واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: زورگيري3 هزار توماني!
قهرمانكشتياي كه به اتهام زورگيري بازداشت شده است ادعا ميكند از روي هيجان مرتكب جرم شده است. او و دو همدستش 3 هزار تومان از يك مسافر زورگيري كردند.
به گزارش خبرنگار ما، چندي قبل مرد جواني در جنوب تهران به اداره پليس رفت و از مرد زورگيري شكايت كرد. وي گفت: لحظاتي قبل كنار خيابان منتظر تاكسي بودم كه سواري پرايد كنارم توقف كرد. علاوه بر راننده، دو مرد جوان هم سرنشين خودرو بودند. من هم در صندلي عقب سوار شدم و راننده حركت كرد. راننده هنوز مسافت زيادي را طي نكرده بود كه تلفن همراهم زنگ خورد. من با دوستم در حال حرف زدن بودم كه ناگهان دو سرنشين پرايد با مشت به من حمله كردند و خواستند تلفن همراه و هر چه پول دارم به آنها بدهم. من از ترس هرچه داشتم به آنها دادم. آنها لحظاتي بعد مرا از ماشين به بيرون پرتاب كردند و گريختند. شاكي ادامه داد: من با داد و فرياد از مردم كمك خواستم و به دنبال خودروي پرايد دويدم. متوجه شدم راننده كنترل خودرو را از دست داد و به شدت با جدول كنار خيابان برخورد كرد. زورگيران بعد از اين حادثه وقتي متوجه شدند مردم به كمك من آمدهاند با رها كردن پرايد از محل گريختند. بعد از آن، مأموران در محل حاضر و متوجه شدند خودروي زورگيران بعد از برخورد با جدول دچار نقص فني شده است.
با طرح اين شكايت، پرونده به دستور قاضي عموزاد، بازپرس شعبه 4 دادسراي ناحيه 34 در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت. مأموران در نخستين گام مالك خودرو را شناسايي و وي را به عنوان مظنون اصلي دستگير كردند. متهم كه پسر جواني به نام فرهاد بود به زورگيري با همدستي دو نفر از دوستانش به نامهاي ستار و اكبر اعتراف كرد. سپس مأموران همدستان متهم را دستگير كردند. آنها هم در بازجوييها به جرم خود اعتراف كردند. فرهاد يكي از متهمان ادعا ميكند هشت سال است به صورت حرفهاي كشتي ميگيرد. گفتو گوي خبرنگار ما با او در ادامه ميآيد.
چند سال داري؟
20 سال.
قبل از دستگيري به چه كار مشغولي بود؟
شغل من آرايشگري است و سه سال است كه در حوالي اسلامشهر مغازه آرايشگري دارم.
به چه جرمي دستگير شدي؟
زورگيري.
معتادي؟
نه من ورزشكارم و از 12 سالگي كشتي ميگيرم.
در مسابقات مقام هم گرفتهاي؟
بله مدتي است كه به صورت حرفهاي كشتي ميگيرم و سال قبل در مسابقات توابع تهران مقام دوم را كسب كردم.
بعد از گرفتن مقام دومي ادامه هم دادي؟
بله من هر روز بعد از تعطيلي مغازه آرايشگريام در سالني زير نظر مربيام تمرين ميكردم و قصد داشتم در مسابقات بعدي اول شوم و بعد هم به مسابقات كشوري راه پيدا كنم اما نشد.
چرا؟
يك اشتباه مسير زندگيام را عوض كرد و الان به جاي مدال، دستبند به دستانم زده شد.
درباره روز حادثه حرف بزن و بگو چه شد كه دست به زورگيري زدي؟
گفتم كه اشتباه كردم. من تمرينات فشرده و سنگيني براي مسابقات كشتي انجام ميدادم به همين خاطر از مواد انرژيزا براي تمرين استفاده ميكردم. آن روز من مغازهام را بستم و به همراه شاگردم و يكي از دوستانم كه ماشين پرايد داشت براي خريد مواد نيروزا به تهران آمديم. بعد از خريد مواد نيروزا در خيابان در حال دور زدن بوديم كه دوستم پسر جواني را به عنوان مسافر سوار كرد. او با تلفن همراهش در حال حرف زدن بود كه تصميم گرفتيم تلفن همراهش را از او بگيريم و گرفتيم. من تاكنون سابقه سرقت يا زورگيري ندارم و آن روز از روي هيجان مرتكب اين جرم شدم.
با چاقو؟
نه من آنقدر قوي بودم كه احتياج به چاقو نداشته باشم. فقط دستانش را گرفتم و فشار دادم و او هم از ترس تسليم شد.
چقدر از زورگيري گيرتان آمد؟
هيچي. چون او 3 هزار تومان پول بيشتر نداشت و تلفن همراهش را هم بعد از زورگيري در خودرو جا گذاشتيم و فرار كرديم.
چرا خودرو را رها كرديد؟
بعد از زورگيري او شروع به داد و فرياد كرد و فرهاد هم از ترس، كنترل ماشين از دستش رها شد و خودرو به جدول برخورد كرد و ديگر قادر به حركت نبود به همين خاطر پرايد را رها كرديم تا مردم ما را دستگير نكنند.
الان چه احساسي داري؟
سكوت ميكند و اشك ميريزد.
چرا گريه ميكني؟
پشيمان هستم اما فايدهاي ندارد چون با ارتكاب يك اشتباه زندگيام را خراب كردم و تمام آرزوها و اميدهايم از بين رفت.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]