تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 7 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):آفت دینداری حسد و خودبینی و فخر فروشی است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818867020




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فرمانده دستمال سرخ‌ها نفس ضدانقلاب را بريده بود


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فرمانده دستمال سرخ‌ها نفس ضدانقلاب را بريده بود
در فيلم «چ» ابراهيم حاتمي‌كيا، تصوير مردي را در كنار دكتر چمران مي‌بينيم كه پا به پاي او مبارزه مي‌كند و نفر اول نبرد با ضد انقلاب است.
نویسنده : آرمان شريف 
نام اصغر وصالي و گروهش در كنار نام شهيد چمران و رزمندگاني كه در ستاد جنگ‌هاي نامنظم شركت داشتند، به روشني مي‌درخشد. 29 آبان سالروز شهادت اصغر وصالي است و در اين مجال مروري بر زندگي و دوران رزمندگي‌ او مي‌اندازيم. «دولاب» محله‌ قديمي و باستاني شهر تهران، چهره‌هاي سرشناس و نامداري مانند «حاج‌اسماعيل دولابي» عارف بزرگ معاصر، «احمد حماد دولابي» محدث و عالم قرن دوم هجري قمري، «آقا شيخ علي» از مجتهدان قرن اخير و از مبارزان انقلاب اسلامي افرادي مثل شهيد «ابراهيم هادي»، شهيد «حميد توتوني دولابي»، شهيد «جواد صراف» كه يكي از فرماندهان خط‌شكن گردان «شهادت» لشكر27 محمد رسول‌الله(ص) است، دارد كه در اين منطقه زاده و بزرگ شده‌اند. در كنار تمام اين‌ نام‌هاي بزرگ، بايد نام «اصغر وصالي تهراني‌فرد» فرمانده شجاع گروه دستمال سرخ‌ها را هم اضافه كرد. اصغر وصالي عمر طولاني و دور و درازي نداشت ولي سراسر لحظاتي كه در آن زيست كرده، پر از اتفاق، حادثه و رشادت براي نجات ميهن بوده است. وصالي كه در جواني در چاپخانه كار مي‌كرد اعلاميه‌هاي حضرت امام (ره) را منتشر و پخش مي‌كرد. بعد از آن عضو سازمان مجاهدين خلق شد و با سختي بسيار از ايران خارج شد و در فلسطين و در ميان مبارزان فلسطيني آموزش‌هاي چريكي ديد. وقتي به ايران آمد، پس از مدت كوتاهي كه به طور مخفيانه زندگي مي‌كرد، توسط مأموران رژيم پهلوي دستگير مي‌شود. او در دادگاه به 12 سال زندان محكوم شد و در اواخر سال 56 پس از طي پنج سال و نيم حبس، از زندان آزاد شد. البته دادگاه نخست به او حكم اعدام داد و بعد با يك درجه تخفيف به حبس ابد محكوم شد؛ ولي بعدها حكم تغيير كرد و 12 سال زندان برايش بريدند. بودن در زندان تجربيات مثبتي همچون شناختن سازمان مجاهدين و جدا كردن راهش از سازمان داشت. با پيروزي انقلاب فعاليت‌هاي وصالي شدت بيشتري گرفت و او كه ديگر عضوي از سپاه بود از بنيانگذاران اصلي بخش اطلاعات سپاه بود و مدتي هم فرماندهي بخش اطلاعات خارجي سپاه را به عهده گرفت. روحيه جنگجو و ماجراجوي وصالي باعث شد تا او كارهاي ستادي و اداري را رها كند و وارد مبارزه مستقيم با ضد انقلاب‌هايي كه در شهرها آشوب به پا كرده بودند، شود. دكتر چمران هم علاقه زيادي به وصالي داشت و چند بار در مصاحبه‌هايش از او نام برده بود و به واسطه تعريف‌هاي دكتر، امام هم با وصالي آشنا شده بود. وصالي در كردستان گروهي موسوم به «دستمال سرخ‌ها» را تشكيل داد. گروهي كه همه اعضايش افراد لوطي‌مسلك بودند و دستمال سرخ به گردن‌شان مي‌بستند. وصالي در مصاحبه گفته بود: «علت اين دستمال‌هاي سرخي كه ما به گردن مي‌بنديم، بيشتر آن رسالت خونيني است كه در طول تاريخ، نسل هابيل به گردن داشت. احساس يك رسالت و امتداد راه اين‌ها را داشتيم؛ لذا به خاطر اينكه هميشه به ما يادآوري شود كه چنين رسالت خونيني را به دوش داريم، دستمال‌هاي سرخ‌مان هميشه به گردن‌مان بود و اكثر بچه‌هايي كه اين دستمال‌هاي سرخ را به گردن‌شان مي‌بستند، يا شهيد شده‌اند يا اينكه زخمي و معلول. و اين واقعاً مايه افتخار است كه برادران‌مان به اين حد از رشد و بلوغ ديني و مكتبي رسيده باشند كه امتداد راه هابيل‌هاي تاريخ را به گُرده گرفته باشند و سرخي خون‌شان را به عنوان سمبل (دستمال سرخ) به گردن ببندند.» جبهه‌هاي سومار و بازي‌دراز و گيلان‌غرب جولانگاه دستمال سرخ‌ها بود و با حضورشان عرصه را بر ضدانقلاب تنگ كرده بودند. عاشوراي سال 59 دستمال سرخ‌ها تصميم به انجام عمليات مي‌گيرند. وصالي و علي قرباني همراه تعدادي از نيروهاي داوطلب از سرپل ذهاب به گيلان‌غرب مي‌روند كه آنجا با نيروهاي كمين عراقي درگير مي‌شوند. وصالي در اين درگيري از ناحيه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بر اثر همين جراحت، مصادف با چهلمين روز شهادت برادرش اسماعيل به شهادت رسيد. مريم كاظم‌زاده همسر شهيد وصالي كه در بيمارستان همراهش بود، مي‌گفت كه خواب ديده امانتي را مي‌خواستند از او پس بگيرند. مي‌گفت: اين خواب درست بالاي سر شهيد وصالي خاطرم آمد. گفته‌هاي خود وصالي را هم در مورد شكنجه‌هايي كه در زندان شاه در ظهر عاشورا به او داده بودند به خاطرم آمد. اصغر وصالي مي‌گفت: «وقتي آن روز بعد از شكنجه‌هاي ساواك به هوش آمدم، خدا مي‌داند چقدر اشك ريختم كه چرا خداوند مرا لايق شهادت ندانسته است.»

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۱ آذر ۱۳۹۳ - ۱۵:۴۱





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن