واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: طولانيترين بمباران هوايي پس از فاجعه درسدن
سهشنبه چهارم آذر ماه 1365 صبحي سرد اما متفاوت براي مردم شهر انديمشك آغاز شد؛ چراكه تنها چند ساعت بعد در آسمان شهر به جاي پرنده و پروانه پر از هواپيماهاي دشمن شد كه بمبهايشان را بر سر ساكنان فرو ميريختند.
نویسنده : آرمان شريف
پنج دقيقه به ساعت 12 ظهر و تابش بيجان خورشيد بر سر شهر مانده بود كه دشمن بعثي با ۵۴ فروند هواپيماي جنگندهاش كه اهدايي ابرقدرتها بودند شهر ۵۰ هزار نفري انديمشك را براي چندين ساعت بمباران كرد. بمبهاي هوايي مثل قطرات باران پاييزي به قصد جاري كردن سيلي از ترس و وحشت در شهر باريدند ولي هيچ كس از هجوم بيامان موشكها ترسي به دل راه نداد و انديمشك همچون گذشته مقاوم باقي ماند. يكي از شاهدان آن روز درباره وقايعي كه چهارم آذر اتفاق افتاد، ميگويد: ما به مدرسه ميرفتيم. چيزي نگذشت كه حمله هوايي آغاز شد. همه با وحشت از مدرسه بيرون دويديم. آن روز، همان روزي بود كه هيچ انديمشكي فراموشش نميكند، روزي كه بيش از 50 هواپيماي جنگي عراقي يك ساعت و نيم بر سر شهر كوچك و بيدفاع انديمشك پرواز كردند و جولان دادند و بيوقفه بمب ريختند. من و دو خواهرم و دوست آنها در خيابان ميدويديم. دوست خواهرهايم از ما جدا شد و در بازار دويد. او چند دقيقه بعد شهيد شد. در هر قدم صداي انفجار را نزديكمان ميشنيديم. به ميدان اصلي كه رسيديم ناگهان يكي از سربازهاي اعزامي بر سر خواهرهايم فرياد كشيد: بمانيد، جلوتر نرويد، همين جا روي زمين بخوابيد و مرا گرفت و زير دستهايش پنهان كرد. سرمان را كه از روي زمين بلند كرديم، آنچه ديديم وحشتناك بود. ما بوديم و انبوه جنازههاي سربازهاي اعزامي كه دور تا دور ما تكهتكه شده بودند و هر تكه روي زمين افتاده بود. وحشتناك بود، وحشتناك. تن سربازي از كمر نصف شده بود و جلو روي ما افتاده بود... زهره ليوسي كه آن روز در حياط خانه ستاد كربلاي جهادسازندگي شهرستان انديمشك كار ميكرد، ابعاد فاجعه را اينگونه توصيف ميكند: با صداي هواپيماها از خياطخانه آمديم بيرون، دو تا از هواپيماهاي عراقي خيلي پايين حركت ميكردند... حملات به مدت يك ساعت و چهل و پنج دقيقه طول كشيد و براي من ساعتها گذشت. دو هواپيما ميآمدند يك نقطه را ميزدند، دو هواپيماي بعدي هم همان نقطه را ميزدند، دقيقاً شش هواپيما يك نقطه را ميزدند... طولانيترين بمباران جنگ در اين حمله هوايي كه طولانيترين بمباران شهرها پس از جنگ جهاني دوم به شمار ميآيد، 300 نفر از شهروندان و مسافران كشته و ۷۰۰ نفر مجروح شدند. سؤال اساسي اينجاست چرا عراق در ششمين سال جنگ دست به چنين حمله گستردهاي زد و بمب هواپيماهاي خود را بر سر مردم بيدفاع و نظامي ريخت. در سال 65 وضعيت متفاوتي در جبههها در حال رقم خوردن بود. امام خميني (ره) اين سال را سال «پيروزي» نامگذاري كرده بود كه حاصل جاري شدن شرايطي ويژه در جبههها بود. در تيرماهش «مهران» آزاد شد و همه چيز براي انجام عمليات غرورآفرين «كربلا5» آماده ميشد. وضعيت جبههها به سمت ايران فرق كرده بود. نيروي هوايي عراق كه با اهداي هواپيماهاي فرانسوي و شوروي قدرت تازهاي پيدا كرده بود برنامههاي جديدي را براي انهدام نقاط استراتژيك كشور و تغيير وضعيت جنگ طراحي كرده بود. دشمن در كنار ايجاد رعب و وحشت در شهرها و در ميان مردم، قصد داشت حلقه مقاومت مردم در پشت جبهه را هدف بگيرد و با انهدام مراكز مهم پشتيباني كشور شكست در جبههها را جبران كند. انديمشك در اين ميان وضعيت متفاوتتري داشت؛ عقبه مهم تداركات و نيروي انساني اين خطه و وجود گردان حمزه در عمليات مهم ضربههاي جبران ناپذيري به ارتش عراق وارد ساخته بود. نابودي مراكز درماني و راههاي ارتباطي، مخازن نفتي و ايستگاههاي برق، شهر را در وضعيت بغرنجي قرار ميداد. همچنين آنتوني كردسمن و آبراهام واگنز در كتاب درسهايي از جنگ مدرن اعتراف كردهاند كه ايستگاه راهآهن انديمشك به عنوان مركز ثقل و بارانداز جنگ تحميلي از حيث نيروي انساني و امكانات پشتيباني بايد مورد حمله قرار ميگرفت. عراق در آذر سال 65 تلاش زيادي براي نابودي پايگاههاي مهم شهري و نااميدي و وحشت مردم به كار بست تا شايد خللي در جبهههاي ما به وجود آيد و مقاومت و پشتيباني مردم قطع شود. غافل از اينكه تنها يك ماه بعد عمليات بزرگ كربلا5 دروازههاي شهر بصره را به لرزه درآورد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۹ آذر ۱۳۹۳ - ۱۵:۴۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]