واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فروختن گاو و گوسفند براي خريد شيشه
قاچاقچي شيشه وقتي متوجه شد زن شهرستاني براي تهيه مواد گاو و گوسفندهايش را فروخته، به جاي مواد به او شكر داد.
به گزارش خبرنگار ما، شامگاه جمعه 11 مهرماه زن جواني به كلانتري 161 ابوذر رفت و مدعي شد مرد موتورسواري كيفش را سرقت كرده است. شاكي در توضيح ماجرا گفت: من اهل يكي از شهرستانهاي شمال كشور هستم. چند سال قبل با مرد جواني ازدواج كردم و او مرا به مخدر شيشه معتاد كرد تا اينكه مدتي قبل از او جدا شدم و اعتيادم را ترك كردم. پس از اين با مرد ديگري به نام شهباز ازدواج كردم. چند روز قبل من و شوهرم گاو و گوسفندهاي پدرم را 12 ميليون تومان بود فروختيم و راهي تهران شديم تا با پول آن پوشاك بخريم و در شمال بفروشيم. امروز براي ديدن يكي از بستگانم به محله فلاح آمديم كه ناگهان مرد موتورسواري كيفم را كه 12 ميليون تومان داخلش بود، سرقت كرد. البته من سارق را ميشناسم. او پسري به نام شهرام است كه در محله فلاح زندگي ميكند.
با طرح اين شكايت، پرونده به دستور قاضي هاشميان براي دستگيري مرد سارق در اختيار كارآگاهان پايگاه 8 پليس آگاهي قرار گرفت. نخستين تحقيقات مأموران نشان داد شاكي در محله فلاح بستگان نزديك ندارد، اما معلوم شد چند روزي است در اين محله با افراد خلافكار و خردهفروش مواد مخدر ملاقات كرده است.
بنابراين مأموران به حرفهاي او مشكوك شدند و در مورد ادعاي وي دست به تحقيق زدند. در شاخهاي ديگر از بررسيها معلوم شد شهرام، يكي از خردهفروشهاي مواد مخدر محله فلاح است، بنابراين شهرام را به عنوان مظنون شناسايي و دستگير كردند. متهم در بازجوييها با تناقضگويي قصد فريب پليس را داشت اما وقتي با مدارك روبهرو شد به جرمش اعتراف كرد.
وي گفت: چند روز قبل كه دستفروشي ميكردم، زوج جواني را در محله فلاح ديدم. زن جوان مدعي شد مرا كه در كار قاچاق شيشه هستم ميشناسد و گفت قصد دارد به اندازه 12 ميليونتومان پولي كه همراهش است مواد بخرد تا آن را در شهرستان بفروشد. ابتدا حرفهايش را باور نكردم اما بعد از كمي تحقيق فهميدم كه با خودشان پول زيادي دارند. بعد از توافق بر سر قيمت، زن جوان 4ميليون تومان به من داد و قرار شد من به آنها شيشه بدهم. از آنجايي كه من اين مقدار شيشه نداشتم، آنها را به خانهام دعوت كردم و به جاي شيشه چند كيلو شكر فروختم. روز بعد وقتي زن جوان فهميد كه من به جاي شيشه به او شكر فروختهام، به در خانهام آمد و خواست پول او را بدهم اما من قبول نكردم و با داد و بيداد آنها را ترساندم تا اينكه در اداره پليس از من به جرم كيفقاپي شكايت كردند. مأموران پليس در گام بعد زوج جوان را بازداشت و از آنها تحقيق كردند. در حالي كه زن جوان بر ادعاي قبلي خود اصرار داشت، مرد جوان گفت: چند روز قبل از اينكه به تهران بياييم، همسرم تمام گاو و گوسفندهاي پدرش را فروخت و از من خواست براي خريد شيشه از تهران همراهش بيايم. او هميشه در آرزوي پولهاي باد آورده بود و ميگفت كه با خريد و فروش شيشه به معتادان به زودي پولدار ميشويم و من هم فريب خوردم و همراهش شدم. وقتي به تهران آمديم با تعدادي از معتادان حرف زد و معتادان آدرس محله فلاح را دادند. ما در منطقه فلاح با پرس و جو از معتادان به مرد دستفروشي معرفي شديم.
مرد دستفروش مدعي شد كه با يكي از قاچاقچيان مواد مخدر كه لابراتوار توليد شيشه دارد، آشناست و ميتواند به قيمت مناسب براي ما شيشه بخرد. او ما را با حرفهايش خام كرد و زنم هر چقدر پول داشت به او داد تا شيشه تحويل بگيرد. مرد قاچاقچي چند كيلو شيشه به ما داد و ما هم با خوشحالي تحويل گرفتيم و از او خداحافظي كرديم به اين اميد كه با فروش آن در شمال پولدار شويم اما وقتي در خانه يكي از اقوام مقداري از آن را زنم تست كرد، متوجه شد كه مرد قاچاقچي به جاي شيشه به او شكر فروخته است. بلافاصله به خانه او آمديم و خواستيم پول ما را بدهد اما او ما را تهديد كرد و پول ما را نداد. تحقيقات به دستور قاضي هاشميان درباره اين پرونده ادامه دارد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]