واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مهندسی سینما یا کمونیسم سینمایی؟
در جلسه نقد و بررسی فیلم سینمای سن پترزبورگ، یکی از بازیگران مطرح کرد که افخمی، مثل مهندس کار می کند و دقیقا بازیگران و عواملش را، طبق چیزی که از آن ها می خواهد، می چیند. بحث مهندسی، آدم را یاد کارهای سخت و بی روح و ریاضیات و محاسبات می اندازد و شاید در نگاه اول، با روح هنر، چندان سازگار نباشد. اما جالب است که بدانید، در درجات بالای فلسفه، فیلسوفانی که مشغول تحصیل این دانش هستند، ریاضیات و موسیقی را با هم می خوانند. چرا؟ چون موسیقی، صورت عالی ریاضیات است. برایتان جالب نیست؟ همه ما به خاطر کم کاری و عدم طراوت آموزش ریاضیات در دوران مدرسه، از آن بیزار هستیم؛ اما حسابی از موسیقی خوش مان می آید. و جالب این که موسیقی ای که از آن خوش مان می آید، از دل همان ریاضیات بیرون می آید.
***واژه مهندسی و سینما، چندان با هم بیگانه نیستند: مهندسی، نیاز به برنامه و پیش بینی شرایط و مطالعه همه عوامل دارد و سینما نیز، چنین است. در سینما، شما با گروهی سر و کار دارید که شاید درکی از کار هنری نداشته باشند. آن ها، زبان نظم را می فهمند و زبان برنامه را؛ و شاید هم زبان گریز از این نظم و برنامه را. یکی از مشکلاتی که کارگردان مختارنامه با آن روبه رو بود، همین بود: سیاهی لشگرها و هنروران سریال، درکی کلی از کاری که قرار بود شکل بگیرد، نداشتند. برای آن ها، آمدن، رفتن و پولی که بابت کارشان می گرفتند، مهم بود. می بینید؟ سینما و مهندسی، شباهت های زیادی به هم دارند. ***سینمای رسمی و متولیان رسمی و غیررسمی سینمای امروز ما، از ناحیه مهندسی سینما دارند ضربه می خورند. یعنی چه؟ یعنی نمی دانند یا شاید هم نمی خواهند که با یک برنامه مشخص و مطالعه شده پیش بروند. در مهندسی، شما نمی توانید یک فرمول محاسباتی را عوض کنید؛ چون دل تان می خواهد یا چون باورتان این است که باید به نظر می رسد متولیان امروز سینمای ما، باید دست به مهندسی حوزه خودشان بزنند؛ آن هم مهندسی ای که اصول و مبانی اش مشخص باشد و با باور شخصی و سلیقه انفرادی و نفوذ مدیریتی، نشود آن را تغییر داد. و بعد البته اگر حس کردند توانایی لازم را دارند، دست به مهندسی محتوا در حوزه سینما بزنند. سینما، به تنوع نگاه و ادراک سینماگرانش زنده است؛ وگرنه ما با یک سیستم کمونیستی و یکنواخت، در آن روبه رو خواهیم شد؛ که همه باید یکسان بیندیشند، یکسان ببینند و لاغیر. در امر مهندسی محتوا، درک این نکته فوق العاده حیاتی استعوض شود. و البته اگر باورتان هم این باشد، باید با همان فرمول های اثبات شده مهندسی، این باورتان را ثابت کنید. البته می توانید این کار را هم بکنید و فرمول ها را طبق باورها و سلیقه های خودتان عوض کنید؛ اما بعدش می شود قضیه آن پل ماشین گذر در یکی از شهرهای کشورمان که نتیجه اش این شد: این طرف پل، که قرار بود به آن طرف پل برسد، یک مقدار ناقابلی فاصله داشت! فکرش را بکنید؟ مهندسی سینمای امروز نیز، چیزی شبیه این است: باید با مطالعه و برنامه و با اجتناب از هرگونه سلیقه و باور شخصی و غیرسینمایی جلو برود. غیر از این اگر باشد، می شود قضیه همان پل ماشین گذری که حرفش را زدیم. ***و البته این وسط، اشتباهی مهلک هم صورت گرفته است: مهندسی ساختار کاری شان را یکسره رها کرده و کارشان را به مهندسی محتوا تغییر داده اند. کار مهندسی محتوا، کاری سخت و ظریف است. اگر کسی بخواهد این کار را انجام بدهد، ولی دانش لازم را نداشته باشد، مدیریتی فاجعه آمیز را تجربه خواهد کرد. کسانی می توانند دست به مدیریت و مهندسی محتوا بزنند، که پیش از این، خودشان را در حوزه مورد نظرشان اثبات کرده باشند و اساسا فعالان آن حوزه، آن ها را از نظر دانش روز و دانش تخصصی مورد نیاز، نه تنها به رسمیت بشناسند، که نوعی مرجع هم بدانند. غیر از این اگر باشد، اولین سئوال پیش آمده چنین خواهد بود: "مدیران نامبرده، چه شأن و منزلت غیرمدیریتی و تاثیرگذاری در سینما دارند که به خودشان حق چنین کارهایی را می دهند؟" و همین سئوال، برای تشکیک در مدیریت محتوای پیش آمده کفایت می کند. و کار، به کاریکاتوری از این مهندسی خواهد رسید. ***به نظر می رسد متولیان امروز سینمای ما، باید دست به مهندسی حوزه خودشان بزنند؛ آن هم مهندسی ای که اصول و مبانی اش مشخص باشد و با باور شخصی و سلیقه انفرادی و نفوذ مدیریتی، نشود آن را تغییر داد. و بعد البته اگر حس کردند توانایی لازم را دارند، دست به مهندسی محتوا در حوزه سینما بزنند. سینما، به تنوع نگاه و ادراک سینماگرانش زنده است؛ وگرنه ما با یک سیستم کمونیستی و یکنواخت، در آن روبه رو خواهیم شد؛ که همه باید یکسان بیندیشند، یکسان ببینند و لاغیر. در مهندسی محتوا، درک این نکته فوق العاده حیاتی است. چرا که اگر درک نشود، متولیان و مدیران محترم، به راحتی از حوزه ذهن و باور شخصی سینماگران و سینمادوستان، کنار گذاشته خواهند شد؛ و تنها مدیریتی ظاهری برایشان باقی خواهد ماند. مدیریتی ظاهری، که چند سال بعد نیز، از دست خواهد رفت...عیسی محمدیگروه سینما و تلویزیون تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 328]