محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843680135
دختر نوجوان: برای فرار از تجاوز روی درخت میخوابیدم!
واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: دختر نوجوان: برای فرار از تجاوز روی درخت میخوابیدم!
لیلا برای فرار از جامعه روی درخت رفته. شبهای متوالی بدن نحیفش را بالا کشیده. با یکلا ملحفه در سرمای پاییزی تهران کز کرده روی شاخههای نهچندان مطمئن، از ترس آزار و اذیت؛ تجربهای هولناک که بارها و بارها دچارش شده؛ بیصدا، بیفریاد با زخمهای عمیق بر تن و روحش. کلا چهارماه طول کشیده؛ چهارماه که از دختر ۱۵ساله خانه تبدیل شود به مادر ناشنوا در چهارمین روز ترک شیشه و هرویین؛ در سرپناه شبانه زنان معتاد و کارتنخواب.
سعی میکنند با ایماواشاره او را متوجه سوالهایم کنند. خودش اما صدایش درنمیآید که تنها دستهایش میچرخند و آواها از دهانش خارج میشوند؛ گنگومبهم. میفهمم خانهشان شهریار بوده است؛ پدرش نقاش، مادرش خانهدار. پدرش در اثر یک تصادف میمیرد، مادرش سهماه بعد سکته میکند و در آن زمان لیلا تنها در خانه بوده و صدایی نداشته به اورژانس زنگ بزند. هرچه با برادرهایش تماس میگیرد جواب نمیدهند تا مادر جلو چشمانش جان میدهد.
قصهاش به اینجا که میرسد، اشکهایش سرازیر میشود؛ اشکهایی که خیال بندآمدن ندارند.
کسی را یارای تسلایش نیست. غمش در کنار درد و بیقراری چهارمینروز ترک هرویین و شیشه برای مادری ۳۵کیلویی که چهارماهه هم باردار است، طاقتفرساست.
پروانه؛ دختر بهبودیافتهای که اولینبار لیلا را به سرپناه شبانه «تولد دوباره» آورده، با هیجان میگوید: «خودم فیلمش را دیدم، تو کوچه اوراقچیها خوابیده بود از ترسش. دمدمای صبح بوده انگار. فیلمش را گرفته بودند. خودم فیلمش رو دیدم علنا. ببین مردم این منطقه چهجوری هستن؟! تو تاریکروشن هوا ازش تو خواب فیلمگرفته بودن. دنبال سوژهن دیگه.»
صداها درهم گم میشوند. هرکس چیزی میگوید. لیلا با سهتا برادرش زندگی میکرده است. یکی متاهل است و دوتا مجرد. از برادر که میگوید، دوانگشت دو دستش را به نشانه پیوند در هم گره میزند. ادای فرار را با دو انگشت در حال حرکت درمیآورد. ادای کتک و زاری را که درمیآورد، انگشتهایش را بر صورتش میکشد.
«دریا» ایماواشارههایش را ترجمه میکند: «برادرهایم زیاد من را کتک میزدند. برادرم به من شک کرد.» ادای بریدن مو را درمیآورد. «موهایم را برید. کتکم زد.»
شکی که حاصلش فرار لیلا از خانه بوده و این، نقطه آغاز تراژدی زندگی دخترک میشود؛ کتکی که هنوز هم گویا آثارش روی بدنش هست: «زمانی که آمد اینجا جای ضربوشتم روی بدنش هنوز باقی مانده بود. با سیم کتکش زده بودند و گوشت بدنش کنده شده بود.»
اولینبار چطور آمدی «شوش» لیلا؟
اولینبار را با یک نشانش میدهد. کسی او را آورده و اینجا وسط میدان «شوش» رها کرده. چه کسی؟ معلوم نیست. «شوش» را میتواند ادا کند. شینی بلند. اینجا همین حوالی «لوکیشن» لابد قصه است؛ قصهای با انبوهی سیاهیلشکر، اراذلواوباش، معتادان و زنان خیابانی «شوش».
اولین کام را چهزمانی گرفته معلوم نیست. سر درددلش باز شده، کاری به سوالهای من ندارد. قصه خودش را روایت میکند. در پارک؛ حیران و سرگردان میچرخیدم. التماس میکردم. کف دستهایش را به نشانهای التماس برهم میگذارد. سرش را خم میکند. چشمانش همان زاری التماس را دارند. «گشنم بود؛ خواهش کردم به من غذا بدن. در خونه مردمرو زدم گفتم سردمه اجازه بدین بیام تو.... با سیلی زدن تو صورتم و گفتن برو. برو از اینجا.»
مسوول سرپناه میگوید: «یکماه اول لیلا را در یک خانه نگه داشته بودند و از او سوءاستفاده میکردند.»
اینها را که میگوید، پروانه به حرف میآید که: «تو اون خونه بوده که «میم» میره اونجا و باهاش آشنا میشه. ساقی بوده مواد میبرده اونجا. بعد هم دلش سوخت که اونجا ازش سوءاستفاده میکردن از اون خونه آوردش بیرون. موادش را براش نگه میداشت. ولی کاری کرد که مواد نکشه. چون تو اون خونه معتادش کرده بودن. من از روزی که دیدمش تو «شوش» بود. یک موقع کاری چیزی داشت گشنهاش بود یا هرچی من و مهدی بهش کمک میکردیم. تا اینکه میم گیر کرد، میم را بردند کمپ و این موند تو خیابان.»
پروانه لابهلای اشکهای روان لیلا ادامه میدهد، ضجههایش: «شب اول بعد از رفتن میم موند تو خیابون اما فرداشبش که دیدم اینجوریه آوردمش اینجا. تو این منطقه باید یکی بالای سر آدم باشد اگه نباشه همه میخوان همهجوره سوءاستفاده کنن. منم دیدم اینطوری شد، میخوان ازش سوءاستفاده کنن. جایی جز اینجا بلد نبودم خدایی. زمان ما این خوابگاه و اینا نبود که ما به این بدختی افتادیم. جاومکان نداشته باشه مصرفکننده هم باشه بهعنوان اینکه بیا جا بدیم بهت، مواد بدیم بهت، آخرش به سوءاستفاده ختم میشه. من خودم سنم یکم از این بالاتر بود این تجربههارو کردم. این نمیتونه از خودش دفاع کنه زبون نداره نمیتونه داد بزنه.»
صدای گریه لیلا در اتاق میپیچد. نفسش لابهلای هقهقها گیر میکند. زنهای خوابگاه او را در آغوش میکشند تا کمی آرامتر شود. دستش را میگیرم. تازه یادم میافتد که کودک است و دستان کودکیاش را گرفتهام؛ کودکی که در چهارماه پیش و لابهلای دردها جامانده. انگشتانش ظریف و کوتاهند، نقطههایی از لاکنقرهای روی دستهایش جامانده.
دریا در جستوجوی راهی برای آرامکردنش با ایماواشاره و صدا میگوید: «لیلا اول خدا، انگشت را میگیرد به سمت آسمان. رو میکند به ثریا اون مادر، من خواهر اینها همه دوست.»
«قلبم میزند.» با مشتی که روی سینهاش میگیرد این را میگوید.
هرزمانیکه یاد پدر و مادرش میافتد، اینشکلی میشود. لیلا به لرزه میافتد. نبضش را میگیرند. آبقند بهش میدهند. پتو میپیچند دورش. روز چهارم ترک مواد است. هرویین و شیشه را با هم کنار گذاشته. دردهای فیزیکی هرویینش کنار رفته. الان بیقراری شیشه مانده.
ثریا میگوید: «روز چهارم و روز هفتم سختترین روزهای ترک شیشه است.» اینجا همه همدردند.
دریا ادامه میدهد: «لیلا سهدرد دارد؛ درد خماری و نسخی و درد بچهاش و درد سوم اینکه لال است و نمیتواند دردش را بگوید. کارهای بچهاش در حال پیگیری است، از طریق قوهقضاییه و پزشکیقانونی کشور. با پزشکیقانونی از طریق دادستانی در حال انجام است اگر دیر هم شود انجام میدهند.»
پروانه تعریف میکند که: «من یکبار با قفل فرمون کتک خوردم سر این. یکبار اومدن ببرنش رفتیم دعوا با قفلفرمون مارو زدن.»
ثریا پی حرفش را میگیرد که «آوردنش به مرکز به این راحتی نبود. خیلیها اومدن اینجا دنبالش. تهدیدمون کردن. شیشههای مرکز رو شکستن. سنگبارونکردن مرکزرو شبانه... مردای پارک خود ما رو هم تهدید کردن. همین بار دوم ساعت ۵/ ۱ شب آوردیمش. چهارشب پیش برای بار دوم آوردیمش. بچههای اینجا از بیرون خطگرفتن، پروندنش. ترسونده بودنش که تحویل مامورا میدنت. میندازنت زندان. این بهونه بود که ببرن و ازش سوءاستفاده کنن. برای اینکه باهاش کاسبی کنن. بار دوم با مامور رفتیم پارک «شوش» برش گردوندیم. سهروز تمام منطقهرو زیرپا گذاشتیم که پیداش کنیم.»
در این مدت چه بر لیلا گذشته بود؟
«حدود ۱۵، ۲۰روز بیرون بود. وضعیت جسمیش شبیه دفعه اولی بود که اینجا آوردیمش. تا مدتها درگیر جراحتهایش بودیم.»
«۲۰روز پیش که فراریش دادند، برایش سمعک گرفته بودیم. داشتیم پیگیری میکردیم. فقط باید میبردیم بهزیستی قالب گوشش را میگرفتیم که متاسفانه آن موقع فراریاش دادند از مرکز.»
قرصی به اصرار میدهند بخورد، حالا دیگر گریه لیلا تبدیل به مویه شده است.
لیلا دستهایش را به حالت دعا میآورد بالا و چیزی میگوید. دریا تکرار میکند: «خدایا کمکم کن.»
آزمایش «اچآیوی» و «هپاتیت» او منفی بوده اما کمخونی دارد. ۳۵کیلو وزنش است. اصالتا اهل شمالشرق ایران هستند. میرود عکس پدر و مادرش را میآورد. دوتا عکس ۳در۴، در قاب کوچک عکسها، پدر و مادر جوانند و جدی. عکس مادرش را میگیرد کنار صورتش. میگوید شبیه مادرم هستم. با صورتی کشیده، لبهای درشت و چشمهای ریز مثل لیلا. از آرزوهای لیلا که میپرسم لبش به خنده باز میشود با همان زبان ایماواشاره. دستهایش را میگذارد روی گوشهایش و سرش را تکان میدهد و میخندد: «دوست دارم بازی کامپیوتری، هندزفری و سمعک داشته باشم. ساعت بزرگ طلایی داشته باشم. مثل ساعت معلمم.» دستش را میگذارد روی مچ دستش. ادای رقصیدن درمیآورد برای گفتن عروسشدن و با خوشحالی میفهماند دوست دارد عروس شود. «چون من پدر و مادر ندارم دوست دارم بچه به دنیا بیارم.» شکمش را بزرگ میکند. «مادر بچهم بشوم. شوهر داشته باشم که بابای بچهم شود. من بابا ندارم، بچهم بابا داشته باشد.»
دوست دارد خانه بگیرد و هیچ مردی را به خانهاش راه ندهد. نشان میدهد که از چشمی در بیرون را نگاه میکند و مردان را راه نمیدهد. انگشت سبابهاش را به نشانه نه تکان میدهد. به ما تعارف میکند با دستهایش، «اما شما بیایید» انگشتانش را گره میزند: «شما دوستانم هستید.»
در حال رفتنیم که سوگند میآید داخل. ۱۷ساله و بسیار زیباست. یکی از زنان کارتنخواب او را آورده. دیشب را در پارک خوابیده است. مادرش را ماموران در حال حمل موادمخدر گرفتهاند و صاحبخانه او را از اتاق نقلیشان انداخته بیرون. اعتیاد ندارد. کار دریا و ثریا ادامه دارد. اینبار تلاش برای نگهداشتن سوگند در این سرپناه. (شرق/فاطمه جمالپور)
چهارشنبه, 05 آذر 1393 ساعت 19:40
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[مشاهده در: www.akharinnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 100]
صفحات پیشنهادی
دختر نوجوان: برای فرار از تجاوز روی درخت میخوابیدم
رنجور از رنج حکایت بیسرپناهان دختر نوجوان برای فرار از تجاوز روی درخت میخوابیدم لیلا برای فرار از جامعه روی درخت رفته شبهای متوالی بدن نحیفش را بالا کشیده با یکلا ملحفه در سرمای پاییزی تهران کز کرده روی شاخههای نهچندان مطمئن از ترس آزار و اذیت تجربهای هولناک که بارهاتجاوز به دختری که بالای درخت زندگی میکرد
تجاوز به دختری که بالای درخت زندگی میکرد لیلا برای فرار از جامعه روی درخت رفته شبهای متوالی بدن نحیفش را بالا کشیده با یکلا ملحفه در سرمای پاییزی تهران کز کرده روی شاخههای نهچندان مطمئن از ترس آزار و اذیت تجربهای هولناک که بارها و بارها دچارش شده بیصدا بیفریاد بامسمویت هفت دختر نوجوان در استخر شنای دامغان
مسمویت هفت دختر نوجوان در استخر شنای دامغان سمنان - ایرنا - هفت دختر نوجوان بر اثر استشمام گاز جوهر نمک در استخر انقلاب دامغان مسموم شدند مدیر تربیت بدنی دامغان روز چهارشنبه به خبرنگار ایرنا گفت این ورزشکاران که از اعضای تیم شنای نوجوانان دامغان هستند سه شنبه شب حین تمرین به عل«قلعه دختر»بشرویه سالمترین قلعه کوهستانی خراسانجنوبی
سهشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۳ - ۰۰ ۲۰ رئیس اداره میراثفرهنگی صنایعدستی و گردشگری بشرویه گفت قلعه دختر بشرویه یکی از سالمترین قلعههای کوهستانی استان است هاشم اتفاقی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقهی خراسانجنوبی با اشاره به اینکه قلعه دختر در ارتباطاثرات افسردگی روی قد و قامت دختران
افسردگی به مروز زمان بر روح و جسم تسلط می یابد و گسترش پیدا می کند و به نظر شخص افسرده هیچ راه گریزی برای آن وجود ندارد کارشناسان هشدار می دهند دخترانی که در خانواده های آنها سابقه ابتلا به افسردگی وجود دارد سریعتر از هم سن و سالان خود دچار پیری اعضای بدن می شوند گفتنی است برصهیونیستها با خودروی خود یک دختر فلسطینی را زیر گرفتند
صهیونیستها با خودروی خود یک دختر فلسطینی را زیر گرفتندیک شهرکنشین صهیونیست با خودروی خود یک دختر فلسطینی را در شمال قدس اشغالی زیر گرفته است به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری فارس یک شهرکنشین صهیونیست با خودروی خود امروز جمعه سوزان الکرد یک دختر فلسطینی را در منطقه شعفاطاخاذی از دختران با خودروی لوکس و وعده ازدواج
چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۳ - ۱۰ ۰۳ سرکلانتر سوم پلیس پایتخت از دستگیری مردی که با دادن وعدههای دروغین ازدواج اقدام به اخاذی از دختران میکرد خبر داد سرهنگ شهریار پشتام در گفتوگو با خبرنگار حوادث خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا در این باره گفت چندی پیش سه دختر جوان به کلانتری 1تشویق دختر به فرار از خانه راهکار شبکه مسیحی
راهکار شبکه مسیحی تشویق دختر به فرار از خانه راهکار شبکه مسیحی افتادن در دام واژه پردازی ها و مهمل گویی های مبلغان مسیحی اولین خطر ارتباط با شبکه های ماهواره ای مسیحی همچون نجات است - اندازه متن به این مطلب امتیاز دهید 0 نظر ۰۳ ۰۹ ۱۳۹۳ - ۱۳ ۵۶زیر پوست دانشگاههای آمریکا چه خبر است؟ به ۲۰ درصد دختران دانشجوی آمریکا تجاوز میشود
زیر پوست دانشگاههای آمریکا چه خبر است به ۲۰ درصد دختران دانشجوی آمریکا تجاوز میشودبراساس آمار منتشره وزارت دادگستری آمریکا از هر 5 دانشجوی دختر در دانشگاهها یک نفر قربانی تجاوز جنسی میشود سایت مشرق در گزارش نوشت دانشگاههای آمریکایی بواسطه صنعت هالیوود تلویزیون و رسانههبازیکن تیم زنان ملوان جریمه و محروم شد/ کفاشیان در تمرین نوجوانان دختر
بازیکن تیم زنان ملوان جریمه و محروم شد کفاشیان در تمرین نوجوانان دختر تهران - ایرنا - کمیته انضباطی فدراسیون والیبال بازیکن تیم فوتبال زنان ملوان را به یک جلسه محرومیت و یک میلیون ریال جریمه نقدی محکوم کرد به گزارش ایرنا از فدراسیون فوتبال رای کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال دررویای کودکانه، خانههای درختی + تصاویر
رویای کودکانه خانههای درختی تصاویر اکثر کودکان در رویاهای پاک خود خانههای درختی دارند که عموما تا بزرگی این رویا را به همراه میآورند به گزارش گروه چند رسانهای باشگاه خبرنگاران اکثر کودکان در رویاهای پاک خود خانههای درختی دارند که عموما تا بزرگی این رویا را به همرابرخودروی ۱۲ میلیارد تومانی فراری+تصاویر
ابرخودروی ۱۲ میلیارد تومانی فراری تصاویردو ابرخودروی فراری مجهز به موتور 6 3 لیتری 12 سیلندر هیبریدی با قدرتی معادل 950 اسب بخار و حداکثر سرعت 350 کیلومتر در ساعت با قیمتی حدود 12 میلیارد تومان قیمت گذاشته شده است سایت مدآنلاین نوشت دو دستگاه لافراری یا همان F150 در طول دوهفتزیر گرفتن کودک فلسطینی با خودروی یک صهیونیست/تجاوزات صهیونیستها در قدس و کرانه باختری
سهشنبه ۴ آذر ۱۳۹۳ - ۱۱ ۵۹ در پی یورش نیروهای رژیم صهیونیستی به روستایی در غرب شهر جنین چند فلسطینی بر اثر استنشاق گاز اشکآور دچار حالت خفگی شدند همچنین در پی درگیری جوانان فلسطینی با نیروهای اسرائیلی در قدس دو نظامی اسرائیلی زخمی شدند به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنافرار دروازهبان ترکیه از رویارویی با قزاقستان به خاطر هواداران
فرار دروازهبان ترکیه از رویارویی با قزاقستان به خاطر هواداراندروازهبان تیم ملی فوتبال ترکیه به خاطر شعارهای هواداران حاضر به انجام بازی مقابل قزاقستان نشد به گزارش خبرگزاری فارس ولکان دمیرل شب گذشته قرار بود در درون دروازه تیم کشورش مقابل قزاق ها به میدان رود او حتی خودش رپدر دختر سه ساله قربانی تجاوز در کابل: اگر عدالت تامین نشود ۶ فرزندم را میکشم
پدر دختر سه ساله قربانی تجاوز در کابل اگر عدالت تامین نشود ۶ فرزندم را میکشم پدر یک دختر سه ساله که دخترش در شمال افغانستان مورد تجاوز قرار گرفته از دولت خواسته است عامل تجاوز را به دادگاه کشانده و عدالت را تامین کند آفتاب این حادثه دو هفته پیش در ولسوالی رستاق ولایت تخار رخفارس گزارش میدهد دادگستری و نیروی انتظامی پلدختر در محدوده معدن/ مسابقه تیترزنی خبرنگاران پلدختر
فارس گزارش میدهددادگستری و نیروی انتظامی پلدختر در محدوده معدن مسابقه تیترزنی خبرنگاران پلدخترجلسه حمایت قضایی از سرمایهگذاران بخش خصوصی در سالن فرمانداری پلدختر با حضور برخی مدیران کل و سرمایهگذاران بومی برگزار شد که حاوی نکته مهمی است به گزارش خبرگزاری فارس در پلدختر چندگفتمان انقلاب و مقاومت در بین دانشآموزان دختر ترویج پیدا میکند
گفتمان انقلاب و مقاومت در بین دانشآموزان دختر ترویج پیدا میکند مسئول اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان استان اردبیل گفت با هدف ترویج گفتمان انقلاب و مقاومت و پایداری در بین دانشآموزان دختر مدارس استان اردبیل مسابقه کتابخوانی از کتاب من زندهام برگزار میشود به گزارش خ-
حوادث
پربازدیدترینها