محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843444988
نماد پاکي، پاکدستي و انقلابيگري
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۴ آبان ۱۳۹۳ (۱۱:۴۲ق.ظ)
رسالت: نماد پاکي، پاکدستي و انقلابيگري
به گزارش خبرگزاري موج، «نماد پاکي، پاکدستي و انقلابيگري»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت است که در آن مي خوانيد؛
يک سال از رحلت مردي مي گذرد که امام (ره) او را با صفات "صالح"، "کارآمد"، "متدين" و "فداکار" توصيف کرده بود. يک سال از پرواز ملکوتي انساني مي گذرد که مقام معظم رهبري، او را "مبارز خستگي ناپذير"، "مجاهد صادق" و "يار وفادار و معتمد امام (ره)" مي شناخت. هر کدام از اين صفات و ويژگي ها کافي است که فلاح و رستگاري او را در آخرت تضمين کند. مرحوم استاد حبيب الله عسکراولادي با همين صفات يک نام ماندگار در تاريخ ايران اسلامي است. او و يارانش در حزب موتلفه اسلامي صادق ترين و دلسوزترين و فداکارترين ياران انقلاب، امام و رهبري معظم انقلاب اسلامي و پيشگام در همگامي و همياري نهضت اسلامي بودند.
نظير همين شهادت و گواهي که امام(ره) و رهبري معظم انقلاب در مورد استاد حبيب الله عسکراولادي مطرح فرمودند، مراجع عظام تقليد، علماي بزرگ حوزه هاي علميه، اساتيد بزرگ دانشگاه ها و نخبگان جامعه در مورد او مطرح نمودند و او را به بينش درست اسلامي و انقلابي، اخلاق، ادب و آداب صحيح سياست ورزي و از همه مهم تر به پاکي، پاکدستي، زهد و تقوا مي شناسند.
کمتر کسي از رجال سياسي و مذهبي ما در قبل و بعد از انقلاب به اين اوصاف توصيف شده است.
جمع بين صفات او پاکي، پاکدستي و انقلابيگري بود که در زير به آن اشاره مي کنم؛
1- نماد پاکي: عسکراولادي با اطلاعات وسيعي که از آموزه هاي ديني داشت جان خود را در اقيانوس معارف اسلامي شستشو داده بود. از فعل و قول او، اخلاق و احکام و معارف ديني استشمام مي شد.
کسي در گفتگوهاي سياسي و اجتماعي، از او خلاف ادب و نزاکت اخلاقي سراغ ندارد. به همين دليل او در امر به معروف و نهي از منکر، موفق بود. مخاطب خود را تحقير نمي کرد و هرگز زبان به اهانت نگشود. تعامل سياسي و اجتماعي او حکايت از طهارت روحش داشت و او به طهارت روح اهتمام ويژه داشت.
دوست و دشمن نيک مي دانستند که براي خدا مي گويد و براي خدا مي خواهد و کيسه اي براي خودش ندوخته است.
اين همه به خاطر مجالست او با علماي بزرگ، مراجع عاليقدر و بويژه همراهي با امام خميني(ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي بود.
او پاک بود و پاک زيست و پاک رفت و خار چشم دشمنان اسلام و انقلاب بود.
2- پاکدستي: با آنکه به دليل مسئوليت هاي مهمي که در قبل و بعد از انقلاب داشت، اموال بسياري در اختيار او بود اما وقتي که از ديار فاني عزيمت کرد، به غير از منزل مسکوني که در آن زندگي مي کرد، چيزي براي ورثه باقي نگذاشت.
او براي تامين رزق خود کار را از بازار شروع کرد، اما پس از اعدام انقلابي منصور، نخست وزير شاه خائن 14 سال گرفتار شکنجه زندان هاي مخوف شاه بود وقتي بيرون آمد ديگر سراغ بازار نرفت چون نه کسبي داشت و نه مغازه اي. به صورت يک انقلابي حرفه اي در خدمت مردم و انقلاب و امام قرار گرفت تا تجربيات و آموزه هاي انقلابي خود در زندان و ايوان را در اختيار نهضت اسلامي قرار دهد.
او پس از انقلاب به خدمت محرومين در کميته امداد شتافت. خدمات او در اين نهاد انقلابي را کسي نمي تواند احصا کند. او در اين راه تعطيلات نداشت، حتي روزهاي جمعه، روزهاي پرکاري او بود. او از غم اينکه يک هموطن او، شکم گرسنه سر بر بالين بگذارد قرار نداشت. هميشه به دوستان مي فرمود در امر محروم يابي، او و اين نهاد مقدس را ياري کنند. او علاوه بر کميته امداد در چند خيريه، عنصر اصلي بود. همگان او را به پاکدستي مي شناختند. با آنکه از سوي امام و رهبري مجاز به اخذ وجوهات بود اما گاهي برخي متمکنين به او مراجعه مي کردند و پول هايي را در اختيار او مي گذاشتند که وجوهات نبود و به او مي گفتند به تشخيص خود خرج محرومين کند. در اوايل انقلاب در دولت موسوي برخي چهره او را ملکوک کردند، همان ها که وقتي عسکراولادي رخ در نقاب خاک کشيد متوجه شدند او در مدت خدمت به انقلاب کيسه اي ندوخته بود و در نهايت زهد و ساده زيستي زندگي کرد، پشيمان شدند اما فايده اي نداشت. آنها کار خود را کرده بودند اما خدا خواست او با صفت پاکدستي در ميان اخيار شناخته شود.
3- انقلابيگري: عسکراولادي يک انقلابي مومن، شجاع و بهنگام و به قول انقلابيون دست به ماشه بود. او در راه امام و انقلاب سر از پا نمي شناخت و هرجا که سخن از فداکاري و ايثار بود، دريغ نمي کرد.
دشمن شناسي او بي نظير بود. خطوط کلي کفر و نفاق و الحاد را نيک مي شناخت. در 14 سال زندان و تبعيد همواره با اين مثلث شيطاني در نبرد بود. حريف و رقيب، او را به صدق و گفتگو مي شناختند. با آنکه در خصومت ورزي چيزي کم نگذاشتند اما نمي توانستند از تور گفتگو با او فرار کنند. در هر فرصتي از گفتگو با حريف استفاده مي کرد. عقلانيت، منطق توام با شفقت و مهرباني در کلام او موج مي زد.
در کار انقلاب، تک رو نبود. دنبال اينکه از خود قهرمان بسازد هم نبود. به همين دليل وقتي ديد نهضت اسلامي در بيرون از زندان به او نيازمند است و در داخل زندان هم گفتگوها به بن بست رسيده است، اصلا محاسبه نکرد که اگر بيرون بيايد ممکن است تصويري از قهرماني اش که از سال 44 در زندان هاي رژيم به دست آمده بود آسيب ببيند.
اگر روشنگري و اقدام او و يارانش در بيرون از زندان در سال 56 نبود، شايد امروز شمار کساني که در پايگاه اشرف و ليبرتي اسير منافقين بودند چندين برابر مي شد.
او و شهيد لاجوردي و ديگر ياران موتلفه اسلامي اولين کساني بودند که پديده نفاق در انقلاب را شناسايي و با آن مقابله کردند. نفاقي که غرق در شهوت جنسي و شهوت مقام و حب جاه بودند و در اين راه کمترين ارزشي براي جان حتي اعضا و هوادارانشان قائل نبودند. او معتقد بود که يک انقلابي فقط بايد حسابش با خدا پاک باشد، بقيه پاکي و راستي را خداوند، خود تضمين مي کند. براي همين وقتي که به تفسير قرآن و تبيين احاديث مي نشست انسان حس مي کرد او با گوشت و پوست و استخوان خود ايمان به خدا و قيامت و اعتقاد به رسول الله(ص) را درک کرده است.
قال الصادق(ع) و قال الباقر(ع) در فعل و قول او ظهور داشت. هيچ ردي از ريا و فريب در کلام و حتي در نگاه او نبود و همين جاذبه انقلابيگري او را دو چندان مي کرد.
او به کار جمعي اهتمام داشت و خرد جمعي را در اقدام، اصل مي شمرد. حتي وقتي که به ظاهر در اين اواخر گفتگوهايي را با اهل فتنه آغاز کرد تا آنها را به خيمه انقلاب و رهبري برگرداند يک اتاق فکري تشکيل داد و کليه مکاتبات و مواضع و گفتگوها را با يک جمع مديريت مي کرد. او معتقد بود چون ما با منطق انبيا و اولياي الهي گفتگو مي کنيم بايد حريص در نجات ديگران باشيم.او معتقد بود براي ظهور يک انقلاب در جامعه اسلامي نياز به انقلاب در درون داريم. ما بايد انقلاب دروني انسان ها را با گفتگو تسهيل کنيم، حتي اگر در کوتاه مدت به نتيجه نرسيم، در درازمدت آثار و نتايج آن را مي توان پيش بيني کرد که حتما به وقوع مي پيوندند. او با همين منطق در زندان و ايوان، خيلي ها را بر سر خط انقلاب آورد. او نماد يک انقلابي صادق و مجاهد مخلص بود و اين تصوير را در سنگرهاي گوناگوني که در انقلاب حضور داشت، به نمايش گذاشت. خدايش بيامرزد و او را با اولياي خود محشور گرداند.
نويسنده:
محمدکاظم انبارلويي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]
-
گوناگون
پربازدیدترینها