تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):مومن برای مومن برکت و برای کافر، اتمام حجت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799100130




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

معتقدم مصري‌ها انقلاب بزرگي در پيش دارند


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: معتقدم مصري‌ها انقلاب بزرگي در پيش دارند
نویسنده : محمد بابايي نساز 
سه سال از شروع اعتراضات جهان عرب مي‌گذرد، اعتراضاتي كه غرب آن را بهار عربي و ايران آن را بيداري اسلامي مي‌نامد. با اين وجود به نظر مي‌رسد اين جريان نه تنها توأم با خونريزي و برادر‌كشي شده بنابراين آثاري از زيبايي‌هاي بهار در آن ديده نمي‌شود بلكه به دليل بازگشت سكولارها و نظاميان به قدرت در مصر، تونس و حتي به نوعي در ليبي نشانه‌اي از موفقيت‌هاي اسلامگرايان ديده نمي‌شود. از طرفي ديگر، شكل‌گيري پديده‌اي به نام داعش با انديشه‌هاي تكفيري، چهره‌اي خشن از اسلام ترسيم مي‌كند كه به اسلام‌هراسي دامن زده است. دكتر سعدالله زارعي كارشناس مسائل خاورميانه و رئيس مركز تحقيقاتي انديشه‌سازان نور در گفت وگو با «جوان» ضمن اشاره به بعضي شاخص‌هاي يك سال اول اين جريان تأكيد مي‌كند كه اين تحولات با خميرمايه اسلامي شروع شد اما گروه‌هايي كه ماهيت اسلامگرايي را با خود يدك مي‌كشيدند نتوانستند تحولات را به صورت جامعه درك و هدايت كنند و بنابراين تقصير حاملان اين بيداري اسلامي بود كه جنبش‌ها با چنين شرايط سختي در مصر، تونس و ليبي مواجه شدند نه خود اسلام. از نظر وي تنها جايي كه اسلامگرايان توانستند هوشيارانه عمل كنند و با توجه به شرايط محيطي صبر پيشه كنند و سپس خود را به دست بگيرند، انصارالله يمن به رهبري حوثي‌ها است. آقاي زارعي شما در يادداشتي كه خرداد 1391 نوشتيد گفته‌ بوديد اطلاق عنوان بهار عربي براي تحولات جهان عرب نمي‌تواند اصطلاح مناسبي باشد و بر استفاده از عنوان «بيداري اسلامي» تأكيد كرده بوديد. اما پس از گذشت سه سال از اين تحولات به نظر نمي‌رسد اطلاق عنوان بيداري اسلامي براي اين تحولات مناسب باشد، آيا به نظر نمي‌رسد ما نيز در تحليل‌مان دچار اشتباه شده‌ايم؟     عنوان بهار عربي يا به تعبير انگليسي‌ها (Arab Spring) عنواني است كه در متن خود فقط به يك جغرافيا اشاره مي‌كند اما مشخص نمي‌كند چيزي كه اتفاق افتاده اندازه‌اش چقدر است؟ آيا بنيادين است يا سطحي؟ آيا ملي‌گرايانه است يا اسلامي؟ با چه هدف و مقصودي دنبال مي‌شود؟ ماهيت آن چيست؟ آيا سياسي است يا فرهنگي و اقتصادي، يا تركيبي از همه اينها و اينكه محرك اين حركت چه كساني هستند؟ بنابراين انتخاب عنوان بهار عربي يك عنوان شناسا و راهنما براي فهم تحولات نيست. ما هر قضاوتي درباره تحولات گذشته داشته باشيم نمي‌توانيم اين تحولات را مصداق بهار عربي بدانيم. اما درباره اينكه اين تحولات آنگونه كه ما مي‌گفتيم بيداري اسلامي است يا اينكه ما در تشخيص بيداري اسلامي دچار خطا شديم و عنوان را اشتباهي درباره اين تحولات به كار گرفتيم، بايد بگويم، از نظر من نشانه‌هاي واضحي وجود دارد مبني بر اينكه اين تحولات بيداري اسلامي بود، اولين نشانه اين است كه تمام كساني كه در اين انقلاب‌ها چه به صورت دولت مستعجل يا دولت مستقر به قدرت رسيدند نشان و علامت اسلامگرايي را با خود يدك مي‌كشيدند.   به عنوان مثال در انتخابات سال 90 مصر، 85 درصد كرسي‌هاي مجلس دست احزاب اسلامگرا همانند اخوان‌المسلمين، حزب الوسط يا حزب نور افتاد. در واقع اين احزاب ديني و اسلامگرا بودند كه توانستند 85 درصد كرسي‌هاي مصر را پس از اولين انتخابات پس از سقوط حسني مبارك به دست بياورند. همين ماجرا را شما در تونس شاهد بوديد كه بيشترين رأي را در انتخابات حزب النضهه به دست آورد، اگرچه آراي النضهه 44 درصد بود اما در مقايسه با ساير احزاب غربگرا و ملي‌گرا توانست بيشترين آرا را به دست آورد. همانطور شما در يمن شاهد بوديد كه در نهايت آن چيزي كه در فضاي اين كشور توانست به ثمر بشيند و به حركت مردم يمن معنا بدهد جنبش اسلامگراي انصارالله بود و همينطور اين مسئله را اگر در ليبي مورد ارزيابي قرار دهيم مي‌بينيم كه هر چند اين كشور با بحران مواجه است اما در اولين انتخاباتي كه در اين كشور برگزار شد اخواني‌ها بيشترين رأي را به دست آوردند و احزاب اسلامگرا موفقيت قابل توجه‌اي داشتند. بنابراين بر اساس اين شاخص، مي‌توانيم بيان كنيم كه تحولات جهان عرب، اسلامي بود چراكه هيچ شكي نمي‌توان در اين ايجاد كرد كه مردم راه‌حل را در اسلام مي‌ديدند به خاطر همين به اسلامگرا‌ها رأي دادند.   اما نشانه دوم، وقتي اين جنبش‌ها به پا خاستند تمام اسلامگرا‌ها در جهان خوشحال شدند و در جهت تقويت اين حركت‌ها تلاش كردند كه در رأس آن جمهوري اسلامي بود و در رأس جمهوري اسلامي شخص رهبر معظم انقلاب بود كه در اين مورد تأكيد زيادي داشتند. همچنين حزب‌الله لبنان و گروه‌هاي دين‌محور ديگر در سطح دنيا تحولات مصر، تونس، ليبي، يمن و بحرين را به عنوان تحولات سازنده و تحولات بنياديني كه در آن نشانه‌هايي از دين ديده مي‌شود، مي‌ديدند. از طرف ديگر ما شاهد شكل‌گيري جبهه گسترده‌اي در سطح بين‌المللي، منطقه‌اي و داخلي عليه اين تحولات بوديم، يعني امريكايي‌ها، سعودي‌ها، قطري‌ها، فرانسوي‌ها، انگليسي‌ها و به طور كلي احزاب سكولار در جهان عرب، شخصيت‌هاي وابسته به غرب و ارتش‌ها و سازمان‌هاي امنيتي و اطلاعاتي در اين كشورها در نقطه مقابل جريان اسلامگراها گردهم آمدند بنابراين از اين منظر نيز مي‌توان گفت اين انقلاب‌ها با خمير‌مايه دين شكل گرفتند.   اما چيزي كه ترديدهايي را در رابطه با اسلامي و ديني بودن اين تحولات ايجاد كرد سرنوشتي است كه بعضي از اين انقلاب‌ها با آن مواجه شدند. در واقع آنهايي كه درباره ماهيت اسلامگراي اين تحولات شك ايجاد مي‌كنند كساني هستند كه با نگاه به محصول حرف مي‌زنند و تحليل مي‌كنند، در حالي كه بيداري اسلامي اولاً يك جريان متناوب است و در طول زمان شكل گرفته و داراي مراحلي است. به عبارت ديگر، بيداري اسلامي يك نهضت است در بعضي‌ها جاها كه زمينه وجود دارد تبديل به انقلاب مي‌شود و در جاهايي كه زمينه وجود ندارد تا اطلاع ثانوي در حد نهضت به حيات خود ادامه مي‌دهد. طبيعي است در جايي كه بيداري اسلامي در حد نهضت باقي مانده آسيب‌پذير مي‌شود و اگر رهبران توجه نكنند و توانايي هدايت تحولات را نداشته باشند و از كياست كافي برخوردار نباشند در مقابل تندبادها آسيب‌پذير مي‌شوند. اما در آنجايي كه هوشياري وجود دارد ممكن است انقلاب به صورت مديريت شده مدتي به تعويق بيفتد اما دوباره در شرايط بهتر فعال مي‌شود. همانطور كه در يمن شاهد بوديم نهضت مردم يمن با يك دسيسه‌ مواجه شد و فضاي داخلي يمن هم از انسجام برخوردار نبود در نتيجه رهبران انقلاب ترجيح دادند مدتي با شرايط موجود سپري كنند تا شرايط، براي بازگرداندن انقلاب مهيا شود كه اين اتفاق هم افتاد. يمني‌ها سه سال صبر كردند تا نيروهاي انقلاب زمام امور را در عرصه اجتماعي به دست بگيرند.   عده‌اي معتقدند اسلامگرايي‌در جهان سني نهايتاً به گرايش‌هاي ضد شيعي و ايران ختم مي‌شود و در اين زمينه محمد مرسي در مصر و حتي دولت رجب طيب اردوغان در تركيه را مثال مي‌زنند و به همين دليل مي‌گويند برقراري تعامل با دولت‌هاي سكولار و غيرديني براي جمهوري اسلامي راحت‌تر است. نظر شما در‌اين‌باره چيست؟   من با اين نظر كاملاً مخالف هستم چراكه اساساً يك جنبش اسلامگرا نمي‌تواند با جريان‌هاي غيراسلامگرا به صورت مؤثر و دراز‌مدت همكاري داشته باشد. من به ياد مي‌آورم زماني كه امام رضوان الله تعالي عليه در پاريس حضور داشتند و از ايشان درباره همكاري با كمونيست‌ها سؤال مي‌شد حضرت امام با صراحت مي‌فرمودند كه ما هيچ همكاري نمي‌توانيم با كمونيست‌ها داشته باشيم البته آنها به شرط اينكه توطئه نكنند آزاد هستند عقايدشان را ابراز كنند. يعني ما نمي‌توانيم با كمونيست‌ها همكاري داشته باشيم و در اين زمينه حضرت امام خيلي صراحت داشتند. واقعيت اين است كه دين‌گرايي با سكولاريسم قابل جمع نيست، ممكن است در صورت تلاقي منافع در حوزه‌هايي به صورت تاكتيكي همكاري وجود داشته باشد اما به صورت استراتژيك نمي‌توانيم همكاري داشته باشيم.     مگر اينكه آن جريان غيراسلامگرا محوريت جريان اسلامگرا را پذيرفته باشد. به عنوان مثل حزب بعث سوريه سكولار است و ماهم با اين كشور رابطه استراتژيك داريم اما اين رابطه استراتژيك چگونه برقرار شد؟ زماني كه حزب بعث سوريه محوريت جمهوري اسلامي را در تحولات پذيرفته است يعني در راهبردها و اصول، حزب بعث سوريه پذيرفته كه در چارچوب جمهوري اسلامي فعاليت كند نه اينكه حزب بعث سوريه و جمهوري اسلامي به يك حد وسطي از توافق رسيده باشند بلكه اين سكولاريسم در اينجا در مقابل اسلام زانو زده است.   نكته ديگر اين است كه بعضي‌ها واقعاً گمان كرده‌اند كه نقطه اختلاف در حكومت اسلامي بين سني و شيعه است و به همين جهت سني‌ها را نبايد در به دست گرفتن يك حكومت اسلامي كمك كرد. در حالي كه اتفاقاً حكومت اسلامي بايد موضوعي باشد بين جهان اسلام كه در اين مورد انديشه كنند و مدل‌هاي مختلف را مورد ارزيابي قرار دهند تا به يك تفاهم برسند. بايد در نظر داشته باشيد كه بحث ما با اهل سنت عمدتاً در حوزه سياسي است و اتفاقاً در حوزه فقهي و كلامي ما خيلي كم بحث داريم. در حوزه فقهي اختلافات بين فقه شيعي با فقه شافعي، مالكي يا حتي حنبلي نزديك مي‌شود به اختلاف دو فقيه در شيعه؛ به عبارت ديگر همانطور كه دو فقيه در شيعه درباره استنباط احكام اختلافاتي دارند در همين حدود بين فقه شيعه و سني اختلاف است. در كلام هم همينطور است. ما در كلام اختلافاتمان با اهل سنت خيلي كم است. اختلافات ما در حال حاضر در حوزه سياسي است يعني بحث بر سر اين است كه شيعه‌ها چگونه حكومت مي‌كنند و اهل سنت چگونه حكومت مي‌كنند. اساساً بحث ما بر سر حكومت است. ما به عنوان جمهوري اسلامي كه به صورت جدي و واقعي مسئله اتحاد جهان اسلام را مطرح مي‌كنيم و مي‌گوييم كه اين اتحاد يك اتحاد سياسي است نمي‌توانيم بگوييم كه در مهم‌ترين مسئله سياسي يعني حكومت قائل به حاكميت اختلاف هستيم.     اجازه بدهيد به صورت عيني وارد بحث شويم، خيلي‌ها معتقدند در مصر با برائت حسني مبارك رئيس‌جمهور سابق اين كشور، حكم مرگ انقلاب اين كشور صادر شد و همه چيز در اين كشور به شرايط اول بازگشت، آيا با تحولات اخير در مصر، مي‌توان گفت انقلاب مصر پايان يافت؟   اگر انقلاب را روبنا و اساساً جنبش را يك امر حداقلي در نظر بگيريم مي‌توانيم بگوييم اتفاقي كه الان در مصر رخ داده نشانه اين است كه انقلاب در مصر تمام شد و آن چيزي كه مردم در 14 فوريه به دست آوردند با اقدامات ارتشي‌ها از بين رفت اما اگر بپذيريم كه انقلاب‌ها، جنبش‌ها و تحولات پديده‌هاي زمان‌دار، با لايه‌هاي مختلف و داراي افت و خيز هستند، آن وقت خواهيم گفت آنچه كه نظاميان در مصر انجام دادند فقط يك پرده از انقلاب بزرگ در مصر است.   من شك ندارم اين خطاهايي كه نظامي‌ها در مصر انجام مي‌د‌هند بستر را براي يك جنبش فراگيرتر و مهارناپذير اجتماعي فراهم مي‌آورند. همانطور كه در يمن شاهد بوديم همين تلاش‌ها براي سركوب و پايان دادن به روند انقلاب انجام گرفت و طرحي به نام مبادله خليجي به ميدان آمد اما خيلي زود با يك انفجار اجتماعي اين طرح كنار رفت و انقلاب بار ديگر زنده شد در حدي كه ديگر قابل كنترل نبود.   من معتقد هستم كه انقلاب مصر در راه است و آنچه را كه تاكنون در صحنه اتفاق افتاده را ما بايد در كليت يك نهضت نگاه كنيم. نهضتي كه انقلابي را در پي خواهد داشت. من در اين زمينه به تاريخ مصر به روحيه مصري‌ها و به شرايطي كه در حال حاضر با آن مواجه هستند و افت موقعيتي‌كه نظامي‌ها در افكار عمومي مردم مصر به دست آورده‌اند، مي‌توانم اشاره بكنم و نتيجه بگيرم كه مصر همچنان در حال انقلاب است و مسلماً مصري‌ها انقلاب بزرگي در پيش خواهند داشت اما اين چقدر زمان خواهد برد من نمي‌دانم و معلوم نيست و بايستي يك سري فعل و انفعالات در جامعه مصر رخ بدهد و شرايط لازم ايجاد شود تا اين انقلاب محقق شود اما قاعدتاً زماني كه اين انقلاب بايد در آن محقق ‌شود نبايد از پنج سال آينده تجاوز كند، يعني ما شرايط را به گونه‌اي مي‌بينيم كه خواه و ناخواه انقلاب مصر در پنج سال آينده به نقطه‌ قابل توجه‌اي مي‌رسد و يك نقطه غيرقابل برگشتي در مصر ايجاد مي‌شود.   هم اكنون كه يك سال و نيم از سرنگوني اخوان‌المسلمين به رهبري مرسي در مصر مي‌گذرد، بهتر مي‌توان به گذشته نگاه كرد و دلايل شكست اين گروهي كه عنوان اسلامگرايي را با خود يدك مي‌كشد، فهميد. به نظر شما اشتباهات اخوان‌المسلمين چه بود كه نتوانستند از اين فرصت پيش آمده استفاده كنند؟   من فكر مي‌كنم كه اخوان‌المسلمين به‌رغم زمان طولاني كه در اختيار داشت خود را براي انقلاب آماده نكرده بود. بزرگترين دليل من براي اين ادعا اين است كه اساساً مدتي طول كشيد تا اخواني‌ها به انقلابيون ملحق شوند يعني ما ابتدا شاهد بوديم كه در مصر ابتدا يك جنبشي تحت عنوان جنبش خالد سعيد پديد آمد، بعد جنبش 6 آوريل به وجود آمد، سپس يك سلسله اتفاقاتي افتاد و بعد نوبت رسيد به حضور اخوان‌المسلمين در صحنه، همين ورود با تأخير نشان‌دهنده اين است كه آنچه در صحنه اتفاق افتاده در چارچوب تحليل‌هاي اخوان نبوده و اين گروه باور نكرده كه اتفاق مهمي در حال رخ دادن است. بعدها كه اوضاع شفاف‌تر شد اخواني‌ها به انقلاب پيوستند اما چون طرحي براي حركت نداشتند، اقدامات و حركت‌هاي زيگزاگي توأم با خطاي فراوان از خود نشان دادند و همين مسئله باعث شد كه در يك فاصله زماني بسيار كوتاه غرق شوند.   من اگر بخواهم فهرستي كوتاه از اشتباهات اخواني‌ها ارائه كنم بايد بگويم كه اينها نتوانستند تحولات درون جامعه مصر را درست درك كنند و آمدند جنبش مردم را با شعارهاي تاريخي خود پيوند زدند و فكر كردند اين جنبش يك جنبش اخواني است، بنابراين جنبش مردم مصر را به جاي اينكه يك جنبش ديني ببينند، يك جنبش اخواني ديدند. مخصوصاً وقتي انتخابات بهمن سال 90 برگزار شد و اخواني‌ها توانستند نزديك به 47 درصد كرسي‌ها را به دست بياورند اين باور در آنها رخنه كرد كه اين جنبش يك جنبش اخواني است در حالي كه اين جنبش اسلامي و ملي بود و پيشتازي آن نيز با اخوان نبود. اخواني‌ها بايستي حضور مؤثر ديگران را در صحنه تصميم‌گيري سياسي به رسميت مي‌شناختند كه اين كار را نكردند.   اشتباه دوم اخواني‌ها اين بود كه نتوانستند طرح روشني از آنچه كه براي جامعه مصر مي‌خواستند به تصوير بكشند. مردم تا آخر نفهميدند كه بالاخره اخواني‌ها ضدصهيونيستي هستند يا نه! مردم تا آخر نفهيمدند كه اخواني‌ها قرار است مثل رژيم حسني مبارك به امريكايي‌ها در مصر موقعيت بدهند يا قرار نيست كه امريكا محور مصر باشد! مصري‌ها نتوانستند بفهمند كه بالاخره نسبت اخواني‌ها با گروه‌هاي تندرو چيست؟ يعني اتحاد اخواني‌ها با احزاب سلفي مانند نور چگونه است؟ آيا اين اتحاد مبتني بر اعتقاد است يا منافع مشترك؟ و سؤالاتي از اين نوع كه مردم مصر مطرح ‌مي‌كردند.   اشتباهي ديگر كه اخواني‌ها مرتكب شدند اين بود كه متوجه نشدند كه پايه‌هاي قدرت در مصر هنوز تغييري نكرده است، دستگاه قضايي و ارتش همچنان داراي موقعيت مهم و قدرت برجسته بودند و وابستگان رژيم سابق هنوز تشكل و انسجام خود را حفظ كرده بودند. اينها مسائلي بود كه اخواني‌ها از آن تصوير مشخص و روشني نداشتتند در نتيجه به راحتي مغلوب اين شرايط شدند.   بحث‌هاي ديگري هم مطرح است اينكه اساساً در داخل اخوان يك عقل قوي و تصميم‌گير وجود نداشت. در دوره يك ساله محمد مرسي، عملاً مكتب ارشاد تعطيل بود شخصيت‌هاي مؤثر مكتب ارشاد مثل آقاي ابوالفتوح از اين مجموع خارج شده بودند و عملاً اين مكتب كه مغز متفكر اخوان بود دچار يك سرماخوردگي مفرط شده بود و از كار افتاده بود. از طرف ديگر رهبري و مرشد اخوان‌المسلمين در دوران انقلاب محافظه‌كار بود در حالي كه در اين شرايط اخواني‌ها نياز به يك رهبر انقلابي داشتند. جاي آقاي مهدي عاكف در رهبري اخوان خالي بود.   از طرف ديگر بعضي ‌شخصيت‌ها كه در اخوان نقش بسيار مهمي داشتند به صورت انفرادي عمل مي‌كردند كه به طور خاص مي‌توان به فعاليت‌هاي خيرت الشاطر اشاره كرد. اساساً هيچ كس نفهميد كه رئيس‌جمهور مصر آقاي محمد مرسي است يا خيرت شاطر؛ چون كه اينقدر دامنه دخالت‌هاي شاطر مخصوصاً ارتباط وي با غربي‌ها و دولت عربستان زياد بود كه مردم احساس مي‌كردند رئيس‌جمهور مصر آقاي خيرت الشاطر است در حالي كه خيرت الشاطر هيچ هماهنگي با اركان اخوان‌المسلمين نداشت و همينطور شخصيت‌هاي ديگر بودند كه از مركزيت تبعيت نمي‌كردند مثل آقاي اسامه العريان كه چهره سياسي اخوان‌المسلمين بود. اساساً اخواني‌ها زير يك چتر واحد عمل نمي‌كردند و در نهايت كم گرفتن قدرت رقيب‌ها، ارتش، احزاب مخالف و خصوصاً قدرت جوانان كه توانستند در فاصله دو ماه از 9 ارديبهشت تا 9 تير 1392 نزديك به 17 ميليون نفر را در مصر عليه حكومت مرسي بسيج كنند، باعث شد كه اخواني‌ها در با شكست مواجه شوند.   از مصر بگذريم. . . . خيلي‌ها معتقدند تنها بيداري اسلامي موفقيت‌آميز در يمن رخ داد اما به نظر نمي‌رسد كه انصارالله به دنبال حضور مستقيم در قدرت و به طور خاص، حكومت باشد و حتي گفته مي‌شود كه به دنبال پيدا كردن الگوي حزب‌الله در يمن است. اين مسئله تا چه حدي درست و اينكه اساساً انصارالله به دنبال چيست؟   مدل حزب‌الله اينگونه است كه تأثير بسيار كليدي در استقلال كشور، حفظ تماميت ارضي، وحدت و توسعه ملي دارد. در عين حال اين گروه خواسته‌هاي خود را از طريق دستيابي به حكومت دنبال نمي‌كند بلكه اهداف خود را از طريق ايجاد يك ساختار مؤثر اجتماعي پيگيري مي‌كند. اين يك مدل است كه حداقل در طول 15 سال گذشته يعني از سال 2000 موفقيت خود را نشان داده است. انصارالله يمن نيز تلاش خود را براي يكپارچگي، استقلال و وحدت ملي يمن به كار گرفته است و به دنبال اين است كه يمن از يك دولت كارآمد و رفاه بيشتر براي شهروندان برخوردار باشد و معتقد است براي دست يافتن به اين هدف مهم بايد ظرفيت‌هاي خود را خارج از چارچوب‌هاي دولت افزايش بدهد. شما وقتي حكومت را به دست مي‌گيريد در واقع مدعي هستيد در اين صورت ديگران در مقابل شما صف‌آرايي مي‌كنند چراكه قدرت مدعي واحد ندارد و مدعي‌هاي متعددي دارد. در اين صورت شما مجبوريد بخش اعظمي از انرژي‌تان را صرف دفاع از خودتان بكنيد در حالي كه اگر شما مدعي حكومت نباشيد خيلي راحت‌تر مي‌توانيد ظرفيت‌هاي خود را كه به نفع مردم و كشور است به كار بگيريد.   مدلي كه انصارالله در يمن دنبال مي‌كند بر اساس آنچه از اقدامات اين گروه مي‌فهميم اين است كه سعي مي‌كند به ساختار اجتماعي مردم و ساختار يك حكومت سالم كمك مؤثر كند بدون اينكه سهم روشني در دولت داشته باشد. از طرف ديگر، اين مسئله جنبش انصارالله را دائماً در يك نقطه تفاهم ملي كه تمام گروه‌هاي سياسي به آن مراجعه كنند و هر گاه بحراني در يمن پيش بيايد به عنوان حل و فصل‌كننده، اقدام كنند. اما اگر در قدرت باشند نمي‌توانند از اين مزيت‌ها برخوردار شوند البته ممكن است در آينده انصارالله تصميم جديدي بگيرد اما من بر اساس آنچه كه مشاهده مي‌كنيم احساس مي‌كنم مدلي كه انصارالله در يمن پيدا مي‌كند شباهت بسيار زيادي دارد به مدلي كه حزب‌الله لبنان پيگيري مي‌كند.   گفته‌مي‌شود كه ايران و عربستان در يمن منافع مشترك دارند و مي‌توانند همكاري كنند و حتي اين اواخر بعضي‌ها گفته‌اند دليل سردي روابط ايران و عربستان، سياست‌هاي تهران است. نظر شما در اين باره چيست؟   اگر عربستان واقعاً بتواند موضع مستقلي مبتني بر منافع عمومي جهان اتخاذ كند و از وابستگي بر غرب جدا شود در اين صورت قطعاً بين ما و عربستان نقاط وحدت بسياري وجود شكل خواهد گرفت و به همين نسبت نقاط اختلاف ما با عربستان اگر به صفر نرسد به حداقل مي‌رسد.   اما تا زماني كه عربستان از اين دو خصلت برخوردار نشده ما اختلافاتمان با عربستان سرجاي خودش باقي مي‌ماند. واقعيت اين است كه عربستان سعودي نمي‌خواهد بپذيرد مردم عراق براي خودشان دولتي انتخاب كنند. عربستان نمي‌خواهد بپذيرد بشار اسدي كه از آراي عمده شهروندان سوري برخوردار است بر اريكه قدرت باقي بماند. عربستان نمي‌خواهد حزب‌الله به اندازه توانايي‌هايي كه دارد، به اندازه نقشي كه در استقلال لبنان ايفا كرده و به اندازه نقشي كه در دفع تجاوز دشمن داشته، در فضاي سياسي و اجتماعي لبنان نقش ايفا كند.   عربستان نمي‌خواهد بپذيرد كه در پاكستان 40 ميليون شيعه پاكستاني حق حيات دارند، امنيت مي‌خواهند و بايد به عقايدشان احترام گذاشته شود. عربستان نمي‌خواهد بپذيرد در افغانستان به غير از پشتون‌ها و طالبان نيروهاي ديگري هستند كه حق حيات دارند. بديهي است اينها مسائلي نيست كه جمهوري اسلامي آنها را ناديده بگيرد. ما در جمهوري اسلامي نمي‌توانيم نسبت به ناديده گرفته شدن آراي مردم عراق بي‌تفاوت باشيم ضمن اينكه نمي‌توانيم دسيسه‌هايي كه عليه دولت متحد ما در بغداد گرفته مي‌شود را ناديده بگيريم و از كنارش عبور كنيم.  كساني كه صحبت از همگرايي بين ايران و عربستان مي‌كنند در حالي كه عربستان همچنان عليه جمهوري اسلامي شرارت مي‌كند، داراي دو توهم هستند. يك عده از اين افراد توهم‌شان اين است كه اختلافات ايران و عربستان به واسطه قطع روابط دو كشور است. اگر گفت‌وگو و ديالوگي بين ايران و عربستان باشد بسياري از اين مسائل حل و فصل مي‌شود.     در همين راستا ما شاهد بوديم كه اخيراً بعضي‌ها در روزنامه‌هايشان نوشتند دولت از آقاي خاتمي و هاشمي درخواست كند سفري به رياض داشته باشند و از طريق گفت‌وگو اختلاف‌هاي ايران و عربستان را حل كنند. تصور اين افراد اين است كه ضعف گفت‌وگو بين ما و عربستان باعث اختلاف دو كشور شده است. اين افراد بايد بلافاصله به اين سؤال بايد جواب بدهند كه آيا ما بوديم اقبالي براي گفت‌وگو نشان نداديم و اقدامي براي گفت‌وگو نكرديم؟ هيئتي براي گفت‌وگو به عربستان نفرستاديم؟ براي ديدار با مقامات سعودي اعلام آمادگي نكرديم؟ آيا اين ما نبوديم كه در دولت احمدي‌نژاد و در دولت روحاني دائماًً بر لزوم گفت‌وگو با عربستان تأكيد كرديم؟ اما اين عربستان بود كه همواره بر طبل اتهام عليه جمهوري اسلامي كوبيده‌اند و سعودي‌ها دشمني‌ خود را عليه جمهوري اسلامي پنهان نكرده‌اند.   توهم دوم اين است كه براي بعضي‌ها روابط ايران و عربستان بسيار با‌اهميت‌تر از پرونده‌هايي است كه سبب اختلاف بين دو كشور شده است. اين افراد مي‌گويند كه اختلاف ايران و عربستان جدي است و با گفت‌وگو حل نمي‌شود. از نظر اين افراد عربستان يك سري خطوط و منافعي دارد كه تا اين خطوط و منافع به دست نيايد عربستان حاضر نيست كه روابط عادي با ايران داشته باشد. اين افراد مي‌گويند براي بهبود روابط ايران بايد از پرونده‌هايي كه سبب اختلاف شده‌اند، كوتاه آمد. به طور مشخص مي‌گويند عربستان در عراق ملاحظاتي دارد و دولت فعلي را نمي‌پسندد و اين دولت را قابل مراوده نمي‌داند. بسيار خب! بايد ببينيم چه چيزي در عراق نظر سعودي‌ها جلب مي‌كند همان كار را انجام دهيم و پرونده عراق را بين ايران و عربستان حل كنيم.     در صورتي كه حل و فصل پرونده عراق به اين معني‌است كه ايران از نفوذ استراتژيك در عراق چشم‌پوشي كند و بپذيرد تحت شرايطي عراق بار ديگر به دشمن جمهوري اسلامي تبديل شود يا در‌باره سوريه، عربستان مي‌گويد دولت فعلي به رهبري بشار اسد در اين كشور نباشد. به تعبيري متحد جمهوري اسلامي در آنجا سركار نباشد، آن هم متحدي كه با رأي مردم سركار آمده است نه از طريق كودتا يا وراثت مثل آن چيزي كه در عربستان رخ مي‌دهد، بلكه انتخابات برگزار شده و با رأي نزديك به 70درصد رئيس جمهور انتخاب شده است. در لبنان، عربستان خواهان خلع سلاح حزب‌الله است و خيلي صريح اين را مي‌گويند. اما وقتي پرسيده مي‌شود وقتي اسرائيل به لبنان حمله كرد چه كسي مي‌خواهد از لبنان دفاع كند مي‌گويند ارتش لبنان، اما وقتي مي‌پرسيد ارتش لبنان چه توانايي‌هايي دارد؟ پاسخي ندارند. به طور كلي اين افراد مي‌گويند پرونده عراق، سوريه و لبنان را به نفع عربستان حل كن تا سعودي‌ها شما را به عنوان دوست بپذيرند.   در اينجا بايد اين سؤال را مطرح كرد كه آيا رابطه سياسي با كشوري همانند عربستان اين قدر ارزش دارد كه ما از منافع استراتژيك خود در منطقه چشم‌پوشي كنيم، به متحدان استراتژيك‌خود در منطقه پشت كنيم و آنها را درمعرض آسيب قرار دهيم. دوم اينكه چه تضميني وجود دارد كه عربستان مطالبات خود را بالا نبرد و توقع بيشتري پيدا نكند و احساس نكند كه ما ضعيف شده‌ايم و يك سلسله اقدامات امنيتي عليه ما انجام دهد. به نظر من اين بحث‌ها اساساً منطق روشني ندارد و متأسفانه اين تصور غلط در بعضي جاها ديده مي‌شود، اما امنيت ملي ما در نقطه مقابل اين نگرش‌و رويكرد است.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۳۹۳ - ۱۶:۴۵





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن