تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هرگاه نيّت فاسد شود، بلا و گرفتارى پيش مى آيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813047576




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

-روباه به‌دنبال لانه جاسوسی


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح یکشنبه روباه به‌دنبال لانه جاسوسی روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «ناامیدی آمریکا و عربستان از تحولات بحرین»،«چرا پاپ به وظایف خود عمل نمی‌کند؟»،«رصد هوشمندانه بازی دشمن در میدان مذاکرات هسته‌ای»،«شعار تبلیغاتی ممنوع»،«یکبار برای همیشه!»،«مورد عنایت وزیر علوم»،«روباه به‌دنبال لانه جاسوسی»،«همه معیارها در کلام رهبری»،«یک نمره ارفاق به دیکتاتور»،«سیگنال‌های اشتباه در بازارها»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
 

کیهان:ناامیدی آمریکا و عربستان از تحولات بحرین «ناامیدی آمریکا و عربستان از تحولات بحرین»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است که در آن می خوانید؛بحرین نزدیک به چهار سال پس از آغاز انقلاب، اینک در آستانه تحول مهم قرار دارد. خبرهای درون و بیرون بحرین مجموعا از چنین تحولی حکایت می کنند. بعضی از این خبرها به قرار زیر است: انتخابات مجلس که هفته گذشته از سوی رژیم آل خلیفه برگزار شد فقط با مشارکت 15 درصد از شهروندان واجدشرایط مواجه شد در حالی که رقم مشارکت مردم در همه پرسی که از سوی نیروهای انقلاب برگزار گردید شامل بیش از 70 درصد شهروندان واجد شرایط بود. رژیم آل خلیفه در واکنش به این افتضاح بزرگ در یک اقدام بی سابقه به منزل روحانی عالی رتبه و صاحب نفوذ جدی- آیت اله شیخ عیسی قاسم- حمله کرد و حال آنکه از عکس العمل های فوری نیروهای انقلاب خبر داشت. پس از این تحولات، پسر ملک عبدالله پادشاه عربستان - متعب- که در عین حال سمت وزیر گارد ملی عربستان را هم دارد به آمریکا رفت تا با مقامات این کشور درباره بحرین مذاکره کند. وی می گوید: کشورش با آمریکا درباره بحرین اختلاف نظر دارد که خود این موضوع بیانگر آن است که از نظر مقامات امنیتی سعودی اوضاع در بحرین وخیم است و نیروهای عربستان علیرغم آنکه طی سه سال گذشته بر «منامه» سیطره داشته اند، نتوانسته اند کمکی به رژیم متحد خود در بحرین برای بقا بنمایند و آمریکایی ها نومیدانه مقامات عربستان را سرزنش کرده اند. درباره تحولات بحرین گفتنی هایی وجود دارد: 1- برگزاری همه پرسی تعیین سرنوشت بحرین که بسیار زیرکانه و هوشمندانه از سوی معارضه به اجرا درآمد، ضربه سنگینی را بر رژیم های سعودی و آل خلیفه وارد کرده است. این همه پرسی دارای ابعاد گوناگونی می باشد از یک رو، خود اینکه معارضه بحرینی بتواند یک همه پرسی فراگیر در کل بحرین و در طی دو روز یعنی همان روزهای برگزاری انتخابات مجلس از سوی رژیم آل خلیفه برگزار نماید، یک اتفاق بسیار جالب و استثنایی است. این همه پرسی که در روزهای 30 آبان و اول آذر برگزار شد با استقبال بیش از 70 درصد شهروندان واجد شرایط رأی در بحرین و پاسخ مثبت 99/1 درصد از 250 هزار رأی ریخته شده به صندوق ها توام گردید. این در حالی است که انتخابات مجلس که پادشاه بحرین برگزارکننده آن بود، تنها با مشارکت 15 درصد واجدان شرایط رأی مواجه شد و بر حسب اعلام شخصیت های مستقل بحرینی، تعداد شرکت کنندگان 47151 نفر بوده اند به همین دلیل از 40 عضو پارلمان فقط 6 نفر توانسته اند در دور اول به مجلس راه یابند و بقیه به دور دوم که دیروز برگزار شد رفتند. این در حالی است که آراء نمایندگان راه یافته به مجلس هم از 2000 رأی فراتر نرفته است! در واقع همه پرسی و انتخابات یک دوئل حقوقی بود که در آن انتخابات با سخت ترین ضربات همه پرسی مواجه گردیده است. 2- برگزاری همه پرسی در برابر انتخابات مورد حمایت پادشاه ضمن آنکه دست برتر را در بحرین نشان داد در همان حال ثابت کرد که انقلاب بحرین مسالمت آمیز است و مردم در یک روند غیرامنیتی خواستار تغییر بنیادی در کشورشان هستند. در این همه پرسی سوال شده بود: «آیا با انتخاب نظام سیاسی جدید با نظارت سازمان ملل موافقید؟» 99/1 درصد از حدود 70 درصد واجدان شرایط رأی به این سوال پاسخ «نعم» (بله) داده اند، مشارکت70 درصدی و پاسخ 99 درصدی پرده ها را کنار زد و این نکته که رژیم آل خلیفه در میان مردم خویش هیچ جایگاهی ندارد، به اثبات رساند. از این پس کار رژیم آل خلیفه در متهم کردن نیروهای انقلاب به اینکه آشوب طلب هستند نیز کاملا خنثی گردید. کما اینکه این روند به خوبی نشان داد که بحرین به سرنوشت لیبی - هرج و مرج پس از پیروزی- مبتلا نمی شود. از طرف دیگر توانایی نیروهای انقلاب در ساماندهی به همه پرسی و برگزاری آن و نیز نتایجی که از آن بدست آمد، نشان داد که هدایت حرکت مردم را نیروهایی متفکر و مدبر در دست دارند و یک سازماندهی قوی پشت انقلاب بحرین وجود دارد. کما اینکه متقابلا ثابت شد که رژیم آل خلیفه توانایی درک شرایط را ندارد و از این رو نمی تواند تحولات را مدیریت کند. اگر رژیم درک درستی داشت، انتخابات مجلس را برگزار نمی کرد. رژیم با این انتخابات به دست خود ثابت کرد که جایگاهی در بین مردم ندارد. از سوی دیگر وقتی از همه پرسی مردمی - استفتاء الشعبی- باخبر شد یا باید جلوی آن را می گرفت و یا با رهبران به توافق می رسید. رژیم علیرغم آنکه توان نظامی خود را جمع کرد نتوانست جلوی همه پرسی را بگیرد و برنامه ای برای توافق با رهبران را نیز دنبال نکرد. در واقع این همه پرسی از یک طرف توانایی بالای مخالفان و از طرف دیگر ناتوانی مطلق رژیم آل خلیفه را به اثبات رساند. با این وصف از روز دوم آذرماه که نتایج انتخابات رژیم و همه پرسی انقلاب اعلام شد، انقلاب جان تازه یافت و رژیم به بحران عمیق تری مبتلا گردید. 3- یک روز پس از برگزار شدن انتخابات رژیم و همه پرسی نیروهای انقلاب، «متعب بن عبدالله» وزیر گارد ملی عربستان راهی آمریکا شد. متعب با صراحت اعلام کرد که در ارتباط با بحث بحرین و به نمایندگی از همه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با مقامات ارشد آمریکا ملاقات کرده است. وی در این مصاحبه به اختلافات آمریکا و عربستان درخصوص بحرین اشاره کرد و در واقع اذعان کرد که با آمریکا به راه حلی برای نجات رژیم آل خلیفه و یا کاستن از شدت بحران بحرین نرسیده است یعنی در واقع نه آمریکا و نه عربستان راه حلی ندارند. سفر متعب نقش مداخله گرایانه عربستان و آمریکا علیه مردم بحرین را کاملاً برملا می کند. او هر چند در مصاحبه خود ادعا کرده است که «بحرین با دخالت های خارجی مواجه بوده و عربستان از بحرین علیه مداخلات خارجی حمایت می کند» اما واقعیت این است که عربستان و آمریکا در حال اعتراف به این حقیقت هستند که یک حلقه محکم دیگر از حلقه های انقلاب اسلامی در یک کشور عرب دیگر در حال شکل گیری است و مانند بقیه موارد، جبهه استکباری ناچار به کنار آمدن با آن است. اظهارات متعب و اظهار یأس او نسبت به موفقیت آمیز بودن طرح های مشترک عربستان و آمریکا برای حفظ رژیم آل خلیفه، قریب الوقوع بودن پیروزی انقلاب بحرین را یادآور می شود. پیروزی انقلاب بحرین ثابت می کند که هیچ نیرویی قادر به مهار انقلاب های مردمی نیست. انقلاب ها را می توان با تأخیر مواجه کرد، هزینه های آن را بالا برد ولی نمی توان آن ها را متوقف و یا متلاشی کرد. 4- حمله نیروهای امنیتی آل خلیفه به منزل آیت الله شیخ عیسی قاسم نشان داد که این رژیم بر اعصاب خود مسلط نیست چرا که درک این موضوع که اهانت به رهبر روحانی بحرین سبب شعله ور شدن خشم مردم می شود، چندان پیچیده نبود. حمله به منزل این روحانی با نفوذ در شهر الدراز واقع در غرب منامه، روز سه شنبه هفته گذشته و دو روز پس از اعلام نتایج تعیین کننده همه پرسی انجام شده و ارتباط این حمله با نتایج انتخابات، نشان می دهد که رژیم بحرین هیچ راه حلی برای برون رفت از شرایط ندارد و با سیاست های خطا عمق بحران را افزایش داده و در باتلاق نادانی ها غرق می شود. جالب این است که آیت الله شیخ عیسی قاسم در بحرین به متانت و میانه روی شهرت دارد و در مقایسه با رهبران روحانی جریان «الوفاق» روحیه مسالمت جویی دارد. شیخ عیسی قاسم در طول چهارسال گذشته همواره تحت فشار نیروهایی قرار داشته که خواستار برخورد متقابل امنیتی با رژیم آل خلیفه بودند و شیخ همواره بر شیوه های مسالمت آمیز سیاسی برای حصول نتایج تأکید می کرد. حمله رژیم بحرین به منزل آیت الله قاسم، طیف های مختلف بحرینی از حزب حق به رهبری مشیمع تا حزب الوفاق به رهبری شیخ علی سلمان تا احزاب دیگر را حول محور شیخ عیسی قاسم منسجم نمود. این در حالی است که در روز جمعه گذشته، لحن شیخ در خطبه ها تغییر محسوسی پیدا کرده بود. رژیم بحرین با حمله روز سه شنبه به بیت شریف آیت الله قاسم به گمان خود درصدد بود تا در مقابل شکست از همه پرسی نیروهای انقلاب، یک برگ برنده رو کرده و نیروهای انقلاب را با شرایط پیش بینی نشده مواجه گرداند. به گمان آل خلیفه حمله به منزل رهبر روحانی شیعیان بحرینی، زنگ خطر را برای رهبران و احزاب شیعی بحرین به صدا درمی آورد و با توجه به روش مسالمت آمیز رهبران شیعی و پرهیز آنان از درگیری با نیروهای امنیتی و پلیس، با رژیم کنار می آیند تا حریم رهبران مذهبی حفظ گردد. اما رژیم بحرین در محاسبه شرایط دچار خطا شد. واقعیت این است که شرایط قبل و بعد از همه پرسی در بحرین متفاوت است. اگر پیش از همه پرسی، واقعه روز سه شنبه اتفاق افتاده بود، شاید برخی از شیعیان از اعمال محدودیت علیه رهبران نگران شده و آن را سبب تضعیف انقلاب ارزیابی می کردند و احیاناً کمی فتیله را پایین می کشیدند اما پس از برگزاری موفق همه پرسی، رهبران و توده های انقلابی دریافته اند که رژیم در یک وضعیت انفعالی قرار گرفته و اشتباهات بزرگ آن- که حمله به منزل شیخ عیسی قاسم از جمله این اشتباهات بزرگ بود- سرعت آن را در سقوط بیشتر می کند. تظاهرات بسیار گسترده مردم در دفاع از شیخ و صفوف منسجم رهبران روحانی و سیاسی بحرین در برابر اقدام هتاکانه دولت و برگزاری بی سابقه ترین نماز جمعه بحرین در جمعه هفته ای که در آن به بیت قاسم جسارت شده بود، ثابت کرد که ترفند رژیم آل خلیفه در ترساندن مردم و رهبران مؤثر نبوده است. 5- انقلاب بحرین از حیث تداوم و نیز از حیث مسالمت آمیز بودن یک استثنا در میان انقلاب های اخیر در جهان عرب است. مردم در این کشور نزدیک به چهار سال در مقابل رژیم سفاک آل خلیفه و نظامیان رژیم فاسد عربستان مقاومت می کنند بدون آنکه یک گلوله شلیک کنند این در حالی است که در این مصاف تاکنون دهها نفر شهید داده و صدها نفر از آنان مجروح و یا محبوس شده اند. تداوم 4 ساله انقلاب در کشوری که مردم آن بسیار فقیر بوده و مخالفت آنان با رژیم بر شدت فقر آنان می افزاید، بسیار مهم است و از یک سو از عمق اعتقادات و باورهای دینی و از سوی دیگر از شدت ناملایماتی که از سوی رژیم تحمل می کنند، خبر می دهد. چنین مردمی حتماً به پیروزی می رسند چرا که وعده تخلف ناپذیر خدا آن را بشارت داده است. مردم بحرین البته فقط هزینه انقلاب در کشور کوچک خود را نمی دهند. آنان هزینه تغییرات بزرگ در شبه جزیره عربستان و بخصوص تحول بنیادین در عربستان را می پردازند. براین اساس باید گفت سفر متعب به واشنگتن از نگرانی عمیق رژیم سعودی نسبت به شرایط پس ازپیروزی انقلاب بحرین در عربستان حکایت می کند و به تجربه دریافته ایم که این رژیم ها نمی توانند مانع وقوع انقلابی شوند که خدای متعال آن را برای اصلاح امت مقرر کرده است. جمهوری اسلامی:چرا پاپ به وظایف خود عمل نمی کند؟ «چرا پاپ به وظایف خود عمل نمی کند؟»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛پاپ "فرانسیس" رهبر کاتولیک های جهان برای یک سفر سه روزه اکنون در ترکیه بسر می برد. وی در این سفر با رئیس جمهور ترکیه و تعدادی از مقامات سیاسی و دینی این کشور دیدار کرد، در آنکارا به کاخ سفید رجب طیب اردوغان رفت و در اسلامبول از اماکن تاریخی نیز بازدید به عمل آورد. هر چند خود پاپ و دربار واتیکان طبق معمول، جملات رسمی و همیشگی خود را درباره هدف سفر وی به ترکیه تکرار کردند ولی واقعیت اینست که این سفر، اهداف متفاوتی دارد. علاوه بر این، موقعیت زمانی سفر پاپ به ترکیه، اقتضائاتی دارد که پاپ باید درباره آنها پاسخ های روشنی ارائه دهد. بدین ترتیب، سفر به ترکیه برای پاپ هزینه های سیاسی زیادی دارد که معلوم نیست بتواند از عهده آنها برآید. درباره اهداف سفر پاپ به ترکیه، حداقل دو نکته را می توان مطرح کرد. اول آنکه دولت رجب طیب اردوغان، برخلاف ظاهر اسلام گرایش، در سال های اخیر ضربه های سختی به مسلمانان منطقه و کشورهای اسلامی همسایه خود به ویژه سوریه و عراق وارد ساخته و از این طریق کمک های غیرمستقیم زیادی به رژیم صهیونیستی کرده است. تضعیف دولت سوریه و مشغول ساختن نیروهای مقاومت لبنان به مقابله با تکفیری هائی که از خاک ترکیه پشتیبانی می شوند و دولت رجب طیب اردوغان تدارکات آنها را برعهده دارد، به معنی مقابله با مقاومت اسلامی و ایجاد فرصت برای رژیم صهیونیستی است. علاوه بر این، سرگرم شدن بخش عمده ای از جهان عرب که سوریه و لبنان و عراق را نیز شامل می شود به منازعات و جنگ های داخلی، نوعی تلاش برای تحت الشعاع قرار دادن بیداری اسلامی و ایجاد فرصت برای حکام وابسته به غرب است. سهم عمده ای از برافروختن آتش این منازعات و جنگ های داخلی را دولت ترکیه برعهده دارد و به همین دلیل طبیعی است که مورد توجه و تشویق پاپ قرار گیرد. اینکه پاپ در اولین روز سفر به ترکیه با رجب طیب اردوغان دیدار کرد، نمی تواند بدون پیام باشد. نکته دوم به بهره برداری از شرایط این مقطع خاص از تاریخ مربوط می شود، مقطعی که دولت ترکیه به دلیل عملکرد غیرمنطقی در ماجرای آتش افروزی تکفیری ها در منطقه و همسوئی با اسرائیل بشدت تحت سؤال قرار دارد و احساس ضعف می کند. در چنین زمانی، ادعاها و مطالبات مسیحیان در مورد اماکن مذهبی دوران قبل از عثمانی در ترکیه که همواره در انتظار فرصتی برای مطرح ساختن آن بوده و هستند، سفر پاپ می تواند یک گام به جلو برای نزدیک شدن به یادآوری این مطالبات و ثبت مجدد آن در حافظه تاریخ باشد. این، کاری است که این روزها رسانه های غربی با جدیت مشغول انجام آن هستند و با انتشار تصاویر مساجدی که ادعا می کنند قبلاً کلیسا بوده اند و با حاکمیت عثمانی ها بر ترکیه از سلطه مسیحیان خارج شده اند، مطالبات خود را مطرح می نمایند. اگر سفر پاپ به کشور اسلامی ترکیه برای مسیحیان چنین سودی در برداشته باشد طبیعی است که می توان آن را یک سفر کاملاً سیاسی و برنامه ریزی شده دانست. اینکه در شرایط سیاسی امروز جهان با توجه به آگاهی های زیادی که افکار عمومی ملت ها دارند، پاپ و برنامه ریزان پشت پرده سفر وی به ترکیه تا چه مقدار اهداف این سفر را محقق خواهند کرد، مورد تردید جدی است، اما در کنار این موضوع آنچه قابل تردید نیست هزینه هائی است که پاپ به خاطر این سفر کاملاً سیاسی متحمل خواهد شد. آقای پاپ به خوبی می داند که سوریه و عراق دو کشوری هستند که تعداد قابل توجهی از مسیحیان در آنها زندگی می کنند. قطعاً این واقعیت را نیز آقای پاپ می داند که مسیحیان سوریه و عراق، تا قبل از بحران های سال های اخیر در نهایت آرامش و مسالمت در کنار مسلمانان زندگی می کردند و از حقوق کامل شهروندی برخوردار بودند و در مناصب مختلف حکومتی نیز حضور داشتند. بحران های اخیر سوریه و عراق موجب شد مسیحیان نیز مانند مسلمانان گرفتار ناامنی، بی خانمانی، از دست دادن اعضاء خانواده و آوارگی و سایر مشکلات و عوارض جنگ های داخلی شوند. هر چند از رهبر کاتولیک های جهان این انتظار وجود دارد که حامی و دلسوز پیروان سایر ادیان هم باشد، ولی حداقل انتظار اینست که برای حمایت از مسیحیان دو کشور سوریه و عراق کاری انجام دهد. با توجه به اینکه آقای پاپ می داند دولت ترکیه و شخص رجب طیب اردوغان یکی از عوامل اصلی ایجاد بحران در سوریه و یکی از حامیان اصلی گروه تروریستی داعش در عراق بوده و هست، اکنون باید پاسخ دهد که اولاً چرا به ترکیه سفر کرده و با رجب طیب اردوغان دیدار نموده و ثانیاً چرا درباره مشکلاتی که دولت ترکیه برای دو کشور سوریه و عراق به ویژه برای مسیحیان این دو کشور پدید آورده تذکری به این دولت نداده است؟ سفر پاپ به ترکیه در آستانه سال نو مسیحی و سالگرد تولد حضرت عیسی مسیح انجام می شود. در چنین موقعیت زمانی حساسی انتظار از پاپ اینست که به جای افتادن در دام تشریفات و دیدارهای رسمی و ظاهرسازی ها و اقامت در کاخ های گران قیمت، به آوارگان جنگ های داخلی سوریه و ترکیه سری بزند، آنها را مورد تفقد و ملاطفت قرار دهد، سخنانی در حمایت از مظلومان و محرومانی که خانه و کاشانه خود را در این بحران ها از دست داده اند بگوید، اعلامیه ای در محکومیت غرب که آتش تفرقه و جنگ های داخلی را به جان ملت های منطقه انداخته صادر کند و سران دولت ترکیه را به خاطر سهمی که در ایجاد این بحران ها و به خاک و خون کشیده شدن و آوارگی مردم محروم منطقه داشته و دارند سرزنش کند. چرا آقای پاپ هنگامی که در مجاورت این مناطق بحرانی قرار می گیرد، موضع خود را روشن نمی کند؟ حضرت عیسی مسیح پیامبر صلح و دوستی بود ولی دولت های غربی که مدعی پیروی از آن حضرت هستند، جهان امروز را به آتش کشیده اند و از تروریسم و غارت و چپاول ثروت های ملت ها حمایت می کنند؟ چرا آقای پاپ در مقابل این دولت های زورگو، زیاده طلب و سلطه گر نمی ایستد و از محرومین حمایت نمی کند؟ ترکیه بیش از چند صد کیلومتر با فلسطین فاصله ندارد. اکنون که آقای پاپ در ترکیه بسر می برد آیا صدای مظلومیت مردم غزه را که زیر بمباران های صهیونیست ها له شده اند نمی شنود؟ چرا رهبر مسیحیان به پیروی از حضرت عیسی مسیح علیه السلام بر سر صهیونیست ها فریاد نمی زند و جنایات آنها را محکوم نمی کند؟ این روزها که نخست وزیر رژیم صهیونیستی درصدد اعلام حاکمیت "دولت یهود" در سرزمین فلسطین است و با این ترفند می خواهد حق مسلمانان و مسیحیان را در حاکمیت این سرزمین از بین ببرد، چرا آقای پاپ سخنی لااقل در دفاع از مسیحیان به زبان نمی آورد؟ ما دوست نداریم آقای پاپ متهم به پیروی از دستورات قدرت های غربی شود و افکار عمومی جهان چنین قضاوت کند که رهبر کاتولیک ها به دیکته ها و نسخه های آمریکا، انگلیس و فرانسه عمل می کند و از خود اراده ای ندارد. اگر آقای پاپ نمی خواهد چنین اتهاماتی متوجه او باشد، باید در برابر طغیان های زورگویان موضع گیری کند و از مظلومان و محرومان حمایت نماید. این موضعگیری و حمایت، اکنون که آقای پاپ در مجاورت کانون بحران های ساخته شده توسط قدرت های شیطانی غرب حضور دارد، بسیار بیش از هر زمان دیگری مورد انتظار و مطلوب است. آیا آقای پاپ به این وظیفه ذاتی خود عمل خواهد کرد؟ رسالت:رصد هوشمندانه بازی دشمن در میدان مذاکرات هسته ای «رصد هوشمندانه بازی دشمن در میدان مذاکرات هسته ای»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم حنیف غفاری است که در آن می خوانید؛حضرت آیت الله خامنه ای ، رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان حکیمانه خود در دیدار اعضای مجمع عالی بسیج و در حوزه سیاست خارجی و مذاکرات هسته ای ایران و اعضای 1+5 فرمودند: -با اصل مذاکره مخالفت نکردیم و با تمدید هم مخالف نیستیم. -آمریکایی ها زیاده خواهی می کنند . -مشکل ما زیاده خواهی آمریکاست .اگر مذاکرات به نتیجه نرسید آمریکایی ها بیش از همه ضرر می کنند. -ما به اعتماد آمریکایی ها اهمیتی نمی دهیم و نیازی به اعتماد آنها نداریم. -چه توافق هسته ای بشود یا نشود اسرائیل روز به روز ناامن تر می شود. در خصوص فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری نکات مهم و قابل تاملی وجود دارد: 1- هیئت مذاکره کننده هسته ای ایران در سلسله مذاکرات صورت گرفته و مخصوصا در گلوگاههای حساس و تعیین کننده تسلیم زیاده خواهی های اعضای 1+5 و در راس آنها ایالات متحده آمریکا نشده است. در جریان مذاکرات حساس و سرنوشت ساز وین 6 ( مذاکرات ماقبل فرا رسیدن ضرب الاجل زمانی اول توافقنامه ژنو ) و همچنین مذاکرات وین 8( مذاکرات هسته ای اخیر) فشار سیاسی ایالات متحده آمریکا و دیگر اعضای 1+5 بر روی هیئت مذاکره کننده هسته ای کشورمان به نقطه اوج خود رسید. بازی هدفمند غرب در سه حوزه دیپلماسی رسمی، دیپلماسی عمومی و دیپلماسی پنهان همگی از یک سو و انفعال دو کشور روسیه و چین از سوی دیگر سبب شد تا تیم مذاکره کننده هسته ای ایران با سخت ترین شرایط و فشارهای ممکن در وین مواجه شود. با این وجود هیچ گونه باج دهی و عبور از خطوط قرمز در مواجهه با این وضعیت سخت صورت نگرفت .تقدیر رهبر معظم انقلاب اسلامی از ایستادگی تیم مذاکره کننده هسته ای باید به پشتوانه و قوت قلبی محکم برای دستگاه دیپلماسی کشورمان در ادامه این مسیر پرفراز و نشیب تبدیل شود. 2- "بداخلاقی آمریکا "پای میز مذاکرات هسته ای و "موذی گری انگلیس " در این ماراتن نفسگیر دیپلماتیک باید به صورت موازی و همزمان با یکدیگر در نظر گرفته شود.به عبارت بهتر، بداخلاقی واشنگتن و موذی گری لندن در صحنه مذاکرات مکمل یکدیگر بوده است. باید به این معادله ، منفعت طلبی دیگر اعضای 1+5 را نیز اضافه کرد. بداخلاقی آمریکا متاثر از بازی پارادوکسیکال واشنگتن در حوزه مذاکرات هسته ای و عهد شکنی آنها در عمل به پیمانهای خود است. در جریان امضای توافقنامه ژنو مشاهده کردیم که مقامات آمریکایی تنها ساعتی پس از امضای توافقنامه موقت، حق غنی سازی جمهوری اسلامی ایران ( که اساسا تشخیص و تعیین آن نیز در حدود اختیارات آمریکا نیست) را منکر شده و در ادامه مسیر نیز با وضع تحریمهای تازه علیه افراد و سازمانها و بانکهای ایرانی در مسیر اجرایی شدن توافق سنگ اندازی هایی کردند.موذی گری انگلیس نیز در همین راستا تعریف می شود. فیلیپ هاموند وزیر امور خارجه انگلیس در جریان مذاکرات اخیر وین با ژستی حق به جانب و با گاردی بسته وارد میدان شد! وزیر امور خارجه انگلیس با رویکردی هشدار آمیز در مقابل دوربینهای خبرنگاران قرار گرفت و از وجود شکافها و اختلافات اساسی و کمبود زمان و در عین حال، لزوم توقف فعالیتهای هسته ای ایران ! سخن گفت. نکته جالب توجه اینکه در جریان امضای توافق موقت ژنو در سال گذشته نیز ویلیام هیگ وزیر امور خارجه سابق انگلیس نیز در مذاکرات حساسی که پس از کشمکشهای فراوان به امضای توافقنامه موقت ختم شد، همین بازی موذی گرایانه را دنبال کرد. 3- "احساس نیاز آمریکا به ایران " خاستگاهی تحلیلی و واقع گرایانه دارد. زبیگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی ایالات متحده آمریکا در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر و از استراتژیستهای خبره و رئالیست سیاست خارجی این کشور صراحتا تاکید دارد که واشنگتن بر اساس احساس نیاز منطقه ای خود به ایران باید برنامه هسته ای کشورمان را بپذیرد و شیوه زندگی در کنار ایران قدرتمند را بیاموزد. بسیاری از استراتژِیستهای دیگر آمریکایی نیز نسبت به این مسئله مهم تاکید دارند. وقوع بحرانهای مزمن اقتصادی در داخل آمریکا و شعله ور شدن خشم شهروندان سیاهپوست این کشور که در ابتدای قرن بیست ویکم نیز از تبعیض نژادی و آپارتایدی که در کالبد ایالات متحده همچنان حلول کرده است در رنج و عذاب هستند نیز از فرگوسن گرفته تا نیویورک و لس آنجلس به خیابانها ریخته و علیه سیاستمداران و دستگاه قضائی کشورشان فریاد سر می دهند.فراتر از همه این موارد، ناکامی های متعدد واشنگتن در حوزه سیاست خارجی ، که خود را در موضوعاتی مانند بحران سوریه، تشکیل ائتلاف ضد داعش، ناامنی های عراق، ماجرای اوکراین، گسترش ناتو به شرق، ادامه پیروزی سوسیالیستهای چپ گرا در آمریکای لاتین و ...نشان داده است ، قدرت مانور اوباما در نظام بین الملل را به شدت کاهش داده است. در چنین شرایطی کاملا مبرهن است که بازنده عدم به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای واشنگتن خواهد بود. 4- مصداق یابی و حتی واژه شناسی تک تک مفاهیم و کلماتی که مقامات آمریکایی به کار می برند باید به دقت و وسواسی خاص صورت گیرد. " استفاده از مفاهیم کلی" برای توجیه " اقدامات جزئی" فرمولی است که مقامات دو حزب دموکرات و جمهوریخواه سعی کرده اند در آن تبحر یابند، هر چند که دیگر افکار عمومی دنیا و حتی آمریکا پس از افشای دروغ پردازی های ایالات متحده در جریان جنگ افغانستان و عراق ،قدرت تفکیک واژه سازی های کاذب و مصداق یابی های کاذب تر را از سوی مقامات کاخ سفید دریافته است. واژه " جامعه جهانی" یکی از این واژگان و مفاهیم کلی است. آمریکا و دیگر اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد در توصیف و تشریح این واژه، " خود" را عینیت و مصداق تام " جامعه جهانی " دانسته و دیگر کشورهای جهان را متغیری وابسته به خود می دانند. به عبارت بهتر، اعضای دائم شورای امنیت که با اضافه شدن آلمان همان اعضای 1+5 را تشکیل می دهند، میان خود و دیگر کشورهای جهان نوعی رابطه " تابع" و " متبوع" تعریف کرده و بر حفظ این رابطه و حتی بسط تئوریک آن در روابط بین الملل تاکید می ورزند. مواجهه با این رویکرد باید در هر دو حوزه مفهومی و مصداقی صورت گیرد. در ابتدا باید مفاهیم و تئوریهایی توجیه کننده " کنشگری نظام سلطه" را در جهان با ارائه آنتی تز ها و سنتزهای جدید از بین برد و سپس بر اساس تئوریهای مبتنی بر حقوق حقه همه ملتها و دولتهای جهان ، به مصداق یابی آن پرداخت. 5- هراس بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به همراه متحدین مرتجع عربی خود مانند عربستان سعودی در خصوص به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای ایران و اعضای 1+5، ریشه در وضعیت سختی است که تل آویو و ارتجاع عرب با آن مواجه هستند. این " وضعیت سخت" خود را در ناکامی صهیونیستها در مواجهه با گروههای مقاومت و همچنین ناکامی عربستان و برخی دیگر از کشورهای عربی در مدیریت گروههای تروریستی مانند داعش و النصره نشان داده است. در چنین شرایطی پازلهای منطقه ای و بین المللی یکی پس از دیگری بر خلاف منافع منطقه ای تل آویو و ریاض چیده می شود."ناامن تر شدن رژیم صهیونیستی" پروسه ای است که اساسا تابعی از مذاکرات هسته ای ایران و اعضای 1+5 و نتایج حاصل شده از آن نبوده و نخواهد بود. شکست صهیونیستها و خفت نتانیاهو در مقابل رزمندگان مقاومت اسلامی فلسطین در جریان نبرد 51 روزه و افزایش نشانه های ظهور و بروز انتفاضه سوم در نوار غزه و کرانه باختری جملگی طی یکسال اخیر( پس از امضای توافق ژنو) به وقوع پیوسته است. این پروسه معلول تزلزل ایدئولوژیک و سیاسی صهیونیستها در داخل سرزمینهای اشغالی و حرکت امواج خروشان بیداری اسلامی در منطقه است. بدیهی است که در چنین وضعیتی ضریب آسیب پذیری تل آویو روز به روز بیشتر می شود. افزایش این ضریب ، آن هم به صورت تصاعدی و سریع پروسه ای است که نه تنها نتانیاهو،بلکه افراد جایگزین احتمالی وی نیز قدرت مواجهه با آن را نخواهند داشت. حقیقتی که متغیری وابسته به نتیجه رسیدن یا نرسیدن مذاکرات هسته ای ایران و اعضای 1+5 نخواهد بود. 6-پروسه اعتماد سازی زمانی معنا می یابد که کشور یا بازیگری در نظام بین الملل حقوق بین الملل عمومی را یک یا چند بار نقش کرده باشد و پس از آن بخواهد برای اطمینان بخشی به نظام بین الملل جهت عدم تکرار این " نقض عهد" تضمین دهد. در خصوص پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران، نه تنها نقض عهدی رخ نداده است، بلکه تهران در راستای شفاف سازی فعالیتهای هسته ای خود همکاری گسترده و بیش از موارد تعیین شده در اساسنامه های آژانس بین المللی انرژی اتمی را با این سازمان صورت داده است. اما در مقابل، ایالات متحده آمریکا و اعضای 1+5 که خود دارندگان سلاح های ممنوعه هسته ای،شیمیایی و میکروبی در جهان هستند ،تا کنون بارها با استناد به مطالعات ادعایی و شواهد غیر حقوقی و مضحکانه ای که ساخته و پرداخته دست لابی های صهیونیستی- آمریکایی مانند موسسه متبوع دیوید آلبرایت و اولی هاینونن( معاون سابق آژانس بین المللی انرژی اتمی) می باشد مانع از عادی سازی پرونده هسته ای کشورمان شده اند.نقض عهد آمریکا و متحدان آن به این نقطه نیز ختم نشده است. پس از امضای توافقنامه موقت ژنو، نهادهای ناظر بین المللی از جمله آژانس تعهد کامل جمهوری اسلامی ایران نسبت به این توافقنامه را مورد تایید کامل قرار دادند اما در مقابل، وزارت خزانه داری و حتی کشورهای اروپایی دست به ادامه تحریم افراد و شرکتها و بانکهای ایرانی شدند. در چنین شرایطی طی کردن پروسه اعتمادسازی لازم است ، البته نه برای ایران و بلکه برای آمریکا و دیگر اعضای 1+5! بدیهی است که تا زمان عدم کسب این اعتماد حداقلی، نمی توان سخن از توافق نهایی و قطعی هسته ای با طرف مقابل کرد. از این رو وظایف غرب در حوزه ایجاد اعتمادسازی برای نظام و ملت ایران بسیار دشوار و پیچیده است. در نهایت اینکه افکار عمومی کشور نباید دلایل و علل تمدید مذاکرات هسته ای را تحت هیچ گونه شرایطی نادیده انگارند. زیاده خواهی طرف آمریکایی به همراه بازی موذیانه لندن و رویکرد سلبی فرانسوی ها و انفعال پکن و مسکو پای میز مذاکرات و تاثیرپذیری اعضای 1+5 از جریانهای عبری-عربی و لابی های مکرر و مستمر آنها منجر به تمدید مذاکرات و به نتیجه نرسیدن نهایی و قطعی آن تا 24 نوامبر( سوم آذرماه) شد. بدیهی است که خرید زمان توسط غرب نمی تواند تا ابد ادامه پیدا کند. در جریان مذاکرات وین 6،نیویورک، مسقط و در نهایت مذاکرات اخیر وین ( وین 8) ، آمریکا و متحدانش تصمیم واقعی در راستای شناسایی حقوق هسته ای ملت ایران را اتخاذ نکردند و البته تیم مذاکره کننده هسته ای نیز در مقابل زیر بار خواسته های غیر منطقی طرف مقابل نرفت. در چنین شرایطی باید همچنان با تکیه بر دو مولفه "رصد هوشمندانه بازی رقیب در مذاکرات هسته ای "،"حمایت حکیمانه از تیم مذاکره کننده هسته ای " که می تواند با چاشنی پرسشگری دلسوزانه و نقد منصفانه همراه باشد، همراه و یاور تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان در این برهه حساس بود. در این راستا خشم ما صرفا باید متوجه طرف اصلی کارشکن در مذاکرات یعنی واشنگتن و همچنین متحدان غربی آن باشد. قدس:شعار تبلیغاتی ممنوع «شعار تبلیغاتی ممنوع»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم دکتر حسین علی شهریاری است که در آن می خوانید؛مسأله آلودگی هوا امروزه به عنوان یک معضل اساسی نه تنها مردم تهران، بلکه ساکنان کلانشهرها را نیز با چالش تنفس هوای پاک روبه رو کرده است؛ ... موضوعی که از سال 1354 و پیش از انقلاب اسلامی، به عنوان دغدغه مسؤولان و قانونگذاران کشور مبنای تصمیمات خرد و کلان بوده و پس از انقلاب نیز به صورت جدی از سال 1374 مطرح و در برنامه های توسعه ای کشور در قانونگذاری ها مدنظر قرار گرفته است. بررسی ها نشان می دهد، مهمترین عامل آلودگی هوای تهران و کلانشهرها وسایل نقلیه موتوری هستند؛ وسایلی که از موتور سیکلتهای بنزینی گرفته تا هواپیماهایی که فراز و فرودشان به اندازه هزار ماشین فرسوده آلودگی ایجاد می کنند . در این شرایط روزانه بیش از یک هزار و ۱۹۲ تن مواد آلاینده در هوای تهران منتشر می شود و بیشترین آلاینده ها مربوط به اکسیدهای گوگرد با انتشار ۶۹۵ تُن است که پس از آن به ترتیب اکسیدهای نیتروژن، منواکسید کربن و هیدروکربنهای سوخته نشده است. براین ارقام باید ۱۶ تن ذرات لاستیک و هفت تن آزبست لنت ترمزها را در سال اضافه کرد. همچنین اگرچه بیش از ۸۰۰ هزار واحد صنعتی مستقر در تهران سهم بزرگی در آلودگی این شهر دارند، اما 70 تا 75 درصد آلودگی هوای تهران ناشی از آلایندگی وسایل نقلیه موتوری است. بی شک یکی از راهکارهای عمده مقابله با آلودگی هوا، کنترل و مدیریت سوخت مصرفی خودروها و نصب کنترل کننده بر روی وسایل نقلیه موتوری است؛ موضوعی که نهادهای متولی باید با دقت نظر بیشتری به آن توجه کنند. امروزه در ایران دغدغه مسؤولان و رسانه ها بنزین یورو چهار است؛ بنزینی که در کشورهای اروپایی و آمریکایی با استاندارد بیشتری یعنی یورو پنج در حال پس دادن امتحان زیست محیطی است. از طرف دیگر متأسفانه خودروسازها با حذف و یا تقلیل قطعات کنترل کننده آلودگی هوا، نه تنها به تعهدات زیست محیطی به درستی عمل نمی کنند، بلکه نظارت و بازرسی دقیقی هم بر رعایت مبانی زیست محیطی بر آنها وجود ندارد. نکته قابل تأمل اینکه میانگین طول عمر خودروها در اروپا و آمریکا پنج سال است، اما در کشور ما خودروهای فرسوده با عمر پنج و 6 برابر استانداردهای جهانی به فعالیت مشغول هستند، این درحالی است که مطابق قانون باید در سال 1391 تمامی خودروهای تولیدی با استاندارد یورو چهار تولید می شد که این تولیدات خودرویی الان با استاندارد یورو دو به مردم تحویل می شوند. بر اساس بررسی های به عمل آمده از تصمیمات اتخاذ شده، با اقدامهای صورت گرفته می توان اعلام کرد که متأسفانه اجرا از قانون عقب مانده ومجریان نیز نتوانسته اند تصمیمات اتخاذ شده را به طور دقیق اجرایی کنند. البته اجرا نشدن مطلوب قوانین بیشتر به خاطر دلایل حاشیه ای صورت گرفته است، اما بی شک پایبند بودن به قوانین ابلاغی در مورد آلودگی هوا و تلاش همه جانبه برای اجرای بی کم و کاست این قوانین نقش بسیار حساس و کلیدی در این زمینه خواهد داشت، نقشی که نباید صرفاً با شعارهای سیاسی و تبلیغاتی پیش برود؛ چراکه شعار سیاسی و تبلیغات پاسخگوی بحران آلودگی هوا نیست و تمامی نهادهای درگیر در امر آلودگی هوا باید نقش آفرینی بهتری داشته باشند. در این زمینه سازمان استاندارد باید تمام توان خود را صرف استانداردسازی وسایط نقلیه موتوری و بنزین مصرفی آنها کند؛ از سویی دیگر وزارت نفت به عنوان تأمین کننده اصلی سوخت مصرفی خودروها، باید تلاش خود را صرف تولید سوخت باکیفیت تر کند و وزارت صنعت، معدن و تجارت نیز لازم است با تمام توان در تولیدات خودرویی نظارت داشته باشد. از سویی دیگر تمام نهادهای متولی حتماً باید با دقت بیشتری به وظایف سازمانی خود در امر مقابله با آلودگی هوا گام بردارند تا موضوع آلودگی هوا بهتر مدیریت و شاهد روزهای پاک بیشتری در کشور باشیم.

سیاست روز:یکبار برای همیشه! «یکبار برای همیشه!»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن می خوانید؛نفت شده است برای ما بلای جان!! گران می شود به گونه ای دردسر است، ارزان می شود باز هم به گونه ای دیگر دردسر! هر دو سرش دردسر است. در کل این نفت باعث شده است تا همینطور هی بفروشیم پولش را خرج کنیم. برای همین است که رهبر انقلاب فرموده اند، این نفت و خام فروشی آن، ما را کرده است مانند یک بچه پولدار ملی، اما کو گوش شنوا، دولت ها باید گوش کنند که متأسفانه، چنین گوشی یافت می نشود. تنها گوش هم که فقط نیست، این مرحله نخست است که اگر گوش کردند، باید عمل کنند، یعنی دل از گروی این نفت که همه دولت ها را اسیر خود کرده برکنند، دست روی زانوی خود بگذارند، وابستگی و دلبستگی های اقتصادی به این نفت را پایان دهند و مملکت را اداره کنند. اگر توانستند این کار را بکنند، آنگاه کاری کرده اند کارستان! وگرنه که نفت بفروشیم و خرج کنیم و بخوریم که چه فایده؟! اکنون هم که ما نفتی نمی فروشیم، چیزی نزدیک به یک میلیون بشکه در روز! اما در عوض عربستان سعودی براساس سهمیه اش که از سوی اوپک تعیین می شود، ۱۲ میلیون بشکه نفت در روز تولید می کند و می فروشد، این رسمی است غیر رسمی آن خیلی بیشتر است. این بخت برگشته، فکر آینده را که نمی کند، همه فکر و ذکرش این است که هر طور شده یک ضربه ای و ضرری به ایران بزند. اکنون هم که او «عدو» شده و سبب خیر، از این فرصت استفاده کنیم، یکبار برای همیشه قید این نفت را بزنیم که بدجور معتادش شد ه ایم! همین یک میلیون بشکه را هم بگذاریم کنار، چند کشور دیگر را هم با خود همراه کنیم تا تاثیری بگذاریم روی توطئه ای که از سوی عربستان با سردمداری آمریکا علیه ایران تدارک دیده شده است. البته به غیر از ایران، روسیه هم هدف است، ونزوئلا هم کشوری است که به واسطه تولید نفتی که دارد متضرر خواهد شد. کشورهای تحریم شده از سوی آمریکا و غرب اتحادیه ای راه بیندازند در مقابل تحریم کنندگان. کشورهای عربی مرتجع منطقه، نفت را مفت می فروشتد و انگار نه انگار که این نفت برای آیندگانشان هم هست. فقط به این فکر می کنند تا هر طور شده ایران را تضعیف کنند و به زانو درآورند. خودشان که هیچ ندارند، همین نفت است که آن را هم چوب حراج زده اند. چشم دیدن پیشرفت های ما را هم ندارند دارند کور می شوند! نفت ۱۲۰ دلاری را کاری کردند که شد ۶۰ دلار! تا به ما فشار بیاورند تا سرتعظیم فرود بیاوریم در مقابلشان.
و اما! اکنون که نفت را به چنین وضعی انداخته اند و دلار هم در حال افزایش است، چه باید کرد؟ اقتصادی که می خواهد روی پای خودش بایستد، امورات خود را ضبط و ربط کند؛ تا تقی به توقی می خورد، نفت بالا و پایین می شود و دلار سربالایی می رود، آب در دلش تکان نخورد؛ مقاومت کند بی آن که فشاری طاقت فرسا را تحمل کند، ولخرجی باید بکند؟! پول بی زبان نفت را بدهد اجناس بنجل خارجی را وارد کند و آنگاه تولید کننده خودمان به خاک سیاه بنشیند؟! شرایط ما که به خاطر این همه دشمنی، شرایط عادی نیست که بخواهیم برای تعامل با دنیا برای خوش خوشانشان، از جان آدمیزاد گرفته تا شیرمرغ را وارد کنیم، وابستگی هایمان را بیشتر کنیم، آنگاه که آلوده و معتاد کالاهای پرزرق و برقشان شدیم، دیگر دل کندن از آنها دشوار باشد. اقتصاد مقاومتی اگر می خواهیم، جای لوازم آرایشی رنگ و وارنگ اروپایی و دیگر کشورها در کجای این اقتصاد است؟ اسپری زیربغل وارد می کنیم، دلار می دهیم بابتش، در تلویزیون هم تبلیغ می کنیم آن را! فرهنگ مصرف گرایی و مصرف زدگی ما «نوبر» شده است! سالانه ۱۰ میلیارد دلار مواد غذایی وارد می کنیم. فکر نکنید این ۱۰ میلیارد دلار مواد غذایی، همه اساسی است، نه! شکلات، قهوه، بیسکوئیت، آدامس، نوشابه و ... هر آنچه که تصورش را بکنید وارد می شود تازه اضافه کنید سیگارهای خارجی را که البته قرار است، طبق نظر آقای وزیر صنعت، معدن و تجارت یک برند آمریکایی سیگار هم وارد کشور شود، خوش آمد می گوییم به «مار لبرو»! ۲ میلیارد دلار لوازم آرایشی به کشور وارد می شود، ۷ میلیارد دلار لباس و پوشاک و الی ماشا الله.
یادتان هست آن اوایل که جنگ شده بود، ماکارونی خودمان را وقتی می پختیم خمیر می شد و شفته; ماکارونی ترکیه ای شده بود، بهترین ماکارونی دنیا برایمان! اما اکنون ماکارونی های خودمان را به ماکارونی دیگری ترجیح می دهیم. پس می شود! نگاه کنید به دستاوردهای دفاعی، نظامی و هسته ای، همه اینها به همت فرزندان همین کشور به دست آمده است. اقتدار نظامی ایران اسلامی لرزه بر اندام دشمنان می اندازد. چه شد که در این زمینه، اینگونه شد؟! تلاش کردند، خواستند و همت به خرج دادند، اکنون خیال همه راحت است از این بابت. دولت ها هم همت کنند، صرفه جویی را پیشه سازند، قناعت کنند، کمربندها را محکم تر ببندند، گرد بخوابید، مردم هم تبعیت خواهند کرد. آنها یی هم که طبع نازکشان ترک برمی دارد، از جیب مبارک بیشتر خرج کنند، همان جنس خارجی را با قیمت گزاف بخرند، با مالیات و عوارض مضاعف. همین! وطن امروز:روباه به دنبال لانه جاسوسی «روباه به دنبال لانه جاسوسی»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم امیر محمدپور است که در آن می خوانید؛ در شرایطی که روابط میان ایران و انگلستان پس از توهین های مکرر نخست وزیر این کشور به دنبال دیدار بی سابقه رئیس جمهور روحانی و دیوید کامرون در حاشیه جلسه مجمع عمومی سازمان ملل در مهرماه سال جاری کماکان تیره و تار می نماید، فلیپ هاموند، وزیر خارجه این کشور خواهان دریافت امتیازات ویژه کنسولی برای بازگشایی مجدد سفارتخانه این کشور در تهران شد. ماجرا از این قرار است که وزیر خارجه دولت انگلیس طی اظهارنظری کوتاه درباره بازگشایی سفارتخانه انگلیس در ایران گفته است: «درباره موارد فنی همچون تجهیزات مورد نیاز سفارتخانه و بخش های صدور روادید با طرف ایرانی رایزنی کردیم اما هنوز با مقام های ایرانی به توافق نرسیده ایم». بنا به گزارش بی بی سی، وزیر خارجه انگلیس در عین حال، خطاب به نمایندگان مجلس عوام این کشور گفت: «برخی مشکلات فنی وجود دارد که به سادگی قابل حل نیست. ما باید مقدار قابل توجهی تجهیزات وارد ایران کنیم. بخش زیادی از تجهیزات عملیاتی سفارت ما در جریان وقایع نوامبر ۲۰۱۱ (تعطیلی سفارت) از بین رفت. اگر قرار باشد ما آنجا دوباره شروع به کار کنیم، نیاز داریم تجهیزات مان را به شیوه ای امن و مورد اطمینان به آنجا منتقل کنیم». در پاسخ به فضاسازی وزیر خارجه انگلیس، مرضیه افخم، سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان گفت: «جمهوری اسلامی ایران در چارچوب تعهدات بین المللی خود و در پایبندی به مقررات کنوانسیون وین ناظر بر روابط دیپلماتیک کنسولی، رفتاری یکسان و مشابه با همه سفارتخانه های مقیم تهران دارد و هیچگونه تبعیضی بین آنها قائل نمی شود». براساس متن «کنوانسیون وین درباره روابط کنسولی» ورود اشیا و تجهیزات مورد استفاده در پست رسمی کنسولی نیازمند تبعیت دولت فرستنده از قوانین وضعی دولت پذیرنده است». بر همین اساس دولت انگلیس بدون کسب رضایت مسؤولان کشورمان قادر به وارد ساختن «تجهیزات و موارد فنی» به کشور نیست. اصرار دولت انگلیس بر واردات تجهیزات خاص فنی به ایران به بهانه «صدور روادید» در حالی صورت می گیرد که دولت این کشور از سال 2013 به جهت افشای فعالیت های جاسوسی در خاک دولت های اروپایی همچون آلمان با بی آبرویی بزرگی مواجه شده است. به نحوی که نشریات و خبرگزاری های آلمانی و اروپایی به جهت انتشار اطلاعات و مستندات درباره تجهیزات جاسوسی نصب شده بر سقف ساختمان سفارت انگلیس در برلین از عبارت «لانه جاسوسی» یا «spy nest» برای توصیف این مکان استفاده می کنند. جالب توجه است که در پی افشای وجود مقر جاسوسی دولت انگلیس در سفارت این کشور در برلین، روزنامه ایندیپندنت با انتشار اطلاعاتی از جاسوسی سفارتخانه های انگلیس در سایر پایتخت های اروپایی و آسیای مرکزی همچون آتن، باکو، بوداپست، فرانکفورت، ژنو، کی یف، مادرید، میلان، مسکو، پاریس، پراگ، پریشتینا، رم، سارایوو، تفلیس، تیرانا، وین و زاگرب پرده برداشت. در مراکز جاسوسی دولت انگلیس، امکانات شنود و جاسوسی نصب شده است که اطلاعات را برای پردازش و استفاده سازمان های جاسوسی آمریکا و انگلیس، به مرکز هماهنگی آژانس امنیت ملی ایالات متحده (ان اس ای)، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و ستاد مرکزی ارتباطات جاسوسی دولت انگلیس (جی سی اچ کیو) منتقل می کنند. ایندیپندنت به نقل از پروفسور ریچارد آلدریچ، استاد دانشگاه ووریک انگلیس در آبان 1392 نوشت: «اکنون اسنادی منتشر شده است که نشان می دهد انگلیس به صورت مداوم و مخفی، از درون و بیرون سفارتخانه ها و کنسولگری هایش، به شنود و جاسوسی مشغول است». با وجود انتشار چنین مستنداتی که کشف و شهود آن نیز از کشورهای دوست و همپیمان آمریکا و انگلیس آغاز شده است، حدس زدن مشکل اصلی وزیر خارجه انگلیس، فلیپ هاموند در بازگشایی مجدد «لانه جاسوسی» این کشور در ایران و علت اصرار انگلیسی ها بر واردات «تجهیزات فنی خاص» به شیوه ای «امن و مورد اطمینان» به ایران چندان کار پیچیده ای نیست، بویژه اینکه با توجه به تعطیلی سفارت آمریکا در ایران از 35 سال پیش، نیاز به جاسوسی مستقیم بزرگ ترین متحد اروپایی آمریکا از ایران از طریق سفارتخانه این کشور ضرورتی چندباره نیز می یابد! اکنون سوال اصلی این است که دولت و وزارت امور خارجه تا چه اندازه به اهداف و انگیزه های قابل توجه انگلیسی ها برای بازگشایی مجدد این به اصطلاح «سفارتخانه» در تهران واقف هستند. گفتنی است در بحبوحه تقابل دولت های اروپایی با دولت انگلیس به سبب افشای فعالیت های جاسوسی مشترک این کشور و نهادهای امنیتی آمریکا، ضد منافع ملی آنها، حسن روحانی در حرکتی بی سابقه در حاشیه برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل، به دیدار نخست وزیر انگلیس رفت؛ دیداری که نه تنها موجب بهبود روابط ایران ـ انگلیس نشد بلکه به فاصله چند ساعت پس از آن دیوید کامرون با بی اعتنایی کامل به ذوق زدگی برخی اطرافیان و رسانه های حامی دولت، در نطق خود در صحن سازمان ملل، ایران را حامی تروریسم نامید! جوان:همه معیارها در کلام رهبری «همه معیارها در کلام رهبری»عنوان یادداشت روز روزنامه جوان به قلم هادی محمدی است که در آن می خ�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن