تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز كليد همه خوبی هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827573994




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ماجرای اسید پاشی ساختگی در تهران


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: ماجرای اسید پاشی ساختگی در تهران
می‌گوید آنقدر به دختر جوان علاقه داشت که به تنها چیزی که فکر می‌کرد، ازدواج با او بود. درحالي‌كه جنجال پرونده اسيدپاشي‌هاي‌ اصفهان هنوز تمام نشده و همه منتظرند تا خبر دستگيري اسيدپاش را بشنوند، كيلومترها آنطرف‌تر و در تهران ماجراي عجيبي رخ داد.
آفتاب: می‌گوید آنقدر به دختر جوان علاقه داشت که به تنها چیزی که فکر می‌کرد، ازدواج با او بود.

 براي همين وقتي جواب رد شنيد، سناريوي اسيدپاشي را طرح كرد تا درست در ثانيه‌هاي آخر خودش را سپر بلاي آن دختر كند و با نجات او، علاقه‌اش را به‌دست آورد. اما نقشه‌اي كه كشيده بود در آخرين ثانيه‌ها و دخالت مردم شكست‌خورد.

درحالي‌كه جنجال پرونده اسيدپاشي‌هاي‌ اصفهان هنوز تمام نشده و همه منتظرند تا خبر دستگيري اسيدپاش را بشنوند، كيلومترها آنطرف‌تر و در تهران ماجراي عجيبي رخ داد. ماجرايي كه هر چند در ابتدا اسيدپاشي به‌صورت يك دختر جوان به‌نظر مي‌رسيد اما در ادامه مشخص شد كه يك سناريوي عاشقانه است؛ درست مثل فيلم‌هاي هندي.

شروع ماجرا

همه‌‌چيز از ساعت 5بعدازظهر دوشنبه شروع شد. دختر جوان در حال عبور از خيابان 6.32 نيروي هوايي بود كه موتورسيكلتي با 2سرنشين در چندقدمي‌اش توقف كرد. جواني از ترك موتور پايين پريد و درحالي‌كه يك بطري در دست داشت به طرف دختر رفت. وقتي به چند قدمي او رسيد، خواست محتوي داخل بطري را به طرف دختر بپاشد كه در همين هنگام پسر جواني به طرف دختر دويد و خودش را سپر بلاي او كرد.

محتوي داخل بطري كه اسيد بود روي كمر پسر جوان پاشيده شد و جوان اسيدپاش سوار موتور شد كه فرار كند اما در همين حين 2جوان بسيجي كه از آنجا مي‌گذشتند به طرف اسيدپاش دويدند. هنوز موتور از محل دور نشده بود كه يكي از جوان‌ها با لگد ضربه‌اي به موتور زد و اسيدپاش و راننده نقش زمين شدند. آنها دوباره فرار كردند اما در نهايت راننده موتور كمي جلوتر از سوي 2 جوان بسيجي دستگير شد.

جوان آشنا

چند متر آنطرف‌تر و در جايي كه اسيدپاشي رخ داده بود، دختر جوان وحشتزده به پسري نگاه مي‌كرد كه باعث نجاتش شده بود. آن پسر را به خوبي مي‌شناخت. اسمش سعيد بود. سعيد از مدت‌ها قبل به اين دختر ابراز علاقه كرده و حتي به او پيشنهاد ازدواج داده بود. هر چند دختر جوان به او جواب رد داده، اما حالا سعيد از زندگي‌اش گذشته بود تا از اسيدپاشي روي دختر موردعلاقه‌اش جلوگيري كند.

اسيد روي كاپشن سعيد ريخته شده و فقط كمي از كمر او را سوزانده بود. دختر جوان هنوز گيج بود و نمي‌توانست اين اتفاق را باور كند. لحظاتي بعد مأموران كلانتري رسيدند و دختر جوان و سعيد را به‌عنوان شاكي و راننده موتورسيكلت را به‌عنوان همدست اسيدپاش به كلانتري انتقال دادند.

راز عجيب

راننده موتور اسمش حسين است. جواني 19ساله كه در همان بازجويي‌هاي اوليه همه‌‌چيز را اقرار كرد. حسين گفت كه همه ماجرا يك سناريو بوده كه طراح آن كسي جز سعيد نيست. يعني همان جواني كه رويش اسيد ريخته شده است. حسين اعتراف كرد كه سعيد به دختر جوان علاقه زيادي داشت اما از وقتي از او جواب رد شنيد تصميم گرفت هر طوري شده علاقه‌ اين دختر را به‌دست آورد.

براي همين قرار شد كه حسين و دوست ديگرشان وانمود كنند كه مي‌خواهند به‌صورت دختر جوان اسيد بپاشند و در همين هنگام سعيد سر برسد و خودش را سپر بلاي دختر كند تا با نجات جانش، علاقه او را به‌دست آورد و بتواند با وي ازدواج كند. مأموران وقتي اين اعترافات را شنيدند از سعيد هم بازجويي كردند و او جواب داد كه همه حرف‌هاي حسين درست است.

 به اين ترتيب راز اسيدپاشي فاش شد و مأموران توانستند متهم فراري پرونده يعني همان جوان اسيدپاش را نيز دستگير كنند. به گفته سرهنگ محمديان، رئيس پليس آگاهي تهران، براي هر سه‌متهم پرونده قرار قانوني صادر شده و تحقيقات تكميلي از آنها ادامه دارد.

گفت‌وگو با طراح سناريوي اسيدپاشي

سعيد هرگز تصور نمي‌كرد نقشه‌اي كه كشيده بود در آخرين لحظات با شكست روبه‌رو شود. گفت‌وگوي خبرنگار همشهري با او را بخوانيد.

چند وقت بود كه آن دختر را مي‌شناختي؟

مدتي قبل در كافي نت يك مجتمع تجاري كار مي‌كردم و آن دختر را زماني كه براي خريد كتاب آمده بود ديدم و عاشقش شدم.

چيزي درباره علاقه‌ات به او گفته بودي؟

بعد از مدتي، سد راهش شدم و از علاقه‌ام به او گفتم. حتي به وي پيشنهاد ازدواج دادم. اما وقتي به من جواب رد داد، همه روياهايم رنگ باخت.

تحصيلاتت چقدر است؟

ليسانس كامپيوتر دارم.

به خواستگاري نرفتي؟

مي‌خواستم اول از او جواب مثبت بگيرم و بعد به خواستگاري بروم اما وقتي جواب رد داد به هم ريختم.

چرا جواب رد داد؟

كمي قبل از پدرم شنيدم كه ظاهرا آن دختر خواستگار دارد و مي‌خواهد با يكي از اقوامش ازدواج كند. وقتي شنيدم شوكه شدم. قسم مي‌خورم كه اگر مي‌دانستم خواستگار قطعي دارد، هرگز مزاحمش نمي‌شدم و اصرار نمي‌كردم.

نقشه‌اي كه كشيدي دقيقا چه بود؟

مي‌خواستم مثل فيلم‌هاي قديمي فردين‌بازي كنم تا علاقه‌اش را به‌دست آورم. با خودم گفتم اگر او را از اسيدپاشي نجات دهم، حتما عاشقم مي‌شود. ماجرا را با 2‌نفر از دوستانم مطرح كردم. ابتدا قبول نمي‌كردند اما اصرار كردم. بالاخره قبول كردند.

رفتيم و اسيد خريديم. قبلش 2 بار همه ماجرا را بازسازي كرديم. البته نه با اسيد. با آب. نقشه اين بود كه ابتدا دوستانم براي آن دختر ايجاد مزاحمت كنند و من جلو بروم و فراري‌شان دهم.

بعد از چند دقيقه آنها براي انتقامگيري با اسيد برگردند و درست وقتي روي آن دختر اسيد مي‌ريزند، من بپرم وسط و اجازه ندهم روي آن دختر اسيد بريزد. براي اين كار يك كاپشن كلفت پوشيدم تا قبل از اينكه اسيد پوستم را بسوزاند، آن را درآورم. روز حادثه همه‌‌چيز طبق نقشه پيش رفت اما پس از اسيدپاشي، يكي از دوستانم هنگام فرار گير افتاد و همه‌‌چيز برملا شد.

پشيماني؟

خيلي. آبروي خانواده‌ام را بردم.
منبع: همشهری



تاریخ انتشار: ۰۵ آذر ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۹





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 226]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن