واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: روزی که در گچساران حکومت نظامی اعلام شد پایگاه خبری کبنانیوز در یادداشتی به قلم یدالله مرادی به حوادث روز 19 آبان 1357 در گچساران پرداخت که این روز را در تاریخ استان کهگیلویه و بویراحمد ماندگار کرد.
در سال 57 از ابتدای مهر و بازگشایی مدارس فرهنگیان و دانش آموزان گچساران همنوا با مردم ایران و به تبعیت از رهبری امام خمینی (ره) مبارزه ای آگاهانه را شروع کردند.
اینجانب در سال سوم رشته تجربی در دبیرستان کورش کبیر (ولایت کنونی) مشغول به تحصیل بودم .سالی پر شور و شرر آغاز شده بود هر روز راهپیمایی و اعتراض و شعار نویسی و نمایشگاه کتاب و بحث پیرامون نالایقی حکومت و تبادل اخبار شهرستانها سینه به سینه و .....
معلمین انقلابی و مذهبی هم فعال و جدی پیشقراول جوانان و نوجوانان آرمانخواه و عاشق امام و هیجان ،چون حاج بهرام تاجگردون،هوشنگ مقام، الله کس راهی،و.....فضای دبیرستان را انقلابی و اعتراضی کرده بودند .برای اولین بار نام انجمن اسلامی دانش آموزان بوسیله شهید امینی در مدرسه طرح و تشکیل شد.
در حالیکه آثار حادثه سیزده آبان دانشگاه تهران احساسات مردم را خدشه دار کرده بود صبح این روز جمعی از اراذل و اوباش شهر به رهبریت یک خانمی به عنوان حمایت از حکومت در خیابان بلادیان کنونی تا ساختمان فرمانداری دست به راهپیمایی در حد 100 نفر زدند.
این حرکت که توهین به مردم گچساران بود شور و اعتراض مردم را دو چندان نمود لذا عصر آنروز بنا به دعوت انقلابیون شهر از جمله تاجگردون، زید بهبهانی، شهید بشارت و…. اصناف و فرهنگیان، بخش عمده مردم شهر در اعتراض و محکومیت اقدام زشت حمایت از دولت جلوی مسجد جامع (شهیدان کنونی) تجمع کردند. فضای اطراف مسجد بیابانی خاک آلود بود و هیچ مغازه و بنایی وجود نداشت.
در اوج شعارهای مردمی و همزمان با سخنرانیهای زید بهبهانی و تاجگردون و بشارت ناگهان چند ریوی نظامی پر از سرباز مسلح از همین خیابان هلال احمر برای ایجاد رعب و وحشت رد شدند.
حدود ساعت 4 تا 5 عصر بود ما جمعی از دانش آموزانی بودیم که در انتهای جمعیت هم نقش انتظامات داشتیم و هم شعار گویی. ریوی اول رد شد ولی ماشین دوم پشت ایستگاه برقی که نزدیک فروشگاه بود ایستاد و سربازان سریع پیاده شدند جمع ما ها نزدیک ترین به آن ها بودیم.
ناگهان شروع به تیراندازی کردند حاج علی هاشمی بازاری معروف همانند همیشه با لهجه شیرین اصفهانی صدا زد تیر هوایی است!! ولی ناگهان همه چشم ها متوجه فوران خون شهید بلادیان (جلوی درب ورودی مسجد) گردید ند که از ناحیه شکم زخمی شده بود.
جمعیت شعار مرگ برشاه را یکصدا ابراز و از محیط فضای باز پشت مسجد بسوی بازار و خیابان مرکزی شهید بشارت (پهلوی) راه افتادند احساسات و عواطف مردم کنترل شدنی نبود.
من و دوستم محسن پرور ابتدا به طرف ساختمان بازار نفت رفتیم ولی وقتی در چند سانتیمتری ما تیری به ناودون ساختمان اصابت کرد از آنجا بسمت پمپ بنزین رفته و تا جلوی سینما همراه جمعیتی شدیم که بشکه های نفت سیاه جلوی نانوایی ها را حرکت داده بودند تا به بانک ها، سینما، مشروب فروشی ها، اماکن دولتی حمله ور شده و به آتش بکشند. عملا برای ساعتی فضای شهر بدست مردم خشمگینی افتاد که سال ها تحقیر و ظلم را تحمل کرده بودند.
ساعت به حدود 7 رسیده بود که نیروهای نظامی کنترل شهر را بدست گرفتند و عده ای را شهید و زخمی و دستگیر. حکومت نظامی در شهر برقرار شد و هیچکس اجازه تردد نداشت. فردای صبح معلوم شد که شهدایی دیگری غیر از بلادیان هم هستند: شهید مذکور پارسی، شهید غریب پرویزی، شهید فراشبندی، شهید کیامرثی شهید حسین امینی.
چه حکایتی هم دردناک و هم غرورآفرین و بدینطریق هم نام گچساران بر بلندای تاریخ مبارزات انقلاب اسلامی حک شد و هم فرهنگ شهید و شهادت راهبرد انقلابیون گردید و هم صف انقلابیون مذهبی و همراهان آنان از ملاحظه کاران و بازماندگان حکومتی مجزا شد و هم: شور و نشاط انقلاب و انقلابیگری و مبارزه همه فضای شهر و استان را فراگرفت.
تذکر ضروری و درخواست:
جا دارد تا از خاطرات حاج بهرام تاجگردون، حاج ابراهیم شریعتی، علی خواجوی، ذوالفقار صابری، حاج راهی، حاج مختاری، حاج جلیل خواجویان، حاج نصریان و….. عزیزان دیگری که هم برنامه ریز آن حوادث بودند و هم شاهد و ناظر، در این مناسبت ها استفاده و در یک مجلد با نام تاریخ مبارزات گچساران جمع آوری و برای نسلهای آینده نگهداری شود.
نباید سهل انگاری بعمل آید تا این رویداد ها همراه با متقی ها، اسماعیلی ها، نبی زاده ها و……. دفن شوند.
627
20/08/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]