واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: همجوشي بدن و ماشين محقق شد
براي اولين بار دست مصنوعي روباتيكي كه توسط رابطهاي عصبي- ماهيچهاي كاشته شده كنترل ميشود به لحاظ باليني به واقعيت پيوسته است.
نویسنده : ترجمه: حامد زمانآبادي
اين سيستم كاشته شده در استخوان بازو به بيماري كه دستش را از دست داده است فرصتي نوين ميدهد تا دستي داشته باشد كه در كارهاي روزمره و فعاليتهاي شغلي از آن استفاده كند. در ژانويه سال 2013 يك سوئدي كه دستش قطع شده بود اولين نفري بود كه يك دست مصنوعي كه مستقيماً به استخوان، اعصاب و ماهيچههاي بازويش متصل شده، دريافت كرد. قراراست محققان اين دستاورد خود را در ژورنال ساينس ترنسليشنال ميديسن منتشر كنند. ماكس ارتيس كاتالان از دانشگاه فناوري چالمرز كه رهبري اين پروژه را در دست داشته است، ميگويد: ما از روش ادغام پروتز با استخوان(Osseointegration) استفاده كرديم تا همجوشي باثبات بلندمدتي ميان انسان و ماشين را خلق كنيم. در اين كار دست مصنوعي مستقيما به استخوان چسبيده است كه اين ثباتي مكانيكي براي عضو پروتزي فراهم ميسازد. سپس سامانه كنترل بيولوژيكي يعني اعصاب و ماهيچههاي دست نيز توسط الكترودهاي عصبي- ماهيچهاي به سامانه كنترل ماشين متصل شده است. اين يك يگانگي عميق ميان بدن و ماشين و ميان زيستشناسي و مهندسي مكاترونيك (يا مهندسي مكانيك و الكــترونيك كه تلفيقي است از سه رشته مهندسي مكانيك، مهندسي الكترونيك و مهندسي كامپيوتر) آفريده است. فرد بيماري كه مورد عمل Osseointegration قرار گرفته است، بيش از ده سال بود كه دستش قطع شده بود. قبل از عمل پروتزي قرار بود به او پيوند زده شود، از طريق الكترودهايي كه روي پوستش قرار داشت كنترل ميشد. با اينكه پروتز روباتيك مورد استفاده بسيار پيشرفته بود اما سامانه كنترلي الكترودهاي پوستي اين روباتيك را غيرقابل اعتماد و كاركردهاي آن را محدود ميكرد. اين محدوديتها باعث ميشد كه عموماً بيماران قطع عضوي حاضر به استفاده از اين نوع پروتزها نباشند. اكنون فرد بيمار مورد پيوند سامانه كنترلي دريافت كرده است كه مستقيماً به خودش مرتبط شده است. شغل وي به لحاظ فيزيكي چالشبرانگيز است. او در شمال سوئد راننده كاميون است و از زماني كه عمل شده است ميتواند به خوبي از پس همه موقعيتهايي كه با آنها روبهرو ميشود، برآيد. هر كاري از بستن تريلر به كشنده و كارهاي مكانيكي ماشين گرفته تا باز كردن بسته تخممرغها و بستن بند اسكيت بچههايش آن هم صرفنظر از شرايط محيطي. كاشت الكترودها در اعصاب و ماهيچههاي بدن باعث ميشود كه به علت ارتباط عميق و دروني به وجود آمده، بيمار با زحمت كمتر و در عين حال دقت بيشتري پروتز را كنترل ميكند و ميتواند از عهده برداشتن چيزهاي كوچكتر و ظريفتر برآيد. همچنين نزديكي بيشتر ميان منبع جريان الكتريكي اعصاب بدن با الكترودها مانع از تداخل كار ماهيچه ميشود و بيمار ميتواند بازويش را به هر سمتي حركت دهد. عوارض محيطي همچون سرما و گرما و ساير عوامل كه ممكن بود مانع كار الكترودهاي نصب شده روي پوست شود هم ديگر اثر بر تداوم كار پروتز ندارد. نبود سوكتهاي الكترودها روي پوست هم سبب آزادي بيشتر در تحرك عضو ميشود به خصوص كه وجود سوكتها هم باعث تحريك پوست و ايجاد حس خارش و درد ميشد. بماند كه عذاب متصل كردن سوكتها و تنظيم كردن آنها در هر بار باز و بسته كردن پروتزها هم در كار نيست و همان بار اول كه الكترودها تنظيم شدند، ديگر نيازي به تنظيم وجود ندارد. بازخورد حسي ميان عضو مصنوعي و مغز هم افزايش مييابد؛ چراكه نيروها و لرزشهاي محيطي وارد به پروتز مستقيماً به استخوان بازو منتقل ميشود. در نهايت پروتز به گونهاي است كه ميتوان آن را هر روز و در طول همه روز بدون ايجاد مشكل خاص پروتزهاي قديمي پوشيد. محققان درصدد هستند همين امسال بيماران قطع عضوي بيشتري را از اين طريق درمان كنند. منبع: www. sciencedaily. com
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]