واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جهان در 10 سال آينده
بخش سياسي- در اثر ظهور اين "موازنه جديد قوا در منطقه"، ايالات متحده تمايل بيشتري به خروج از منطقه و سپردن ايجاد توازن قوا به سه محور ترکيه - اسراييل - مصر خواهد داشت ...موضوع ايران به يک حيطه ژئوپلتيک گسترده تر مربوط نخواهد شد اما از آنجا که ايران به سادگي قدرت ضروري براي ايفاي نقش ابرقدرت منطقه اي را ندارد، سدنفوذ ايران همچنان ادامه خواهد يافت.وب سايت " STRATFOR " در گزارشي با موضوع پيش بيني خود از 10 سال آينده جهان (2010-2020) به ارزيابي دهه يش رو در حوزه روابط بين الملل پرداخته است.اين وب سايت هر 5 سال يکبار گزارشي از روند هاي بين المللي و پيش بيني هاي علمي خود از آينده دهه در پيش رو ارايه مي دهد که اخيرا گزارش خود از دهه در پيش رو را منتشر کرده است.در اين پيش بيني آينده جهان در حوزه هايي چون خاورميانه ، اروپا ، شرق اروپا ، جنوب شرق آسيا و آمريکاي لاتين مورد ارزيابي قرار گرفته و نسبت به عدم تداوم روندهاي کنوني اقتصاد جهاني هشدار داده است .بخش هايي از اين گزارش در پي مي آيد:دهه پيش رو از نظر اقتصادي 10 سال آينده اقتصاد جهاني ، شاهد بازگشت و عقبگردي گسترده در مسير اقتصادي طي شده در 500 سال اخير خواهيم بود . در 500 سال گذشته رشد مداوم و مستمر "جمعيت" سنگ بناي الگوهاي اقتصادي در پهنه گيتي بوده و جمعيت هاي گسترده تر به معناي نيروهاي کار بيشتر ، تدارک سرمايه گسترده تر و بازار بزرگ تر بوده و محصول نهايي روابط اقتصادي انسان بر مبناي رشد مداوم جمعيت هاي انساني بوده است .10 سال مابين 2010 تا 2020 نقطه عطفي در توقف رشد مداوم جمعيت جوان و افزايش جمعيت سالخورده خواهد بود و اين تغيير بيشتر در کشورهاي پيشرفته اي چون ژاپن و کشورهاي اروپايي اتفاق خواهد افتاد . اين روند در برخي کشورهاي در حال توسعه همچون ترکيه ، مکزيک ،چين و هند هم حادث خواهد شد و رشد جمعيت سالخورده اين کشورها با آهنگي تندتر از کشورهاي اروپايي همراه خواهد بود .تاثيرات اين پديده، بي شمار خواهد بود؛ اما مهم ترين اين تاثيرات را مي توان در دو مقوله کلي "مالي" و "مهاجرتي" دسته بندي کرد :1- مالي : سيستم هاي بازنشستگي که از نيمه اول قرن بيستم به وجود آمدند ، عموما سن 65 سال را براي بازنشستگي نيروي کار تعيين کرده اند و اين در حالي بوده که در آن زمان متوسط طول عمر ( در مردان) در بسياري از کشورهاي پيشرفته حدود 62 سال بوده است . با افزايش شاخص اميد به زندگي در بسياري از کشورهاي پيشرفته به بالاي 80 سال در دهه هاي اخير ، ديگر سيستم قديمي بازنشستگي (بر مبناي سن 65 سال ) قادر به تامين مالي هزينه هاي زندگي جمعيت بازنشسته در 15 سال زندگي پس از دوران بازنشستگي نيست و اين مساله ، هم به لحاظ فردي و هم از منظر اجتماعي چالش جدي ايجاد کرده است . سن بازنشستگي نمي تواند 65 سال بماند و تلاش دولت ها براي بالا بردن سن بازنشستگي براي ايجاد تعادل در سيستم اقتصادي ، توان سياسي زيادي از آنها خواهد گرفت . در دهه آينده نبرد آمريکا با بنيادگرايان اسلامي در اين منطقه فروکش خواهد کرد و البته اين به معناي آن نخواهد بود که افراط گرايان و گروه هاي شبه نظامي اسلامگرا در منطقه خاورميانه از بين خواهند رفت. در واقع تلاش اين گروه ها براي حمله و ضربه زدن به آمريکا ادامه خواهد يافت و در برخي مواقع اين گروه ها در اين حملات موفق خواهند بود 2- مهاجرت : دولت ها براي تامين نيروي کار جوان چاره اي جز تامين نيروي کار از کشورهايي که در آنها نمودار جمعيت هنوز به مرز جمعيت پير نرسيده است ، ندارند .بايد متذکر شد که بسياري از کشورهاي متوسط که پيش از اين ، نيروي کار (جوان و ارزان ) کشورهاي پيشرفته و داراي جمعيت سالخورده را تامين مي کردند ، خود شاهد رشد جمعيت سالخورده هستند .به علاوه بسياري از اين دسته کشورها خود در روند رشد سريع اقتصادي قرار گرفته اند و اين مساله رغبت به مهاجرت را در بين نيروي کار آنها کاهش مي دهد . در همين حال، رشد جمعيت سالخورده در کشورهاي صنعتي پيشرفته با آهنگي هماهنگ پيش نمي رود . مثلا ايالات متحده با توجه به اينکه از نظر اجتماعي ( بين ايالت هاي مختلف آن ) عدم تجانس دارد و نيز به دليل اينکه هنوز در بين کشورهاي پيشرفته دنيا رتبه اول را در جذب مهاجران دارد ، شاهد کاهش نيروي کار جوان به اندازه اروپا نخواهد بود . نتيجتا ، در دهه آينده الگويي جديد از روابط - همچون الگوي جديد از مهاجرت – پديدار خواهد شد که در آن کشورهاي با ترکيب جمعيت جوان تر و فقير تر منبع جديد تامين نيروي کار کشورهاي پيشرفته خواهند بود .
خاورميانهپيش بيني ما از منطقه خاورميانه در سال هاي 2000 و 2005 ، همچنان الگوي بررسي دهه آينده اين منطقه خواهد بود .در دهه آينده نبرد آمريکا با بنيادگرايان اسلامي در اين منطقه فروکش خواهد کرد و البته اين به معناي آن نخواهد بود که افراط گرايان و گروه هاي شبه نظامي اسلامگرا در منطقه خاورميانه از بين خواهند رفت . در واقع تلاش اين گروه ها براي حمله و ضربه زدن به آمريکا ادامه خواهد يافت و در برخي مواقع اين گروه ها در اين حملات موفق خواهند بود .با اين وجود، دو جنگ بزرگ منطقه اي اگر تا سال 2020 پايان نيابند، به شدت فروکش خواهند کردما همچنين پيش بيني مي کنيم که بحران ايران در اين دهه تحت کنترل قرار خواهد گرفت و اين کار يا از طريق اقدام نظامي و افزايش انزواي ايران و يا از طريق ايجاد توافقي سياسي با رژيم فعلي يا بعدي ايران اتفاق خواهد افتاد ؛ موضوع ايران به يک حيطه ژئوپلتيک گسترده تر مربوط نخواهد شد ، امااز آنجا که ايران به سادگي قدرت ضروري براي ايفاي نقش ابرقرت منطقه اي را ندارد، سدنفوذ ايران همچنان ادامه خواهد يافت .کشورهايي چون عراق ، افغانستان و ايران از چالش هاي جدي منطقه در دهه آينده خواهند بود ، اما اين سه کشور در تحولات منطقه در دهه آتي تعيين کننده نخواهند بود . ترکيه به عنوان يک رهبر مستقل منطقه اي با توان اقتصادي و نظامي قوي در حال ظهور است. پيش بيني ما اين است که ترکيه به مسير کنوني خود ادامه دهد و در دهه پيش رو به يک قدرت مسلط منطقه اي تبديل شود . افزايش قدرت ترکيه در دهه آتي در منطقه يکي از دلايل و شواهدي است که ما را به اين نتيجه گيري مي رساند که نبرد آمريکا با افراط گرايان اسلامي کاهش يافته و درباره موضوع ايران دگرگوني و تغيير وضعيت خواهيم داشت .در واقع ظهور ترکيه در منطقه، معادله قدرت در اين منطقه را بين ايران و اين قدرت مديترانه اي نوظهور بازتعريف خواهد کرد. البته ترکيه در طول دهه آتي تنش هاي خاص داخلي خود را نيز به همراه خواهد داشت که يکي از بازرترين اين تنش ها تداوم نزاع بين دو جناح کماليسم و اسلامگرا در اين کشور خواهد بود. هر چند که ما بر اين باوريم اين تنش ها در دهه آتي مديريت خواهد شد.تا سال 2020 کشور مصر از حالت يک دولت غير تاثير گذار در وراي مرزهاي ملي اش _ که از سال 1970 بدين سو اين وضعيت بر اين کشور حاکم بوده است – بيرون خواهد آمد.همانند ترکيه ، مصر در نوساني بين اسلامگرايي و سکولاريسم درگير است و تداوم اين تنش ممکن است به قطبي شدن بيشتر جامعه مصر بينجامد.به طور خاص در اثر افزايش نفوذ و قدرت ترکيه و مصر، اسراييل تلاش خواهد کرد تا موازنه اي بين اين دو قدرت منطقه اي تازه ظهور ايجاد کند و اين مساله تمامي سياست هاي داخلي و خارجي تل آويو را تغيير خواهد دادترکيه براي افزايش قدرت خود نياز به بازارهاي منطقه اي براي افزايش صادرات کالاهاي خود و نيز نياز به نيروي کار ارزان دارد. تلاش هاي ترکيه براي افزايش نفوذ منطقه اي به نفع مصر خواهد بود و دولت قاهره در دهه آتي تلاش خواهد کرد از لاک آرامش و سکون بيرون آمده و وارد رقابت هاي منطقه اي شود.اين موضوع نه تنها باعث مي شود که سياست هاي مصر در منطقه فعال شود بلکه اصطکاک منافع دولت قاهره را با ديگر بازيگران منطقه اي افزايش خواهد داد.
به طور خاص در اثر افزايش نفوذ و قدرت ترکيه و مصر، اسراييل تلاش خواهد کرد تا موازنه اي بين اين دو قدرت منطقه اي تازه ظهور ايجاد کند و اين مساله تمامي سياست هاي داخلي و خارجي تل آويو را تغيير خواهد داد .در اثر ظهور اين "موازنه جديد قوا در منطقه" ، ايالات متحده تمايل بيشتري به خروج ( نظاميان خود ) از منطقه و سپردن ايجاد توازن قوا به سه محور ترکيه – اسراييل – مصر خواهد داشت .واشنگتن براي اين کار نياز به کسب اطمينان از اين موضوع دارد که هر سه قدرت منطقه اي فوق الذکر توانايي حفظ يک توازن قواي سه جانبه و تثبيت توازن منطقه اي ناشي از آن را دارد . در زير اين توازن قواي سه جانبه در منطقه ، گروه هاي افراطي اسلامگرا همچنان علي رغم خواست و منافع سه بازيگر اصلي منطقه ( ترکيه ، اسراييل و مصر) به رشد و تداوم خود ادامه خواهند داد .آمريکا با اعتماد به اين سيستم توازن قواي سه محوري ، تمايل بيشتري به خروج نظاميان خود از منطقه خواهد داشت و تلاش خواهد کرد با ابزارهايي چون فروش سلاح (به متحدان) و استفاده از تنبيه ها و تشويق هاي اقتصادي، منافع خود را تامين کند و در اين صورت است که براي نخستين بار پس از جنگ اول جهاني ، شاهد شکل گيري يک سيستم توازن قواي خود اتکا در منطقه خاورميانه خواهيم بود .منبع:عصر ايرانتنظيم:سعيد آقازاده
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 425]