واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: درسهاي امروز از مجلس ملي شانزدهم
در گيرو دار ساماندهي انتخابات مجلس شانزدهم، سازمانهاي ديگري هم به جبهه ملي پيوستند: حزب ايران با آرمانهاي سوسياليستي و البته با خاستگاه حزب توده، حزب زحمتکشان به سرکردگي بقايي و پشتيباني کسبه کرماني و بالاخره جامعه مجاهدين اسلام به زعامت آيتالله کاشاني و حمايت روحانيون و روساي اصناف. بدين ترتيب جبهه ملي با اقتداري بيشتر گام در عرصه انتخابات مجلس نهاد
کد خبر: ۴۴۷۱۷۵
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۹۳ - ۰۸:۰۰ - 06 November 2014
سينا خسروي در سرمقاله مردم سالاری نوشت:
شصتوشش سال پيش به دنبال سوء قصدي که در نيمه بهمن ماه به جان محمدرضاشاه انجام شد، سلطنت، زخمخورده از يک ترور نافرجام، به آنچنان انقباضي در عرصه سياسي کشور همّت گمارد که شانزدهمين انتخابات پارلمان ملي نيز تحتالشعاع اين کودتاي سلطنتي و متاثر از مهرهچينيهاي وزارت کشور قرار گرفت. آن روزها اما تلاش براي کوتاه کردن دست اجانب از سرمايه مليِ کشور، تازه در ماوراي ذهن محمدمصدق کليد خورده بود و پيرمرد، شرايط بسته کشور را براي متجلي ساختن اين ذهنيت مساعد نميديد. از اين رو در راس يک گروه بيست نفره که افرادي چون اميرعلايي از حقوقدانان اشرافي، مظفر بقايي از کهنه بازاريان کرمان، حسين مکّي از بازاريون سنتي يزد و راديکالهاي جوانتري چون دکترحسين فاطمي و دکتر کريم سنجابي را در خود داشت، دست به تحصّني مقتدرانه در صحن دربار پهلوي دوم زد. تحصّني که اگرچه موفقيت کاملي براي اين جمع نداشت، اما ايشان توانستند از يک طرف امتيازهايي از دربار براي انبساطِ بيشتر فضا بگيرند و از ديگرسو هسته اوليه تشکيل جبهه ملي را که چندسال بعد نقش حائز اهميتي در ملي شدن صنعت نفت ايفا کرد سروشکل دادند و اين نخستين پيروزي اقليّتِ تحولخواه بود.
کميبعدتر و در گيرو دار ساماندهي انتخابات مجلس شانزدهم، سازمانهاي ديگري هم به جبهه ملي پيوستند: حزب ايران با آرمانهاي سوسياليستي و البته با خاستگاه حزب توده، حزب زحمتکشان به سرکردگي بقايي و پشتيباني کسبه کرماني و بالاخره جامعه مجاهدين اسلام به زعامت آيتالله کاشاني و حمايت روحانيون و روساي اصناف. بدين ترتيب جبهه ملي با اقتداري بيشتر گام در عرصه انتخابات مجلس نهاد اما عليرغم تلاشهاي صورت گرفته از جمع 131 نفره مجلس شانزدهم، تنها توانست 8 کرسي را از آن خود کند (تنها 6 درصد مجلس)، نتيجهاي فاجعه بار که جز شکستِ محض علامت ديگري نميداد. اين هشت نفر اما در ادامه با حمايت طبقه متوسط جامعه، کاري کردند که نه تنها ملي شدن نفت ايران که نخست وزيري مصدق نيز از دل همين مجلس ناهمگون بيرون آمد.
مصدق و آن هفت نفر ديگر عضو جبهه ملي، تنها به فاصله چند ماه بعد از حضور در مجلس، توجه همگان را به خود و توجه خود را به امور خارجي معطوف داشته و در خرداد 1329 خواستار ملي کردن صنعت نفت گرديدند. سخنرانيهاي مکرر و پرشور ايشان در صحن علني مجلس که از بيرون و از بيروت، حمايت موکّد آيتالله کاشانيِ در تبعيد را نيز با خود داشت با ترور رزم آرا همراه و بدين ترتيب گامهايي بلند براي پيروزي برداشته شد. حسين علاء جانشين نخستوزير مقتول گرديد وکابينهاش را با مشورت مصدق انتخاب نمود و کاشاني را نيز از تبعيدگاهش لبنان، به ايران بازگرداند. دوران صدارت حسين علاء هم اما چندان به طول نينجاميد و او فرداي روز 29 اسفند 1329 و به دنبال فشارهاي دولت انگلستان از نخستوزيري استعفا نمود و دکتر محمدمصدق به پيشنهاد يکي از سرسختترين مخالفانش در مجلس به نام جمال امامي، عهده دار نخست وزيري ايران گرديد و اين بزرگترين پيروزيِ اقليت تحول خواه و البته ملت ايران از بعد از مشروطه تا آن زمان بود.
سالها از آن وقايع گذشت، بيشاز نيم قرن و انتخابات براي تشکيل نهمين مجلس بعد از انقلاب اسلامي به شدت تحت تاثير حوادث سال 88 قرار گرفت. قهر با صندوقها، ردّ صلاحيتهاي گسترده و فضاي منقبض ايجاد شده توسط دولت دهم شرايط را به گونه اي پيش بُرد که دو سوم مجلس تغيير و اصلاحطلبان در نگاهي خوشبينانه نتوانستند بيشاز 30 کرسي از 288 صندلي را از آن خود کنند (تنها 9 درصد) و در اين بين پارلماني شکل گرفت که آبش، بعدها با دولتِ به ظاهر همراهش هم در يک جوي نرفت.
اکثريت مجلس نهم پس از روي کار آمدن حسن روحاني نيز با تکيه بر همان ترکيب ناهمگون، اهالي پاستور را به چالشهاي مکرري فراخواند. اگرچه احترام به برتريِ عددي رقيبي که تعدّدش مرهون فزوني آراي مردمياش ميباشد، از اصول و الزامات دموکراسي به شمار ميرود، اما بايستي اذعان داشت اينکه گروهي با تکيه بر آراي بعضا «چند ده هزار نفري»، خود را وکلاي تام الاختيار ملت ميدانند و ميتوانند رييسجمهوري که بيشاز 18 ميليون از آراي همان ملت را کسب کرده به تنگنا بکشانند، همهاش هم معلولِ کثرتِ مهرههاي حريف نيست. بايد بر اين مهم معترف بود که برداشت غلط از اعتدال و تنزّل آن تا مفهوم دم دستيِ «بده بِستان» رفتهرفته باعث شد تا نيمياز بدنه مديريتي در سطح استانها و حتي در کابينه دولت تدبير، از ميان ناکارآمدان و فرسودگان انتخاب شوند و فقدان کاريزماي لازم در اين طيف، به رقباي پارلمان نشين اين اجازه را داد که نه تنها عليه موکّلانشان قانون وضع کنند که عرصه مانور دولت را هم براي معرفي وزير روزبهروز تنگتر ساخته و با خط کشي امور براي قوه مجريه، صراحتا همکاران خود را براي تصدي وزارت به رييس دولت معرفي نمايند. مجلس شانزدهم ملي با همه ضعفهاي عيان، در نهايت سرِ يک پرونده ملي همچون نفت، مصالح کشور را قرباني منافع جناحي ننمود و حاضر شد با رقيب دانه درشتي همچون مصدق مصالحه کند، نتيجهاش هم به نفع ايران تمام شد. اين روزها که حسن روحاني با تمام قوا پرونده ملي هستهاي را روي ميز مذاکره با دنيا دارد، بي انصافي است که منافع جناحي بر مصالح کشور ترجيح داده شوند، اگر جمالالدين اماميبه عنوان ليدر فراکسيون اکثريت مجلس ملي توانست از حقي که براي طيف سياسياش متصور بود، بگذرد چرا سران فراکسيونهاي اکثريت مجلس شوراي اسلامينتوانند؟! بي شک «کاريزمايِ» بيشتر براي اهالي دولت از آنگونه که امثال ظريف و زنگنه و قاضيزاده هاشمي به نمايش گذاشتهاند و «از خودگذشتگيِ» بيشتر براي مجلس از آنگونه که امثال علي مطهري و محمدرضا باهنر به خرج دادهاند نسخه ايست که حداقل تا پايان عمر مجلس فعلي ميتواند متضمن تامين منافع حداکثري ملي باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]