واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حد و مرز همسایگی تا کجاست ؟
در هر چیزى حد و مرز و حریمى وجود دارد. وقتى از اندازهگذشت، صفحه برمىگردد و اوضاع، به گونهاى دیگر مىشود. تحمل نسبت به آزار و زحمت آفرینى همسایه نیز این گونه است. گاهى مزاحمتبه حدى مىرسد كه پایان خط است و حریم ها و حرمت ها دیگر فرو مىریزد، چون خود همسایه مردم آزار، حریم نگه نداشته است. در تاریخ است كه مردى خدمت پیامبر رسید و از آزار همسایهاش شكایت كرد. حضرت فرمود: برو و تحمل كن. بار دوم كه به شكوه آمد و نالید، پیامبر باز هم دستور صبر و تحمل داد. آزار همسایه به اوج رسید و خارج از مرز تحمل. وقتى براى سومین بار، شكایت از همسایه كرد، حضرت رسول چنین راهنمایى و سفارش كرد: «روز جمعه، وقتى مردم به سوى نماز جمعه مىروند، تو وسایل و اسباب و اثاث خویش را بیرون بریز و در رهگذار مردم قرار بده، تا همه آنان كه به نماز مىروند، این صحنه را ببینند. وقتى علت را مىپرسند، ماجرا را به آنان بگو.» آن مرد نیز چنان كرد. همسایهمردمآزار (كه آبروى خود را در خطر دید) بىدرنگ به سوى او شتافت و ملتمسانه از او خواست كه وسایلش را به خانه برگرداند و قول داد وعهد و پیمان بست كه دیگر آن گونه رفتار نكند. 1این نتیجه بىپروایى و قدرنشناسى نسبت به لطف ها و مداراهاست.لطف خدا هم با انسان خطاكار مدارا مىكند، ولى ... «چون كه از حدبگذرى، رسوا كند». از حلم و بردبارى دیگران نباید سوءاستفاده كرد و نجابت و بزرگوارى دیگران را نباید به حساب ضعف یا بىعرضگى آنان گذاشت. حد و حق همسایه محدوده رعایتحقوق همسایگان و داشتن رفتار شایسته، تنها بههمسایه دست راست و چپ خانه منحصر نمىشود و تنها به پرهیز از آزار هم خلاصه نمىگردد. سركشى، رسیدگى، احوالپرسى، رفت و آمد، مساعدت و یارى،عیادت، انفاق و صدقه، رفع نیاز، همدردى و ... از جمله امورى است كه بر عهده هر همسایه است و این ها نشانه فتوت و جوانمردى است . پیشواى جوانمردان، على بنابى طالب(ع) فرمود: «من المروة تعهدالجیران» ؛2 رسیدگى به همسایگان از مروت و جوانمردى است. حضرت امام باقر(ع) نیز در بیان صفات و خصال شیعه و پیروان و رهروان خط اهلبیت، یكى هم همین را دانسته و فرموده است: اگر این حق و حد و حریم كه اسلام بیان كرده است، مسؤولانه شناخته و رعایت شود، در جامعه اسلامى نیازمند و گرفتار و بینوایان بى سرپرست و رنجدیدگان دست از همه جا كوتاه و آبرومندانى كه صورت خود را با سیلى سرخ نگه مىدارند یافت نخواهد شد. «و التعاهد للجیران من الفقراء و اهل المسكنة و الغارمین و الایتام ...»3 ؛ از نشانههاى پیروان ما، رسیدگى به همسایگان نیازمند و تهیدستو بدهكاران و یتیمان است. چگونه انسان شرافتمند و باوجدانمىتواند آسوده و با شكم سیر بخوابد و مرفه و برخوردار باشد، درحالى كه در همسایگانش محرومان تهیدست، یتیمان بىسرپرست،گرسنگان بینوا و بدهكاران درمانده باشند و او بتواند گرهى بگشاید، امابىتفاوت باشد؟ اینجاست كه كلام نورانى پیامبر خدا، بر تارک تاریخمىدرخشد كه فرمود: هر كس سیر بخوابد، در حالى كه همسایهمسلمانش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است. «ما آمن بى من باتشبعانا و جاره المسلم جایع» 4 آرى، مسلمانى به عمل است، نه به ادعا وشعار! این حقوق و رعایت ها به تعبیر احادیث، تا مرز چهل همسایه از هرطرف است. امام صادق (ع) از رسول اكرم(ص) نقل مىكند كه فرمود: هر چهل خانه از هر چهار طرف، همسایه محسوب مىشود. 5امام باقر(ع) نیز فرمود: «حد الجوار اربعون دارا من كل جانب من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه وعن شماله» 6 . كه مضمونش همان حد و حریم همسایگى تا چهل خانه ازچهار طرف است. اگر این حق و حد و حریم كه اسلام بیان كرده است، مسؤولانهشناخته و رعایتشود، در جامعه اسلامى نیازمند و گرفتار و بینوایانبى سرپرست و رنجدیدگان دست از همه جا كوتاه و آبرومندانى كهصورت خود را با سیلى سرخ نگه مىدارند یافت نخواهد شد. سخن رادر این بخش، با كلامى از محدث بزرگوار، مرحوم «شیخ عباس قمى» بهپایان مىبریم، كه چنین نوشته است: «... در زمینه معاشرت نیكو با همسایه، حدیثبسیار است و «حسن جوار»هم تنها پرهیز از همسایهآزارى نیست. بلكه تحمل جفا و ناملایمات همسایه هم از آن جمله است. همچنین از امور مربوط به «خوشهمسایگى»، ابتدا كردن به سلام،عیادت در هنگام بیمارى، تسلیت و تعزیت گفتن در سوگ ها و مصیبت ها، تبریک و تهنیت گفتن در شادی ها و اعیاد، چشم پوشى از لغزش ها، سرک نكشیدن به رازها وامور پنهانى همسایه، مضایقه نكردن از كمک هایى كه مورد نیاز او است، حتى اگرمىخواهد چوبى (و تیرآهنى) بر دیوارت بگذارد، یا ناودانى را بر خانه تو بگذارد واز این گونه امور ... مضایقه نكنى و سخت نگیرى ... .» 7منبع : آداب معاشرت ، جواد محدثی رهنما_گروه دین و اندیشه تبیان 1) سفینةالبحار، ج1، ص191 (واژه جار)، كافى، ج2، ص668. 2) غررالحكم، چاپ دانشگاه، ج7، ص49. 3) كافى، ج2، ص74. 4) سفینةالبحار، ج1، ص192. 5) كافى، ج2، ص669، باب «حد الجوار». 6) همان. 7) سفینةالبحار، ج1، ص192 «حسن الجوار».
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 265]