تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834179185
احمد مهرانفر: کورش تهامی لیز خورد، سالن منفجر شد!+عکس
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
احمد مهرانفر: کورش تهامی لیز خورد، سالن منفجر شد!+عکس بعضی وقت ها که خودم حس می کنم یک لحظه را واقعی بازی کردم یا روبه رویی ام خیلی واقعی بازی کرده خنده ام می گیرد.
احمد مهرانفر بازیگر محبوب و دوست داشتنی که با سریال «پایتخت» خاطرات زیبایی از او داریم، در جواب این سوال که اتفاقی افتاده سر صحنه تئاتر خنده ات بگیرد، اینگونه پاسخ داد: آره. اتفاقا یک بار در فرهنگسرای نیاوران به همراه فرهاد آییش، صدرا عرفایی، لیلی رشیدی و یکسری دوستان دیگر تئاتری روی صحنه داشتیم که من در آن نقش یک افسر نازی را بازی می کردم که می آمدم و خانواده داستان را اذیت می کردم، به طوری که تماشاگر کاملا از من بدش می آمد. آن خانواده مجبور بودند به خاطر کاری که با من داشتند همه جور باجی به من بدهند، تا اینکه من چمدانم را می بستم و از آنها جدا می شدم و به ایستگاه قطار می رفتم اما چون پارتیزان ها آنجا را منفجر کرده بودند مجبور می شدم برگردم و دو سه روز دیگر پیش آنها بمانم! وقتی به صحنه برمی گشتم، باید می گفتم «سلام، من دوباره برگشتم. دوست دارید پیش تان بمانم؟» یک شب وقتی این جمله را گفتم، بچه ای از بین تماشاگرها بلند گفت «نه!» به محض اینکه این را گفت تمام سالن منفجر شد و ما هم دیگر نتوانستیم خودمان را کنترل کنیم. آنقدر خندیدیم تا یک جا خنده مان بند آمد و دوباره توانستیم ادامه بدهیم. تماشاگرهایمان هم حسابی با این اتفاق حالشان خوب شد. از این صحنه ها زیاد در کار ما اتفاق می افتد.
یک بار دیگر هم یادم هست سر یک نمایش «کورش تهامی» در حال پایین آمدن از پله ها بود که یکهو پایش لیز خورد و افتاد. آنجا هم خنده مان گرفت. بعضی وقت ها که خودم حس می کنم یک لحظه را واقعی بازی کردم یا روبه رویی ام خیلی واقعی بازی کرده خنده ام می گیرد. مثلا سر نمایش «خشکسالی و دروغ» که چند جلسه ای به جای «پیمان معادی» در آن بازی کردم، بازیگر روبه رویی ام «علی سرابی» بود که بعضی وقت ها یک خرده کارهای بداهه ای انجام می داد که خنده ام می گرفت یا من کارهایی می کردم که او می خندید! تی وی پلاساخبار مرتبط :تی شرت جالب پیمان معادی در نیویورک +عکسکوروش تهامی و دغدغه نویسندگی +عکسمجموعه عکس های احمد مهران فرتست گریم جالب هادی کاظمی,محسن تنابنده و احمد مهرانفر+عکساحمد مهران فر: نقشم در شاهگوش حذف شد!+عکس
یکشنبه 11 آبان 1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]
-
تصویری
پربازدیدترینها