واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دو حاجتي که رضا کيانيان از امام رضا(ع) گرفت
براي يک نوجوان مشهدي که آرزوهاي دور و دراز دارد، چه جايي بهتر از حرم براي عقدهگشايي. وقتي از همه جاي ايران کرور کرور زائر راهي مشهد ميشوند و از امام هشتم مراد و طلب ميخواهند و بعد راضي و اميدوار راهي ميشوند به شهر و ديارشان، پس چرا يک نوجوان مشهدي که سوداي بازيگري دارد، راهي گوشه دنج حرم نشود و در ميان آنهمه راز و نياز جاري در ميان رواقها و حياطها رو به حرم ننشيند و با اين امام مهربان دو کلمه حرف نزند و خواستهاش را نگويد. در آن روزگار براي من همه چيز در رسيدن به عشق و اول و آخرم يعني بازيگري خلاصه ميشد.ميخواستم مانند همه بازيگراني که دوستشان داشتم، کاري جز بازي نکنم. بذر اين عشق سودايي را فيلمهايي که در سينماهاي مشهد ميديدم در جانم کاشته بود. تماشاي آدمهايي که زندگي را آنطور که دوست داشتند ميساختند و به آن چيزي که ميخواستند ميرسيدند، براي هر نوجواني حسرتبرانگيز بود. همين که فيلم تمام ميشد، همه نياز بازيگري در جانم جمع ميشد. مثل بغضي که در گلوگير کرده باشد. پس راهي حرم ميشدم. جاني که براي باز کردن گره جان و بغض گلو بهترين جاي ممکن در مشهد است. ميرفتم توي حرم و از ضامن آهو ميخواستم که توجهي به حال من کرده و حاجت بازيگر شدن مرا نيز در ميان اين همه حاجت ريز و درشت که از سوي زائران بيان ميشد، ادا بکند.سالها گذشت و در ميان رفتوآمد به حرم و سينما، جاهاي ديگري هم براي رفتن پيدا کردم. کتابخانه، سالن تئاتر. آرام آرام بازيگري برايم فقط لذت بازي نبود، چيز ديگري شد. آرزوي کار بازيگري، شده بود تمناي بازي در بازي که راست باشد. دروغ نباشد. حرفي باشد براي گفتن و رازي براي افشا. اين تمنا معلوم بود با سينماي آن روزگار که فيلمسازان ايراني روانه پرده سينماها ميکردند، خيلي جور درنميآمد. آرزوهايم ابعاد ديگري پيدا کرده بود. همين که پا به حرم ميگذاشتم و مثل همه زائران روبهروي ضريح مينشستم از امام غريب ميخواستم که شرايط را تغيير بدهد. شرايطي که در آن بازيگري چيزي باشد که من دوست داشتم.ميخواستم مانند همه بازيگراني که دوستشان داشتم، کاري جز بازي نکنم. بذر اين عشق سودايي را فيلمهايي که در سينماهاي مشهد ميديدم در جانم کاشته بود. تماشاي آدمهايي که زندگي را آنطور که دوست داشتند ميساختند و به آن چيزي که ميخواستند ميرسيدند، براي هر نوجواني حسرتبرانگيز بود.از آن روزهاي راز و نياز در حرم سالها ميگذرد. نيازي به توضيح نيست که امام رضا(ع) هر دو خواسته من را برآورده کرده.اکنون هم بازيگرم و هم در فيلمهايي بازي ميکنم که دوستش دارم. اما رسيدن به اين دو آرزوي بزرگ آيا باعث ميشود که من ديگر به حرم نروم و در ميان آنهمه حاجتمند نشسته روبهروي حرم، ننشينم و راز و نياز نکنم. اتفاقاً ميروم. هر بار که راهم به مشهد و حرم ميافتد راهي ميشوم. بدون شک براي من که دو حاجت بزرگ در زندگي از اين بزرگوار گرفته جاي هيچ شبهاي نيست که همچنان سفره دل برايش باز کند. اما اين سالها که ميروم حرم، به جاي بيان آرزو، سؤال ميکنم. سؤالاتي که در زندگي برايشان پاسخي يا پيدا نميکنم يا اگر پاسخي هست قانع نميشوم. از امام رضا(ع) ميپرسم که چگونه است که براي کار در يک اثر خوب هنري، بايد از هزاران بيتخصص در هنر و متخصص در امور ديگر اجازه گرفت و براي هر آثاري نازل و يک بار مصرف، همه آماده صدور هزار مجوز و دستوراند؟ چطور است کار خوبي که به آن اعتقاد دارم يا اجازه ندارد، اجرا شود يا اگر هم اجرا شد، به هزار بهانه محدودش ميکنند؟هرگز نفهميدم چرا سينماهاي شهرم بايد تعطيل بشوند و ما بچههاي سينمايي تو چرا نبايد در شهر تو بهترين نمايش فيلمها داشته باشيم؟ چرا از وزارت فرهنگ و ارشاد، فقط ارشادش باقي مانده؟ چرا در شهر مشهد تئاتر ساخته نميشود، تا ما بچه تئاتريها بتوانيم بهترين نمايشها را در شهر خودمان روي صحنه ببريم؟ چرا ما بچههاي مشهد، نبايد بهترين استوديوهاي فيلمسازي را داشته باشيم؟ چرا براي فيلم ساختن بايد برويم تهران؟ چرا مرکز هنرهاي نمايشي، تو مشهد نيست. چرا بچههاي تئاتر مشهد نبايد بهترين استوديوهاي فيلمسازي را داشته باشيم؟ چرا براي فيلم ساختن بايد برويم تهران؟ چرا مرکز هنرهاي نمايشي، تو مشهد نيست. چرا بچههاي تئاتر مشهد بايد غريبانه چشمشان به دست مرکز باشد؟ مگر اينجا مرکز نيست؟ چرا بهترين و زيباترين معماريهاي جهان در شهر من نيست؟ چرا بهترين مجسمههاي دنيا در مشهد کار گذاشته نميشود؟ چرا بهترين سمفونيهاي دنيا در مشهد اجرا نميشود؟ چرا بهترين جشنوارههاي هنري دنيا تو شهر مشهد نيست؟ چرا مشهد در شأن غربت توست، نه ولايت تو.سؤالاتم را که ميپرسم. دلم که خالي ميشود، از حرم بيرون ميآيم. مثل نوجواني اميدوار و راضي با امام خداحافظي ميکنم. اما غريب ساکت و پذيرنده در دل دنيايي از حاجت و نياز در دل شهر مرا به حل مشکلاتم اميدوار ميکند. دروغ نيست. من خودم شاهدم. امام هشتم هيچ سؤالي را بيپاسخ نميگذارد.خبرآنلاين تنظيم براي تبيان : مسعودعجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 288]