تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 21 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نيّت خوب، برخاسته از سلامت درون است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814864916




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مبانی مدیریت جهادی در آموزه‌های اسلامی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
مبانی مدیریت جهادی در آموزه‌های اسلامی
با فرهنگ جهادی است که ما میز مذاکره را هم میدان مبارزه می‌دانیم؛ شکل آن عوض شده؛ آن‌ها به‌دنبال آن هستند که نظام اسلامی نباشد، ما هم به دنبال این هستیم که با ظلم مبارزه کنیم.

خبرگزاری فارس: مبانی مدیریت جهادی در آموزه‌های اسلامی



بحث ما «فرهنگ جهادی» است، چراکه مدیریت جهادی در سایه فرهنگ جهادی معنی و مفهوم پیدا می‌کند. مقام معظم رهبری امسال را سال فرهنگ و اقتصاد نام‌گذاری فرمودند و بر عزم ملی و مدیریت جهادی در  نام‌گذاری امسال تأکید شده است. بدون شک موضوع مدیریت جهادی، موضوع سال 1393 نیست. مدیریت جهادی  موضوعی است که با فرهنگ شیعه از صدر اسلام تا به امروز عجین است و ما با این موضوع زندگی کردیم و از این به بعد هم با آن زندگی خواهیم کرد. مهم این است که ما زمان و مکان را به‌درستی برای این فرهنگ بشناسیم. آن چیزی که در زندگی ما بسیار مهم و اساسی است، ایمان است. به هر حال، نظام اسلامی ما و قدرت این نظام اسلامی و انقلاب اسلامی، تکیه بر ایمان دارد. شهید مطهری(رضوان‌الله تعالی علیه) در بحث عوامل پیروزی انقلاب، درباره خصوصیات امام(ره)بر این موضوع تأکید دارند که امام ایمان به خدا، مردم و باورهای خود داشت. شرط ایمان و ایمان داشتن به آن باورهایی که داریم، بسیار مهم و اساسی است. مولی‌الموحدین امیرالمؤمنین، علی(ع)، می‌فرمایند: حقیقت ایمان بر چهار چیز تکیه دارد: صبر، یقین، عدل و جهاد. ما در فرهنگ اسلامی و شیعی خودمان باید به طور جدی به آن توجه کنیم و بعد تأکید بر این است که جهاد خودش بر چهار پایه استوار است: امر به معروف، نهی از منکر، راستگویی در هر شرایطی و دشمنی با فاسقان؛ یعنی اگر ما می‌خواهیم بگوییم اساس قدرت ما بر ایمان است، ایمان بر آن چهار پایه صبر، یقین، عدل و جهاد است و جهاد هم خودش بر چهار پایه مستقر است. امر به معروف، نهی از منکر، راستگویی در هر شرایطی و  دشمنی با فاسقان. ما وقتی به زندگی اهل بیت(علیهم‌السلام) نگاه می‌کنیم، می‌خواهیم ببینیم چگونه سیاست می‌کردند؟ چگونه اداره و تدبیر می‌کردند؟ مبنای سیاست‌ورزی، خردورزی، تصمیم‌گیری، اداره جامعه و تدبیر کردن آن‌ها در جامعه بر چه اساسی بوده است؟ می‌بینیم که در فرهنگ اهل بیت(علیهم‌السلام) بر سه موضوع تأکید شده است: حق، عدل و فطرت. «حق» در حقیقت یک درک حکیمانه و یک سنت الهی است. حق و حق‌مداری، اساس زندگی انسان در همه عصرها و نسل‌هاست. درباره «عدل» هم با نگاهی به زندگی معصومین و انبیا(ع) در می‌یابیم که همیشه تأکید و حمایت آن‌ها بر عدل در جامعه بوده است. بعضی از فقها و اسلام‌شناسان بزرگمان معتقدند که اگر در جامعه‌ای عدل مستقر نشود، بقیه احکام امکان اجرا ندارد و شرط بقیه احکام را اجرای عدالت در جامعه می‌دانند. یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین رسالت‌های یک نظام و حکومت اسلامی، مربوط به عدل است و همیشه حامی عدل بوده است. اهل بیت(علیهم‌السلام) نیز همیشه تلاش‌شان این بوده که آن حوزه اقتضا را به‌درستی تشریح کنند و در حقیقت برای مقتضای آن اقتضا در جامعه کالا تولید کنند و به موضوعات فرهنگی توجه کنند نه برای تقاضاهای موجود در جامعه. خیلی وقت‌ها در جامعه تقاضاهایی وجود دارد که آن تقاضاها، تقاضاهایی کاذب هستند. در اقتصاد سرمایه‌داری وقتی بحث عرضه و تقاضا را دنبال می‌کنند، می‌گویند ببینید: چه چیزی را تقاضا دارند، آن را عرضه کنید؛ ولی ما در فرهنگ اهل بیتی، برای مقتضای آن اقتضایی که در حوزه عدل به عنوان یکی از مهم‌ترین موضوعات است، به آن توجه داریم. در حقیقت در جامعه آن‌هایی که براساس تقاضا، یک کالا را چه کالای فرهنگی و چه غیرفرهنگی تولید می‌کنند، به دنبال تعادل در جامعه هستند و همیشه از عدل محرومند.  بین حمایت از عدل و برقراری تعادل، فرق اساسی است. در حقیقت آن‌هایی که به‌دنبال تعادل هستند، با باورهای اهل بیت(علیهم‌السلام) نه خودشان سعید می‌شوند و نه جامعه را به سعادت می‌رسانند؛ ولی آن‌هایی که حامی عدلند و با مقتضای اقتضائات جامعه حرکت می‌کنند و مبتنی بر سنت‌های الهی گام بر می‌دارند، در حقیقت برای اداره و مدیریت جامعه سیاستمدار و مدبرند؛ نه سیاست‌فروش و سیاست‌باز. قیام امام حسین(ع) براساس اقتضا بود نه براساس تقاضا. خیلی نامه نوشتند بعد نامه‌های خود را پس گرفتند. ولی حضرت برنگشت و مسیر را ادامه داد؛ چرا که اقتضای جامعه این بود که حضرت بیاید و این حرکت جهادی و فرهنگ عاشورایی را برای همیشه تاریخ بگذارد تا ما امروز بین تعادل و عدل، گیر نکنیم و بفهمیم بر اساس عدل باید عمل کنیم نه به تعادل؛ پس در حقیقت اگر در حوزه مدیریت در فضا و فرهنگ اهل‌بیت(علیهم‌‌السلام)، حق و عدل و فطرت، پایه‌های اساسی فرهنگ اهل بیت(علیهم‌السلام) در اداره جامعه است، باید بدانیم که فطرت هم اساسا بحث فطری است نه از جنس نگاه انسان‌محوری که در نگاه اومانیستی امروز و غرب‌گرایی بعضاً حاکم می‌شود؛ یعنی موضوع درونی است، باورهای انسان است، به دلیل همان ایمانی که به آن اشاره کردیم. در واقع اقتضا هم از فطرت و درون انسان‌ها سرچشمه می‌گیرد و باید انسان را از درون شناخت نه از بیرون و عوامل بیرونی؛ بنابراین حتماً مدیریت جهادی تحت‌تأثیر فرهنگ جهادی است و در حقیقت مدیریت جهادی، نگاه عملیاتی مدیریت اسلامی است. من نمی‌خواهم این شاخه را باز کنم. حدود هفت ـ هشت سال پیش من در حوزه مدیریت،  یادداشتی در مجله دانشگاه امام صادق(ع) گذاشتم. مقاله مفصلی بود که آن زمان بحث شد که آیا اصلاً مدیریت اسلامی و غیراسلامی داریم؟ مگر مدیریت که یا علم است یا هنر است یا هر چیز دیگر، اسلامی و غیراسلامی دارد؟ آنجا مفصل بحث کردم که مدیریت حتماً اسلامی و غیراسلامی دارد. مبانی اسلامی و غیراسلامی آن، همین است که الآن می‌گوییم. در واقع مدیریت جهادی شعبه‌ای از فرهنگ جهادی در مدیریت اسلامی است. اگر بر این سه اصل حق، عدل و فطرت نگاه کنیم، می‌گوییم مدیریت جهادی یعنی کار و تلاش خالصانه در راه خدا و با عقل متصل به وحی نه عقل ابزاری و نه عقل پراگماتیستی. به هر حال، بخشی از شما از نسل دوران دفاع مقدس هستید. اگر ما می‌خواستیم با عقل پراگماتیستی نگاه کنیم، دیگر هیچ دلیلی نداشتیم که در خرمشهر بایستیم و مقاومت کنیم، در والفجر 1 و مقدماتی و... بایستیم. اصلاً عقل پراگماتیستی و عقل ابزاری به ما اجازه نمی‌داد که بجنگیم و باید راه بنی‌صدر را ادامه دنبال می‌کردیم و همه‌چیز را تحویل می‌دادیم. عقل متصل به وحی است که نه‌تنها به ما اجازه می‌دهد، بلکه ما را موظف و مکلف می‌کند که بایستیم و اگر در این مسیر ایستادیم، خدا  پیروزی ما را ضمانت می‌کند. امروز متأسفانه در جامعه ما در علم مدیریت هم مثل بقیه علوم انسانی که تحت‌تأثیر فرهنگ غرب هستیم، در موضوع مدیریت هم تحت‌تأثیر همین فرهنگ هستیم و مدیریت را هم اینگونه تعریف می‌کنیم و در حقیقت این نوع مدیریت کاملاً متفاوت از مدیریت اسلامی و غیر اسلامی است. به هر حال، این چالشی است که در حوزه علوم انسانی است ولی بحث امروز ما نیست، ولی شاخه علم مدیریت هم امروز تحت‌تأثیر همین بحث قرار دارد. مدیریت اسلامی که مدیریت جهادی، شعبه عملیاتی این مدیریت اسلامی است، به‌طور مختصر بر سه سطح است: الگوهای نظری که  در واقع سطح اولیه آن است؛ آن پارادایم فکری حاکم بر این موضوع است که این مبتنی بر معنویت‌گرایی و اسلام‌گرایی است. سطح دوم در مدیریت جهادی، مبانی فلسفی مدیریت جهادی است که ما در آن باید به‌درستی هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی را در حوزه مدیریت جهادی بدانیم؛ یعنی در حوزه هستی‌شناسی ما کاملاً باید توحیدی به موضوع نگاه کنیم. در حوزه معرفت‌شناسی همان حاکمیت وحی است؛ و عقل را آن بخش از وحی الهی بدانیم که خداوند تبارک و تعالی در نهاد همه انسان‌ها قرار داده است؛ در حوزه معرفت‌شناختی، این اساس است. این عقل، مهم است؛ عقلی که شهید مطهری می‌فرماید که پیامبر(ص) با این عظمت، حجت ظاهری شماست و عقل متصل به وحی که خدا در نهاد شما قرار داده، حجت باطنی شماست. در حوزه معرفت‌شناختی برای مدیریت جهادی باید با عقل متصل به وحی به آن توجه کنیم و در حوزه انسان‌شناسی هم باید بدانیم که انسان به عنوان خلیفه‌الله بر روی زمین است و دو عنصر مهم انسانیت و آزادگی را دارد و خدا هر انسانی را که آفرید، این دو را به او اعطا کرد. سطح سوم مدیریت جهادی هم  که امروز بیشتر به این موضوعات پرداخته می‌شود، در واقع نظام نگرشی بر مدیریت جهادی است که فرایند مدیریت جهادی است که ما در برنامه‌ریزی، تشکیلات و فرایند هستیم که این هم البته بحث بسیار مهم و اساسی است، ولی آن نکته مهم و کلیدی فرهنگ جهادی و مدیریت جهادی این است که این تفکر فقط مربوط به سال 93 نیست و ریشه در تاریخ و فرهنگ ما دارد. ما از 15 خرداد 1342 از قیام امام(ره) هم دو تفکر را می‌بینیم: یک تفکر این بود که به امام می‌گفتند با کدام سرباز؟ با کدام امکانات می‌شود جلوی شاه با این ساواک و قدرت و هیمنه و  ژاندارم منطقه ایستاد؟ زمان جنگ سرد بود و تمام دنیا زیر سلطه آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی بود، هیچ انقلابی بدون نظر موافق آمریکا و شوروی اتفاق نمی‌افتاد. در حوزه کارائیب در کوبا هم اگر اتفاقی می‌افتاد، شوروی پشت سر آن بود؛ در شاخ آفریقا هم اگر اتفاقی می‌افتاد، آن‌ها بودند. ویتنام شمالی و جنوبی، در کره شمالی و جنوبی، در هر جا اتفاقی افتاد، یک طرف آن آمریکا بود و طرف دیگر آن شوروی حضور داشت. به هر حال یک مجتهد در قم می‌خواهد بلند شود و مقابل همه این‌ها بایستد. مگر مخالف امام(ره) نبودند؟ هم در دانشگاه و هم در حوزه نخبگانی در بخش‌های مختلف با ایشان مخالف بودند. این همان مدیریت لیبرالیستی است؛ این همان مدیریت غیرجهادی است، این همان عدل غیرمتصل به وحی است. امام در اینجا به اقتضائات و وظایف خود عمل کرد. امام گفت من وظیفه دارم با ظلم مبارزه کنم. انقلاب را آغاز کرد. از امام سؤال کردند با کدام سرباز؟ گفت: سربازهای من همه در قنداق [گهواره‌ها] هستند. بعدها دیدیم که آمدند، یعنی متولدان همان سال 40 تا42 به بعد هم آمدند کف خیابان انقلاب کردند و هم آمدند جنگ را اداره کردند. امام را از عراق بیرون کردند، از کویت هم بیرون کردند. روزی که می‌خواستند به ایران بیایند، گفتند شاه در آنجا است و هنوز همه چیز پابرجاست. کجا می‌خواهید بروید؟ حکومت نظامی در ایران اعلام شد، دستور دادند  مردم بیایند بیرون، لانه جاسوسی را گرفتند، امام تعارف هم نکرد. وقتی در لانه جاسوسی آن اتفاق افتاد، وقتی در اردیبهشت واقعه طبس اتفاق افتاد، امام اصلا مثل خیلی از افراد سیاسی پُز نداد که بگوید ما بودیم،  رادارهای ما بودند، نیروی هوایی ما بود و این‌ها دشمنان ما را منهدم کردند... امام اصلاً از این حرف‌ها نزد. امام محکم جلوی آمریکا ایستاد و گفت لانه جاسوسی را باید جمع کنید و رفتار کاملاً انسانی انجام دادند. به دلیل اینکه به دنیا بگویند ما دشمنی نداریم، خانم‌ها را رها کردند، سیاه‌پوست‌ها را رها کردند و آن‌هایی که جاسوسی می‌کردند، اینجا نگه داشتند؛ ولی اصلاْ به این کارها کاری نداشتند، آن عدل، حق و فطرت را مبنا قرار دادند. وقتی آن‌ها طراحی کردند و واقعه طبس اتفاق افتاد، امام نیامد قدرت‌نمایی کند و بگوید این قدرت نظامی‌ ما بود. گفت: خدا همه کارها را انجام داد. یعنی می‌خواست بگوید طرف شما خدا است. دروغ نگفتند که ما می‌خواهیم به دنیا نشان دهیم این قدرت ماست؛ این اشتباه است. ما باید بگوییم قدرت خداست. خدا خواست چنین اتفاقی افتاد. خیلی از حوادث دیگر را هم داریم که اصلا ما خبر نداشتیم. یک اتفاقی می‌افتد، می‌گوییم این کار ماست؛ نه، کار ما نیست، کار خداست. همان حرفی که امام فرمودند: اگر آمریکا بخواهد در مقابل دین ما بایستد، جلوی همه دنیای او خواهیم ایستاد. این همان فرهنگ جهادی است. همان مدیریت جهادی است؛ از این رو همان‌طور که خرمشهر آزاد می‌شود، خرمشهر را  به‌طور مستقیم رزمنده‌ها گرفتند، مثل حادثه طبس هم نبود ولی باز آنجا هم امام می‌فرمایند که خرمشهر را خدا آزاد کرد. در اوج جنگ، امام احساس می‌کند باید در لبنان به دفاع مسلمانان برویم و آن اتفاق بزرگ می‌افتد که امروز شجره طیبه حزب‌الله را در آنجا می‌بینید که این افتخار بزرگ دارد اتفاق می‌افتد. همیشه از گذشته دور، از اول انقلاب خودمان تا به امروز، این دو تفکر وجود داشت. امام خامنه‌ای یک بار دیگر در سال 93 این حقیقت را متذکر شدند و به همه ما یادآوری کردند که امروز هم در کشور دو  راهبرد وجود دارد: 1ـ راهبرد فرهنگ جهادی و مدیریت جهادی. 2ـ راهبرد  نگاه لیبرالیستی و وادادگی. از این رو چندی پیش هم که در خدمت دوستان علما و رزمندگان جانباز تهران بودم، گفتم: با فرهنگ جهادی است که ما میز مذاکره را هم میدان مبارزه می‌دانیم؛ شکل آن عوض شده؛ آن‌ها به‌دنبال آن هستند که نظام اسلامی نباشد. ما هم به دنبال این هستیم که با ظلم مبارزه کنیم؛ یک روز وسط جبهه می‌جنگیم، یک روز انقلاب می‌کنیم، یک روز در ساخت‌وساز می‌رویم، در حوزه سیاست خارجی هم یک وقتی اقتضا می‌کند پشت میز می‌نشینیم، ولی میز را میز مبارزه می‌دانیم. این نگاه‌ها خیلی تفاوت مبنایی دارد که آیا با فرهنگ جهادی پشت این میز می‌نشینیم یا با فرهنگ لیبرالیستی این کار را می‌کنیم. یکی از اشتباهات بزرگ و فاحش ما پس از دوران دفاع مقدس که دولت‌ها بر مصدر کار آمدند، این است که هرچه زمان گذشت، از فرهنگ جهادی و مدیریت جهادی فاصله گرفتیم. بعضی وقت‌ها خودمحوری را به جای خدامحوری غالب کردیم. بعضی اوقات خودشیفتگی را با خودباوری جابه‌جا کردیم. حالا من نمی‌توانم نیت‌خوانی کنم که خلاصه این کار را آگاهانه انجام دادند یا ناآگاهانه؛ ولی وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم که خودشیفتگی به‌جای خودباوری به جامعه تزریق شد. مردم‌باوری را با مردم‌فریبی اشتباه گرفتیم، عدالت را با مساوات اشتباه گرفتیم، اقتصاد مقاومتی را با اقتصاد سیاسی اشتباه گرفتیم، به وادادگی و انفعال، لقب عقلانیت دادیم؛ این عقلانیت هم اگر باشد، عقلانیت ابزاری و پراگماتیستی است نه عقلانیت متصل به وحی؛ خیلی جاها توهم را آرمان‌گرایی نامیدیم و این‌ها را جابه‌جا کردیم. من زمانی در دولت آقای هاشمی رفسنجانی مسئول قرارگاه سازندگی سپاه بودم ـ حتماً این موضوع را آقای هاشمی تأیید می‌کند ـ در سال 72 خدمتشان رسیدم و گفتم با این فرهنگی که ما در سازندگی پیش می‌رویم، با این سبک پیمانکاری، کار به جایی نمی‌رسد، اگر به جایی برسد، فقر و فساد بیشتر می‌شود. همین فسادی که امروز در جامعه می‌بینیم، من به خاطرم است که برای ایشان مثال زدم و گفتم: اجازه دهید ما واقعاً کشور را و مناطق جنگی و غیرجنگی و اقتصادی را که می‌خواهیم بسازیم، با همان فرهنگ دوران دفاع مقدس بسازیم. ایشان گفتند: این دوره خیلی متفاوت است و خیلی با هم فرق می‌کند. گفتم: چه فرقی می‌کند؟ گفتند: نه؛ این‌طوری نمی‌شود.  خراسان را مثال زدم. گفتم با وجود لشکر 77  چرا ما تیپ امام رضا(ع) را تشکیل دادیم؟ برای چه لشکر نصر را درست کردیم؟ خب لشکر خراسان که بود. ما بسیجی‌ها و قالیباف‌ها همه جمع شویم، برویم، خب با هم می‌رفتیم جبهه‌ با آن‌ها، گفت: نه نمی‌شد. ما امروز می‌گوییم با همه سازوکاری که در حوزه فضای ساخت‌وساز، پیمانکاری و فرهنگ اقتصادی در کشور است، با این فرهنگ نمی‌شود یک اقتصادی در تراز نظام اسلامی درست کرد؛ همین بحثی که امروز به آن می‌گوییم اقتصاد مقاومتی. این بحث سال 72 است. ما نتوانستیم ایشان[هاشمی رفسنجانی] را متقاعد کنیم، ایشان نپذیرفت. من روزی که آمدم جبهه، چه کاره بودم؟ فرمانده بودم؟ کار بلد بودم؟ نظامی بودم؟ ایشان می‌گفتند: اینها کار بلد نیستند. گفتم: دانشگاه فردوسی مشهد را محور می‌کنیم، همه مهندسان بیایند. هر کسی کاربلد است، بیاید. مگر ارتش در جنگ نبود؛ ولی شما نگاه کنید همین ارتش، همین سپاه و همین بسیج در تفکر بنی‌صدر هر روز عقب‌نشینی می‌کردند. همین ارتش، سپاه و بسیج در تفکر امام و مدیریت جهادی بر دشمن تاختند و بردند. حتی خود ما در هر عملیاتی که به ایمانمان خللی وارد شد، در همان عملیات شکست خوردیم. مدیریت جهادی یک تغییر در نگرش و روش است، خداباوری در عین خودباوری است، یعنی هم به خودمان ایمان داریم که این کار را انجام می‌دهیم، هم به خدا مطمئن هستیم که دست ما را می‌گیرد. به همین دلیل، در والفجر 8 آن پل روی بهمن شیر و روی اروند قرار می‌گیرد، پلی که هیچ‌وقت فکر نمی‌کردیم بتوانیم بسازیم، با روحیه جهادی ساخته می‌شود. در مدیریت جهادی، ابتکار است، خلاقیت و نوآوری است. این خلاقیت، نوآوری و ابتکار هم من‌درآوردی نیست. با تکیه بر علم اتفاق می‌افتد، امروز اینکه ماهواره‌ها را در مدار قرار می‌دهند، از کجا اتفاق افتاده است؟ همان خلاقیت و خودباوری است. خدا رحمت کند شهید شفیع‌زاده، شهید مقدم و... در جفیر و طلائیه اولین موشکی که خواستند پرتاب کنند، گذاشته بودند  روی تویوتا که تکه پاره شد. بچه‌ها هم مجروح شدند، موشکی هم که بلند شد، پنجاه متر آن‌طرف‌تر به زمین خورد، ولی کار را مبتنی بر کار علمی و تحقیقاتی دنبال کردند و امروز این اتفاق می‌افتد که در پای میز مذاکره هم نگران کارهای جهادی بچه‌های دوران دفاع مقدس هستند که می‌خواهند آن روحیه جهادی را بکُشند تا قدرت دفاعی شما را که مبتنی بر یک فرهنگ جهادی است، متوقف کنند. ما در فرهنگ جهادی به خودمان و خانواده‌مان، ... به همه با هم همزمان نگاه می‌کنیم.   آرمان‌گرای واقع‌بین هستیم، با توهمات زندگی نمی‌کنیم. بعضی‌ها هم فقط شعار می‌دهند. مقام معظم رهبری فرمودند که حزب‌اللهی‌ها و انقلابی‌ها کسانی هستند که آرمان‌گراهای واقع‌بین هستند. ما نتیجه‌محور هم هستیم و به نتیجه هم باید توجه کنیم. کار را باید جمعی انجام دهیم، با خرد جمعی حرکت کنیم، مردم را شریک کنیم. ما در جنگ، مردم را شریک کردیم. بسیج، شراکت مردم در جنگ بود؛ ولی در اقتصاد، فرهنگ و سیاست، مردم را راه نمی‌دهیم و اگر هم راه دهیم، مقطعی به آن‌ها راه می‌دهیم و رأیشان را می‌خواهیم بعد دیگر با آن‌ها کار نداریم. اگر امر به معروف و نهی از منکر نباشد، می‌شود استفاده فصلی و اگر فصل 8 قانون اساسی باشد، مدیریت جهادی و فرهنگ جهادی است؛ یعنی همیشه مردم حاضر در صحنه هستند. ما در فرهنگ جهادی، هم به خدا توکل می‌کنیم و هم به مردم اعتماد داریم. بی‌اعتماد به مردم نیستیم. فرهنگ جهادی است که حضرت امام(ره) می‌گوید: من خدمتگزار مردم هستم؛ رهبر شما آن کودک سیزده‌ساله است و...؛ ولی همان امامی که در مقابل مردم این قدر تواضع می‌کند، می‌گوید: اگر روزی مردم یک خواسته غیرالهی داشته باشند، همه مردم یک طرف باشند و من تنها یک طرف باشم، در مقابل همه این مردم می‌ایستم. جهاد و حق، عبور از دیوان‌سالاری، منتهی عبوری که برنامه‌محور باشد نه اینکه تصمیم بگیریم و بعد مشکلات درست کنیم. حتماً باید در مدیریت جهادی جوان‌گرایی کنیم، ولی اگر جوان‌گرایی منطبق بر شایسته‌سالاری و شایسته‌گزینی نباشد و در آن، شایسته‌پروری وجود نداشته باشد، این یعنی کشتن یک سازمان و از بین بردن یک سازمان. متن حاضر تلخیص سخنرانی در همایش معاونت سیاسی نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه است. دکتر محمد باقر قالیباف منبع: بصیرت انتهای متن/

93/08/06 - 05:02





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن