واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: طلبه و جامعه (قسمت اول)سلسله مقالاتی درباره بررسی نیازمندیهای طلاب در ورود به عرصه های اجتماعی(بخش اول: شناخت جایگاه جامعه و عوامل مؤثر بر تحولات اجتماعی)
شناخت جایگاه جامعه و عوامل مؤثر بر تحولات اجتماعیبسم الله الرحمن الرحیمبدون شك، بخشي از شخصيت و هويت هر انساني در ارتباط با محيط پيراموني و جامعه شكل مي گيرد يعني با تأثير و تأثر انسان و جامعه، هويت اجتماعي افراد شكل مي گيرد. به طوري كه اين هويت ديگر فردي نيست و حقيقتي مستقل از فرد پيدا مي كند. بر اساس اين پيش فرض، بايد به شناخت جایگاه جامعه و عوامل مؤثر بر تحولات اجتماعی پرداخت چرا كه: 1. بخشي از هويت هر فرد در جامعه شكل مي گيرد. 2. بخشي از رسالت و فعاليت هاي كلان و خرد افراد در بستر جامعه انجام مي گيرد لذا براي موفقيت در كارها و انجام بهتر امور مي بايست به يك شناخت صحيحي از جامعه ايجاد شود تا بتوان در اين بستر بهترين راهكار و استراتژی را اتخاذ كرد. 3. آموزه هاي اسلامي، به هويت اجتماعي افراد توجه ويژه اي نموده اسند و بسياري از اين آموزه خود داراي ابعاد اجتماعي و سياسي است به طوري كه نمي توان مقصود شارع از آنها را فقط سعادت فردي و تنظيم زندگي فرد دانست بلكه روح حاكم بر بسياري از آن آموزه هاي، سعادت جامعه و تنظيم مديريت اجتماعي است. (1)براساس اين دلايل و دلايل بسيار ديگر، لازم و ضروري است كه به اين مباحث پرداخته شود. و در قدم اول مي بايست خود جامعه، ضوابط حاكم بر آن و عوامل مؤثر بر تحولات اجتماعی شناخته شود تا با شناخت و بصيرت بهتري در جامعه ورود داشت و به تعامل با ساحت هاي مختلف اجتماعي و سياسي پرداخت.از آنجا كه فعالیت های فكري، تبلیغی و تربيتي حوزه های علمیه براساس ارتباطات انسان شكل گرفته است و بدون شك يكي از ابعاد ارتباطي و تعاملي انسان با جامعه (به عنوان يك هويت مستقل) است، ضروري است كه به ابعاد تعامل اجتماعي انسان و چگونگي شكل گيري هويت اجتماعي آن پرداخت. لذا شناخت جامعه، ضوابط حاكم بر آن و عوامل مؤثر بر تحولات اجتماعی يكي از مباحث مقدماتي و ضروري برای طلاب جوان است و به عنوان مدخل مهم براي گرايشها و رفتارهاي انسان مؤمن ضروري در عرصه هاي اجتماعي و سياسي است. تا با یک فهم عمیق از جایگاه جامعه در زندگی انسان و شناحت عوامل تحولات اجتماعی به ایفا نقش در جامعه پرداخت.قرآن کریم به این نکته توجه فرموده است آنجا که می فرماید: ارسال پیامبر برای امت و جامعه است، «و لقد بعثنا فی کل امه رسولاً ان عبدالله و اجتنبوا الطاغوت» (2)یعنی رسالت، امری اجتماعی است و برای امت ها صورت می گیرد؛ بنابراین اگر رسالت انبیاء اجتماعی است، می بایست برای تحقق این این رسالت در اجتماع، شناختی از امت و اجتماع پیدا نمود. از این رو قرآن کریم می فرماید هر پيامبري در هر جا مبعوث ميشود، به زبان و فرهنگ مردم همان سرزمين آشنا و سخن ميگويد؛ اين آشنايي باعث شناخت صحيح و متقابل از زبان و فرهنگ و اهداف آن پيامبر در نزد مردم است. اين همزباني بين پيامبر و امت، لازمه درمان دردهاي فرهنگي و اجتماعي جامعه و تنظيم روابط اجتماعي افراد ميشود.بنا براين خداوند در طليعه سوره ابراهيم، تفاهم و هم زباني را از ويژگي مهم انبياء ذكر ميكند:«ما هيچ پيامبري را، جز به زبان قومش نفرستاديم؛ تا (حقايق را) براي مردم آشكار سازد» (3)در قدم اول مي بايست خود جامعه، ضوابط حاكم بر آن و عوامل مؤثر بر تحولات اجتماعی شناخته شود تا با شناخت و بصيرت بهتري در جامعه ورود داشت و به تعامل با ساحت هاي مختلف اجتماعي و سياسي پرداخت.در سيره فرهنگی، اجتماعی و سياسي انبیاء عليهمالسلام ، عنصر بيداري فطرت مردم و روشن نمودن راه و مسير سعادت، بسيار مورد توجه آن حضرات بوده و راز تحول و تغيير اجتماعي را درون انسانها جستجو مينمودند، بنابراين براي ايجاد تغيير و تحول در جامعه، به آگاه كردن مردم و نشان دادن نقاط ضعف آنها و ترسيم يك نظام مطلوب مطابق با فطرت و نيازهاي مادي ومعنوي انسان پرداخته اند. حضرات انبیاء عليهمالسلام با هدايت عقلي و روشنگري مصالح و مفاسد عام انساني، انسانها را به زندگي سعاتمندانه كه در لوای توحيد محقق ميشود رهنمون بودند.راه و رسم تمامى پيامبران عليهمالسلام در دعوت و ارشاد به سوى خداوند متعال، بر پايه ادب و احترام و بيدار نمودن فطرتها بوده است. تمام این مهمات با توجه به شناخت انبیا از شرایط اجتماعی حاکم بر زمان خود و درک صحیح عوامل محرّک اجتماع و عوامل مؤثر بر تحولات اجتماعی بوده است.با نگرش عميق به معارف ديني روشن مي شود كه عوامل متعددي در دگرگوني هاي اجتماعي و فرهنگي تأثير دارد و نمي توان پديدههاى پيچيده اجتماعى را به يك نظريه تك عاملي و يا الگوي تک خطي دل بسنده كرد. (4)به عبارت ديگر اركان و عناصر اجتماعي (اعم ازسخت افزاري و نرم افزاري) هر يك به فراخور جايگاه و نقش اجتماعي در تحولات اجتماعي و فرهنگي و تكامل جوامع مؤثرند. براي روشن شدن اين موضوع ابتدا لازم است اركان و عناصر اصلي جامعه و تحولات اجتماعي شناخته شود و سپس به نقش هر يك در دگرگوني هاي اجتماعي و مسير تاريخ اشاره نمود.در يك استقراي كلي مي توان عناصر و بازيگران جامعه را در پنج محور تقسيم نمود: 1- جمعیت، 2- داشتن هدف و مشخص بودن آن، 3- ايدئولوژي (داشتن برنامه برای نیل به اهداف)، 4- رهبری، 5- سازمان یافتگی. منابع:(1) روابط اجتماعی در اسلام، علامه طباطبایی، قم، بوستان کتاب، 1389، ص51.(2) نحل 36 .(3) ابراهيم، آيه:4.(4) برخى جامعهشناسان كوشيدهاند پديده تحول اجتماعى را با در نظر گرفتن عامل خاصى توجيه و تفسير كنند. برخي از انديشمندان اجتماعي، عوامل و عناصري را براي دگرگوني هاي اجتماعي و فرهنگي ذكر كرده اند. و هر يك به فراخور گرايشات و سلايق علمي و جغرافيايي، بر يك يا چند عمال تأكيد خاص داشته اند از جمله اين عوامل مي توان به اين امور اشاره كرد. 1.عوامل جغرافيايي و محيطي، 2.عوامل زيستي، 3.عوامل صنعتي و فنآوري، 4.عوامل اقتصادي و ابزار توليد، 5.جمعيت، 6.رهبران. (ر.ک: مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ، ص224-239) نویسنده: سید مهدی موسوی، گروه حوزه علمیه تبیانتنظیم: رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 254]