واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
ساعت 25 برای آلیس در سرزمین عجایب!
متین مسلم در روزنامه شهروند نوشت: گرچه تاریخ 24 نوامبر برای مخالفان و موافقان مذاکرات بهصورت مشترک میتواند به روزی تاریخی و فراموشنشدنی تبدیل شود، اما بیشک هر دو طیف را آنگونه که تصور میکنند وارد دنیای رویایی آلیس در سرزمین عجایب نخواهد کرد.
متین مسلم در روزنامه شهروند نوشت: گرچه تاریخ 24 نوامبر برای مخالفان و موافقان مذاکرات بهصورت مشترک میتواند به روزی تاریخی و فراموشنشدنی تبدیل شود، اما بیشک هر دو طیف را آنگونه که تصور میکنند وارد دنیای رویایی آلیس در سرزمین عجایب نخواهد کرد.
رئیسجمهور ایران حسن روحانی میگوید: «اگر طرف مقابل زیادهخواهی نکند، توافق هستهای قابل دسترسی خواهد بود.» محمدجواد ظریف وزیر خارجه نیز پیشتر و در آستانه شروع دور دهم مذاکرات جاری وین، گفته بود «امیدوار است 24 نوامبر روز موفقیت یا آنگونه که خود توصیف کرد «جشن پیروزی باشد». پس میتوانیم امیدوار باشیم. اما علت مشکلات به وجود آمده چیست؟ در خواستههای مطرح شده از سوی دو طرف یا زمان تعیینشده برای اجابت آنها؟ بیایید به موضوع نگاهی واقعیتر داشته باشیم.
نتیجه 10 سال مناقشه پرتنش هستهای و متقابلاً یک سال دیپلماسی مبتنی بر گفتوگوهای فشرده و هدفمند قرار است 24 نوامبر به اطلاع جامعه جهانی رسانده شود. بسیار خب! گرچه این تاریخ برای مخالفان و موافقان مذاکرات بهصورت مشترک میتواند به روزی تاریخی و فراموشنشدنی تبدیل شود، اما بیشک هر دو طیف را آنگونه که تصور میکنند وارد دنیای رویایی آلیس در سرزمین عجایب نخواهد کرد.
24 نوامبر برخلاف تصور و اگر واقعبین باشیم، میتواند نه پایان راه باشد، آنگونه که مخالفان کارکشته داخلی و خارجی حسن روحانی آرزویش را دارند و نه رویای بیگبنگ آغاز روز هشتم خلقت برای موافقان. بهتر است قبول کنیم و البته اگر همه بخواهند، هفته آخر ماه نوامبر میتواند فرآیند تداوم یک دیپلماسی پیچیده به سوی آینده باشد. شاید «موعود 24 نوامبر» برای عدهای روز آغاز زندگی سیاسی و برای عدهای دیگر لحظه پایان آن باشد! اما هرچه هست، نگاههای اینچنین یکطرفه، غیرواقعی و حداکثری، همواره به مانعی آزاردهنده بر سر راه دیپلماسی تبدیل شده و مشخصاً در مورد مذاکرات اتمی، تنها به این دلیل که روز 24 نوامبر در تقویم «روز موعود» اعلام شده این دیدگاهها فشار خود بر فضای مذاکرات را چند برابر کردهاند.
انتظارات روانی شکل گرفته پیرامون کوبورگ (مثبت یا منفی) نگرانکننده، بیش از ظرفیت واقعی این مذاکرات، بر دوش دیپلماتها سنگینی میکند. این فضای روانی و انتظاری به مثابه یک معضل، قدرت مانور دیپلماتهای مذاکرهکننده هر دو طرف را تحت تأثیر خود قرار داده است. افزایش فشار و پمپاژ انتظارات و تصورات در برابر مذاکرات حساس جاری آیا تعمدی است یا ناخواسته؟ از سر شوق و آرزوست یا کینهورزی و خصومت؟ قضاوت آن با شما! اما واقعیت قابل مشاهده، وجود این نوع فشارها و انتظارات حداکثری (فشار زمان بدترین آنهاست) که تأثیر خود را بر اراده دیپلماتهای دو طرف جهت اتخاذ تصمیمهای استراتژیک و برونرفتی گذاشته است.
چندی پیش و پس از پایان دور اول شش ماه مذاکرات، مطلبی درباره منطق دیپلماسی هستهای و تعیین زمان 24 نوامبر نوشتم که به نحو تعجبآوری مورد انتقاد عدهای قرار گرفت. در آن مطلب بهطور مشخص سوال شد «تعیین زمان 24 نوامبر به چه معنا و با چه هدفی صورت گرفته است؟». اگر در این روز اتفاق انتظاری ما، حال در هر موضعی که هستیم، رخ نداد، یعنی دوره دیپلماسی و تعامل تهران و جامعه جهانی به پایان رسیده است؟ باید شاد باشیم یا ناراحت؟ طرح این سوال با هدف انتقاد از تعیین یک زمان مشخص برای توافق مطرح نشد چراکه به هرحال اساس هر مذاکرهای به یک جدول زمانی تقریبی (و نه قطعی) و منطقی نیازمند است. اما تعیین زمانی یکساله با روز معین با توجه به حجم مسائل تهران و جامعه بینالمللی قدری غیرمعمول به نظر میرسد. در آن تحلیل با توجه به اختلافات میان طرفین مناقشه هستهای و روح مذاکرات یادآور شدم «دو عامل موجب شده تفاوت دیدگاهها در دیپلماسی هستهای، امروز به جای رویارویی (آنچنان که تا پیش از به قدرت رسیدن حسن روحانی جامعه بینالمللی شاهد آن بود) به دستور جلسات و محور مذاکرات دیپلماتیکی تبدیل شوند؛ اول، اهمیت میزان سرمایهگذاری هنگفت طرفین. دوم، کسب اعتبار سیاسی و بینالمللی به دنبال حصول یک توافق جامع که حس روانی مشترک و قابل درکی است.
البته عامل سومی هم امروز مطرح است و آن ضرورت تنشزدایی منطقهای و صلح بینالمللی متأثر از حل مناقشه هستهای ایران است. پس مشکل چیست؟ فکر میکنم مشکل لزوما و شاید مستقیما به خواست و انتظارات فنی طرفین از یکدیگر مربوط نشود. چراکه این مسأله در یک پروسه زمانی؛ دیر یا زود حل خواهد شد. اصل موضوع به دو عامل فرعی و حاشیهای غیرفنی برمیگردد که اکنون به مثابه دو سر یک قیچی خود را نمایاندهاند. نخست، تعیین قطعی زمان نهایی 24 نوامبر برای حصول توافق. دوم، به خود بیانیه اقدام مشترک ژنو مربوط میشود که به وضوح و برونرفتی مشخص نکرد «اگر طرفین به هر دلیل در پایان یک سال به توافق جامعی دست نیافتند (نگرانی که هماکنون نفسها را در سینه حبس کرده) بر پایه اقدامات تأمینی، گام بعدی آنها چه خواهد بود تا دستاوردهای حاصله به نابودی کشانده نشوند؟
فقدان چنین پیشبینی و متقابلاً تعیین تاریخی قطعی موجب شده منطق خوشایند توافق یکساله، امروز بر ضد آن وارد عمل شود. هموزن قلمداد کردن زمان مذاکرات با روح توافقات، اشتباهی است که تا زمان چیره شدن بر این منطق معکوس و نابرابر، امید به حصول یک توافق فنی و جامع بسیار سخت خواهد بود. شاید مثال دقیقی نباشد اما در موردی مشابه و مهم به لحاظ اهمیت جهانی، در بحران پیچیده جنگ ویتنام، زمان مذاکرات منتهی به صلح پاریس میان ایالات متحده و دولت ویتکنگ بیش از سه سال و نیم طول کشید و توافق نهایی پاریس صرفاً در ژانویه 1973 پس از اطمینان مذاکرهکنندگان، تکمیل و به امضای طرفین رسید. در واقع دیپلماتها با اعتمادبهنفس و قدرت، خود را اسیر زمان نکردند و بیشتر به مفاد توافقنامه اهمیت دادند. موضوع پرونده اتمی ایران به لحاظ اهمیت، موقعیت و تأثیرات آن بر امنیت بینالمللی از قاعده کلی تناسب میان «زمان و خواسته» مستثنی نیست و نباید هم باشد.
با واقعگرایی، در قبال مسألهای تا به این حد بااهمیت، ضروری است برخوردی منطقیتر داشت و زمان 23:59 دقیقه روز 24 نوامبر را به ساعت 25 تبدیل نکرد. مناقشه اتمی ایران میتواند با قرار گرفتن در یک مثلث متساویالاضلاع حل شود. مثلث «منطق مشترک، درک متقابل و عنصر صبر در بستر زمان.»
تاریخ انتشار: ۰۱ آذر ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]