واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۸ مهر ۱۳۹۳ (۰:۴ق.ظ)
آفرينش: هشتم مهر، روزجهاني ناشنوايان/گلهاي خاموش باغچه بان به دنبال گوش شنوا
به گزارش خبرگزاري موج، روزنامه آفرينش چنين نوشت:
هفته چهارم سپتامبر مصادف با هشتم مهر، هفته جهاني ناشنوايان نام دارد و در سراسر دنيا به مناسبت بزرگداشت ناشنوايان مراسمهاي مختلفي در حيطه پزشكي و جامعه شناسي برگزار ميشود.
به نقل از فدراسيون جهاني ناشنوايان هدف از اين مناسبت،« ترفيع فرهنگ ناشنوايان، آموزش و گسترش دانستههايي از زبان علم و اشاره، آگاهي مقامات و سياستمداران جامعه شنوا و همچنين عموم مردم از دستاوردهاي اين قشر و مشکلاتي که جامعه ناشنوايان با آنها روبرو هستند، ميباشد».
براساس آمار جهاني حدود 450 هزار ايراني، دچار اختلالات شنوايي خفيف، متوسط و عميق هستند و بسياري از آنان محتاج لوازم كمك شنوايي همچون سمعك ويا عمل جراحي براي كاشت حلزوني گوش، و مهمتراز همه سخن گفتن با زبان اشاره مي باشد.
سخن گفتن، يکي از ويژگي هاي ممتاز بشري است. انسان از راه سخن گفتن با ديگر افراد جامعه رابطه برقرار مي کند، مي فهمد و مي فهماند. ناشنوايان نيز مي کوشند به شيوهاي خاص با ديگران ارتباط برقرار کنند. زبان اشاره، زبان ارتباط ناشنوايان است که سبب مي شود اين افراد با يکديگر و ديگران ارتباط برقرار کنند. قانون مدني کشور ايران، در سال1307 اين زبان را به عنوان وسيلهاي براي تفهيم و تفاهم به رسميت شناخت. نخستين کسي که زبان اشاره را در ايران به وجود آورد، استاد "جبّار باغچه بان" بود.
استاد جبار باغچهبان(عسکرزاده) يکي از خادمان پر تلاش فرهنگ ايران و به معناي واقعي کلمه معلم بود. زنده ياد باغچهبان در سال 1298 آموزگاري را آغاز کرد. وي نخستين مؤسس کودکستان ناشنوايان در تبريز بود. باغچهبان، اولين شخصي است که در ايران، آموزش شنيداري و ديداري را به دستگاه آموزش کشور وارد کرد و براي نخستين بار به فکر آموزش و تربيت کودکان ناشنوا افتاد. او ابتدا با مشكلات فراواني روبهرو شد، ولي با تلاش و پشتکار در يک سال موفق شد به سه کودک ناشنوا، خواندن و نوشتن بياموزد. اين مرد شريف، معلم دلسوز و مهربان، سرانجام در روز چهارم آذر ماه 1345، در سن 82 سالگي ديده از جهان فرو بست.
اما مراقبت از گلهاي خاموش استاد باغچه بان، امروز برعهده ماست. چراكه به سبب محدوديتي كه به آن دچارهستند بايد شرايط خاصي براي عادي سازي زندگي اجتماعي آنها در نظر گرفته شود. البته بهزيستي با ارائه طرحهاي حمايتي در صدد پوشش نيازهاي اين عزيزان ميباشد، اما تنها يك سوم از ناشنوايان كشور ميتوانند از اين امكانات محدود استفاده كنند وسكوت زندگيشان تا حدودي شكسته شود. بيکاري 40 درصد ناشنوايان و سالها پشت نوبت بودن براي انجام عمل کاشت حلزون تنها بخشي از مشکلات ناشنوايان در کشور است. ناشنوايان فراموش شدگان افراد جامعه در بين معلولان هستند كه درسكوت خود مورد بي توجهي قرار گرفته اند.
درمورد اشتغال آنها و براساس قانون دستگاههاي دولتي موظفند سه درصد استخدامهاي خود را از معلولان انجام دهند و همچنين طبق قانون تشخيص مناسب بودن شغل براي فرد معلول به عهده کميسيون هاي بهزيستي گذاشته شده است. اما تاچه حد اين قوانين رعايت ميشود و كسي به آنها اهميت ميدهد؟!.
ناشنوايان به دليل محروميت شنيداري، از توانمندي و مهارتهاي بيشتري نسبت به افراد ديگر برخوردارند اما کارفرمايان و مسئولان نسبت به ايجاد کارگاههاي اشتغال براي ناشنوايان اقدام نمي کنند.
هزينههاي سنگين آموزش گفتاري و تربيت شنيداري براي اين قشر مشكل بزرگي است كه به موجب آن بسياري از خانوادههايي كه داراي كودكان ناشنوا و كم شنوا هستند به سبب عدم توانايي تامين هزينهها ازمراجعه فرزندانشان به اين مراكز خودداري ميكنند. اين درحالي است كه بسياري از كودكاني كه در سنين پايين داراي كم شنوايي هستند امكان جلوگيري از عميق شدن هشياري شنيداري آنها وجود دارد، اما بار سنگين هزينهها آنها را به سكوتي مطلق تبعيد ميكند.
اما اين پايان كارنيست؛ درصورت ازدواج افراد ناشنوا بخشي از بار مشكلات آنها به فرزندانشان نيز منتقل ميشود. اگر كودك مبتلا به ناشنوايي ارثي نگردد ازهمان دوران نوزادي تا گذراندن دورههاي آموزشي از مهدكودك تا دانشگاه، با چالشهاي فراواني به لحاظ ارتباط با خانواده و داشتن پايگاه اجتماعي نامناسب مواجه خواهد بود، كه بدون حمايتهاي مسولان و نهادهايي همچون بهزيستي، گذشتن از آنها بسيار مشكل خواهد بود.
اميدواريم توجه به مشكلات و خواستههاي ناشنوايان براي داشتن يك زندگي عادي، تنها مختص به برگزاري همايشها و مراسمهاي بزرگداشت نباشد و مسولان با الويت بيشتري به زندگي خاموش اين قشر مظلوم واقع شده رسيدگي كنند تا آنها هم از حداقل حقوق شهروندي خود بهرهمند گردند.
نويسنده:حميدرضا عسگري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]