تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):امّتم همواره در خير و خوبى اند تا وقتى كه يكديگر را دوست بدارند، نماز را برپا دارن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834492355




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پرسه مرد نمكي در خيابان‌


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: پرسه مرد نمكي در خيابان‌
همشهری محله: تلق و تلوق گاري‌اش در همهمه قيقاج خودروهايي كه در بزرگراه‌ها در حركت هستند گم مي‌شود. گاري اما آرام و بي‌خيال گوشه خيابان را گرفته و پيش مي‌رود. صداي زنگوله‌ها از دور شنيده مي‌شود و همه اهالي منطقه به خوبي مي‌دانند كه اين صداي چيست؛ «نمَََََََكيه!‌» گاري‌چي كمتر داد مي‌زند و كار تبليغ فروش بسته‌هاي نمك را به زنگوله‌ها و صداي چرخ‌هاي گرد و بزرگ گاري و سم اسب مي‌سپارد كه در كوچه‌ها مي‌پيچد و همه را از آمدن خود خبردار مي‌كند. اهالي منطقه ما به خوبي با نمك‌فروشي كه روي گاري نشسته و به شلوغي جاده‌ها و صداي ماشين‌ها دهن كجي مي‌كند آشنا هستند.   اسبي كه خيابان‌هاي منطقه را مي‌شناسد گاه و بي‌گاه، گاري‌چي خسته مي‌شود و همان‌طور كه افسار را در دست دارد و سرعت اسب را مي‌پايد، كمي روي گاري دراز مي‌كشد و استراحتي مي‌كند. اسب قهوه‌اي رنگي كه يك چشمش هم از دوران كودكي كور شده، بعد از سال‌ها سواري دادن به صاحبش در كوچه‌پسكوچه‌هاي منطقه راه خود را به خوبي مي‌داند. «شاهرخ احمدي» چهره آفتاب سوخت‌هاش را به لبخندي از هم باز مي‌كند و مي‌گويد: «۲۰ سال است كه روي گاري نمك مي‌فروشم. از گمرك تا هاشمي، همه محله‌ها را مي‌گردم و تنها در همين مسير‌ها حركت مي‌كنم. اهالي محله‌هاي فلاح و شهرك ولي‌عصر(عج) و جاهاي ديگر من را به خوبي مي‌شناسند و بيشتر به دليل همين ‌شناختي كه دارند از من نمك مي‌خرند. اگر نه آنچه زياد است، نمك فروش!» ‌تركه‌اي را در دست گرفته ولي كمتر از آن استفاده مي‌كند. اسب خودش راه خود را پيدا مي‌كند. احمدي دستي به سر و يال اسب مي‌كشد و مي‌گويد: «اين از بهترين اسب‌هاي گاري در تهران است. با اينكه يك چشم ندارد، خودش مي‌تواند راه خود را پيدا كند. خيلي وقت‌ها كه خسته مي‌شوم دراز مي‌كشم و گاري به راهش ادامه مي‌دهد.‌»   چشم‌هاي دوخته به گاري نمك فروش از هر كوچه و خياباني كه رد مي‌شود، هر كس صداي زنگوله‌ها و صداي سم اسب را مي‌شنود سر مي‌چرخاند و نگاهش مي‌كند، حتي اهالي محله‌هايي كه هر روز از آنها رد مي‌شود. تازه وارد‌ها بيش از سايرين به او و گاري‌اش توجه مي‌كنند. شاهرخ احمدي به خوبي مي‌داند كه مردم به خاطر گاري و اسبي كه مركب اوست از او نمك مي‌خرند. او مي‌گويد: «قديم‌ها در اين محله‌ها گاري‌چي‌ها نمك مي‌فروختند. مردم بومي به خريد نمك از گاري‌چي‌ها عادت كرده‌اند. من مي‌توانستم با موتور يا ماشين نمك بفروشم، اما ديدم اين‌طوري مشتري بيشتري سراغم مي‌آيد. گاري به دليل سنتي بودن و كم بودنش در شهر تهران، بيشتر جلب توجه مي‌كند.‌» خودرويي از كنارش رد مي‌شود و پيرمردي برايش دست تكان مي‌دهد و مي‌گويد: «دمت گرم». بچه‌هاي كوچك چشم از گاري بر نمي‌دارند و گاري همچنان در حاشيه خيابان به راه خود ادامه مي‌دهد. به گفته شاهرخ احمدي، در كل شهر تهران ۳ گاري‌چي وجود دارد كه در اطراف شهر نمك مي‌فروشند. مسير هر روزه اين گاري‌ها هم حدود محله‌هاي منطقه ۱۸ و ۱۷ است. يافت‌آباد و شادآباد و فلاح و بهاران و امامزاده حسن و آذري و...   از نمك‌هاي يد‌دار تا تصفيه شده در طول اين ۲۰ سالي كه احمدي ۴۷ ساله روي گاري نمك مي‌فروشد، چيز زيادي درباره او؟؟ تغيير نكرده؛ گاري و اسب‌‌‌ همان است كه بود. احمدي از سال‌هايي مي‌گويد كه فروختن «نمك يددار» مد بود و هنوز نمك‌ها غيراستاندارد نبودند و مردم عادت كرده بودند از نمك‌فروش‌ها سراغ نمك‌هاي يد‌دار را بگيرند. اما حالا همه نمك تصفيه شده مي‌خواهند. زمانه براي نمك فروش سنتي شهر اين‌گونه تغيير كرده است. البته شلوغي خيابان‌ها و كوچه‌ها را نبايد ناديده گرفت: «خيابان‌ها شلوغ‌تر شده و بايد حواسمان بيشتر جمع باشد. اين سال‌ها بيش از گذشته تصادف مي‌كنم. آخرين بار با يك موتوري تصادف كردم و گاري چپ شد. اسبم هم با شنيدن سر و صداي ماشين‌ها كلافه مي‌شود. بيشتر از گذشته باد در دماغش مي‌افتد و ديگر هيچ‌كس جلودارش نيست. سركش مي‌شود و به سرعت هرجا كه بخواهد مي‌رود و نمي‌شود كنترلش كرد.‌» نگران گاري كهنه و رنگ و رو رفته‌اش نيست: «چيزي نيست كه! خراب شد يكي ديگر درست مي‌كنم.‌» اسبش را هم خودش تيمار مي‌كند و به نظافتش مي‌رسد. در دوره و زمان‌هاي كه ديگر خبري از گاري و كالسكه در شهر نيست، براي خودش يك پا اوستا شده است.   ستون خاطره‌بازي اسب حيوان نجيبي است نشاني دو سه نعل‌بندي و زين و يراق‌فروشي در تهران را مي‌دهد كه از سال‌هاي دور هنوز سرپا مانده‌اند و نعل‌بندي كرده و نيازهاي صاحب درشكه‌ها را برطرف مي‌كنند. هر روز از محله «دولت خان» از كنار كوره‌هاي آجرپزي راهي بزرگراه آيت‌الله سعيدي مي‌شود و مسير هر روزه را زير سم اسب طي مي‌كند. هر روز هم براي خودش خاطره‌ها و اتفاق‌هاي جديدي رقم مي‌خورد. شاهرخ احمدي روي درشكه تكاني مي‌خورد و اسب را هي مي‌كند تا بايستد و مي‌گويد: «چون با اسب سر و كار دارم كه موجودي زنده است، هر روز خاطره و اتفاقي برايم پيش مي‌آيد. از سركشي‌هاي اسب گرفته تا نگاه مردم و حرف‌هايي كه مي‌زنند و تصادف‌هايي كه رخ مي‌دهد و.... روزي اسبم لج كرد و جلو مغازه‌اي ايستاد و قدم از قدم بر نداشت. من هر‌كاري انجام دادم موفق به تكان دادنش نشدم. ظهر بود و كلافه بودم. تركه را گرفتم دستم و تا جايي كه خسته شوم اسب را كتك زدم. يكي از دوستانم هم همراهم بود. خسته كه شدم اسب را به او سپردم و راهي خانه شدم. مغازه‌دار‌ها كه ديده بودند اسب را كتك مي‌زنم بيرون ريخته بودند و تركه را از رضا دوستم گرفتند و به خيال اينكه او اسب را مي‌زده، حسابي از خجالتش در آمده بودند.‌»      




تاریخ انتشار: ۰۸ مهر ۱۳۹۳ - ۱۶:۵۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن