واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: مدارس تبديل به بازار شدهاند
چند روز بيشتر نيست كه سال تحصيلي جديد آغاز شده است و دانشآموزان رفته رفته در فضاي جدي درس قرار ميگيرند تا به مدت 9ماه كسب علم و دانش كنند.
نویسنده : فرزانه فريدوني
معمولاً روزهاي اول جو حاكم بر مدارس كمي تلطيف و آرام است تا محصلين اوضاع و احوال دستشان بيايد، با شرايط جديد خود را وفق دهند و آماده يك سال تحصيلي ديگر شوند. رابطه بين مدرسه و والدين يك ارتباط ساده و تنگاتنگ است، درواقع پدر و مادرها با اطمينان كامل فرزندانشان را به مدرسه ميفرستند و ايمان دارند كه جز تربيت و آموزش چيز ديگري به آنها ياد نميدهند. همچنين نظام آموزشي نيز از مسئولان مدرسه توقع دارد كه به بچهها آموزش درست داده شود و روح و جسم آنها پرورش پيدا كند. در اين ميان گاهي اتفاقاتي رخ ميدهد كه اين رابطه را زير سؤال ميبرد يا در وظايفشان كوتاهي ديده ميشود. همين ابتداي سال تحصيلي اتفاقي تعجبآور افتاد كه واقعاً نميدانم چطور آن را بيان كنم و تقريباً گيج شدم. واقعاً در اين مسئله كه وظايف اصلي مدرسه و مسئولان آن چيست، به شك افتادم و نميتوانم رسالت اصلي آنها را باور كنم. هنوز يك روز از شروع سال تحصيلي نگذشته بود كه پسر داييام از مدرسه با كلي شوق و ذوق شامپو به دست برگشت. همه ما شور و حال روز اول را فراموش كرديم و در مورد اين راه آوردش از مدرسه حرف ميزديم و تقريباً سؤال پيچش كرده بوديم. شامپوي كلاس سوميها داستان اصلي از آنجا آغاز ميشود كه در همان روز اول مهر سر كلاس مسئولان مدرسه بين بچهها شامپوهايي متعلق به يك شركت معروف محصولات بهداشتي به عنوان تبليغ پخش كرده و به هر كدام از آنها از انواع مختلف شامپوها دو نمونه داده بودند. در كنار اين كار نيز به دانشآموزان توصيههاي لازم را داده و خواسته بودند كه هم خودشان و هم خانواده ايشان از شامپوها استفاده كنند تا در هفتههاي آينده نيز از اين محصولات به آنها بدهند. دانشآموزان هم خوشحال و سرخوش اين محصولات را با غرور خاصي به همديگر نشان دادند و حتي براي داشتن انواع مختلف به هم فخر فروخته بودند. اين مسئله از آنجا مشخص شد كه همكلاسي پسر داييام همان شب با او تماس گرفت و گفت:« تو از كدام نوع شامپوها داري؟ من وقتي خانه آمدم، ديدم هر دو يك جور است. فكر كنم علي شامپوهايش را با من عوض كرده است » شايان هم در جوابش گفت:«نه، شامپوهاي من شبيه هم نيست و دو نوع مختلف است. شايد علي زنگ تفريح شامپوهايت را عوض كرده باشد.» براي بچههاي كلاس آنقدر اين ماجرا جالب بود كه تا ساعتها ذهنشان را مشغول كرده و پسر دايي من هم مثل بقيه براي هر كس كه وارد خانه ميشد ماجرا را تعريف ميكرد و با نشان دادن شامپوها و تبليغ اين محصولات ناخواسته وارد چرخه تبليغاتي اين شركت شده بود. هديههاي كلاس اول و دوم پخش شامپو در مدرسه تنها به همين يك كلاس ختم نميشد چون علاوه بر اين، به همه شش كلاس سوم از اين محصولات داده بودند. اين اتفاق بين كلاس اوليها و دوميهاي اين مدرسه رخ داده بود اما كمي متفاوتتر. براي اينكه همه محصولات كارخانهشان را تبليغ كنند درجهبندي كرده بودند و سهم دوميها صابونها و لوازمي بود كه براي تميز كردن دستها و صورت استفاده ميشد. دانشآموزان كلاس اول هم سي دي محصولات را هديه گرفته بودند تا در مسابقه موجود در سي دي شركت كنند و در قرعهكشي شانسشان را براي برنده شدن امتحان كنند. در واقع دانشآموزان هر سه پايه درسي و مسئولان مدرسه در اين بازار تبليغ حضور داشتند و هر كدام با دريافت اين محصولات در شناساندن و بازاريابي براي اين شركت بزرگ و معتبر سهمي داشتهاند. مدرسه يا بازار مدرسه جايگاه خاصي دارد و هدف اصلي حضور در آن مربوط به پرورش فكري، تربيت دانشآموزان و حفظ سلامت روح و جسمشان است. اينكه در چند سال اخير شاهد كارهايي از اين قبيل در مدارس آن هم در مقطع ابتدايي و در بين سه رده اول تا سوم بوديم، كمي جاي تعجب دارد. بچهها در اين سن هيچ گونه پيشزمينه ذهني ندارند و در واقع از اين بكر بودن فكرشان سوءاستفاده ميشود و آنها به عنوان ابزار تبليغي براي محصولات شركت به بازي گرفته ميشوند. همچنين تبليغات در سطح مدارس و وارد بازي شدن بچهها كمي اعتمادها را خدشهدار ميكند و والدين ديگر اطمينان گذشته را نسبت به مدرسه ندارند. در واقع هيچ كس انتظار ندارد فضاي مدرسه تبديل به بنگاهي شود كه از دانشآموزان غير مستقيم بهرهبرداري كرده و از اين مسائل حمايت نيز شود. اين چرخه تبليغ به همين يك بار منتهي نميشود و شروع اين كار آن هم از روز اول سال تحصيلي نشان ميدهد كه برايش برنامهريزي دقيق و حساب شدهاي انجام شده است. از روزهاي ابتدايي مدرسه تا پايان سال زمان زيادي وجود دارد و اين شركت با سرمايهگذاري روي اين كودكان و مطمئناً دانشآموزان بيشتر سعي در جذب مشتري دارد. مسلماً اگر تبليغ به اين صورت باشد، اين دانشآموزان تبديل به بازاريابهاي پنهان اين شركتها ميشوند و تا آخر سال تحصيلي مشتريان بسياري را جذب ميكنند. البته در اين مسير فقط خود دانشآموزان در معرض اين فضاي تبليغي قرار نميگيرند بلكه علاوه بر خانوادهها، دوستان و اطرافيانشان هم تحت تأثير اين مسائل قرار گرفته و ناخودآگاه مشتري اين محصولات ميشوند. تفكرات اينچنيني در مورد دانشآموزان و ادامه اين روند در مدارس كمي خطرناك است و نبايد رسالت اصلي مدارس و رابطه درست بين مدرسه و خانواده بازيچه اين مسائل شود.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]