محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844651769
کوتاه و خواندنی 71 / شهید شد اما سر قولش ماند!
واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
کوتاه و خواندنی 71 / شهید شد اما سر قولش ماند!
گفتم: «تو را به خدا اين همه ما را تنها نگذار؛ بيشتر پيش ما بمان. من ديگر خسته شده ام.»
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، آنچه می خوانید خاطره ای است از زندگی شهید محمد رضا قطبی: محمد رضا گوشة اتاق ساكت نشسته بود. نگاهش كردم؛ انگار داشت به چيزي فكر ميكرد. رو به من كرد و گفت: «من فردا شب عازم هستم...» هنوز حرفش تمام نشده بود كه زبان به گلايه باز كردم. گفتم: «تو را به خدا اين همه ما را تنها نگذار؛ بيشتر پيش ما بمان. من ديگر خسته شده ام.» لبخند كمرنگي بر چهره اش نقش بست. گفت: «باور كن اين بار سر سي روز برمي گردم؛ نه زودتر و نه حتـي يك روز ديرتر.» خيلي محكم حرف مي زد، مثل هميشه. تسليم شدم. تصميم گرفتم حالا كه روز برگـشت را مـشخص كـرده مانعش نشوم. با خودم گفتم: يادم باشد به استقبالش بروم. روز موعود فرا رسيد. همه چيز آماده بود. زنگ در به صدا درآمد. از بنياد شهيد خبر دادند كه شهيدتان را آورده اند. تنهـا او را؛ شـهيدان ديگر را نتوانسته بودند بياورند. او آمده بود. سر سي روز كه گفته بود؛ نه يك روز زودتـر و نـه يـك روز ديرتر.
۰۷/۰۷/۱۳۹۳ - ۰۷:۱۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]
-
گوناگون
پربازدیدترینها