تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص): هرگاه سفره پهن مى‏شود، چهار هزار فرشته در اطراف آن گرد مى‏آيند. چون بنده ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803901568




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آمنه بهرامی درباره خودکشی برادرش: نمی‌توانست من را با صورت سوخته ببیند+عکس


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: آمنه بهرامی درباره خودکشی برادرش: نمی‌توانست من را با صورت سوخته ببیند+عکس
از روزی که آن اتفاق برای من افتاد، برادرم افسردگی گرفت. نمی‌توانست من را با صورت سوخته ببیند. همیشه می‌گفت می‌خواهم چشم‌هایم را به تو بدهم. امروز هم از صبح اضطراب داشت. نگرانش بودیم.
آفتاب: روزنامه شهروند در مطلب شماره امروز به جزئیاتی از این حادثه پرداخته و آورده است: از روزی که اسید زندگی خانواده بهرامی را سوزاند 10 ‌سال می‌گذرد اما باز هم تبعات شوم حادثه‌ای که عواطف اعضای خانواده را برانگیخته بود، دامنگیر آنها شد.

وقتی آمنه مورد هجوم خواستگار اسیدپاش قرار گرفت محمد تنها 25 ‌سال داشت. او اولین کسی بود که بر بالین خواهر که با صورتی سوخته روی تخت بیمارستان خوابیده بود، رفت؛ حادثه‌ای که او را در شوکی عمیق فرو برد و از آن روز به بعد احساسش، همراه با صورت اسیدی آمنه، تحلیل رفت. سال‌های اول سخت‌تر بود. همان زمان شیرین بهرامی - خواهر آمنه - نامه‌ای برای یکی از منتقدان قصاص مرد اسیدپاشی که چشم‌های خواهرش را هم گرفته بود نوشت و در آن از آنچه بر خانواده بهرامی گذشت خبر داد.


آمنه بهرامی درباره خودکشی برادرش: نمی‌توانست من را با صورت سوخته ببیند+عکس



شیرین نوشت: «شما از دور در حال تماشای جریانی هستید که درک و فهمش برایتان دشوار است. فقط خوانده‌اید. ندیده‌اید. یادم می‌آید روزی که برادرم «فرهاد» بعد از سه ماه دوری از خانه و خدمت در اطراف شیراز، بی‌خبر به خانه آمد تا غافلگیرمان کند، چه بد غافلگیر شد. برادر دیگرم «محمد» که در شوک و سکوت ناظر بود و ناباورانه فقط نگاه می‌کرد. چه خوب که آمنه نبود تا گریه دسته‌جمعی ما چهار خواهر و برادر را ببیند. او رفته بود برای پانسمان و بعد از آن گریه بود که ما قول دادیم جلوی آمنه صبور باشیم و او را بخندانیم و امیدوار کنیم.»

همین جمله‌های شیرین کافی بود تا عمق روزهای سختی که تک‌تک اعضای خانواده در این سال‌ها یدک کشیده بودند، تصویر شود. 10 سال و 8 روز از آتشی که زندگی‌شان را خاکستر کرده بود گذشت اما این تنها آتش زیر خاکستر بود و دوباره ماه آبانی فرارسید که شاید هیچ‌گاه از خاطرشان نرفت. 12 آبان‌ماه ‌سال 83 و حالا 20 آبان‌ماه ‌سال 93 است.

خانواده بهرامی باز هم قربانی دادند، اما نه قربانی اسیدی. این بار قربانی‌شان در پی پیامدهای اسیدی به مرگ خودخواسته تن داد. از همان سال‌های اول که تاب دیدن خواهرش را نداشت مشکلات عصبی به سراغ محمد آمد. چندباری به روانپزشک مراجعه کرد، قرص خورد، در بیمارستان بستری شد اما هرگز نتوانست با حادثه‌ای که زندگی خواهرش را زیر و رو کرده بود کنار بیاید. غمگین بود، افسردگی گرفت و پا به پای خواهرش تحلیل رفت تا این‌که ظهر روز دوشنبه دوباره بی‌تابی‌هایش شروع شد. اضطراب داشت و در چشم بر هم زدن به سمت راهروی خانه‌شان رفت و مرگ را در آغوش گرفت.

آمنه بهرامی که از خودکشی برادرش شوکه است، به «شهروند» گفت: «از روزی که آن اتفاق برای من افتاد، برادرم افسردگی گرفت. نمی‌توانست من را با صورت سوخته ببیند. همیشه می‌گفت می‌خواهم چشم‌هایم را به تو بدهم. امروز هم از صبح اضطراب داشت. نگرانش بودیم. می‌خواستیم با خودروی برادرم او را به دکتر برسانیم که در یک لحظه از خانه خارج شد. اما کسی او را ندیده بود. اطراف را گشتیم که ناگهان متوجه شدیم محمد خودش را از داخل راهروی ساختمان به طبقه پایین پرتاب کرده است.»




تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۹





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن