محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830488605
قاتل: فکر میکردم آدم کشتن فقط در فیلمها است
واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: قاتل: فکر میکردم آدم کشتن فقط در فیلمها است
جز فرار راهی به ذهنم نمیرسید، با اینکه عذاب وجدان گلویم را بهم میفشرد ولی هر طور بود خودم را به دامداری رساندم، در گوشهای نشستم و به فکر فرو رفتم که ای کاش به چند روز پیش بر میگشتم و یا پاهایم میشکست و به آنجا نمیرفتم.
آفتاب: باشگاه خبرنگاران نوشت: با دریافت خبر دستگیری قاتل جوانی كه در درگیری چند شب گذشته حوالی شهر سمنان با شمشیر یك نفر را كشته بود، بر آن شدم تا با حضور در پلیس آگاهی با این جوان متهم به قتل، گپ و گفتی داشته باشم.
در این گفتگوی، غم انگیز و قابل تامل، متهم مراحل مختلف زندگیش را از كودكی تا الان كه روی صندلی بازجویی پلیس آگاهی نشسته بود، با زبانی ساده و روان این گونه بیان كرد:
خودت را معرفی کن؟
"شهرام" هستم...
فرزند کوچک خانواده 5 نفره، 23 سال دارم و مادرم خانه دار و پدرم کارمند بود که چند سال قبل فوت كرد. در خانوادهای ساده و در فضایی آرام زندگی میكردیم و مشكل خاصی نداشتیم. تا دوره متوسطه ادامه تحصیل دادم اما چون علاقه زیادی به كار فنی داشتم، ترک تحصیل کردم و به شاگردی مشغول شدم. پس از یک سال که به قول معروف اوستا کار شده بودم، با یکی از دوستام بطور شراکتی مغازهای دست و پا کردیم، خلاصه کمک خرج خانواده و مادرم مریضم بودم.
با مقتول چگونه آشنا شدی؟
با کسی کاری نداشتم، مسیرم تنها از خانه تا مغازه بود و دوباره همان راه را بازمیگشتم، بعضی روزها هم بعد از تعطیلی مغازه با یکی دو تا از دوستام مینشستیم و قلیان میکشیدیم. این روند دوست داشتنی، ادامه داشت و من هم از همه چیز راضی بودم تا اینكه...
تا اینکه یه روز دوستم، پیش من آمد و گفت:یه نفر هست که بهم نامردی کرده و با رفیقهایش من را تهدید می کنند...با این عنوان كه میخوام یک درس عبرت بهش بدم، ازم کمک خواست!!!
تو چه کار کردی؟
از آنجایی عشق لاتی داشتم و نمیخواستم جلوی دوستم کم بیاورم، موافقت كردم و رفتیم و تهدیدش کردیم تا حساب کار دستش بیاد...
بعد چه شد؟
این ماجرا گذشت... روزی فردی با گوشیم تماس گرفت و شروع کرد به فحش و ناسزا گفتن، من که گیج شده بودم و نمی دانستم پشت خط چه کسی است، گوشی را قطع کردم. این زنگها و فحشها شاید بیش از 20 بار تکرار شد که سرانجام موضوع را با دوستم مطرح کردم و متوجه شدیم که شخص پشت تلفن از طرف کسی است که او را تهدید کردیم.
اینجا بود که نقشه دعوا را کشیدید؟
نه. . . چند روز گذشت و این قضیه ادامه داشت و باز هم همان شخص به من زنگ میزد و تهدید میکرد، میگفت که باید بروم سر قرار تا با هم رو در رو صحبت کنیم، راستش من هم زیاد توجه نمیکردم... اما یه روز بهم گفت: اگه نیای سر قرار، میآید جلو مغازهام و زندگیام را به آتش میکشد.
سناریوی قتل از اینجا نوشته شد؟
بله. . . صحبتهای این مرد پشت تلفن بسیار مرا عصبانی کرده و از طرفی اگر برادر بزرگترم از ماجرا مطلع میشد، زندگیام را خراب میکرد و نمیگذاشت دیگر آب خوش از گلویم پایین برود و من هم مجبور شدم با مرد پشت تلفن قرار بگذارم.
قرارتان کی و کجا بود؟
ساعات پایانی شب پنج شنبه درست 5 روز بعد و جایی خارج از شهر سمنان، مکانی که بسیار کم تردد بود و هر اتفاقی میافتاد کسی تا ساعتها مطلع نمیشد.
شب حادثه چه شد؟
البته آن شب را فراموش کرده بودم، ولی درست زمانی که بعد از تعطیل کردن مغازه با دوستانم در مکانی مشروبات الکلی میخوردیم، بازهم آن مرد تماس گرفت و با فحاشی گفت که چرا سر قرار حاضر نشدهام، من هم که حالم دست خودم نبود، راه افتادم.
اولش رفتم مغازه، شمشیری بلندی را که آنجا داشتم برداشتم و با دو تن دیگر از دوستانم رفتیم تا به سر قرار برسیم.
به سرار قرار که نزدیکتر شدیم از دور چند تا موتورسیكلت که چراغشان روشن بود را دیدیم، راستش ترس تمام وجودم را برداشته بود! اما به روی خودم نیاوردم تا نکند بعدا بازیچه مسخره کردن دوستانم شوم.
چگونه مرد پشت تلفن را شناختی؟
وقتی به آنجا رسیدیم، پسری درشت اندام با چهرهای وحشتاک جلو آمد و گفت که من همان کسی هستم که زنگ میزنم، با اینکه مست بودیم ترسیده بودیم ، همانکه خواستیم با موتوری که آمده بودیم فرار کنیم به سمت ما حمله ور شد و من را به زمین انداخت. از روی زمین بلند که شدم دیدم دو تا از دوستانم با موتورسیکلت فرار کردهاند و من در وسط این میدان تنها ماندهام.
سرم گیج می رفت، نمیدونم چی و چطور شد؟!!! دور و اطراف نگاه کردم و چشمم به شمشیر افتاد... سریع برش داشتم و در هوا میچرخاندم که ناگهان شمشیر در شکمش فرو رفت و از درد فریاد کشید، روی زمین افتاد بود دست و پا میزد و از تنش خون میرفت.
بعد چه اتفاقی افتاد، همانجا فوت کرد؟
نه. . . از درد به خود میپیچید، ولی زنده بود بعد از مدتی یک ماشین را دیدم که از آنجا میگذشت، دویدم و جلویش را گرفتم، راننده مرد میانسالی بود خواهش کردم تا او را به بیمارستان ببریم، به دروغ گفتم فامیلمان است، اگر دیر برسد از شدت خونریزی جان خود را از دست میدهد.
بعد از آنکه گذاشتیمش داخل ماشین و به بیمارستان رساندیمش من به بهانه خرید دارو از محل متواری شدم. دل تو دلم نبود نمی دانستم چیکار کردم...
به کجا رفتی؟
با دوستم تماس گرفتم و با موتور به منطقهای دور افتاده در اطراف روستاهای دوردست شهر رفتیم... با کنسروهایی که خریده بودم چند روزی را داخل آغل گوسفندان سر کردم... چند روز با همین شرایط گذشت و بیخبری از حال و روز آن پسر مجروح من را كلافه كرده بود. با هیچ کس در ارتباط نبودیم که بفهمم چه بلایی سر آن آمده است.... فقط شب و روز دعا میکردم، نمرده باشد...
سرانجام چگونه از مرگ پسر مجروح مطلع شدی؟
یک روز دلم را زدم به دریا و آمدم شهر... تا هم اطلاعی پیدا کنم و هم مقداری غذا بخرم و برگردم. همین كه وارد سوپر مارکت شدم، شنیدم که مشتریان با صاحب مغازه از قتل یک جوان به نام سعید صحبت می کنند... کنجکاو شدم و سرصحبت را باز کردم ... آره ، ْآنها داشتند از دعوای چند روز قبل من و سعید صحبت میكردند...
آره . . .سعید فوت كرده بود و حالا دیگه من یه قاتل بودم... باورم نمی شد که به همین راحتی آدم کشته باشم. دنیا دور سرم چرخید و حالم بد شد... دیگه صدایی نمیشنیدم و چشمام جز صحنه فجیع آن شب که همش تو ذهنم بود، چیزی نمی دید، تا آن لحظه فکر میکردم آدم کشتن فقط برای فیلمها است.
دوباره متواری شدی؟
بله. . . جز فرار راهی به ذهنم نمیرسید، با اینکه عذاب وجدان گلویم را بهم میفشرد ولی هر طور بود خودم را دامداری رساندم، در گوشهای نشستم و به فکر فرو رفتم که ای کاش به چند روز پیش بر میگشتم و یا پاهایم میشکست و به آنجا نمیرفتم. ای کاش هیچگاه شمشیر درون شکم سعید فرو نمیرفت . . . اما الان دیگر این ای کاشها فایدهای ندارد.
برای بدبختی مثل من كه زندگیاش را برای هیچ و پوچ به آتش كشیده بود، دیگه نه فرار فایدهای داشت و نه قرار...
شهرام، گریه كنان و در حالی كه ندامت و پشیمانی از سراسر وجودش لبریز بود، به سخنانش با این جملات پایان داد:
داستان زندگی من از اول تا الان كه شاید خیلی به آخرش نمانده باشد، همین بود كه گفتم و حاصل آن، منم كه به عنوان یك قاتل روبروی شما و روی صندلی پلیس نشستهام...
شهرام در طول این گفتگو كاملا غیر ارادی، به سرنوشت مادر بیمارش اشاره میكرد و از خودش میپرسید: بدبخت مادرت از اینجای زندگیش به بعد باید چیكار كند؟!!! یعنی واقعا الان باید منتظر روزی باشی که برم پای چوبه دار...؟!!!
تاریخ انتشار: ۲۵ شهريور ۱۳۹۳ - ۲۲:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]
صفحات پیشنهادی
سرانجام تلخ یک جوان که عشق لاتی داشت/فکر میکردم آدم کشتن فقط برای فیلمها است
هرشب با یک داستان واقعی سرانجام تلخ یک جوان که عشق لاتی داشت فکر میکردم آدم کشتن فقط برای فیلمها است جز فرار راهی به ذهنم نمیرسید با اینکه عذاب وجدان گلویم را بهم میفشرد ولی هر طور بود خودم را به دامداری رساندم در گوشهای نشستم و به فکر فرو رفتم که ای کاش به چند روز پیش بوکیلی: فقط به پلی آف فکر می کنیم
والیبال نوجوانان قهرمانی آسیا وکیلی فقط به پلی آف فکر می کنیم تهران - ایرنا - سرمربی تیم والیبال نوجوانان ایران گفت برد و باخت برابر ژاپن و کره جنوبی در مرحله بعد مسابقات اهمیت چندانی ندارد چراکه فقط به بازی پلی آف که تعیین کننده چهار تیم برتر مسابقات هستند فکر می کنیم به گزوکیلی: بحرین انتحاری بازی کرد/ فقط به پلیآف فکر میکنیم
والیبال نوجوانان آسیا-سریلانکا وکیلی بحرین انتحاری بازی کرد فقط به پلیآف فکر میکنیم 1393-06-17 15 00 یم بحرین در این مسابقه انتحاری بازی می کرد چون چیزی برای از دست دادن نداشت ما در این مسابقه برای اینکه اطلاعات غلط به حریفان بعدی بدهیم چند تغییر تاکتیکی داشتیم سرمربی تیموکیلی: فقط به پلیآف فکر میکنیم
وکیلی فقط به پلیآف فکر میکنیم سرمربی تیم والیبال نوجوانان ایران گفت ما به عنوان تیم اول گروه به دور دوم مسابقات صعود کردیم اما برد و باخت برابر ژاپن و کرهجنوبی در مرحله بعد مسابقات اهمیت چندانی برای ما ندارد به گزارش گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران محمد وکیلی گفت ما امروچیزی برای گفتن ندارم و شرمنده مردم هستم مهدیزاده: از عملکردم راضی نیستم/ فکر نمیکردم مقابل کشتیگیر آلمانی ب
چیزی برای گفتن ندارم و شرمنده مردم هستممهدیزاده از عملکردم راضی نیستم فکر نمیکردم مقابل کشتیگیر آلمانی بازنده شومملیپوش سنگین وزن کشتی فرنگی در مسابقات جهانی گفت از عملکردم در رقابتهای جهانی راضی نیستم بهنام مهدیزاده در گفتوگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس در خصوص عموالیبال قهرمانی نوجوانان آسیا - سریلانکا وکیلی: فقط به پلیآف فکر میکنیم/ بحرین انتحاری بازی میکرد
والیبال قهرمانی نوجوانان آسیا - سریلانکاوکیلی فقط به پلیآف فکر میکنیم بحرین انتحاری بازی میکردسرمربی تیم والیبال نوجوانان ایران گفت به عنوان تیم اول صعود کردیم و حالا ما فقط به بازی پلیآف که تیمهای صعود کننده به جمع چهار تیم را معلوم میکند فکر میکنیم به گزارش خبرگزاریتصادفي كه فقط يك سيلي به آدم ضرر مي زند
تصادفي كه فقط يك سيلي به آدم ضرر مي زند مردي كه تصور كند وقتي زني پاي تلفن خداحافظي كند گوشي را خواهد گذاشت به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس خانواده جام نیوز ادب يعني كمك به يك خانم زيبا در عبور از خيابان حتي اگر به كمك احتياج نداشته باشد ازدواج قمار زندتوپها را سریع از دست دادیم استراکان: فکر میکردم اسکاتلند بر قهرمان جهان غلبه میکند/ مولر ماشین گلزنی است
توپها را سریع از دست دادیماستراکان فکر میکردم اسکاتلند بر قهرمان جهان غلبه میکند مولر ماشین گلزنی استسرمربی تیم ملی فوتبال اسکاتلند پس از قبول شکست از قهرمان جهان گفت فکر میکردیم برنده بازی با آلمان میشویم به گزارش خبرگزاری فارس گوردن استراکان بعد از قبول شکست 2 بر یک دمشحون در گفتوگو با فارس: ارسلان کاظمی در جامجهانی با تیمملی هماهنگ نبود/ فقط به فصل آینده فکر میکرد
مشحون در گفتوگو با فارس ارسلان کاظمی در جامجهانی با تیمملی هماهنگ نبود فقط به فصل آینده فکر میکردرئیس فدراسیون بسکتبال گفت ارسلان کاظمی در جام جهانی با تیم ملی هماهنگ نبود و تمرکز خود را برای انتخاب تیم فصل آینده اش گذاشته بود به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس ارسلان کحامد لک: فقط به تراکتورسازي فکر مي کنم
حامد لک فقط به تراکتورسازي فکر مي کنم حامد لک دروازه بان 23 ساله تراکتورسازي يکي از بازيکنان تاثيرگذار اين تيم محسوب مي شود او آماده بازي با پرسپوليس است او به خبرنگار "ورزش سه" می گوید « من آماده ام و خدا را شکر با تمریناتی که رسول خطیبی و جلال بشرزاد برایم دخاتمی: روحانی روشنفکر نیست که فقط حرف بزند، باید عمل کند/ باید فضای امنیتی به فضای سیاسی تبدیل شود
خاتمی روحانی روشنفکر نیست که فقط حرف بزند باید عمل کند باید فضای امنیتی به فضای سیاسی تبدیل شود سیاست > احزاب و شخصیتها - انصاف نیوز نوشت سیدمحمد خاتمی رییس بنیاد باران گفت اصلاح طلبی دارای اصول و هویتی روشن است هویت آن عبارتست از اسلام خواهی-و بخصوص حاکمیت عمعینی: کیروش فقط به قهرمانی در آسیا فکر کند/ وزارت ورزش باید سرخابیها را استثناء کند
دوشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۱ ۴۰ عضو هیات مدیره استقلال می گوید یکی از دلایل حذف پست مدیریت فنی در تیمش میتواند مسئله سقف بودجه باشد مسعود معینی در گفتوگو با ایسنا درباره افت ملیپوشان استقلال و اظهارات قلعهنویی دراینباره گفت مسئله تنها ملیپوشان استقلال نیست شما ملیپوشان سسال قبل برخی نفرات در اختیار تیم نبودند گردانی: بدون حاشیه قهرمان لیگ برتر میشویم/ فقط به برد فکر میکنیم
سال قبل برخی نفرات در اختیار تیم نبودندگردانی بدون حاشیه قهرمان لیگ برتر میشویم فقط به برد فکر میکنیممدافع سمت چپ تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز گفت ما بدون حاشیه قهرمان لیگ برتر میشویم و تیم ما این پتانسیل را دارد حبیب گردانی در گفتوگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس در مورفکر میکردم می توانستیم قهرمان جهان را مغلوب کنیم
سرمربی اسکاتلند فکر میکردم می توانستیم قهرمان جهان را مغلوب کنیم گوردن استارگان سرمربی تیم ملی اسکاتلند گفت فکر می کردیم بتوانیم به پیروزی برابر اسکاتلند دست یابیم به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران در دیدار مقدماتی بازی های یورو 2016 تیم اسکاتلند با نتیجه 2 بر 1 مغلوب&به رفتن از ذوبآهن فکر نمیکردم/ چمدان مربیان همیشه دم در است!
ورزشی فوتبال - فوتسال گلمحمدی در نشست خبری به رفتن از ذوبآهن فکر نمیکردم چمدان مربیان همیشه دم در است اصفهان – خبرگزاری مهر سرمربی تیم فوتبال ذوبآهن اصفهان گفت پیش از آغاز این بازی حتی به رفتن از ذوبآهن در صورت باخت فکر نمیکردم ولی باید بگویم چمدان ما مربیان همیشه آمحرف دل شماره ۱۰ دیروز استقلال و سرمربی نفت تهران با هواداران آبیدوست: فکر نمیکردم روزی مقابل تیم محبوبم قرار
حرف دل شماره ۱۰ دیروز استقلال و سرمربی نفت تهران با هواداران آبیدوست فکر نمیکردم روزی مقابل تیم محبوبم قرار بگیرم به خاطر روح پاک ورزش مقابل استقلال روی نیمکت مینشینمدر آستانه دیدار تیم های نفت تهران و استقلال علیرضا منصوریان با انتشار بیانیه ای با هواداران آبی دوست صحبت کردجدالی سخت برای بلندقامتان ایران، ماندن در کورس فقط با برد
جدالی سخت برای بلندقامتان ایران ماندن در کورس فقط با برد تیم ایران در چهارمین بازی خود در رقابت های جهانی امروز شنبه به مصاف تیم بلژیک می رود بلندقامتان کشومان برای اندن در کورس قهرمانی به برد احتیاج داند به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر ملی پوشان والیبال ایران برای با-
گوناگون
پربازدیدترینها