تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 16 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس يك روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ايمان از او جدا مى‏شود
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1850952504




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفت‌وگو با عامل اسیدپاشی رمانتیک: خب جواب رد شنیدم!


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:


گفت‌وگو با عامل اسیدپاشی رمانتیک: خب جواب رد شنیدم!
می‌گوید آنقدر به دختر جوان علاقه داشت که به تنها چیزی که فکر می‌کرد، ازدواج با او بود. برای همین وقتی جواب رد شنید، سناریوی اسیدپاشی را طرح کرد تا درست در ثانیه‌های آخر خودش را سپر بلای آن دختر کند و با نجات او، علاقه‌اش را به‌دست آورد. اما نقشه‌ای که کشیده بود در آخرین ثانیه‌ها و دخالت مردم شکست‌خورد.
جام جم سرا: درحالی‌که جنجال پرونده اسیدپاشی‌های‌ اصفهان هنوز تمام نشده و همه منتظرند تا خبر دستگیری اسیدپاش را بشنوند، کیلومترها آنطرف‌تر و در تهران ماجرای عجیبی رخ داد. ماجرایی که هر چند در ابتدا اسیدپاشی به‌صورت یک دختر جوان به‌نظر می‌رسید اما در ادامه مشخص شد که یک سناریوی عاشقانه است؛ درست مثل فیلم‌های هندی! شروع ماجرا همه‌‌چیز از ساعت 5بعدازظهر دوشنبه شروع شد. دختر جوان در حال عبور از خیابان 6.32 نیروی هوایی بود که موتورسیکلتی با 2سرنشین در چندقدمی‌اش توقف کرد. جوانی از ترک موتور پایین پرید و درحالی‌که یک بطری در دست داشت به طرف دختر رفت. وقتی به چند قدمی او رسید، خواست محتوی داخل بطری را به طرف دختر بپاشد که در همین هنگام پسر جوانی به طرف دختر دوید و خودش را سپر بلای او کرد. محتوی داخل بطری که اسید بود روی کمر پسر جوان پاشیده شد و جوان اسیدپاش سوار موتور شد که فرار کند اما در همین حین 2جوان بسیجی که از آنجا می‌گذشتند به طرف اسیدپاش دویدند. هنوز موتور از محل دور نشده بود که یکی از جوان‌ها با لگد ضربه‌ای به موتور زد و اسیدپاش و راننده نقش زمین شدند. آنها دوباره فرار کردند اما در نهایت راننده موتور کمی جلوتر از سوی 2 جوان بسیجی دستگیر شد. جوان آشنا چند متر آنطرف‌تر و در جایی که اسیدپاشی رخ داده بود، دختر جوان وحشتزده به پسری نگاه می‌کرد که باعث نجاتش شده بود. آن پسر را به خوبی می‌شناخت. اسمش سعید بود. سعید از مدت‌ها قبل به این دختر ابراز علاقه کرده و حتی به او پیشنهاد ازدواج داده بود. هر چند دختر جوان به او جواب رد داده، اما حالا سعید از زندگی‌اش گذشته بود تا از اسیدپاشی روی دختر موردعلاقه‌اش جلوگیری کند. اسید روی کاپشن سعید ریخته شده و فقط کمی از کمر او را سوزانده بود. دختر جوان هنوز گیج بود و نمی‌توانست این اتفاق را باور کند. لحظاتی بعد مأموران کلانتری رسیدند و دختر جوان و سعید را به‌عنوان شاکی و راننده موتورسیکلت را به‌عنوان همدست اسیدپاش به کلانتری انتقال دادند. راز عجیب راننده موتور اسمش حسین است. جوانی 19ساله که در همان بازجویی‌های اولیه همه‌‌چیز را اقرار کرد. حسین گفت که همه ماجرا یک سناریو بوده که طراح آن کسی جز سعید نیست. یعنی همان جوانی که رویش اسید ریخته شده است. حسین اعتراف کرد که سعید به دختر جوان علاقه زیادی داشت اما از وقتی از او جواب رد شنید تصمیم گرفت هر طوری شده علاقه‌ این دختر را به‌دست آورد. برای همین قرار شد که حسین و دوست دیگرشان وانمود کنند که می‌خواهند به‌صورت دختر جوان اسید بپاشند و در همین هنگام سعید سر برسد و خودش را سپر بلای دختر کند تا با نجات جانش، علاقه او را به‌دست آورد و بتواند با وی ازدواج کند. مأموران وقتی این اعترافات را شنیدند از سعید هم بازجویی کردند و او جواب داد که همه حرف‌های حسین درست است. به این ترتیب راز اسیدپاشی فاش شد و مأموران توانستند متهم فراری پرونده یعنی همان جوان اسیدپاش را نیز دستگیر کنند. به گفته سرهنگ محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران، برای هر سه‌متهم پرونده قرار قانونی صادر شده و تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد. گفت‌وگو با طراح سناریوی اسیدپاشی سعید هرگز تصور نمی‌کرد نقشه‌ای که کشیده بود در آخرین لحظات با شکست روبه‌رو شود. گفت‌وگو با او را بخوانید. چند وقت بود که آن دختر را می‌شناختی؟ مدتی قبل در کافی نت یک مجتمع تجاری کار می‌کردم و آن دختر را زمانی که برای خرید کتاب آمده بود دیدم و عاشقش شدم. چیزی درباره علاقه‌ات به او گفته بودی؟
بعد از مدتی، سد راهش شدم و از علاقه‌ام به او گفتم. حتی به وی پیشنهاد ازدواج دادم. اما وقتی به من جواب رد داد، همه رویاهایم رنگ باخت. تحصیلاتت چقدر است؟ لیسانس کامپیوتر دارم. به خواستگاری نرفتی؟ می‌خواستم اول از او جواب مثبت بگیرم و بعد به خواستگاری بروم اما وقتی جواب رد داد به هم ریختم. چرا جواب رد داد؟ کمی قبل از پدرم شنیدم که ظاهرا آن دختر خواستگار دارد و می‌خواهد با یکی از اقوامش ازدواج کند. وقتی شنیدم شوکه شدم. قسم می‌خورم که اگر می‌دانستم خواستگار قطعی دارد، هرگز مزاحمش نمی‌شدم و اصرار نمی‌کردم. نقشه‌ای که کشیدی دقیقا چه بود؟ می‌خواستم مثل فیلم‌های قدیمی فردین‌بازی کنم تا علاقه‌اش را به‌دست آورم. با خودم گفتم اگر او را از اسیدپاشی نجات دهم، حتما عاشقم می‌شود. ماجرا را با 2‌نفر از دوستانم مطرح کردم. ابتدا قبول نمی‌کردند اما اصرار کردم. بالاخره قبول کردند. رفتیم و اسید خریدیم. قبلش 2 بار همه ماجرا را بازسازی کردیم. البته نه با اسید. با آب. نقشه این بود که ابتدا دوستانم برای آن دختر ایجاد مزاحمت کنند و من جلو بروم و فراری‌شان دهم. بعد از چند دقیقه آنها برای انتقامگیری با اسید برگردند و درست وقتی روی آن دختر اسید می‌ریزند، من بپرم وسط و اجازه ندهم روی آن دختر اسید بریزد. برای این کار یک کاپشن کلفت پوشیدم تا قبل از اینکه اسید پوستم را بسوزاند، آن را درآورم. روز حادثه همه‌‌چیز طبق نقشه پیش رفت اما پس از اسیدپاشی، یکی از دوستانم هنگام فرار گیر افتاد و همه‌‌چیز برملا شد. پشیمانی؟ خیلی. آبروی خانواده‌ام را بردم. (همشهری)


شنبه 8 آذر 1393 12:50





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن