تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):مؤمن را از سيمايش مى شناسيم و منافق را از نشانه هايش.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832785795




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفت‌وگو با مردی که به قتل همسرش متهم است/قتل؟ تکذیب می‌ کنم


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
گفت‌وگو با مردی که به قتل همسرش متهم است/قتل؟ تکذیب می‌ کنم قهر و آشتی کردن‌های پی در پی، پیچیدن خبر درگیری زن وشوهر در فامیل و همسایه‌ها و رد لاستیک‌های خودرو کنار جسد، مدارکی بود که باعث شد ماموران به جمشید مشکوک شوند و او را به اتهام قتل همسرش بازداشت کنند.جمشید هیچ وقت این اتهام را قبول نکرده و بر بی گناهی اش اصرار دارد

گفت‌وگو با مردی که به قتل همسرش متهم است

قهر و آشتی کردن‌های پی در پی، پیچیدن خبر درگیری زن وشوهر در فامیل و همسایه‌ها و رد لاستیک‌های خودرو کنار جسد، مدارکی بود که باعث شد ماموران به جمشید مشکوک شوند و او را به اتهام قتل همسرش بازداشت کنند.
جمشید هیچ وقت این اتهام را قبول نکرده و بر بی گناهی اش اصرار دارد. این مرد که دو هفته پیش در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شده است، درباره مرگ همسرش و بی گناهی خود به پرسش های تپش پاسخ داده است.به اتهام قتل همسرت بازداشت شدی، آیا این اتهام را قبول داری؟ـ نه قبول ندارم. بارها هم گفته ام قتل کار من نبود اما پنج سال است در زندان هستم. این حق من نیست که به اتهام جرم ناکرده در زندان بمانم.اما کسی را بی دلیل در زندان نگه نمی دارند. مدارکی علیه تو وجود دارد که تو نتوانستی درباره آنها توضیح بدهی.ـ من این کار را نکردم. زنم را دوست داشتم و عاشقش بودم. البته انکار نمی کنم که ما اختلافاتی با هم داشتیم حتی مدتی جدا از هم زندگی می کردیم اما من زنم را نکشتم.مگر هر مردی که با همسرش اختلاف دارد، او را به قتل می رساند؟اگر تو این کار را نکردی، پس چه کسی همسرت را کشت؟ـ من کسی را که حدس می زدم عامل قتل باشد به پلیس معرفی کردم اما ماموران پیگیری نکردند و انگشت اتهام را به سمت من گرفتند در حالی که من واقعا کاری نکرده ام.چطور از مرگ همسرت باخبر شدی؟ـ در خانه بودم که از کلانتری با من تماس گرفتند و گفتند همسرت تصادف کرده و باید به مرکز پلیس بیایی. من هم سریع خودم را به آنجا رساندم و فهمیدم این اتفاق افتاده است. کدام قاتل در خانه می نشیند تا پلیس سراغش برود؟ اگر زنم را کشته بودم فرار می کردم تا دستگیر نشوم.رد لاستیک خودرو کنار جسد همسرت پیدا شده و متخصصان بعد از آزمایش های ویژه فهمیدند نوع خودرویی که جسد را حمل کرده، با خودروی تو مشابه است.در این باره چه توضیحی داری؟ـ از مدل خودروی من در تهران کم نیست، شخص دیگری او را کشته است.تو هم همان مدل خودرو را داری و هم این که زمان تقریبی که پزشکی قانونی برای مرگ تعیین کرده، از خانه خارج شدی یعنی این فرضیه مطرح شده که ممکن است در خانه با همسرت درگیر شده و او را به قتل رسانده بعد هم جسدش را به محلی که کشف شده، برده باشی.ـ این حرف ها صحت ندارد.من این کار را نکردم شهادت چند همسایه که از اختلاف من و همسرم خبر داشتند، نمی تواند دلیلی برای قاتل بودن من باشد. قبل از این که همسایه ها بگویند، من خودم به ماموران گفتم با همسرم اختلاف داشتم.قبل از مرگ همسرت با او دیداری داشتی؟ـ بله زنم را چند ساعت قبلش دیده بودم. بعد از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت.وقتی داشت از خانه بیرون می رفت، از او نپرسیدی کجا می رود؟ـ زنم خوشش نمی آمد از او سوال کنم به همین دلیل چیزی نپرسیدم اما وقتی داشت می رفت، خودش گفت باید خرید کند و کارش طول می کشد اما برمی گردد. آن طور که از صحبت هایش متوجه شدم، چند جایی باید می رفت من هم چیزی نگفتم.چندبار تاکید کردی با همسرت مشکل داشتی اما نگفتی دلیل این اختلاف چه بود؟ـ همسرم معتاد بود و متاسفانه هر روز هم اعتیادش بدتر می شد. من سعی می کردم کمکش کنم تا ترک کند اما لجبازی می کرد و برای ترک اقدامی نمی کرد، با این حال من هم نمی توانستم کمکش کنم و همین موضوع باعث شده بود بشدت با هم اختلاف داشته باشیم.چرا او را طلاق ندادی؟ـ دوستش داشتم. من مرد عاشقی بودم مگر می شود 40 سال زندگی مشترک را همین طوری تمام کرد. من از او بچه داشتم و با طلاق، سرنوشت بچه هایم خراب می شد.دلم برای زنم می سوخت و برای روزهایی که با او زندگی کرده بودم، دلتنگ می شدم. ما تا قبل از اعتیاد او زوج خوشبختی بودیم. مواد مخدر،زنم را از من گرفت.چند سال بود اعتیاد داشت؟ـ چهار پنج سالی می شد.من نمی توانستم او را برای ترک قانع کنم اول به بهانه این که قند خون دارد و تریاک می تواند کمکش کند، مصرف مواد را شروع کرد و بعد آن قدر معتاد شد که دیگر نتوانست خودش را از این شرایط بیرون بکشد. من هم وقتی دیدم تلاش بی فایده است، خانه ام را جدا کردم.کجا زندگی می کردی؟ـ در زادگاهم خانه ای کوچک ساخته بودم که گاهی به آن سر می زدم. وقتی اختلافم با زنم زیاد شد، به آنجا رفتم و دیگر برنگشتم چند سالی آنجا زندگی کردم اما اشتباه بزرگی کردم.چه اشتباهی ؟ـ چون جدا شدن من،همسرم را در استفاده از مواد خیلی راحت تر کرد و دیگر کسی نبود جلویش را بگیرد و او را کنترل کند. وقتی برگشتم که او واقعا در اعتیاد غرق شده بود. دیگر به حرفم گوش نمی کرد بچه هایم ازدواج کرده بودند و اعتیاد مادرشان سرنوشت آنها را هم خراب کرده بود. عروس و داماد و حتی نوه داشتم با این حال زندگی ام اصلا خوب نبود فامیل و آشنا هرکس مرا می دید، در مورد زنم می پرسید و این که چرا این طور شده است. دیگر کلافه شده بودم. آبرویم رفته بود. تصمیم گرفتم برگردم تا بیشتر از این بچه هایم تحت فشار نباشند من می دانستم آنها چقدر ناراحت هستند هرچند چیزی به من نمی گفتند و سعی می کردند با مشکلات کنار بیایند.اما بچه هایت از تو شکایت کردندـ من که نگفتم از مادرشان متنفر بودند، او را دوست داشتند و وقتی جسدش پیدا شد و پلیس هم مرا متهم کرد، شکایت کردند؛ البته بعد از مدتی اعلام رضایت کردند و دلیلش هم این بود که می دانستند اتهامی که به من وارد شده، اصلا درست نیست.در صحبت هایت اشاره کردی که می دانی همسرت راچه کسی کشته و به پلیس هم خبرداده ای اما آنها پیگیری نکردند، آن فرد چه کسی است؟ـ همسرم از چند نفر مواد می خرید یکی از آنها که بیشتر از بقیه به زنم مواد می داد، موسی نام داشت. من به او مشکوک هستم و فکر می کنم او زنم را کشته است.چون آن اواخر خیلی با هم درگیری داشتند و موسی مرتب برای زنم مزاحمت ایجاد می کرد من هم چند باری خواستم دخالت کنم اما زنم با من دعوا کرد و گفت موضوع به تو ربطی ندارد. من همچنان به او مشکوک هستم. موسی مواد فروش بود و او هم از مدل خودروی من داشت وقتی این موضوع را به ماموران گفتم، آنها پیگیری نکردند و تصورشان این بود که من می خواهم موسی را متهم و خودم را بی گناه جلوه دهم. اما هدفم مشخص شدن واقعیت بود و نمی خواستم برای کسی پاپوش درست کنم.من فقط سعی داشتم کسی را که به او مشکوک هستم، معرفی کنم.همسرت با توجه به نظریه پزشکی قانونی ابتدا خفه شده و آثار درگیری نیز روی بدنش بوده است. تو و همسرت با هم اختلاف داشتید پس ممکن است روز حادثه با هم درگیر شده باشید و بعد قتل اتفاق افتاده باشد.ـ من او را نکشتم. در نظریه پزشکی قانونی ضربه مغزی هم وجود دارد اگر زنم را زده بودم، آثار خون یا شکستگی ظرف و ظروف در خانه می ماند چرا هیچ ردی پیدا نشد؟ چرا همسایه ها صدای درگیری را نشنیدند؟ چون اصلا دعوایی اتفاق نیفتاد اما متاسفانه به جای این که به دلایلی که به نفع من وجود دارد،توجه شود مرتب دلایل علیه من مطرح می شود.اولیای دم قبل از محاکمه رضایت داده اند حالا به اتهام قتل به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه می شوی،چطور توانستی رضایت بگیری؟ـ چند سال است که می گویم من قاتل نیستم همه حرفم را باور کردند اما پلیس می گوید مدارک دارد و مرا محکوم می کند. به هر حال اولیای دم رضایت دادند آنها خودشان این تصمیم را گرفتند و قبول کردند من قاتل نیستم. امیدوارم هرچه زدتر آزاد شوم و بتوانم وضع آشفته زندگی ام را سر و سامان بدهم. می خواهم بعد از آزادی برای همسرم عزاداری کنم. زندگی ام بعد از او خیلی سخت شد اگر آزاد شوم، به شهر خودم برمی گردم و دیگر در تهران نمی مانم. می خواهم از این به بعد با خاطره روزهای جوانی سر کنم. این مدت در زندان سختی زیادی کشیدم واقعا بد بود امیدوارم بتوانم دوباره به زندگی بازگردم. (ضمیمه تپش)مطالب مرتبط:قتل مرموز زن خياباني در ساختمان نيمه‌كارهقتل زن باردار با انگیزه‌ای مرموزقتل مرموز در خانه مرد معتادارتباط نامشروع زن متاهل با جوانی به قتل انجامید


پنجشنبه 17 مهر 1393 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن