محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830941931
بررسی نظریه «عوض» و مقایسه آن با نظریه «ثواب»
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
بررسی نظریه «عوض» و مقایسه آن با نظریه «ثواب»
نظریه ثواب و عوض دو نظریهاند که هرکدام بخشی از آلام ابتدایی را تبیین کرده، درمجموع، مکمل یکدیگراند و با آندو، میتوان فلسفه تمام آلام ابتدایی را تبیین کرد.
بخش دوم و پایانی عوض و استحقاق مسئله دوم: برفرض وجوب عوض بر خداوند، رابطه شخص متضرر و متألم، با عوض چگونه است؟ آیا همانگونه که سیدمرتضی و همفکران او گفتهاند، استحقاق است؟ یا میتوان گفت، اگرچه عوض بر خداوند، واجب است، شخص متضرر و متألم هیچگونه استحقاقی در دریافت عوض ندارد و اگر عوضی به او داده میشود، تفضل الهی است، نه استحقاق شخص. سیدمرتضی و اکثر متکلمان عدلیه، بر این استحقاق تصریح دارند. (علمالهدی، 1411: 239؛ طوسی، 1406: 236) براساس مبنای استحقاق، علت واردشدن الم ازسوی خداوند بر متألم، آن است که او سزاوار عوض شود، زیرا طبق فرض، شخص متألم در الم نقشی ندارد؛ بنابراین، او در برابر این الم، استحقاق عوض مییابد و اگر خداوند به او عوض ندهد ستمکار است؛ و براساس مبنای تفضل، او در برابر الم واردشده استحقاقی ندارد، زیرا الم برای او مصلحت داشته است و همین امر برای نیکوبودن الم ابتدایی در حق او کافی است و اگر خداوند عوضی میدهد، براساس تفضل محض است، بدون اینکه متألم استحقاقی داشته باشد. بهنظر میرسد گذشته از مبنای لطف محض، که براساس آن، تمام آلام در حق همه متألمان لطف است، طبق اصول پذیرفته شدة اکثر متکلمان عدلیه و تحلیل ما، عوض در حق مکلفان، تفضل است. زیرا در مسئله چهارم اثبات خواهد شد که هدف اصلی از آلام ابتدایی در حق مکلفان این است که بدینوسیله آنها در معرض ثواب قرار گیرند که مرتبهای بس بالاتر از عوض است. در حق غیرمکلفان درصورتیکه الم، لطف برای غیر آنان باشد، کمترین مرتبه آن، استحقاقی، و مراتب بالاتر تفضلی است. زیرا اگر الم واردشده جبران نشود، ستم خواهد بود و با کمال الهی منافات دارد، البته اگر میزان جبران خداوند فراتر از عدالت او باشد، براساس تفضل الهی خواهد بود. رابطه ثواب و عوض مسئله سوم: با توجه به اینکه گونه دیگری از منفعت، از طرف خداوند با عنوان «ثواب» ازسوی سیدمرتضی و سایر متکلمان عدلیه، مطرح شده است، رابطه آن با عوض از نظر او چگونه است؟ قبل از پرداختن به این رابطه، به اجمال به بررسی محتوای ثواب نزد سیدمرتضی میپردازیم و پس از آن به رابطه بین آندو خواهیم پرداخت. محتوای ثواب نزد سیدمرتضی سیدمرتضی و اکثر متکلمان عدلیه، ثواب را اینگونه تعریف کردهاند: ثواب، سود و منفعتی است برای کسیکه سزاوار آن شده است، همراه با بزرگداشت و تجلیل آن کس. (علمالهدی، 1378: 37؛ طوسی، 1406: 108) در منبعی دیگر، سیدمرتضی منفعت ثواب را با صفت بزرگ توصیف نموده است: ثواب، سودهای بزرگی است برای کسیکه سزاوار آن شده است همراه با بزرگداشتن. (علمالهدی، 1405 الف: 2/ 267) ایشان در کتاب ذخیره، ضمن بیان تعریف مشابه با کتاب جمل العلم و العمل میگوید: چهبسا در تعریف ثواب قیدی اضافه شود و گفته شود؛ ثواب منفعت خالصی است که به کسیکه سزاوار آن شده است، پرداخت میشود. (همو، 1411: 276) بعضی متکلمان در معنای اصطلاحی ثواب، قیودی آوردهاند که بهنظر میرسد این قیود از شرایط سزاوارشدن ثواب باشد؛ نه آنکه آن قیود، در تعریف اصطلاحی ثواب، دخالتی داشته باشند؛ برای مثال، محقق طوسی، ثواب را اینگونه تعریف کرده است: ثواب مشقتی است که آن مشقت قیام به طاعت را همراه با بزرگداشت و تجلیل دربر دارد. (طوسی، 1413: 65) در این تعریف، ثواب بازای مشقتی است که براثر اطاعت خداوند حاصل میشود. بهگونهای که اگر در اطاعت، مشقت نباشد ثواب تعلق نمیگیرد. بهنظر میرسد، قید مشقت از شرایط تعلق ثواب است، نه ماهیت آن؛ و در جای مناسب به آن پرداخته خواهد شد. برخی منفعت را به خالصبودن مقید کردهاند: «ثواب، سود خالص است». (بحرانی، 1398: 158) ولی این شرط، مخصوص ثواب اخروی است؛ و اگر گونهای از ثواب را دنیوی بدانیم، شامل ثواب دنیوی نخواهد شد. آنچه در همه تعریفهای متکلمان عدلیه وجود دارد این است که ثواب، منفعتی است براساس استحقاق، همراه با بزرگداشت. استحقاق و بزرگداشت بهمنزلة فصل برای منفعت موجود در ثواب است. اکنون توضیح مطلب: سیدمرتضی، بهخلاف قائلان به مبنای تفضل در ثواب، ثواب را امری استحقاقی دانسته، آن را از اموری، مانند: مدح، شکر، ذم، عقاب و عوض میداند که در پی افعال استحقاقی میآیند. (علمالهدی، 1411: 276) از نظر او، هرکس از خداوند اطاعت کند، سزاوار ثواب میشود، ثوابی که افزونبر ستایش است. زیرا، خداوند متعال مکلف را بهگونهای مشقتبار، تکلیف کرده است، پس باید در برابر این تکلیف، منفعتی باشد. (همو، 1378: 38) ایشان در ادامه میگوید: «و این منفعت (منفعت در برابر طاعت) عوض نمیتواند باشد، زیرا ابتدای به عوض نیکو است، ولی ابتدای به ثواب نیکو نیست»؛ یعنی، ثواب با فعل مکلف است، پس باید تکلیفی باشد تا ثواب بر آن مترتب شود، ولی عوض وابسته به فعل خداوند است. ازاینرو، خداوند بازای الم ابتدایی، عوض میدهد و ابتدای به آن هم از طرف خداوند نیکو است. ایشان در پاسخ به این سؤال که ورود عبد به بهشت از روی تفضل خداوند است یا به سبب اعمال، میگوید: «عبد مانند حر از روی سزاواری وارد بهشت میشود.» (همو، 1405 ب: 1 /132) سیدمرتضی در منبعی دیگر، در پاسخ به سؤالی درباره علت برتری ویژه حضرت فاطمه زهرا÷ بر سایر دختران حضرت رسول| میگوید، علت شایستگی و استحقاق آن حضرت، و معیار فضیلت در دین زیادی ثواب است که با بزرگداشت و تکریم کسیکه سزاوار آن میشود، همراه است. آنگاه ایشان در راستای شرایط سزاوارشدن ثواب و مراتب زیاد آن میگوید: ثواب بهوسیله اطاعت خداوند و انجامدادن کارهای خوب و اموری که انسان را به خداوند نزدیک میکند، سزاوار میگردد و سزاواری این ثواب به دو صورت شکل میگیرد: به زیاد انجامدادن اطاعت الهی (کمیت) و یا اطاعت خدا بر وجه اخلاص و خضوع مخصوص او (کیفیت). (همو، 1405 ج: 3 / 147) سیدمرتضی، بهصراحت، ثواب و حتی مراتب بالای آن را براساس استحقاق و نقش شخص مُثاب، در کیفیت و کمیت اطاعت خداوند میداند. بنابر نظر وی، ثواب براساس استحقاق، و استحقاق براساس رفتار خودِ شخص مثاب است که بازاء طاعت نصیب او میشود. ولی اینکه مناط استحقاق ثواب تنها اجرا یا ترک فعل است یا مناط آن افزونبر اجرای «مأموربه» یا ترک «منهی عنه»، مشقتی است که در راستای این فعل یا ترک وجود دارد، ایشان همراهی با مشقت را شرط میداند. او به نقل از ابوهاشم میگوید: اگر در انجام فعل واجب سختی نباشد، هنگام انجام فعل آنچه سزاوار میشود مدح است و نه ثواب. (همو، 1411: 281) او، خود، همین قول را میپذیرد. از نظر سیدمرتضی، درصورتی وجوه سهگانه (فعل واجب، مستحب و دوریجستن از فعل قبیح)، سزاوار مدح و بهتبع آن ثواب، میگردد که انجام وجوه سهگانه، همراه با مشقت باشد. حال، چه مشقت در انجام خود فعل باشد یا در حکمِ فعل، اگرچه خود فعل، دارای مشقت نباشد. (همو، 1411: 279؛ همو، 1378: 38) محقق طوسی در کتاب تجرید الاعتقاد و شارح آن علامه حلی نیز بر مشروط بودن استحقاق ثواب به مشقت داشتن تکلیف تصریح دارند. علامه حلی مشقت را مقتضی ثواب میداند که اگر باشد مقتضی ثواب است و اگر مشقت از بین برود مقتضی استحقاق از بین خواهد رفت و دیگر ثوابی در کار نخواهد بود. (علامه حلی 1413: 410) 1. دلایل سید مرتضی بر ضروت همراهی اطاعت با مشقت، برای سزاوار شدن ثواب سیدمرتضی سه دلیل بر ضرورت همراهی وجوه سهگانه؛ یعنی فعل واجب، مستحب و دوریجستن از فعل قبیح، در استحقاق ثواب ذکر کرده است که عبارتاند از: 1 ـ 1. درستنبودن استحقاق ثواب برابر انجام کارهای لذتآور دلیل اول: «اگر شرط مشقت، واجب نباشد درآنصورت، برای لذت و سودهای گوناگون، رواست که استحقاق ثواب، فراهم گردد»؛ (علمالهدی، 1411: 279) یعنی، اگر مشقت در امور واجب و مستحب و اجتناب از کارهای ناروا شرط نباشد، امر خداوند به کارهای آسان و لذتآور (که عمل به آن متمایل با میل و خواسته انسان است و اگر خداوند متعال امر هم نکند به آنها عمل میکند)، تنها بدین خاطر است که اطاعت امر خدا کرده و باید سزاوار ثواب شود. 1 ـ 2. تلازم بین ثواب ندادن و ستم، درصورت وجود استحقاق دلیل دوم: «ثواب در برابر امری است که اگر در برابر آن امر، ثواب نباشد ستم خواهد بود و واجب کردن آن امر (بدون ثواب) ازسوی خداوند نیکو نخواهد بود و این مطلب آشکار میسازد که در آن امر باید مشقت باشد»؛ (همان) یعنی، اگر در برابر کاری که شخص با انجام آن لذت میبرد ثواب داده نشود، ستم نخواهد بود، اگرچه برفرض، خداوند به آن کار امر کرده باشد، زیرا انجام کار، مطابق با میل و شهوت او بوده و او در این کار مشقتی را متحمل نشده است تا بازاء آن مستحق ثواب شود. 1 ـ 3. سزاوار ثواب شدن خداوند مانند سزاوار مدح شدن دلیل سوم: «اگر در استحقاق ثواب، دشواری کار در نظر گرفته نشود، خدای متعال به سبب اجرای فعل واجب یا سرباززدن از کار قبیح، باید سزاوار ثواب گردد، همانطورکه سزاوار مدح میگردد». (همان: 280) نقد ادله سیدمرتضی بر ضروت همراهی اطاعت با مشقت برای سزاوار شدن ثواب 1. موضوعیتداشتن نیت برای نائلشدن به ثواب در نقد دلیل نخست میتوان گفت: اینکه شما میگویید: «اگر در ثواب، مشقت شرط نباشد، خوشیها موجب سزاواری ثواب میگردد و این باطل است» این، درست همان محل نزاع است؛ زیرا میتوان گفت: اگر فعل با نیت الهی انجام شود، اگرچه لذتبخش باشد، ثواب درپی خواهد داشت، زیرا آنچه در ثواب موضوعیت داشته، و از ارکان ثواب است، نیت و انجام دادن عمل برای خداوند است که خود، اطاعت است؛ برای مثال مسافری که روزه خود را برای رضای الهی، افطار میکند چه مشقتی را تحمل میکند که در ازاء آن مشقت، به او ثواب داده شود؟ چنانکه خود سیدمرتضی در پاسخ به این سؤال که به چه دلیل، زمانی که امر واجبی همراه با مشقت باشد ثواب بر آن خواهد بود، میگوید: زیرا خِرَدها، میان وارد کردن زیان و الزام بر کاری مشقتانگیز تفاوتی نمیگذارند؛ بنابراین همانگونه که زیان وارد کردن به شخصی که سزاوار آن نیست، خوب نیست، مگر بهجهت سود، همینطور وادارکردن بر کار مشقتبار مگر بهجهت سود، خوب نخواهد بود؛ و اگر گفته شود به چه دلیل این سود باید ثواب باشد نه سودهای دیگر، او در پاسخ میگوید: زیرا این سود از سه فرض خارج نیست: یا در شکل مدح است یا عوض و یا ثواب. اما این سود، مدح نمیتواند باشد، زیرا مدح خودش، فیحدنفسه، بدون توجه به لوازم بعد از مدح، مدح نیست، بلکه نفع بهواسطه شادی است که درپی آن، مدح میآید و این سرور و شادی بهاندازهای نیست که بتواند در برابر سختیهای زیادی که در عمل به واجب و دوری از ارتکاب بهکار بد وجود دارد، قرار گیرد و این امر بهگونهای ضروری، آشکار است. اما آن سود، نمیتواند عوض باشد، زیرا عوض همراه با بزرگداشت و بزرگنمودن نیست، درصورتیکه اطاعتکننده در ازاء این اطاعت، سزاوار سودی میشود که آن سود، میبایست همراه با بزرگداشت باشد. (همان) درواقع ایشان به سودی اشاره میکند که این سود براثر طاعت سزاوار میشود؛ بنابراین، میتوان گفت: معیار استحقاق در ثواب، اطاعت الهی است؛ و اطاعت همانطورکه در اجرای امور سخت، شکل میگیرد، میتواند در امور بدون سختی، حتی همراه با لذت نیز، شکل گیرد. در این راستا نمونههای فراوانی وجود دارد، مانند اینکه فرد مسافر بهدستور خداوند باید روزه خود را افطار کند و این واجبی است که نهتنها، سختی ندارد، بلکه همراه با لذت خوردن و آشامیدن است و یا در روز عید فطر واجب است که همگان افطار کنند. 2. نادیده گرفتن ارزش نیت و حسن فاعلی نقد دلیل دوم: در پاسخ به این گفته که، ثواب ندادن، درصورتی ستم است که فعلی که در برابر آن انجام میشود با سختی همراه باشد، میتوان گفت: اثبات شیء نفی ما عدا نمیکند؛ اینکه در مواردی که فعل با مشقت همراه است، ثواب واجب است، نمیتواند دلیلی باشد بر اینکه اگر فعل با سختی همراه نبود، ثواب نداشته باشد، زیرا میتوان گفت: نیت الهی، ثواب درپی دارد، زیرا نیت یک فعل، ارادی است و ارزش حسن فاعلی کمتر از حسن فعلی نیست. و میتوان گفت: در مواردی که مشقت وجود ندارد و یا حتی لذت وجود دارد، چون شخص برای اطاعت از فرمان الهی فعلی را انجام میدهد، سزاوار ثواب شده است. و اگر مبنای استحقاق پذیرفته شود، در هر دو صورت، شخص مطیع، سزاوار ثواب میشود و اینکه اگر در «مأمور به» مشقت نباشد، وجوب آن ازسوی خداوند نیکو نیست، تنها ادعاست. 3. عدم تلازم میان لزوم مدح و دادن ثواب درباره افعال خداوند نقد دلیل سوم: هیچ تلازمی میان لزوم مدح و دادن ثواب درباره افعال خداوند نیست، زیرا ستودن کمالات الهی منافاتی با مطلقبودن خداوند ندارد، ولی ثوابدادن به خداوند بیمعناست؛ زیرا همه چیز از آنِ خداست و معنا ندارد که به خدایی که غنی مطلق است، نفع رساند؛ ولی میتوان خدای را که غنی مطلق است، ستود. بلکه مدح غیر او، مجازی است و تمام ستایشها، گونهای از مدح اوست. برخلاف سیدمرتضی، اشاعره و گروهی از متکلمان امامیه و معتزله، ثواب را امری تفضلی میدانند. گرچه مبنای تفضل در میان متکلمان عدلیه و اشاعره متفاوت است. براساس مبانی اشاعره، هیچ امری را نمیتوان بر خداوند الزام کرد؛ (رازی، 1406: 206) بنابراین، تمام ثوابهایی که خداوند به بندگان خود میدهد، براساس فضل خویش است. اشاعره عمل و اطاعت را علامت ثواب میدانند، نه علت و باعث آن. (همان: 207) ابوالحسن اشعری که خود از طرفداران تفضل است، بیان میکند که گروهی از معتزله نیز، به تفضل قائلاند. (اشعری، 1419: 1 / 321) بر مبنای قائلین به تفضل، شخص، هراندازه به فرمانبرداری خداوند بپردازد، مقابل نعمتهایی که خداوند از قبل به او داده ناچیز است؛ بنابراین، انسان هیچگاه با اعمال شایسته خود، استحقاق ثواب پیدا نخواهد کرد. گرچه از کلمات شیخ مفید میتوان فهمید که ثواب، امری تفضلی است. او گاه مرتبهای از استحقاق را براساس عدل الهی میپذیرد (شیخ مفید،1363: 84) و گاه ثواب را هیچگاه خالی از تفضل نمیداند و به نوعی ثواب تفضلی قائل است که خداوند به کسانیکه از او اطاعت کردهاند، میدهد و دلیل آن را اَعمال مکلّفان میداند که سبب میشوند خداوند براساس جود و کََرَم خود به آنها ثواب دهد. (همو، 1413: 4 / 1) علامه طباطبایی نیز، تمام پاداشهای الهی را براساس تفضل الهی میداند و در ذیل آیه شریف: «لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْکَافِرِینَ» (روم / 45) به رابطه جزا و فضل الهی میپردازد و بیان میکند: چگونه میتوان جزا را که در معنای آن مقابله است با فضل، که رابطهای یکطرفه است جمع کرد؟ و چرا آیه بیان کرده که جزایی که به مؤمنان صالح داده میشود، بهجهت فضل خداوند است، نه بهجهت استحقاق؟ ایشان در این راستا استدلال میکنند که خداوند گونهای از استحقاقِ اعتباری را، برای مؤمنان صالح، بهجهت محبتی که نسبتبه آنها دارد، از روی فضل خود، اعتبار کرده است. زیرا دارندگان اعمال صالح، خودشان و اعمالشان، بدون هیچ قید و شرطی، مِلک خداوند هستند، پس چیزی از خود ندارند تا به خداوند داده، بازاء آن سزاوار پاداش گردند. پس، هر پاداشی که به آنها داده میشود، تنها براساس فضل است؛ و خداوند متعال براساس شدت فضل و رحمتی که به بندگان خود دارد، با آنکه خودش مالک آنها و اعمالشان است، خود، آنان را مالک اعمالشان اعتبار کرده، بازاء اعمالشان، حقى برای آنها قائل شده، و آنان را سزاوار آن حق خوانده است؛ و بهشت و مقام قربی را که به ایشان مىدهد، پاداشى مقابل اعمالشان دانسته است. این حق اعتبارى، خود، فضل دیگرى است از خداى سبحان. مرحوم علامه طباطبایی، منشأ این فضل را محبتی میداند که خداوند متعال به بندگان خود دارد، زیرا آنان نیز پروردگار خود را دوست مىدارند. ازاینرو، از خداوند متعال و دستورهایش پیروی میکنند. (طباطبایى، 1417: 16 / 198 و 199) اگر مبنای تفضل در ثواب پذیرفته شود، تعریف سیدمرتضی و همفکرانش در تعریف ثواب با چالش جدی روبهرو خواهد شد و دیگر سخن گفتن از استحقاق ذاتی بیمعناست و حتی میتوان این عدماستحقاق را درباره متعلََّقین عوض نیز مطرح نمود، ولی بنابر هردو قول، ثواب، تنها شامل حال مؤمنان میشود و کافران از آن محروماند. براساس تعریف ثواب از دیدگاه متکلمان عدلیه و سیدمرتضی، ثواب، در تمام ویژگیها با عوض، یکسان است. تنها فصل ممیز ثواب از عوض، قید همراهبودن ثواب با بزرگداشت و بزرگنمودن است که منفعت حاصل از ثواب را از منفعت حاصل از عوض جدا میکند. اینکه دلیل متکلمان برای این قید چیست،کمتر به آن اشاره شده است. گویا با توجه به ویژگیهایی که ثوابهای الهی دارند، این قید در ثواب الهی بهویژه ثواب اخروی، بدیهی است، ولی از کلمات بعضی از متکلمان استفاده میشود که دلیل این بزرگداشت اطاعت خداوند متعال است. سیدمرتضی، بزرگداشت شخصی که سزاوار ثواب شده است را حقی میداند که براثر اطاعت، سزاوار آن شده است. او میگوید: کسیکه اطاعت میکند، در برابر این اطاعت او سزاوار سودی میشود که آن سود میبایست همراه با بزرگداشت باشد. (علمالهدی، 1411: 239) رابطه میان عوض، ثواب و تفضل در اندیشه سیدمرتضی آنچه او بهصورت ویژه، درباره این سه موضوع کلامی بیان کرده است، چگونگی ارتباطی آنها با یکدیگر و اصل بودن و اولویت داشتن هریک از آنها است. ابتدا باید معیار اصل بودن و اولویت روشن شود. از پاسخ سیدمرتضی دانسته میشود که ملاک ایشان در این اولویت، تقدم وجودی است. ایشان تقضل را نسبتبه ثواب و عوض اصل میداند و علت آن را تقدم «تفضل» بهجهت وجودی بر غیرخودش که «ثواب» و «عوض» باشد دانسته، تحقق دو منفعت دیگر بدون تحقق تفضل را ممکن نمیداند، زیرا شخص ذینفع اگر بخواهد از چیزی سود ببرد (چه تحت عنوان ثواب و چه عوض) باید دارای زندگی و شهوت باشد و همراهی آغاز آفرینش، با حیات و شهوت، تفضل است. (همو، 1387: 1 / 47 و 48) از بیان او فهمیده میشود که این اولویت و تقدم، مطلق نیست، بلکه اولویت، فقط در مرتبه وجود است، اما پس از آفرینش موجودات، تفضل پایینترین مرتبهای است که موجودات واجد آناند، زیرا چه منفعت بهدست آمده از ثواب باشد و چه از عوض، هر دو در خود، تفضل دارند، درصورتیکه تفضل میتواند باشد، بدون اینکه همراه آن عوض و ثواب باشد. آنگاه ایشان بهگونهای به رابطه ثواب با عوض، میپردازد که نوآوری سیدمرتضی را در بحث آلام و عوضها میرساند؛ طبق آن اصل، آلام ابتدایی که از خداوند متعال صادر میشود برای آن است که مکلفان بهوسیله آن آلام در معرض ثواب قرار گرفته، مستحق ثواب شوند، در غیراینصورت، صدور الم ابتدایی از خداوند نیکو نبوده، کار او عبث خواهد بود، اگرچه آن الم، عوض درپی داشته باشد. (همان: 47) از مجموع سخنان سیدمرتضی دانسته میشود خداوند از روی لطف و مصلحت، با آلام ابتدایی، مکلفان را در معرض ثواب قرار میدهد، زیرا آلام سبب میشوند که شخص، با رویآوردن به اجرای دستورهای الهی سزاور ثواب شود. (همو، 1405 ج: 3 / 13؛ 1378: 33) بهنظر میرسد آلام ابتدایی افزونبر آنکه میتوانند نقش واسطه را برای تشویق در اجرای دستورهای خداوند، ایفا کنند، خود، میتوانند بهشکل استقلالی، متألمانِ مکلف را در معرض ثواب قرار دهند، زیرا آنها، در برابر الم واردشده مکلَّف به صبراند، گرچه این تکلیف، تکلیف استحبابی باشد که دراینصورت، میتوان گفت: هر نوع ألمی که بر شخص مکلف وارد میشود او را در معرض ثواب قرار داده، و با صبر خود میتواند سزاوار ثواب گردد. روشن است که صبر، فعلی اختیاری است که مکلف باید با تلاش زیاد، آن را محقق سازد. درصورتیکه مکلف بر رنج واردشده صبر ننماید، نه مستحق ثواب است و نه امر دیگری مانند آن (عوض)، زیرا او با انتخاب بد، خود را از ثواب الهی که مرتبهای بس بالاتر از عوض است محروم کرده است. چنانکه او میتواند با انتخاب نامناسب، خود را از سایر ثوابهای الهی محروم کند؛ برای مثال، نماز نخواند یا زکات ندهد یا روزه نگیرد؛ بنابراین، میتوان این نظریه را ـ که نوآوری این پژوهش است ـ مطرح نمود: عوض در مورد غیرمکلفان (کودکان، دیوانگان، و حیوانات) و ثواب در مورد مکلفان باید مطرح شود، یعنی میان مکلفان و غیرمکلفان تفاوت قائل شد، بدینصورت که آنچه مقابل آلام وارد شده بر مکلفان مطرح است ثواب است، با تفصیلی که بیان شد؛ و آنچه در مورد غیرمکلفان مطرح است، عوض، و آنچه مشترک میان همه است، تفضّل است. البته ممکن است خداوند حتی برفرض صبرنکردن نیز، از روی تفضل در برابر آلام واردشده به متألم، ثواب و یا عوضی عنایت کند، ولی این ثواب و عوض، غیر از ثواب و عوض استحقاقی است که بنابر نظر متکلمان قائلبه نظریه ثواب و عوض، متألم بهوسیله عمل خود در ثواب، و بهوسیله فعل خداوند در عوض، سزاوار آن شده است؛ و اگر خداوند آن را به متأَلمان ندهد، به ظلم متصف خواهد شد و یا با کمال او منافات خواهد داشت، بلکه ثواب، عوضی است که براساس تفضل محض است. به بیان دقیقتر ثواب نیست بلکه عوض است و آن هم، عوض غیراستحقاقی، زیرا بنابر نظر متکلمان، ابتدای به ثواب بدون انجام طاعت، نیکو است، برخلاف ابتدای به عوض که بدون الم نیز میتواند نیکو باشد. بر این اساس، میتوان روایاتی که بر دادن ثواب به کسانیکه مصیبتی بر آنان واردشده، ولو اینکه بر آن صبر نکرده باشند دلالت میکنند را تأویل نموده، گفت، مراد از ثواب در این روایات همان عوض است که خداوند از روی تفضل، در برابر مصیبت به شخص ُمصاب میدهد و با انبوه روایاتی که دریافت ثواب را منوطبه صبر میدانند، منافات ندارد. از نظر سیدمرتضی، موجودات زنده در نفع بردن از خداوند بر سه گونهاند: گروهی که خداوند آنها را آفریده است تا از هر سه منفعت یادشده بهرمند شوند و گروهی از دو منفعت، و گروهی تنها از یک منفعت بهره میبرند. (همو، 1387: 1/ 47 و 48) مطالبی که از عبارات او استفاده میشود در کلام سایر متکلمانی که نظریة عوض را مطرح نمودهاند، یافت نمیشود. آن مطالب عبارتاند از: ـ تمام موجودات زنده که مخلوق خداوند متعال هستند، بهطورقطع، در معرض تفضل قرار دارند؛ ـ غیرمکلفان بهطورقطع، در معرض منفعت ثواب قرار ندارند؛ ـ مکلفان قطعاً در معرض ثواب قرار دارند؛ ـ مکلفان و غیرمکلفان میتوانند در معرض منفعت عوض قرار گیرند. این امر جایز است نه واجب. بنابراین، مکلفان میتوانند هر سه نوع منفعت را بهدست آورند، مشروط بر آنکه از طرف خداوند الم ابتدایی به آنها برسد که در این فرض، منفعت تفضل را دارا هستند؛ زیرا همانطور که قبلاً بیان شد، آنها موجوداتی هستند که حیات، قدرت، شهوت، عقل و امکانات گوناگونی داشته، تمام این منافع از روی تفضّل ازسوی خداوند متعال به آنها عنایت شده است. ازطرفدیگر، چون بنابر فرض، آنها مکلفاند، در معرض ثواب قرار دارند؛ و چون به آنها رنج ابتدایی میرسد، منفعت عوض را نیز بهدست میآورند. اما اگر تکلیف مکلفان با الم همراه نباشد، تنها از دو منفعت ثواب و تفضل بهرهمند میشوند. ایشان دلیل آن را محالنبودن رهایی بعضی از مکلفان از آلام ابتدایی میدانند؛ بنابراین، دیگر در معرض منفعت عوض قرار ندارند. (همان) بنابر عبارات ایشان در آثار گوناگون، هرجا تکلیف، همراه با الم باشد مکلف، افزونبر منفعت ثواب، به منفعت عوض نیز خواهد رسید. (همو، 1411: 239؛ همو، 1387: 1 / 48) او در کتاب ذخیره در پاسخ به این سؤال که اگر کسی بگوید، با توجه به اینکه خدمتگزاری بنده از وظایف عبادی او شمرده شده، سزاوار ثواب میگردد، پس چگونه عوض با این ثواب، همراه میگردد؟ میگوید: علت ثواب با علت عوض، متفاوت است، زیرا بنده به علت فرمانبرداری مولا و اطاعت او سزاوار ثواب میگردد، زیرا این فرمانبرداری و اطاعت از وظایف و مصالح اوست، ولی بهجهت نفس فرمانبرداری و اطاعت نیست که او سزاوار عوض میگردد، بلکه عوض برای آلامی است که از طرف مولا به بنده میرسد، مانند اینکه او را مجبور کند که بارهای سنگین را حمل نماید و یا کارهای مانند آن را، انجام دهد، یا عوض برای غم و اندوهی است که مولایش او را در انتخاب کار آزاد نمیگذارد و او را بر این امر وامیدارد که جز برای مولای خود کار نکند. (1411: 242) در نقد این سخن سیدمرتضی میتوان گفت: به چه دلیل منفعت تکلیف و الم جدا شده است؟ اگر گفته شود در آنجا که تکلیف است، در برابر آن ثواب است و خود ثواب چون دارای تجلیل و عظمت است و مرتبه و اندازه آن با عوض سنجشناپذیر است؛ بنابراین ثواب جانشین عوض شده و در مرتبهای قرار گرفته که عوض در آن منحل است؛ ازاینرو، اگر ثواب داده شود عوض نیز داده شده است، او چه پاسخی خواهد داد؟ چنانکه خود ایشان، غرض از صدور آلام ابتدایی ازطرف خداوند متعال را عوض نمیداند، زیرا بهنظر او، خداوند بدون الم ابتدایی میتواند به عوض، ابتدا کند، بلکه غرض خداوند از آلام ابتدایی را مصلحت و آن چیزی میداند که باعث استحقاق ثواب شده است؛ و ازاینرو، او مصلحت را اصل و عوض را فرع میداند. (همو، 1412: 96) به بیان دیگر، این سخن بر این مبنا استوار است که منفعت عوض، شامل مکلفان هم میشود. اما میتوان گفت، آنچه درباره مکلفان مطرح است ثواب است، زیرا ثواب، خود، منفعت عوض را نیز بهصورت کاملتر داراست و تمام آلامی که مکلفان برای عمل به تکالیف الهی، تحمل میکنند و خود در آن نقشی ندارند، بهوسیله ثواب، جبران خواهد شد و مکلفان در برابر آلام ابتدایی و غیراختیاری، مکلف به صبر بوده، بازاء آن، پاداش میگیرند؛ و ثواب امری نسبی است بهگونهای که تکلیف هرچه دارای مشقت زیادتری باشد دارای ثواب بالاتری خواهد داشت؛ بنابراین، دلیلی ندارد که در مواردی که تکلیف دارای الم است یا الم آن خیلی است گفته شود که مکلف متألم، هم از منفعت ثواب و هم از منفعت عوض بهرهمند خواهد شد. در همان مثال سیدمرتضی که سایر متکلمان هم بیان کردهاند میتوان گفت، بازاء تمام رنجهایی که بنده بهجهت اطاعت و خدمتگزاری به آقای خود به نیت اجرای فرمان الهی تحمل میکند، ثواب الهی شامل حال او خواهد شد، مگر آنکه، خود، به علت اختیار بد، خود را از ثواب الهی محروم کند و یا اسباب آزار و اذیت خود را فراهم نماید. برای مثال، از حقوق خود در برابر مولایش آگاه نباشد و یا استفاده نکند، ولی در هر فرضی که او در رنج خود نقشی نداشته باشد و مولایش هم، به او ستم نکند ـ که در آن صورت عوض بر عهده او خواهد بود ـ اگر بنده برای خدا صبر کند مشمول ثواب الهی خواهد شد. آنچه موجب این تفکیک است در نظر نگرفتن تکلیف در برابر آلام ابتدایی است. درصورتیکه بپذیریم، مکلفان، در برابر آلام ابتدایی مانند اجرای دستورهای خداوند و ترک منهیات او مکلف به صبراند، منفعت ثواب مطرح خواهد شد، نه عوض. دلیل بر ایشان اینکه غیرمکلفان نیز، میتوانند در معرض عوض قرار گیرند البته نه بهصورت قطعی، همان وجهی است که درباره مکلفان بیان کردند که عبارت بود از محال نبودن رهایی بعضی از غیرمکلفان از آلام ابتدایی. بنابراین، دیگر در معرض منفعت عوض قرار نخواهند گرفت. اما آنچه در مورد غیرمکلفان قطعی است همان تفضل است. زیرا آنها مخلوقات زنده خداوند بوده، از امکانات زیادی بهرهمنداند. (همو، 1387: 1 / 47 و 48) ایشان این بحث را در کتاب دیگر در پاسخ به این سؤال که آیا آنچه خداوند بر ایوب× نازل کرده، بهجهت ثواب بود یا عوض و یا هردو، مطرح نموده است. و سپس در پاسخ به آن میگوید: دردهایی که از طرف خداوند متعال بهجهت مجازات نیست، جایز نمیباشد که غرض و هدف از آن، عوض باشد، زیرا اگر هدف تنها عوض رساندن باشد، خداوند میتواند که این عوض را بدون اینکه مشروط به رنج نماید، عنایت نماید؛ بنابراین، هدف (هدف اصلی) مصلحت و فراهمشدن استحقاق ثواب است؛ بنابراین، عوض تابع است و مصلحت اصل است. (همو، 1412: 96) بعد ایشان بیان میکنند: که عوض موجب میشود که درد و رنج از صورت ظلمبودن خارج شود و هدف موجب میشود که از عبثبودن خارج شود. (همان) نقد ذکرشده بر این سخن سیدمرتضی نیز وارد است، زیرا براساس نظر ایشان که هدف (هدف اصلی) از آلام، مصلحت و فراهمشدن استحقاق ثواب، و عوض تابع ثواب است، میتوان گفت: با وجود ثواب، عوض دیگر موضوعیت نداشته، منفعت ثواب، منفعت عوض را دربر دارد و عوض در جایی است که ثواب موضوعیت ندارد. سیدمرتضی حکمت الهی را دلیل گفتار خود مبتنی بر وجوب برخوردار شدن تمام موجودات زنده حادث از یکی از این منافع یا تمامی آنها دانسته است، نه اینکه این امر یعنی خالیبودن از منفعت فیحدنفسه و ذاتاً محال باشد؛ زیرا، اگر موجودی دارای حیات، عقل، شهوت و قدرت باشد و در معرض منفعتی (غیر از تفضل) هم قرار نگیرد محال ذاتی نبوده، آنچه این امر را محال میکند حکمت قدیم تعالی است. زیرا خداوند حکیم، باید هر موجودی را در معرض منفعت متناسب با خود آن موجود، قرار دهد. (همو، 1387: 1/ 48) ایشان دلیل اینکه حکمت خداوند چنین اقتضایی دارد را چنین بیان میکند: زیرا خداوند که در موجود زنده صفات عقل، شهوت و قدرت را قرار داده است، هدف او از این بخشش، یا رساندن نفع است یا ضرر، و یا نه نفع است و نه ضرر؛ اگر هدف رساندن نفع است این همان نفعی است که ما آن را واجب کردیم، یعنی مکلفان را در معرض ثواب قراردادن و به تبع در معرض عوض قراردادن، و اگر هدف از بخشش این صفات، زیانرساندن خداوند متعال باشد و یا نه زیانرساندن باشد و نه منفعترساندن، در این دو صورت این با کمال خداوند منافات دارد، زیرا در صورت زیانرساندن، این در حکم ظلمکردن است و درصورتیکه نه قصد بر زیانرساندن است و نه قصد بر سودرساندن این عبث است. (همان) نقد یادشده بر این سخن سیدمرتضی نیز وارد است، زیرا بنا بر گفته خود ایشان که هدف (هدف اصلی) از آلام ابتدایی، مصلحت و فراهمشدن استحقاق ثواب بوده، عوض تابع ثواب است، میتوان گفت، با وجود ثواب، عوض دیگر موضوعیت نداشته، منفعت ثواب، منفعت عوض را دربر دارد. نتیجه در ارزیابی دو نظریه مقابل ـ سیدمرتضی و محقق حلی ـ بنا بر نظر اول برای حسنبودن آلام ابتدایی افزونبر اعتبار (لطف، مصلحت)، عوض ضروری بوده، رابطه میان الم ابتدایی و عوض رابطهای ضرور است. بنابر نظر دوم مصلحت موجود در الم ابتدایی برای حسنبودن آن کافی است و دیگر استحقاقی نیست تا عوض ضرور باشد. در این پژوهش ثابت شد که نه سخن سیدمرتضی بهطور مطلق صحیح است، نه سخن محقق حلی زیرا آنچه برای مکلفان درباره آلام ابتدایی، میتوان مطرح کرد ثواب است نه عوض، و محقق حلی نیز، دلیل اخص از مدعای او است و آن در جایی است که متعلَّق الم و لطف یکی باشد. اما متکلمان موارد متعددی را بیان میکنند که متعلَّق الم و لطف یکی نیست؛ بنابراین، سخن محقق حلی درباره غیرعقلا و غیرمکلفان درصورتیکه الم واردشده بر آنها برای دیگری مصلحت باشد، صحیح نیست و سخن سیدمرتضی و قائلان به نظریه عوض درست است. در فرضی که متعلَّق الم و لطف یکی باشد بهنظر میرسد که استدلال محقق حلی صحیح بوده، الم ابتدایی در این فرض بدون عوض نیز نیکو است؛ و عقلا با دلوجان آن را میپذیرند. زیرا خود الم طبق فرض، دارای مصلحت است و این مصلحت بهگونهای است که جز در سایه الم به آن نمیتوان رسید. در بیان رابطه میان ثواب و عوض اثبات شد که اگر سیدمرتضی و سایر متکلمان عدلیه، بخواهند عوض را بر مبنای استحقاق تبیین کنند، بهطورمطلق درست نیست، زیرا آنچه برای مکلفان میتوان مطرح کرد، ثواب است، عوض، تنها بهصورت تفضلی، آن هم درصورت نائل نشدن به ثواب، تبیینپذیر است. در مورد غیرمکلفان، اگر الم ابتدایی در حق خودشان لطف باشد، عوض استحقاقی قابل قبول نیست، ولی اگر الم واردشده بر آنان، در حق دیگران لطف باشد، میتوان عوض استحقاقی را پذیرفت. در نهایت این نظریه اثبات شد که نظریه ثواب و عوض دو نظریهاند که هرکدام بخشی از آلام ابتدایی را تبیین کرده، درمجموع، مکمل یکدیگراند و با آندو، میتوان فلسفه تمام آلام ابتدایی را تبیین کرد. منابع و مآخذ 1. قرآن کریم. 2. اسدآبادی، قاضی عبدالجبار بن احمد، 1408 ق، شرح الاصول الخمسة، تعلیق الامام احمد بن الحسین بن ابیهاشم، مکتبة وهبه. 3. اشعری، ابوالحسن علی بن اسماعیل، 1419 ق، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، تحقیق محمد محییالدین عبدالحمید، الجزء الاول، صیدا بیروت، المکتبة العصریة. 4. انوری، حسن و مشاوران، 1382، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن. 5. بحرانی، میثم علی بن میثم، 1398، قواعد المرام فی علم الکلام، قم، مکتبة آیتالله المرعشی النجفی. 6. حلبی، تقیالدین ابوالصلاح، 1363، تقریب المعارف فی الکلام، المصحح: الشیخ رضا الاستادی، قم، انتشارات اسلامی. 7. حلی، حسن بن یوسف المطهر، 1413 ق، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، مصحح: الاستاذ حسن حسنزاده آملی، قم، النشر الاسلامی. 8. ــــــــــــــــــــ ، 1426 ق، تسلیک النفس الی خطیرة القدس، تحقیق فاطمه رمضانی، مؤسسه امام صادق×. 9. ــــــــــــــــــــ ، 1982 م، نهج الحق و کشف الصدق، بیروت، دارالکتب الایرانی. 10. رازی، فخرالدین محمد بن عمر بن الحسن، 1406 ق، الاربعین فی اصول الدین، قاهره، مکتبة الکلیات الازهریة. 11. طباطبایی، سیدمحمدحسین، 1417 ق، المیزان فى تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی. 12. طوسی، ابوجعفر محمد بن الحسن، 1406 ق، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، دارالاضواء. 13. طوسی، خواجه نصیرالدین، 1413 ق، رسالة قواعد العقائد، تحقیق الشیخ علی حسن خازم، لبنان، دارالغربة. 14. علمالهدی، ابوالقاسم علی بن الحسین بن محمد الموسوی، 1405 ق (الف)، رسالة انقاذ البشر من الجبر والقدر: به نقل از، رسائل الشریف المرتضی، تقدیم السید احمد الحسینی، اعداد، السید مهدی الرجایی، قم، مطبعة الخیام. 15. ــــــــــــــــــــ ،1405 ق (ب)، رسالة جوابات المسائل الرازیة انقاذ البشر، به نقل از: رسائل الشریف المرتضی، تقدیم، السید احمد الحسینی، اعداد، السید مهدی الرجایی، قم مطبعة الخیام. 16. ــــــــــــــــــــ ، 1405 ق (ج)، اجوبة مسائل المتفرقة من الحدیث و غیره، به نقل از: رسائل الشریف المرتضی، تقدیم السید احمد الحسینی، اعداد، السید مهدی الرجایی، قم، مطبعة الخیام. 17. ــــــــــــــــــــ ، 1387، امالی المرتضی، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، لبنان، دار الکتب العربی. 18. ــــــــــــــــــــ ، 1378، جمل العلم و العمل، تحقیق رشید الصفار، النجف الاشرف، مطبعة النعمان. 19. ــــــــــــــــــــ ، 1411 ق، الذخیرة فی علم، تحقیق: السید احمد الحسینی، قم، موسسة النشر الاسلامی. 20. ــــــــــــــــــــ ، 1412 ق، تنزیه الانبیاء، بیروت، لبنان، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات. 21. فراهیدی، ابیعبدالرحمن الخلیل بن احمد، 1405 ق، کتاب العین، تحقیق الدکتور مهدی المخزومی، الدکتور ابراهیم السامرائی، قم، دارالهجرة. 22. محقق حلی، نجمالدین ابوالقاسم جعفر بن الحسن بن سعید، 1421 ق، المسلک فی اصول الدین، تحقیق: رضا استادی، مشهد، موسسة الطبع آلتابعه لآستانه الرضویة المقدسة. 23. مفید، ابیعبدالله محمد بن النعمان العکبری البغدادی، 1413 ق، اوائل المقالات، قم، الموتمر العالمی للشیخ المفید. 24. ــــــــــــــــــــ ، 1414 ق، تصحیح الاعتقاد بصواب الانتقاد، قدم له العلامه السید هبةالدین الشهرستانی، قم، رضی. 25. مقرمیالفیومی، احمد بن محمد بن علی، 1347 ق، مصباح المنیر، مصحح، محمد محیالدین عبدالحمید، مصر، مطبوعات. منبع: فصلنامه اندیشه نوین - شماره 25 انتهای متن/
93/07/07 - 01:37
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]
صفحات پیشنهادی
«سامح شکری» ساز و کارهای مبارزه با تروریسم را با «جان کری» بررسی کرد
سامح شکری ساز و کارهای مبارزه با تروریسم را با جان کری بررسی کردوزیر خارجه مصر که به همراه رئیس جمهور این کشور برای شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک سفر کرده با همتای آمریکاییاش دیدار کرد به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری فارس به نقل از خبرگزاری الشرق الاوسط ساکتاب «سرد سفید» نقد و بررسی می شود
کتاب سرد سفید نقد و بررسی می شودکتاب سرد سفید نوشته کاوه بهمن فردا چهارشنبه با حضور نویسنده کتاب و برخی چهره های ادبی برگزار می شود به گزارش خبرگزاری فارس دومین نشست از سلسله نشست های نقد ادبیات پایداری که به همت مجمع خبرنگاران و نویسندگان مطبوعاتی دفاع مقدس و با حمایت ستاد سادر گفتوگو با فارس یک روحانی برای اولین بار مجری میشود/«عیار ۲۴» سبک زندگی روحانیون شهید را بررسی م
در گفتوگو با فارسیک روحانی برای اولین بار مجری میشود عیار ۲۴ سبک زندگی روحانیون شهید را بررسی میکندمدیر گروه اجتماعی و برنامههای مستند شبکه قرآن از پخش ویژه برنامه عیار ۲۴ با اجرای یک روحانی در این شبکه خبر داد محمدحسین رنجبران در گفتوگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس گبررسی نقش تبلیغات در دفاع مقدس در نشست فیلمسازان جوان سینمای انقلاب «حاجی بخشی» به اندازه سازمان عر
بررسی نقش تبلیغات در دفاع مقدس در نشست فیلمسازان جوان سینمای انقلابحاجی بخشی به اندازه سازمان عریض و طویل تبلیغاتی کار میکرد اذان گفتن حاجیبخشی در قطار شاهبه مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس چهاردهمین نشست فیلمسازان جوان سینمای انقلاب با موضوع تبلیغات در جنگ با نمایش و بررسی دو مستبا هدف بررسی محورهای همایش کارگروه علمی همایش ملی «قانون و امر به معروف و نهی از منکر »در کردستان بر
با هدف بررسی محورهای همایشکارگروه علمی همایش ملی قانون و امر به معروف و نهی از منکر در کردستان برگزار شدکارگروه علمی همایش ملی قانون و امر به معروف و نهی از منکر در کردستان با هدف بررسی محورهای این همایش در دادگستری کردستان برگزار شد به گزارش خبرگزاری فارس از سنندج معاون فرهنگیجلسه نقد و بررسی کتاب «نفس المهموم» برگزار میشود
جلسه نقد و بررسی کتاب نفس المهموم برگزار میشودجلسه نقد و بررسی کتاب نفس المهموم با حضور محمدرضا سنگری سه شنبه ۲۵ شهریور ماه در بنیاد دعبل خزاعی برگزار میشود به گزارش خبرگزاری فارس سومین نشست از سلسله نشستهای صبح کتاب خیمه بنیاد دعبل خزاعی با همکاری انتشارات خیمه در راستایفیلم ضد ایرانی «300» نقد و بررسی شد طالبزاده: دلیل ساخت «300» هراس از تفکر حق طلبی ایران
فیلم ضد ایرانی 300 نقد و بررسی شدطالبزاده دلیل ساخت 300 هراس از تفکر حق طلبی ایران استنادر طالب زاده در جریان بررسی فیلم ضد ایرانی 300 گفت هالیوود و غرب ایران را تهدید میدانند و البته این تهدید نه به لحاظ نظامی بلکه به لحاظ حقیقت و تفکری که ایران معرفی میکند به گزارش خبرنگارئیس اداره کتابخانههای عمومی فریدونکنار خبر داد کتاب «فانوس کمین» در فریدونکنار نقد و بررسی میشود
رئیس اداره کتابخانههای عمومی فریدونکنار خبر دادکتاب فانوس کمین در فریدونکنار نقد و بررسی میشودرئیس اداره کتابخانههای عمومی فریدونکنار گفت به مناسبت هفته دفاع مقدس در شهرستان فریدونکنار کتاب فانوس کمین در کتابخانه عمومی سردار شهید حاج حسین بصیر فریدونکنار نقد و بررسی میشود سدر نشست نقد و بررسی مستند «ایرانیوم» عنوان شد «ایرانیوم» در جهت خوف آمریکا از ایران هسته ا
در نشست نقد و بررسی مستند ایرانیوم عنوان شدایرانیوم در جهت خوف آمریکا از ایران هسته ای ساخته شد اثر قابل قبولی در مقابل هجمه اسلام هراسی آمریکا نداریمعضوهیات علمی دانشکده مطالعات جهان گفت مستند ایرانیوم تلاش می کند با ایجاد خوف نشان دهد که ایران در پی ساخت سلاح هسته ای است در حادر نشست نقد و بررسی فیلم «شب، بیرون» عنوان شد پرستویی: کارگردانان بزرگ سینمای ایران هنوز به عمق بازی
در نشست نقد و بررسی فیلم شب بیرون عنوان شدپرستویی کارگردانان بزرگ سینمای ایران هنوز به عمق بازیگری من نرسیدهاندپرویز پرستویی گفت احساس میکنم کارگردانان بزرگ سینمای ایران هنوز به عمق بازیگری من نرسیدهاند هنوز چیزهایی در خودم میبینم که میتوانم تلاشی برای خلق یک نقش متفاوت دبررسی میدانی مبارزه با تروریسم در خاورمیانه - ۳ «ائتلاف ضد داعش» سند افول ساختاری آمریکا
بررسی میدانی مبارزه با تروریسم در خاورمیانه - ۳ائتلاف ضد داعش سند افول ساختاری آمریکافرض محال که محال نیست حتی اگر ائتلاف ضد داعش حقیقتا برای مبارزه با تروریسم هم باشد یک واقعیت را نمیتواند مخفی کند واقعیتی که اگر مغفول بماند خطای استراتژیک به دنبال خواهد داشت خبرگزاری فارسیادداشت/ بررسی آراء فقهی «ذبح قربانی»
یادداشت بررسی آراء فقهی ذبح قربانییکی از واجبات حج تمتع که در سرزمین منا صورت میگیرد قربانی کردن است که پس از رمی جمره عقبه در روز عید قربان انجام میشود به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از شبکه اجتهاد یکی از واجبات حج تمتع که در سرزمین منا صورت میگیرد قربانی کردن است که پس از«جایگاه فرهنگ از منظر قرآن و حدیث» بررسی شد
جایگاه فرهنگ از منظر قرآن و حدیث بررسی شدکتاب جایگاه فرهنگ از منظر قرآن و حدیث که غلامحسین حیدری تفرشی آن را تالیف کرده توسط انتشارات حکمت و عرفان منتشر شده که موضوعات مرتبط در حوزه فرهنگ را بررسی میکند به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس کتاب جایگاه فرهنگ از منظر قربا هدف بررسی تاریخچه قوم لر همایش «کوچ» در دهدشت برگزار شد
با هدف بررسی تاریخچه قوم لرهمایش کوچ در دهدشت برگزار شدهمایش کوچ با موضوع قوم لر در گذر تاریخ در کاروانسرای بلادشاپور دهدشت برگزار شد به گزارش خبرگزاری فارس از کهگیلویه همایش کوچ با موضوع بررسی تاریخچه قوم لر امشب در کاروانسرای بافت قدیم دهدشت برگزار شد در این همایش که به همتآرش اسحاقی در گفتوگو با فارس: مستند «خرابات» آماده نمایش شد/بررسی سلسلههای فعال تصوف در ایران در ی
آرش اسحاقی در گفتوگو با فارس مستند خرابات آماده نمایش شد بررسی سلسلههای فعال تصوف در ایران در یک فیلم مستندآرش اسحاقی کارگردان مستند خرابات از پایان تمامی مراحل فنی این مستند خبر داد آرش اسحاقی کارگردان مستند خرابات در گفتوگو با خبرنگار سینمایی فارس با اشاره به لوکیشنهای مارتباط زنده تلفنی با رضا صادقی بررسی موسیقی دفاع مقدس در «امروز هنوز تموم نشده»
ارتباط زنده تلفنی با رضا صادقیبررسی موسیقی دفاع مقدس در امروز هنوز تموم نشدهبرنامه تلویزیونی امروز هنوز تموم نشده امروز با موضوع بررسی ترانهسرایی و دفاع مقدس در حوزه دفاع مقدس به روی آنتن میرود به گزارش خبرگزاری فارس امروز سه شنبه در برنامه امروز هنوز تموم نشده به تهیه کنشست نقد و بررسی نظریه اقتصاد دین
عکس هادی هیربدوش نشست نقد و بررسی نظریه اقتصاد دین نشست نقد و بررسی نظریه اقتصاد دین در خبرگزاری مهر برگزار شد ۱۳۹۳ ۶ ۲۹ - ۱۰ ۵۴-
گوناگون
پربازدیدترینها