واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
روزآمد شدن؛ خوب یا ید؟ وبلاگ > بهبودی، هدایت الله - موضوعات ریز از آنجا که همواره با زندگی مردم سر و کار دارند در معرض توجه و داوری هستند، اما موضوعات کلان این طور نیست.
آن دسته از موضوعاتی که با طرح شدنشان، مردم در برابر آنها از خود واکنش نشان میدهند و دربارهشان - خوب یا بد - حرف میزنند و یا کاری صورت میدهند، موضوعهای روز جامعه به شمار میآیند. نمونههای فراوانی میشود یاد کرد. در زمینه اقتصادی، گرانی و ارزانی کالاها؛ در امور سیاسی، انتخابات و رقابتهای گروههای سیاسی؛ در زمینه اجتماعی، کشفها و اختراعات؛ در امور فرهنگی، جشنوارهها و گزینش برترینهای ادب و هنر همگی موضوعات روز هستند، چون همه جامعه یا بخش قابل توجهی از گروههای اجتماعی در برابر این امور از خود واکنش نشان میدهند.
اگر اینها را «ریز موضوع» تلقی کنیم، اموری چون انقلاب و جنگ باید «کلان موضوع» دانسته شوند. موضوعات ریز از آنجا که همواره با زندگی مردم سر و کار دارند در معرض توجه و داوری هستند، اما موضوعات کلان این طور نیست. اینها کلیاتی هستند که جهتگیریهای عمده و خطوط مشی اساسی جامعه را ترسیم میکنند و معمولاً زیر دست و پا نیستند به همین دلیل نمیتوان آنها را در شمار مسائل روزمره دانست. این امر هر چند طبیعی است اما از آن رو که افراد بلندگودار یا رسانهها این کلان موضوعها را دستمایه سخن یا برنامهسازیها قرار میدهند، خودآگاه یا ناخودآگاه تبدیل به مسائل روز شده در معرض افکار عمومی قرار میگیرند. تبدیل امور کلی جامعه به مسائل روز جامعه مفید است؛ اگر حدود و ثغور آن محترم شمرده شود. چرا که نگاه ما به حوادث بزرگ اجتماعی، مثل جنگ و انقلاب و شیوه بهرهبرداری از پیآمدهای آنها باید صحیح و منطقی باشد. یعنی نگاه ما نباید آلوده به افراط و تفریط شود. میدانید که برخوردهای یک سویه که معمولاً متأثر از وقایع اجتماعی زودگذر است، میتواند رویدادهای تاریخی را بیش از حقیقت خود بزرگ کند و یا برعکس، موجب خرد و کوچک شمردن آن گردد. دوم اینکه پیآمدهای فرهنگی حوادث بزرگ اجتماعی از آنجا که متعلق به یک نسل نیست و ظرفیت همراهی با نسلها و دورههای دیگری را دارد، میباید شرایط انتقال این فرهنگ فراهم شود. سوم اینکه حدود، که همانا حفظ بزرگی و شکوه این رویدادهاست به گونهای پاس داشته شود که به احترام ملی آن لطمهای وارد نیاید و در گذر از دورهای به دوره دیگر رنگ و بو عوض نکند.
انقلاب و جنگ هشت ساله مردم ایران از این جهت که حادثهای رخ داده در گذشته هستند، موضوع روز جامعه به شمار نمیروند. این یک تعبیر عرضی است، اما در اینجا نکاتی وجود دارد که شایسته است مورد دقت و توجه قرار گیرد.
انقلاب و بیشتر دفاع هشت ساله مردم ایران گاه مسأله روز میشوند؛ زمانی که عدهای از آدمهای سیاستزده برای اثبات سلایق گروهی و شخصی خود، از جنگ، شهادت، جبهه و ... سپر و شمشیری میسازند برای درگیریهای سیاسی. دفاع بزرگ مردم ایران گاه موضوع روز میشود آنگاه که مراکزی چون سیما برای پرداختن به دفاع و پایداریهای مردمی به تولید انبوه برنامههایی چون موسیقی تصویری (ویدئو کلیپ)، مجموعههای تلویزیونی و ... میپردازند و این موضوع را با شیوههای تبلیغی کممایه یا بیمایه به خورد بیننده میدهند. دفاع مردم ایران گاه مسأله روز میشود، زمانی که هفته جنگ، هفته بسیج، سوم خرداد و مناسبتهایی از این دست پیش میآید و در آن ایام مراسمی برپا میشود که بیشتر شبیه مجلس ختم آن روزهای بزرگ است تا زنده کردن و در دل نشاندن آنها.
واقعیت این است که در همه این روزینه شدنها آنچه در برابر ذهن و دیده مردم، به خصوص نسل کم سال قرار میگیرد، تصویری مجازی، مبهم و گاه غیر حقیقی از این حقایق است. این تلاشهای ناکارآمد و پر هزینه نمیتواند کمکی به تعمیق دست مایههای فرهنگی این دو حادثه بزرگ کند، اما میتواند سلیقه رهبران فکری ظاهرپسند را برآورده کند و آنان را ارضا نماید.
این را نیز اضافه کنیم که گاه انقلاب و جنگ با انتشار یک رمان و یا برگزیده شدن آثار برتر ادبی و هنری نیز تبدیل به مسأله روز میگردند. گاه تشییع استخوانها و پلاکهای بندگان برگزیده خداوند، آن دفاع پرشکوه را تبدیل به موضوع روز میکند. و زمانی، یک نمایش تصویری استثنائی جامعه را وادار به تعظیم دل در برابر آن پایداریها میکند.
اما باید بدانیم که زمان در حال فاصله گرفتن از این رویداد بزرگ اجتماعی است. یک یا دو نسل دیگر همه شاهدان، مبارزان، جنگ کردگان، زخم خوردگان و وابستگان اینان روی از این دنیای خاکی بر خواهند گرفت. فراموشی با گذر زمان نسبتی مستقیم دارد. هر دو به یک میزان افزایش پیدا میکنند. دیگر در سالهای نه چندان دور آینده دستآویز کردن جنگ برای پیشبرد مقاصد سیاسی نخواهد توانست دفاع هشت ساله را تبدیل به موضوع روز کند. در آینده نه چندان دور دیگر تشییع جنازهای وجود نخواهد داشت. در آینده نزدیک دلزدگی از تبلیغات بیمایه درباره جنگ هشت ساله افزایش بیشتری خواهد یافت. چند سال دیگر یادبودها و مناسبتهای مرتبط با دفاع، حس و حال نسل کم سال امروز و پا به سن گذاشته فردا را برنخواهد انگیخت.
آنچه که میتواند یک واقعه تاریخی را در همه زمانها و دورهها روزآمد کند، دو چیز است: عقل و عاطفه.
این دو، تجلیگاههای شناخته شدهای دارند. تاریخ آینه عقل است و ادبیات نمایشگر عاطفه. جنگ و مقاومت هشت ساله مردم این سرزمین استعداد فراوانی برای روزآمد شدن خود با این دو امر دارد. تاریخ و ادبیات میتوانند صداقت و حقانیت دفاع را که ماهیت اصلی این مقاومت و پایداری بود با خود حمل کنند و روزینه نمایند. شایسته نیست که حقیقت جنگ ما که شکوفایی شکوفه انسانیت بود در پس تبلیغات، مراسمها و برنامههای ناکارآمد جا بماند و فقط ظواهری از آن خو را جلو بکشد که بود و نبودش یکسان است.
دفاع ما به جهت علمی، ذهنی چون تاریخ و از نظر عاطفه، دلی چون ادبیات میخواهد تا بی نیاز از بستر سازیهای بدلی، جریان طبیعی خود را از حال به آینده پیدا کند.
آیا رهبران فکری جامعه به این مسأله خواهند اندیشید؟
شنبه 17 آبان 1393 - 11:19:40
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]