تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 14 آبان 1403    احادیث و روایات:  
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1825828036




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

داستان قبیله‌های پس از انقلاب


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


داستان قبیله‌های پس از انقلاب وبلاگ > فرجادی، محسن - اگر اهل قبیله باشی که به همه چیز میرسی و اگر از آن قبیله نبودی، نیستی و محکوم به فنا. این قاعده زندگی در دیار ماست. زندگی و منافع مان بر اساس روابط مان تعریف می شود تا ضوابطی که زندگی انسانی را مدون و تعریف میکند.

اینگونه می شود که در تمامی سطوح روابط بر ضوابط می چربد و شان و جایگاه آدم ها را دوری و نزدیکی به حلقه مرکزی قبیله تشکیل می دهد. اگر قبیله ها بر سبیل، ریش سفید می چرخید قبیله های حالا بر اساس تصمیم گیری هیات مدیره حرکت می کنند هرچند که باز هم ریش سفید ترها همه کاره هستند.
قبیله گرایی در تاریخ و فرهنگ ایرانی تنیده است و جزئی از فرهنگ سیاسی به حساب می آید. حتی پادشاهی پهلوی که به عنوان بی اصل و نسب ترین سلسه های شاهنشاهی ایران زمام امور را به دست گرفت هم در باز تولید قبیله خود عقب نماند و خانواده هزار فامیل را به یادگار گذاشت.
در آن سازمان هرچه به خاندان دربار نزدیک تر و سرسپرده تر برخوردار تر. همین بی عدالتی بود که حس نابرابری و بی عدالتی را در جامعه پراکنده کرد و طبقه متوسط اجتماعی را به حق خواهی واداشت.
منازعه انقلاب اسلامی با هرگونه امتیاز و ویژه خواری و تعریف سهم و سهام و سهمیه تا آنجا بود که در سالهای آغازین این جمله رهبر انقلاب روی در و دیوار شهر و روستا نقش بست که «نگویید انقلاب برای ما چه کرد، بگویید شما برای انقلاب چه کردید»
تا کنون درباره بازتولید قبیله گرایی در دوره انقلاب اسلامی سخنانی گفته و نوشته شده است اما تلاش دارم تا از منظری دیگر به این موضوع بپردازم.
سهم خواهی از انقلاب و نظام جدید به منازعه ها دامن زد تا جایی که عده ای خود را دایه مهربان تر از مادر دیدند و دلسوزی شان اخگرهایی شد که به جان مردم و انقلاب افتاد. آن هم به اسم اسلام و انقلاب. در اینجا می توان بخش عمده تندروی های سالهای ابتدایی انقلاب را گنجاند؛ آنجایی که افراد و گروهها برای اثبات تعهد و تقید خود با مبانی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی از هیچ کاری فروگذار نمی کردند. کارهایی که با مخالفت شدید امام خمینی(ره) مواجه می شد. وقتی روز بیست و چهارم آذرماه سال ۱۳۶۱شمسی، امام خمینی فرمان 8 ماده‌‏ای خطاب به قوه قضاییه و ارگان‏‌های اجرایی کشور صادر کردند بهانه از دست خیلی ها گرفته شد. ایجاد نارضایتی در میان اقشار مختلف مردم و نادیده گرفتن حقوق شهروندی دلیل ابتدایی این فرمان است که در زمینه حقوق خصوصی، حقوق بشر و حقوق شهروندی در مقابل حکومت و قدرت، یکی از ارزنده ترین آثار امام خمینی است و به عنوان «منشور کرامت انسان» نام گذاری شده است. در این فرمان در تمامی موارد به محترم شمردن حقوق افراد و رعایت ضوابط قانونی در برخورد با حقوق شرعی-مدنی تأکید شده است.
قانون نقطه مقابل قبیله گرایی بود و امام با این رذیلت فرهنگ سیاسی به مبارزه برخاست. او اینگونه تقدم قانون بر اجتهاد شخصی افراد فاقد صلاحیت را یادآور شد و پایبندی به قانون را متذکر شد.
اما با این همه جریانی که ورود و ماندگاری در خیمه انقلاب را نمایش تقید ظاهرگرایانه به اسلام و انقلاب درقالب رفتارهای هیجانی می دید همچنان در لایه های مختلف ماند و بخشی از هویت قبیله گرایانه را به خود اختصاص داد. 10 اردیبهشت 80 بزنگاه دیگری بود که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، فرمان مهمی را در خصوص مبارزه همه جانبه و سازمان یافته با مفاسد مالی و اقتصادی، خطاب به سران قوا صادر کردند.
این فرمان صریح بعد از چند سال تذکر و هشدار رهبر انقلاب اسلامی خطاب به سران قوا و دستگاههای اجرایی صادر شده بود تا از جان گرفتن بیشتر قبیله ای دیگر که خود را نشان می داد جلوگیری کند.
اقتصاد کشور در همه سالهای پس از جنگ به فرصت طلایی برای سودجویان تبدیل شد. سوداگرانی که خواسته و ناخواسته قبیله ای جدید را در دوره جمهوری اسلامی تعریف کرده بودند. بازتولید رفتارهای ضد ولی نعمتان انقلاب که همانا مستضعفین و طبقات فرودست جامعه بودند تا آنجا پیش رفت که آینده انقلاب اسلامی را هاله ای از خوف فرو برد. قبیله های برانداز
انقلاب اسلامی فرصتی برای بروز و ظهور استعدادهایی سرکوب شده بود. تجربه جنگ نشان داد که چطور یک دانشجو و بنا می توانند فرماندهی گروهان و گردان و لشکر را بر عهده بگیرند و با کمترین عوارض به نسبت تجربه ای که نداشتند و تحصیلات مرتبطی که طی نکرده بودند موفقیت کسب کنند. اما این یک روی سکه بود. فرصت طلبانِ بی هنر هم سوار قطار انقلاب شده بودند و با تظاهر، خود را مخلص نشان می دادند. این هویت بیشتر از آنکه جان بر کف در خط مقدم باشد با تزویر در شهر بودند و بیشترین لطفشان ساقدوشی عروسی خوبان بود.
انقلاب و جنگ آنقدر ایران را درگیر منازعات درونی و بیرونی کرده بود که بی سامانی فراگیر تا سالها پس از جنگ نیز ادامه داشت.
مردم انقلابی تاب کاغذ بازی و بروکراسی اداری را نداشتند، ساختارها در دوره جدید دستخوش تغیرات زیادی شده بود و نهادهایی که با پسوندهای انقلابی به ادارات و وزارت خانه ها اضافه شده بودند بر حجم بروکراسی افزوده بودند. این وضع در سالهای پس از جنگ با ادغام هایی همچون ادغام کمیته های انقلاب اسلامی و تشکیل نیروی انتظامی سامان دهی شد تا از تداخل ها، اصطکاک ها و هم پوشانی های هزینه آفرین جلوگیری شود.
اگر تا سالهای پس از جنگ بسیاری از محدوده ها مشخص نبود و بسیاری زندگی شان «خارج از محدوده» بود، اما پس از آن کم کم ساختارها و محدوده های جدید در شهرها شکل گرفت و به تبع آن تغییراتی دیگری به دنبال آمد.
در همه این سالها سیاست هم از آشفتگی و بی سامانی فزاینده بهره مند بود. انقلاب، دو گانه انقلابی و ضد انقلابی را ایجاد کرد. در همه آن سالها آدم ها یا سفید بودند یا سیاه و با کوچکترین حرکتی میشد به یکی از این دو سو غلطید. منافق می توانست تواب شود و انقلابی هم میشد که ضد ولایت فقیه شود.
در میان گروهها و احزاب انقلابی هم به میزان شدت و حرارت اعضا، گروهها قابل تقسیم بندی به تندرو و کندرو بودند. همین ارادت به مبانی انقلاب اولین بهانه ها را برای شکل گیری هویت های جدید فراهم کرده بود تا سالهای پس از آن نیز این هویت ها سر و شکل های دیگری پیدا کنند. اما هرچه بود در همان سالهای آغازین انقلاب اسلامی تنازع گروههای رقیب که تجربه بازی سیاسی قاعده مند را نداشتند اوضاع را به هم ریخت.
«حرکت خطی، حرکت خوبی نیست. حرکت خطی، غیر از این است که انسان مواضعی را به طور مدون قبول کرده باشد. حرکت خطی، یعنی گروه‌گرایی؛ یعنی کسی را که داخل یک مجموعه است، قبول می‌کند؛ به صرف این‌که در این مجموعه قرار دارد.
در سال ۶۲ که دوجریانیِ خیلی عمیقی در حزب جمهوری اسلامی به وجود آمده بود و کنگره‌‌‌ی مفصلی هم در مدرسه‌‌‌ی عالی شهید مطهری درست کرده بودیم، من صحبت کردم و از این دو جریان، به دو قبیله و دو طایفه تعبیر کردم! اصلًا بحث گروه و حزب نیست؛ چون دو حزب با مواضع فکریشان از هم جدا می‌‌‌شوند؛ اما این دو مجموعه، با خود افراد مجموعه از هم جدا می‌‌‌شوند، نه با مواضعشان؛ زیرا کسانی در این مجموعه هستند که خیلی هم مواضع این مجموعه را قبول ندارند، اما جزو اینهایند؛ کسانی هم در مجموعه‌‌‌ی آن طرفی هستند که باز همه‌‌‌ی آن مواضع را قبول ندارند، اما جزو آن‌‌‌ها هستند؛ کأنه بحث بر سر تعصبات فامیلی و قبیله‌‌‌یی است! به عبارت دیگر، وقتی کسی جزو آن عده باشد، این عده نگاه نمی‌کنند که خصوصیات اخلاقی او چیست و معیارها چه‌قدر بر او منطبق است؛ ردش می‌کنند؛ آن عده هم کاری ندارند که معیارها و ضوابط چیست؛ قبولش می‌کنند؛ این غلط است؛ بعضی این‌طوری عمل می‌کنند؛ ولو این‌که در تصرفات شخصیشان آدمهای بدی هم نیستند.» این روایت حضرت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اعضای هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات مجلس در 4 اسفند 70 است.
سخن گفتن درباره قبیله‌گرایی گروههای سیاسی در دهه شصت شاید مورد توافق بسیاری از فعالان سیاسی نباشد اما زمانی که این ادعا مستند به تجربه یکی از اصلی ترین کارگزاران عالی جمهوری اسلامی است مساله فرق می کند.
«چرا همدیگر را تحمل نمی‌کنیم و عیب‌جویی می‌کنیم؟ در یک محیط واحد، با یک جهتگیری واحد، یک نقطه و خدشه‌ی کوچکی موجب می‌شود که این گروه در مقابل آن گروه بایستد و آن گروه در مقابل این گروه. من این را به شما بگویم - با تجربه‌ای که بنده از اول انقلاب تا حالا دارم - که غالبِ دسته‌بندیهای سیاسیِ کشور ما از این قبیل بود که متأسفانه بعد به دسته‌بندیهای عمیق‌تر هم منتهی شد. در آن سالهای ریاست جمهوریِ بنده، دو گروه در کشور بودند: چپ و راست. یک عده‌ای می‌گفتند چپ، یک عده می‌گفتند راست. بنده یک بحث تحلیلیِ مفصلی کردم - سالهای ۶۲، ۶۳ بود؛ حالا دقیقاً یادم نیست - و ثابت کردم که این اختلافات مثل اختلافات قبائل قدیمی عرب است. یک قبیله با یک قبیله‌ی دیگر بد بود؛ منشأش نه یک مبنای اقتصادی بود و نه یک مبنای اعتقادی. فرض کنید یک وقتی اسب این قبیله در مرتع یکی از افراد آن قبیله چریده، او هم مثلاً گفته بالای چشمت ابروست؛ این هم یک جوابی داده و احیاناً خونی هم بینشان ریخته شده یا نشده، اما این دو تا قبیله دیگر تا ابد باید با هم دشمن باشند! بنده ثابت کردم که اختلافات آن روزِ چپ و راست در کشور ما از این قبیل است؛ و بود. اختلافات عاطفی و اخلاقی به دسته‌بندیهای سیاسی تبدیل شده بود. البته امروز آن‌طور نیست. امروز یک عده عمیقاً با نظام جمهوری اسلامی مخالفند؛ حالا با زبانها و شعارهای گوناگون و تحت پرچمهای مختلف با اصل نظام مخالفند. مخالفت هم نه به خاطر اینکه یک جایگزین بهتری برای آن دارند. با همان شعارهایی که جمهوری اسلامی به خاطر مبارزه با آنها به وجود آمد، می‌خواهند با جمهوری اسلامی مخالفت کنند. جمهوری اسلامی براساس نفی سلطه‌ی غرب و امریکا سرکار آمد؛ اما اینها طرفدار سلطه‌ی غربند. جمهوری اسلامی برای گسترش دین و معنویت و مفاهیم اسلامی سرکار آمد؛ در حالی که اینها اصلاً مخالف گسترش این مفاهیمند. جمهوری اسلامی شعار خودش را وحدت دین و سیاست قرارداد؛ در حالی که اینها اصلا دشمنِ وحدت دین و سیاستند. بعضیها این‌طوری‌اند؛ حالا کمند، زیادند، چه کسانی‌اند و چه هستند، اینها را کار نداریم، لکن باز در بین همین مجموعه‌هایی که همفکرند و هم جهتند، انسان می‌بیند یک اختلافاتی هست که باز از قبیل همان اختلافات قبیله‌ای سابق است. راه مقابله با این بی‌تحملی چیست؟ این، تحقیق نظری می‌خواهد؛ به قول شماها کار تئوریک بکنید و بعد هم این را عملیاتی کنید. » رهبر انقلاب اسلامی این سخنان را 18 آبان 85 در دیدار دانشگاهیان سمنان مطرح کردند.
ادامه دارد این یادداشت در دو شماره هفته نامه مثلث منتشر شده است.



پنجشنبه 27 شهریور 1393 - 07:00:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 75]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن