واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > خاورمیانه - دکتر سعید الشهابی دریادداشت خود می نویسد: انقلاب بحرین ثابت کرد که بکارگیری قدرت و زور دیگر یک ابزار در دست سردمداران نمی باشد چون خون جوانان انقلابی بسیار قدرتمند تر و برنده تر از زور و تیزی سرنیزه ها است. سعید شهابی هیچکس از قبل برای انقلاب تونس طرح ریزی نکرده بود ودر حقیقت خون شهید محمد بو عزیزی بود که آتش انقلاب را شعله ور ساخت و قیام مردمی جوشید و بن علی نتوانست مردم را آرام سازد ویا سرکوب نماید و بالاخره مردم، آن خودکامه را سرنگون کردند. قیام مردم مصر نیز از قبل مشخص بود چون حکومت در دو مورد با شکست روبرو شده بود : یکی اندیشه استکباری ، حکومت را تا آنجا مغرور ساخته بود که نتوانست اهمیت قیام مردمی را درک کند و دیگری اینکه چندین بار خود باعث بجوشش آمدن قیام مردمی گردید که نخست در روز 28 ژانویه بود هنگامیکه صدها تن از مردم را در چند شهر مصر بخاک وخون کشید و دوم اینکه مزدوران خود را برای سرکوب مردم به میدان التحریر ( آزادی ) فرستاد تا تظاهرات مسالمت آمیز مردم را سرکوب کنند و اینجا بود که رژیم رابطه خود را با مردم قطع کرد و سوم حکومت مصر نتوانست واقعیت احساسات مردم را درک نماید . چهارم مقامات ارشد حکومتی در برابر قیام مردم احساس ناکامی شدیدی کردند. این ناکامی ها برای حکومت مصر چنان فاجعه آمیز بود که در نتیجه پس از مدت کوتاهی حسنی مبارک با وجود لجاجت های بسیار ناچار گردید تن به قیام مردمی دهد و این قیام مردمی مصرسرآغاز قیام مردمی در دیگر کشورهای عربی گردید که تمامی سردمداران را با شکست وناکامی روبرو کرده است. در این میان با وجود کمکهای امنیتی و تکنولوژیک امریکا برای کشورهای عربی همانند رژیم شاه ایران ، امریکا با وجود سرکوب قیامهای مردمی در کشورهای عربی طی سه دهه اخیر نتوانست این بار مانع شعله ور شدن خشم مردمی در این کشورها گردد . در اینجا می توان به گونه ای دیگر اظهار نظر کرد و آن اینکه امریکا فقط توانست قیامهای مردمی را به گونه ای به تأخیر اندازد و این تأخیر باعث گردید که این قیامها به یکدیگر مرتبط شود و قیامهای مردمی کنونی در یمن ولیبی نوعی تکمیل قیامهای عربی در سراسر جهان عرب است. اوضاع بحرین ، این کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس با شور ونشاط نیروهای سیاسی مخالف در آن توانست با فعالیت جوانان خود " روز خشم " را بعنوان سرآغاز قیام خود براه اندازد وشگفت آنکه رژیم این کشور نیز نتوانست در برابر قیام جوانان به اقدامی دست بزند و اینچنین بود که جوانان بحرین توانستند یک سیلی محکمی به چهره خاندان سلطنتی حاکم بر این کشور وارد کنند و اصلاحات شاه این کشور "شیخ حمد بن عیسى" را که ده سال پیش در یک رفراندوم فرمایشی به تصویب رسانده بود ناکام گذارند. رژیم بحرین کوشش کرد با وجود نقضهای صریح حقوق بشری چهره خود را در مجامع بین المللی خوب ومثبت نشان دهد اما قیام مردم مصر تأثیر بسیار گسترده ای بر مردم بحرین داشت وجوانان این کشور ناگهان از خواب چند دهه بیدار شدند و روز خشم را اعلام کردند . ناظران رویدادهای بحرین می دانند که قیام جوانان این کشور چنان محکم و استوار بوده وهست که تمامی اقدامات دولتی برای جلوگیری از ورود مردم به میدان " لولوء " با شکست وناکامی روبرو گردید. سردمداران حکومت بحرین و مقامات واشنگتن ولندن که از آنان حمایت می کنند از قبل از تحولات قیام مردمی در بحرین آگاهی داشتند اما مقامات بحرینی گمان نمی کردند که قیام جوانان بحرین بدینجا کشیده شود. در عین حال جوانان انقلابی بحرین نیز باور نمی کردند که بتوانند با دستهای خالی بر نیروهای پلیس و امنیتی که تمامی راههای ورودی به میدان " لولوء " را بسته بودند غلبه کنند. اما آنچه که در ساعتهای نخستین آن روز به رهبری آقای "عبد الوهاب حسین" معارض بحرینی بوقوع پیوست توانست دیوار هراس را از میان بردارد و باعث گردد که تظاهرات در نقاط دیگری از پایتخت و شهرهای دیگر بحرین برگزار شود و رژیم ناچار شود از اقدامات خود علیه تظاهرات مردمی دست بکشد . اما در این میان یک جوان بخاک وخون کشیده شد ودر مراسم تشییع جنازه این جوان ، جوان دیگری نیز بخاک افتاد و اعتراض های مردمی به صحنه انقلاب تبدیل گردید. انقلاب مردم بحرین ثابت کرد که از این پس نمی توان در برابر قیام های مردمی علیه سردمداران طغیانگر مقاومت کرد . در تونس پس از به خاک وخون کشیدن مردم بن علی سقوط کرد و در مصر نیز اینچنین شد و اکنون همان رویداد در بحرین تکرار می گردد اما حکمرانان حالا دعوت به گفتگو می کنند که البته بسیار دیر شده است . این رویداد ثابت کرد که بکارگیری قدرت و زور دیگر یک ابزار در دست سردمداران نمی باشد چون خون جوانان انقلابی بسیار قدرتمند تر و برنده تر از زور و تیزی سرنیزه ها است. در عین حال غربی ها در حال حاضر خود را در محاصره پدیده رژیم های هوادار در حال سرنگونی می بینند. در ادامه می توان گفت نخستین پدیده این قیامها، سه دهه پیش از ایران آغاز گردید و با وجود از بین بردن تمامی پیامدهای آن از سوی دیگران می بینیم که امروزه این پدیده خود را بر همه تحمیل کرده است و اینچنین است که امریکا وغرب برای نخستین بار منافع خود را در منطقه مورد تهدید می بینند. کاخ سفید وبا وجود دیر بیدار شدن از رهبران بحرین خواستار دست زدن به اصلاحات کرد اما این سردمداران پیام امریکا دیر دریافت کردند و در نتیجه نتوانستند آتش قیام مردمی را خاموش نمایند و بالاخره تصمیم آقای " حسن مشیمع " رهبر جنبش " حق " برای بازگشت بخودی خود بعد جدیدی به این قیام مردمی خواهد بخشید که نخستین پیامد آن تصمیم رژیم در آزادی بی قید وشرط زندانیان سیاسی است.اما جوانان در میدان " لولوء " همچنان شعار " ملت خواستار سرنگونی نظام است " برافراشته اند . بسیاری از مردم جهان گمان می کردند که ملت بحرین در ناز ونعمت زندگی می کند چون درآمد هنگفت نفت دارد اما ناظران از مدتها پیش این قیام مردمی را پیش بینی کرده بودند از جمله شش ماه پیش مقامات بحرینی بیش از 500 تن را با اتهام های جعلی بازداشت کردند وکار بدانجا رسید که بسیاری از آنان محکوم به اعدام شدند که البته این جدا از شکنجه هایی بود که در زندانهای بحرین درباره زندانیان سیاسی روا می شده ومی گردد. اما رژیم بحرین تا چند روز پیش همانند رژیم عربستان سعودی توجهی به هیچیک از هشدارها نمی کرد وگمان می برد که عربستان از سقوط رژیم های عرب در خلیج فارس جلوگیری خواهد کرد ولی اظهارات شاهزاده سعودی طلال بن عبد العزیر درباره ضرورت دست زدن به اقدامات اصلاحگرایانه نشان دهنده نگرانی آنها از خشم وقیام مردمی است. 16146
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 327]