واضح آرشیو وب فارسی:مهر: نشست فیلم در فرهنگسرای نیاوران
«با خدا میرقصم» می توانست یک فیلم تجربی باشد/ اثری در ستایش زندگی یا کار
فیلم مستند «با خدا می رقصم» ساخته هوشنگ میرزایی مستندساز مستقل ایرانی در باشگاه فیلم نیاوران اکران و بررسی شد. به گزارش خبرگزاری مهر، باشگاه فیلم نیاوران نشست نقد و بررسی فیلم «با خدا می رقصم» را روز چهارشنبه 21 آبان ماه 1393 در سالن اصلی فرهنگسرای نیاوران برگزار کرد. نشست نقد و بررسی این فیلم با حضور داریوش مودبیان، رضا درستکار، محمود رحمانی و هوشنگ میرزاریی کارگردان برگزار شد.هوشنگ میرزائی در ابتدای این جلسه اولین اکران این فیلم را به دختران و زنان کوبانی تقدیم کرد و گفت: این فیلم بخشی از یک اپیزود سه گانه است. اپیزود اول در ارتباط با پیرمرد نابینایی است که در سنندج رادیو ضبط تعمیر می کند، اپیزود دوم در ارتباط با پسر بچه ای است که من به صورت اتفاقی با وی مواجه شدم که متوجه شدم با لبانش کتاب بریل می خواند، در واقع مین هر دو دست و چشمان او را گرفته بود و اپیزود سوم این فیلم داستان پیرمرد نابینایی است که خیاطی می کند. این فیلم در جشنواره های مختلف جوایز خوبی را کسب کرد و مورد تحسین منتقدان در سراسر جهان قرار گرفت.وی ادامه داد: من در اغلب کارهایم همیشه چیزی را به واقعیت اضافه کرده ام نه به این معنا که واقعیت را خدشه دار کنم و همیشه ارزشی را به واقعیت اضافه کرده ام. چند روز پیش متوجه شدم «خاور» که یکی از شخصیت های فیلم و همسر پیرمرد نابینا بود فوت کرده و این موضوع بسیار ناراحتم کرد. خیلی از فیلم های من از دیدگاه مخاطبانم بسیار ساده است. در مورد همین پیرمرد مستند و گزارش های بسیاری تهیه شده است اما هیچ گاه دیده نشدند اما این فیلم در سه جشنواره مورد توجه قرار گرفت. داریوش مودبیان در ادامه نشست توصیح داد: میرزایی در فیلم های خود به دنبال واقعیتی است که اگر چه روزمره است اما استثنا است و وقتی به آن می پردازیم استثنا بودن آن می تواند تعمیم پیدا کند. در این فیلم ما نابینایی را می بینیم که بهتر از ما زندگی می کند. البته این که واقعیت این فیلم بر چه پایه ای استوار شده جای بحث دارد. واقعیت یک نابینا و یا به گمان من کار؟ این فیلم در ستایش کار است چرا که کار است که انسان را شریف می کند و انسان را به تعالی می کشاند.
رضا درستکار در ادامه گفت: سه نکته در ارتباط با این فیلم قابل ذکر است. اول انتخاب سوژه برای ساختن یک فیلم مستند است که بسیار مهم است و هوشنگ میرزائی به خوبی از عهده این مهم برآمده است . دوم در ارتباط با خود هوشنگ میرزایی است که از محاسبات و چار چوب های خاص سعی می کند فرار کند و سینمای خودش را با همه نقطه های ضعف و قوت خود پیش ببرد. موضوع سوم این سینمای مستند است، سینمای مستندی که می توان گفت در این چند ساله گذشته برای من متوقف شده است تقریبا نسل اول که در حال حاضر کار شاخصی ندارد، از نسل بعد از آن که ناکارآمد شدند بدلیل گرفتاری های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و نسل حال حاضر که امیدوارم تحولاتی را در فرهنگ ما جا بیاندازند.محمود رحمانی منتقد سینما در این نشست بیان کرد: ما با فیلمی مواجهه هستیم که قبل از هر چیزی در ستایش زندگی است. مهم ترین نکته ای که می خواهم به آن اشاره کنم این است که سینمای داستانی قابل قیاس با این گونه سینمایی نیست. بسیاری از کشور های جهان اول را می بینیم که دارای فرهنگ خاص و متفاوتی هستند و پایه های اجتماعی بسیار قوی دارند و آن پایه های اجتماعی باعث اشاعه سینمای مستند توسط متولیان فرهنگی در جامعه می شود و پخش فیلم های مستند در سینماهایشان نشان دهنده اهمیت سینمای مستند در جامعه است.رحمانی در پایان گفت: در ارتباط با این فیلم دو بحث مورد توجه است. یکی پیرمرد و خاور که یک نوع از مستند پرتره محسوب می شود که فیلم ساز سعی کرده با فعال کردن یک واقعیت طنازی خاصی را در فیلم به وجود بیاورد و زمان های زیادی ما را با خودش همراه سازد. هر چند که فیلم به نظر من مستعد تبدیل شدن به یک فیلم تجربی بود. البته من حذف شدن خود میرزائی را از کار نمی پسندم. این فیلم تاثیر زیادی بر من گذاشت و دوست دارم از جوانب مختلفی از جمله اینکه چرا کارگردان خودش را از فیلم حذف کرده بحث کنیم.
شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]