واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
استانها > جنوب > اصفهان شمس در گفتگو با مهر:
مطالب زیادی در نقد هنری در اصفهان نداریم
اصفهان- خبرگزاری مهر: یک مدرس و پژوهشگر فلسفه فیلم گفت: مطالب زیادی در زمینه نقد هنری در اصفهان نداریم.
مهدی شمس در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: با نقد شفاهی در زندگی روزمره سر و کار داریم که به طور نمونه یک نفر رمانی می خواند و آن را به دیگری توصیه میکند که با این کار در حال نقد است، چون معتقد است آن رمان، اثر هنری خوبی است و ارزش خواندن دارد.
وی افزود: گاه رسانههای جمعی یک اثر، برای مثال یک فیلم را به صورت شفاهی نقد میکنند. در زمینه نقد کتبی و نقد هنری هم مطلب زیادی در اصفهان نداریم.
شمس بیان داشت: با توجه به فضای دانشگاهی ایران میتوانم حدس بزنم در بیشتر موارد نقدها علمی نیستند، چون در دانشگاههایمان آشنایی با نظریات مختلف نقد کم است و نظریاتی که در ایران رواج یافته، بیشتر از فلسفه فرانسوی و متفکرانی مانند دریدا، ریکور یا بارت متاثر هستند و کمتر دانشجویان یا اساتید از نظریات رقیب این فیلسوفها و اثراتش در نقد هنری آگاهی دارند.
وی ادامه داد: نقد هنری نیازمند فهم هنری است. کسی که میخواهد نقد هنر نقاشی را آموزش دهد، باید تاریخ و مکاتب نقاشی و سبکهای نقاشان را بشناسد تا بتواند این فهم را به دیگران منتقل کند.
این دانشجوی دکترای فلسفه که دوره تخصصی «فیلم و فلسفه» برای بررسی مکاتب مختلف نقد فیلم در موسسه رویش دیگر اصفهان برگزار می کند، اذعان داشت: نبود چنین متخصصانی موجب قطع ارتباط مردم و زندگی روزمره با هنر می شود.
وی گفت: سیستم آموزشی ما جز در موارد معدودی مانند شعر، ارتباط تدوین شده چندانی با هنر ندارد که باعث شده مهارتهای تفسیری و ادراکی ما درباره هنر در مدرسه چندان توسعه پیدا نکند که این معضل در نسل دهه 70 حادتر شده است.
شمس درباره تعصب برخی اساتید بر روی یک رویکرد مشخص نقد هنری بیان داشت: تمایل آگاهانه یک مدرس به یک نظریه بد نیست و در مواردی خوب است، چون نشان میدهد مدرس با موضوعی که درس میدهد، درگیر شده و با بررسی نظریات مختلف، یک نظریه را بر نظریههای رقیب ترجیح داده است.
وی افزود: در مواردی ممکن است دلیل تعصب یعنی تمایل بدون آگاهی کمسوادی باشد، چون مطالعه نظریات مختلف سخت است و بعضی دنبال کار آسان میروند و یک نظریه را اصل قرار میدهند و دیگر نظریات را کنار می گذارند. در واقع از علتهای تعصب، تنبلی فکری خودآگاه یا ناخودآگاه و ورزیده نبودن اندیشه است.
این پژوهشگر که موضوع پایان نامه کارشناسی ارشد او «نقدی بر ذات گرایی در نظریه کلاسیک فیلم» بوده، درباره نقدهای فیلم مجلات تخصصی سینما عنوان داشت: نباید همه نقدها را با یک چوب برانیم و بگوییم همه نقدهای سینمایی این طور یا آن طور هستند.
وی ادامه داد: آشنایی با رویکردهایی که من در دوره ام مطرح می کنم، از حداقل ملزومات نقد سینمایی است و مطمئنم منتقدان با اغلب آن ها آشنا هستند، اما اگر منتقد با این رویکردها آشنا نباشد، عجیب است که چطور میتوانیم او را منتقد بدانیم.
شمس درباره شیوه کار نوئل کرول، منتقد فیلم که دوره "فیلم و فلسفه" وی براساس شیوه او است، عنوان داشت: کرول از بزرگ ترین فیلسوفهای هنر معاصر، آثارش محدود به فلسفه فیلم نیست و تفاوت اصلی او نسبت به نظریهپردازهای قبلی این است که کلیگویی نمی کند، چون سنجیده سخن گفتن سخت است و به تسلط به تاریخ سینما و تاریخ هنر نیاز دارد.
وی گفت: قبل از کرول نشانهشناسی، روانکاوی و نئومارکسیسم سه نظریه فیلم غالب در آمریکا بود که بیشتر از اروپا و به ویژه فرانسه به آمریکا راه یافته بود.
این مدرس فلسفه فیلم که اکنون در حال نوشتن رساله دکترای خود با عنوان «عینیت در نقد هنری» است، افزود: نقد اصلی کرول به این نظریات، این است که بدون توجه به شواهد تجربی و مطالعه موردی، نظریات مختلف رشتههای علوم انسانی را می گیرند و وارد نظریه فیلم میکنند، در حالی که مشخص نیست این نظریات سنخیتی با فیلم داشته باشند.
وی بیان داشت: کرول برای توجیه فرآیندهای ادراکی ما هنگام فیلم دیدن از علوم شناختی کمک میگیرد. آثار فیلسوفهایی مانند نوئل کرول، دیوید بوردول و گرگوری کوری باعث شد مسیر نظریات فیلم که با ظهور رشته مطالعات فرهنگی به سمت جامعهشناسی هدایت شده بود، بار دیگر و این بار با تمایل به علوم شناختی به فلسفه بازگردد.
۱۳۹۳/۷/۱۶ - ۱۰:۴۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]