میشود، بیشتر نازش را میخریم و کلی هم از داشتنش و بودنش لذت میبریم. تو وارد روزهای زندگی ما شدی و هر روز با تو سر کردن مرا کلی بزرگتر کرد، اینقدر ما را مشغول نوشتن و خواندن میکنی که دیگر یادمان میرود این دنیا غصههایی دارد که لحظهای فکر کردن به آن ما را پیر خواهد کرد. تو ما را گذاشتی وسط معرکه، جایی که هم راست است هم دروغ، تو برای ما دانشگاهی شدی که نمره ندارد اما پر از تجربه است، تجربههایی که گوشهای از آن میارزد به هزار هزار نمره 20 و معدل الف. حالا تو 15 ساله شدی و در این سالها زبان نداشته آنهایی شدهای که دیگر کسی حرفهایشان را نمیشنود، تو 15 سال است که پشتت نه به بودجه و امکانات بلکه به خبرنگارانت گرم است و خدای آنها، خیالت هم تخت...ما با تو میمانیم و سخت هم هوایت را داریم. پانزده سالگیات مبارک... نوشته از منیره فضیلت، خبرنگار ایسنای منطقه خراسان خبرنگار: 0584002 انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]